مهرالدین مشید

 

افغانستان به اپوزیسیون برنامه محور و رهبران خوش  نام نیاز دارد

بازی های مار و موش خرمای حکومت و اپوزیسیون

 

در این روز ها بازار اپوزیسیون سازی در کشور رنگ و رونق ببشتری پیدا کرده است ودالر های باد آورده و به غارت برده شده نقش تعیین کننده را در سرنوشت آنها دارد. چیزی که جالب است، این که تمامی آنان از یاران و هم کاران نزدیک آقای کرزی هستند که چهادرده سال تمام کشور را در فساد فرو بردند، بیشتر شان دارایی های عامه را به غارت بردند، دست به اختلاس های میلیون ها دتلری زدند و زمین ها عامه و دولتی را غصب کردند و حالا که از سکوی قدرت به زیر افگنده شده اند. منادی نجات  وطن از بحران شده اند و از بام تا شام دست به اپوزیسیون سازی می زنند.

 در صنف نهم بودم که محمد داوود برضد فرزند کاکایش محمد ظاهر کودتا کرد و درست ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ امتحان های چهارنیم ماهه بود و معلمی داشتیم که "سنان" تخلص می کرد و فزیک درس می داد. برحسب کنجکاوی های دوران آآموزشی از استاد سنان پرسبدم، که در مورد تحول تازه در کشور چه نظر دارید. در حالی که در دستش ورق سوال ها، تباشیر و تخته پاک بود و قصد نوشتن سوال ها را بر روی تخته داشت، در برابر پرسش من فقط مختصر چنین پاسخ داد"خمیر همان خمیر است و اما بک مشت دیکر خورد" این حرف مختصر و اما پرمعنا و ژرف آن استاد گرانمایه مصداق روشنی بر بخشی از تحولات کشور در طول تاریخ است که بیشتر از سیاست های فرد محور در افغانستان پرده برمی دارد. این حرف استاد سنان چهرۀ واقعی اپوزیسیون های جدید در کشور را آشکار می کند. به گونۀ خیلی آشکار از این واقعیت پرده برمیدارد که تمامی اپوزیسیون های جدید از فردمحوری آب می خورند و از نبود برنامه و راهبرد رنجی می برند. دلیلش اتخاذ تصمیم شتاب آلود برمحور افکار فردی است.  این اپوزیسیون ها متشکل از مقام ها و همکاران پیشین آقای کرزی هستند که وفاداری آنان را به آقای کرزی نشان میدهد. این وفاداری چندان ناموجه هم نیست ؛ زیرا حاکم پیشین جرات بی پیشینه و ماهرانه یی برای پشتیبانی از وزیران و تمامی مقام های ارشد فاسد خود داشت که آنان را از مصؤونیت قانونی برخوردار کرده بود که در این میان  نبوغ شگفت انگیز وی برای شکستاندن رقیبان و کشاندن آنان به محور خودش ستودنی است. وی توانست چهارده سال تمام با تمامی معامله گری ها فاسدترین حکومت جهان را هر روز فاسدتر و بی سر و بی سامان ترحفظ کند. آقای کرزی که نام "رییس جمهور سایه" را در همسایگی دو کاخ یعنی ارگ و سپیدا را کسب کرده بود و پس از چهارده سال حکمروایی هنوز هم اشتیاق فراوان برای امر و نهی دارد و اما حالا که این فرصت از وی گرفته شده، سایه هایش از حکومت برچیده و عکس هایش از شهر جمع آوری شده است. حالا سایۀ ارگ و سایۀ سپیدار بر دلش ریخته اند و ناگزیر شده تا انتقام گیری کند و برای این کار چرخه های فساد را به دوران درآورده و فصل تازه یی از اپوزیسیون سازی ها را آغاز کرده است. گفته می توان که تمام اپوزیسیون ها از یک سوراخ سر کشیده اند. سوراخی که در آن فقط یک مار زنده گی دارد جز هوای قدرت دیگر پروای هیچ چیزی را ندارد. جتاب تر ابن که در آن سوراخ تنها مار نه یک شعبده باز ماهر . خطرناک و رقیب سرسخت خاکی شاه مداری نیز خوابیده است که هر ماری را با وارد شدن در این سوراخ "منتر” می کند و بعد دندان های زهری اش را بیرون کرده و آ ن را برای جنگ با مار ها و موش خرما های خاکی شاه مداری آماده می کند تا مدتی با افسون کردن مردم بیچارۀ کشور هرچه بیشتر تیغ از دمار آنان بیرون کنند؛ اما هیچ گاهی مار های خاکی شاه بابا با مار های رقیبش جنگ نمی کنند؛ بلکه برعکس هر دو از یک یخن سر می کشند و این همه نمایش جنگ مار و موش خرما های آنان برای فریب مردم و ادامۀ بازی با سرنوشت مردم است. رییس جمهور پیشین با مهارت و درایت ویژه یی که دارد، تا کنون تواسته است تا با قرار دادن تیپ های همسو و طیف های فکری همگون؛ البته با توجه به سنخیت های فکری، سیاسی، زبانی و قومی آنان، چهار اپوزیسیون را زیر چهار نام فیشنی و خیلی قشنگ به جامعه بیرون دهد؛ اما در این میان ریزه کاری ها و هسته گزاری های وی که گفته می توان حکاکی شده اند، خیلی جالب است که نشاندهندۀ نبوغ آقای کرزی است که حتا با تجارب و مهارت هایی که دارد، حتا مرده های سیاسی و افراد تاریخ تیر شده را هم وارد میدان سیاست کرده است. ای کاش اندکی از این نبوغ را در زمان حکومت خود صرف حکومت داری خوب می کرد که امروز نامش بجای فاسدپرور ترین رییس جمهور بحیث رییس جمهور با اعتبار، صادق و پاک،  ورد زبان مردم افغانستان می بود. با تاسف که هنوز هم  بیانیه های فاسد پرورانه اش که فاسدان حکومتش را مخاطف قرار داد و برای شان گفت، رشوت بگیرید؛ اما پول ها را بیروو نبرید و حرف های این چنینی از ایشان زیاد است. این سخنش جز این که پیام دوشیدن خون ملت با وارد کردن کارد در استخوان های آنان بوسیلۀ مقام های فاسدش داشت، چه پیام دیگری را میتوان از آن گرفت

هدف از این نوشته مخالفت با ایجاد اپوزیسیون های مردمی، ملی، مستقل و باپیشینۀ خوب نیست؛ بلکه اعلام مخالفت با اپوژیسیون هایی است که بیشتر رهبران آنان از سال ها بدین سو خون این ملت را نوشیده اند و از خون آنان صاحب کرچ و کلاه و کاخ ها شده اند. آنان به این هم  بسنده نکرده و هنوز هم هر روز با خیمه شب بازی تازه تر وارد میدان سیاست می شوند و برای فریب ملت مظلوم افغانستان تار های تازۀ عنکبوتی فریب را می تنند؛ اما این ها باید بدانند که پاسخ مردم برای آنان این است:"به هر رنگی که خواهی جامه می پوش من از طرز خرامت می شناسم"

در این شکی نیست که این اپوزیسیون های فرمایشی، فردمحور و گوش به آواز، دردی برای ملت ندارند و پروای غم و رنج مردم را نیز ندارند؛ زیرا این ها خوان تلخ فقر را نچشیده اند و از خون و گوشت شان مردم خواری فریاد می زند. بنا بر این آنان کاری برای ملت انجام نمی دهند؛ زیرا راۀ آنان از راۀ ملت جدا است؛ بلکه فاجعه بارتر این است که ظهور دوامدار این اپوژیسیون ها به رهبری افراد شناخته شده، در خم و پیچ تحولات کشور شانس ظهور اپوزیسیون های ملی و مردمی را می گیرد که دردی برای مردم و کشور خود دارند. این اپوزیسیون های دالرمحور که برای خریدن افراد ضعیف نفس و طامع پول های زیاد دارند. این رویکرد شان برای ظهور اپوزیسیون های مستفل و ملی و باپبشینۀ خوب زیانبار هم است. با ناسف که سال های گذشته به اثبات رسیده است که در افغانستان کمتر و حتا انگشت شمار سیاستمداران بوده اند که از فروش عزت، هویت و حتا آدرس خود در برابر پول دوری کرده اند و برعکس زیاد آدم هایی در جامعۀ ما بودند و هستند که با تاسف هویت خویش را به حراج گذاشته اند و حتا منادی شهر را برای فروش حیثیت و هویت خود حق سکوت می دهند.

این در حالی است که کشور برای عبور از این شرایط حساس و گذار به یک شرایط مناسب و پذیرفتنی نیاز به رویکرد های سیاسی شفاف و غیر معامله گرانه دارد تا کشتی توفان زدۀ این ملت را با روش های برنامه محور،ستراتیژیک و راهبردی به ساحل نجات رهنمون شوند.  رویکرد دشواری که باتاسف جبهه های نوظهور حالیه آزمون های گذشته به خوبی بیرون نشده اند  و از داشتن راهبرد های روشن نیز رنج می برند. بیشتر کار شان معامله گری و موسومی عمل کردن بوده و به گونۀ سریع و زود هنگام سمارق وار سبز شده اند و به سرعت از هم پاشیده اند.دلیلش این بوده که عده یی افراد معامله گر و دلال شماری ها را به میدان سیاست می کشند و پس از آن په اهداف زود هنگام شان مانند پول و قدرت که  نایل آمده اند و با تمامی قول و قرار های خود بدرود گفته و در نتیجه چند روز بعد نه از ایتلاف خبری بوده و نه از اپوزیسیون؛ بلکه هدف اساسی از این تشکیل ها بدست آوردن استخوان است و وقتی که استخوان پیدا شد، بر مصداق سخن مثنوی معنوی دیگر گردن به گردن بودن را ترک کرده و همه وارد نزاع برای بدست آوردن استخوان می شوند. این در حالی است که کشور بدور از سیاست های فردگرا، تکروانه و فردمحور نیاز به سیاست های شفاف و راهبردی دارد که با تاسف چهارده سال گذشته چنین نبوده است. از همین رو بوده که ساختار های سیاسی گذشته بجای درهم پبوند دادن و متحد و همدست کردن مردم در لاک های قومی وزبانی و سمتی زیر چتر یک تشکیل سیاسی جمع شده اند که موجودیت شان بیشتر سبب ایجاد درز و فاصله میان شهروندان کشور شده و تشتت و پراگنده گی مردم ما را در پی داشته است. این خیل اپوزیسیون های از آزمون بیرون نشده  از ملت چه می خواهند. از همین رو کشور به اوپزیسیون برنامه محور و خوشنام  نیاز دارد که دارای اهداف راهبردی بوده و در نتیجۀ گفتمان بلند سیاسی فرا گروهی و فراقومی در بستر تصمیم گیری های شفاف کثرت گرایانه یا پلورالیزم شکل گرفته باشد و با رویکردی برنامه محور بازتاب دهندۀ خواست های ملی کشور باشد. آشکار است که چنین اوپزیسیون در محور های بلند سیاسی به مانور پرداخته و از افتادن در چالۀ اتهام های قومی بیزار است و افراد فاسد و غارتگر و بد پیشینه در رهبری آن جای ندارد. چنین اوپزیسیون می تواند، نقش موثر تعیبن کننده را در تصمیم گیری های مهم ملی داشته و هم بر تصمیم های دولت اثرگذار باشد. نه تنها بحیت نیروی فعال از کارکرد دولت نظارت فعالانه می کند؛ بلکه بحیث یک رقیب خوب در انتخابات آینده در برابر جناح حاکم باشد.

 

 

 


بالا
 
بازگشت