خوشه چین

 

اوسیاست مدار

هموطنان عزیز محترم:مطلب را با علاقه مندی بخوانید مطالب دارای پیام را یافته میتوانید.

توخو نتوانستی زورت نرسید استعداش را نداشتی،چنگ انداختن ها درگریبان همدیگرمایۀ نا توانی است.این همه چنگ وچسپ های شما باعث شکست شما شد.

کنون عیار درمیدان شده تیار داعیه برحق مردم را که توسنگش برسینه میزدی فعلن کرنش کردی درپیش روی سرمایه جنرالت پرورفت تحلیل گر سیاسی ات نطاق وسخن ورت پرورفت.

تالقمه نانی ازخوان دشمن به کف آرد.((عیاران نوین انقلابی)) تورا یخن کشان ازکنج خانه درمیدان میکشاند.برخیزمیگوید گرچه که ناکام ماندی اما تعهدت برای مردمت پا برجا مانده است.

هموطنان عزیز!

به همین رقمی که صفحۀ فیس بوک را گرم نگه کرده ام جملات دارای پیام ومفاهیم عرضه میدارم.عنقریب پیش روی پارلمان اروپایی را گرم خواهم نگه داشت.

با این شعار که دیگرنباید ریشۀ درخت ظلم وستم ازخون خلق افغان آبیاری گردد.

گریه می کنیم وزاری،وجدانهای خواب بردۀ اروپا را،ازخواب سنگین بیدارمیسازیم.

میگویی که درکشورم مقام((انسان))توهین گردیده است شما ارباب ازانسانیت چه ضرردیده اید.وحشت را ارکشورما صادر میسازید.

علاقه مندان این میدان ازهمین با من هم صدا میشوند

ملت درعذاب است

بخوان چه داستان جذاب است،درکشورما آدمیت درعذاب است.درکشورمن انسانیت عذاب دیده روان است،اهلیت وکفایت رخت صفربسته است،اخلاق آدمی زریعۀ تفنگ مرده است.خلاصه درکشورم تمامی عقاید درعذاب هستند.شیخ به عقیدۀ خود خیانت کرده است.«انقلابی»وعقب گردها طالب ملا ومجاهد به مراتب.خیانت کرده اند.باید مردم را ازعذاب این ارگ نشینان بی مروت نجات داد.. 

بنازید.

ابر سیاه پیش روی افتورا گرفت.ازطرف شب روشنی ماتورا گرفت ازچشم «مردم خو»راگرفت.ازمعارف فاصله ای پرتورا گرفت.

شبانه آمد خررا باخود برد وهم گاورا گرفت.خواروبارمردم دیک پلورا گرفت.

راه کهن برگزید.جلو حرکت نو را گفت.فراررابرقرارترجیح اهل کسبه(آشپز،باغبان،مستری ووووووغیره راه پشاوررا گرفت.

درمجموع همه وهمه به نفع عقب گرد ضدیت با کودتای هفت ثور را گرفت.

سرویس تبدیل غول سرمابه بی رقیب گشت دیوانه وسرسام به تباهی دست وبازوی خوده گازید وبه فرهنگها تازید.

متکبرازخود راضی دیدی که درآخرشب همه را بازید.

سرانجام آینده به پیش بینی خوشه چین نازید.

ابرهای کهن

ازنظرارباب قدرت متجاوز((صد موزی بمیرد یک قماربازنه))

ارباب قدرت وظالم خدا ناترس پیوند بین المللی دارد.

درانجام تمامی اعمال خلاف تمامی موازین حقوقی((انسانی))دست بالارا دارند.آنچه را خود تعریف کرده است.تلکی است برای دیگران ولی خودش درآن تعریف نمی گنجد.

هرگونه مقاومت واعتراض به آدرس آنها جرم تلقی گردیده مرتکبین یعنی آزادیخواهان وعدالت پسندان.باید که محاکمه شوند.حکم ارباب قدرت پیرامون شخصیت های ازنظرآنها محکۀ صحرایی((ترور))است.

وضعیت موجود سیاسی افغانستان شکل داده شده((اختلافات&شریک منافع))همدیگر.

حوضی است که آبش،ازمنابع جریان دارد.

این جریان را چگونه ازمنبع خشکانید.ابریکه باعث باریدن ظلم میگردد باید باآه سوزان توده ها ((پف کرد))آفتاب را ازپشت ابرهای کهن بیرون کشید.

وحشت 

وحشت می تواند حرکت پیش رونده را توقف بدهد مگر مانع شده نمیتواند.حرکت پیش رونده چون جربان آب می آید.درمقابل مانع توقف مینماید.منتظرموج های دیگر که با او جمع شوند.عرضانی طولانی ارتفاع عریض وطولانی چنان فوت ایجاد مینماید تامدخلی برای پیش رو همه سنگ وچوب کلخ وغیره را باخود میبرد.یعنی که حرکت بخواهی با نخواهی خود جوش شکل میگیرد

عیاران نوین انقلابی

برای قدرت مندان متکبر کله شخ وبی رحم پیشنهاد مینماید.گردن ما مردم نرم است حتی شمشیر نمی برد.

به شما میگویم شما درطول تاریخ مردم ما را با عفیون مزخرفات کشتید وقتل عام کردید.ما شمارا با منطق اخلاق ووجدان انسانی دبوانه سار میسازیم ازکشورمان شماره اخراج منماییم

طلای بیگانه گوش ماره چکانید

معیوب شدیم وبد قواره

فرهنگ بیگانه اخلاق ما را خشکانید.بی ادبی کوچه وپس کوچه را فراگرفت.چشم مردم(جیب بین شد)

حمامی ره آب گنده کاراست

تاکه چرک وچرب کثافت های ببگانه را بشوییم

غریب وغربه ماره تکه ژنده کاراست

تاکه ازشد ت سرما جان به هلاکت ندهند

چون گذشتگان ما با گرسنگی ساخته بودند.برای راندن بیگانه(جمیع مردم) منافع ملی و آزادی وطن ساخته بودند وتاخته بودند.

چراغ در میدهیم تاکس جان به فلاکت ندهد.

حرف ما از امروز است برای فردا که چه کاری انجام دهیم.فردای آزاد مستقل همه خودرا (انسان)فارغ از دغدغه پشتون تاجک صافی هزاره ازبک وووووووووغیره.

شیعه وسونی.

مضمون فردای ما عبارت است از.اوکسیجن (چپ)حیات بخش+هایدروجن(راست) مرگ آورنده=آب (صلح)سیلان باعث سرسبزی وشادابی.

شکل دولت فردای ما دارای هویت ملی آزاد مستقل غیر وابسته.

درنبود بیگانه 

شعاری داریم همه استعداد وتوانایی ما درخدمت(انسان)جامعه ما.

بیایید که همه بگوییم زادگاه ما 

خواب گاه ما ،آسایش گاه مـــا

آزاد شود

مرکز امــن گردد برای تو ومن او

این میــراث اجـــداد ونیاکـــان ما 

کاری بکننــد کارگر ما ودهقان ما 

این مولدان آذوفه سازندگـــان افزار

به همت قلم بدستان جوانان بیدارما

آباد شود کشورما برای پیـــروجوان 

زن ومردجمله اقوام محور(انسان)ما

مرام

هرسخنم را بدان تو پیام است 

تجربه ای ازگذشتۀ ایـــــام است.

اسارت رامعنی کن حیوان میدهد 

حصول آزادی یک مرام است.

هفته فام

بلی!حصول آزادی یک مرام است

فعلان را درخصوص همگام است

با بی داران عیار مشکلی نیست

شکست خوردگان هفته فام است.

حقیقت راز

فردا میروم میروم بیرون به چمن 

میروم به صحرا و دردشت ودمن 

بچینم یکه یکه عمده را گل سرخ

اظهارحقیقت راز میان توو ازمن

سکوت

نامرد مشو نامرد مشو که وقت مردی است

پاییز وقت حساب دهی وقت رنگ زردی است

حساب بایگانی که خیانت به عقیده ووطن کردند

فردای حساب فضای سکوت وخون سردی است

نوبت به تو میرسد توخوده بساز که دیده شوی

چهره ات سرخ پس ازسکوت ایام سبزبرگی است.

برخیز

برخیز بیرق صلح به دست گیر

نمد دوتبرشومیدان شکست گیر

عیارمیدانی،توشخص باایمانی

قدرت را ازفرومایۀ پست گیر

ازادی حق مردم است وشرف

تونمیبینی حرکت های (عیاران نوین انقلابی)را

عملن چون هوا تنفسش میکنی گرایشت میدهد به سوی آزادی به تو جرات حقیقت گفتن را آموختانده است.به توجرات اعتراف به اشتباه را آموختانده است.به تو آموختانده است که ما دربوجود آوردن حیات (سیاسی ملی)نیازی به پایگاه نظامی بیگانه نداریم ازین خاطر است که فردا سخن گویان خودرا ازمیان عیاران نوین انقلابی انتخاب مینماید.. 

 

آنچه که

آنچه که تجلیــل کردی مایــه ای افتخارنیست

درسروگـــردن انسان کمــترازافسـارنیست

در قـــرن وبیست ویــک افتخاردیگــراست

درخــانه اگــــرکس است حاجت گفتارنیست

انســـان محوری فلسفۀ دیگردارد یـــارعزیز

اعتـــراف به اشتباه انتخـــاب راه عارنیست

درجهان دیگرتجلیل ازپیش رفت افتخاراست

درکشورمن به جزکشتن چوروبردن وخوردن

برای سازنده گی وبالندگی کسی رایارنیست 

قانون جنگل حکم میراند،شیرنظاره گرقانون

دادوستدمعاملات فقط بین مـارواژدهارنیست

گردیزی نامش فراموش مردان دیگرهم چنان

حتی نامی ازجامـــی ومولانای مزار نیست 

درآخرین تحلیل بدان یاربی کسان خداست

محرومان یتیمان بینوایان گروه بی یارنیست

به زورخداوخلق زبردست گیر

صلح باکی؟

صلح با کسی که درمقابلت سلاح برداشته است.توکی استی؟تودولت نامشروع استی که درتو اراده ملت تمثیل نمیشود.چون به خواست مردم عمل نمی کنی مردم درمقابلت سلاح برداشته اند.

درین جنگ باخت با تو است وبرد ازملت برد ملت سرانجام مراحل خون ریزی دارد.خون شهدای قندز درگردن ارگ وسپیداراست.

روابط چندبن جانبه:

عیاران نوین انقلابی بنا به خصلت کاری خویش(مردان عمل)به این نتیجه رسیده اند که بگویند.روابط دوجانبه وچندین جانبه سرانجام طرف هارا به این وادار میسازد آماده شوند به پذیرش که آنطرف جربان هم آغوشی دارای شخصیت حقوقی حلقه ای بزرگ سیاسی میگردیم.طبعن که بزرگ بزرگ است.موقف بزرگ برای خود رهبری بزرگ دارای درک وفهم بزرگ ازوضع موجود.درسطح ملی وبین المللی راه کارهای بزرگ وعملی می آفریند.اما ارقبل بگوییم هر آن شخص وگروهی که بخواهد.خودویا حلقه خودرا تحمیل کند عاقبتش ویرانی همبستگی جبهه ویا جنبش است مانند (نهضت میهنی)نشد که نشد.

عیاران نوین انقلابی

بی رحمانه انتقاد می کنند.بی رحمانه میگویند.مگربی رحمانه عمل نمی کنند.درعمل بی رحمانه قضاوت ها بی بیراهه میرود.وما درجمع جنایت کاران((چون احزاب چپ وراست ومیانه))محاسبه خواهیم شد.بهترین جزا برای خاین وطن فروش ناموس فروش ازموقف بهترین جا(اندیشۀ خدمت گذاری به خلق،اندیشۀ ارتباط(( بنده وخدا))میباشد.تا مردم وجامعه ازچهره های منحوس خاینین آگاهی پیدا نمایند.

پرواز

به اشغالگر بگو ازهمان راهی که آمده بودی پس برو.

شیر غران آمده بودی شکست خورده چون مگس برو.

مردم ما سیر آمده اندازدید و وادیدباشما(شیاطین)

افتراق مبدل به اتفاق باهم به زورهمــــه کس برو

اززدن نترس ازهرکه بنده خدا است یاچهاریاربترس

خشم مردم طوفان صحرا است نشوی گیربی نفس برو

کشورم کوهستانی چون قفس برای دشمــــن میشود

به پرواز(آ)گـــریزکن اسیرنشـــوی درین قـــفس برو.

درروزدشوارتابش آفتاب ازترس بـــی آبـــی( مرگ)

ازوحدت وجود درخت سبزو علف وخاروخس برو

عیاران علـــم برداران آزادی اند گویندگان صـــریح

ازدست این هنر پیشگان بازی تیم سر کس برو.

بیایید

بیاییــد که آدم هستیـــم انسان شویم

فارغ از ازافتراق تاجک و پتان شویم

دارای شعـــوریــم خوب وبد را بدانیم

فارغ ازوابستـــگی این وآن شــــویم

انســان خـــدای دوم ارزشت تعییــن

سردرگریبـــان تابع وجــــدان شوبم

هیچ قومی برترو جود ندارد درجهان

ارزش بهتر را آماده به بیان شــویم

فردا عیاران نوین انقلابی مبباشند.

هیچ زعیم سیاسی در طول تاریخ برای ما آزادی نگرفته است

به جز از یعقوب لیث صفار 

هیچ زعامتی که بدون وابستگی درکشورمان حکومت کرده باشد نیست.به جز از(خادم دین)و(داکترنجیب).

فردا عیاران نوین انقلابی میباشند.

وضعیت موجود

وضعیت موجود،تولد یافته است ازافتیده گان زیرلنگ سرمایه،این حرام زادگان دست پروردۀ دوکشورهمسایه. امریکا اصل((شی))ایران وپاکستان دوپلۀ گران مایه.پس شما خود قضاوت کنید:وضعیت را چگونه روح وروان آدم را میساید.بناً ازنظام شکل یافته هیچ امیدی نیست برای اصلاح ،فقط قیام همگانی یگانه راه حل مشکل است

به خود نیامده ایم

ما هنوزبه خود نیامده ایم که بگوییم،درآغازحرکت به سوی سازنده گی وبالنده گی در راه تره قی وتعالی کشور.انجنیرنشدیم ،مجسمه سازشدیم

ازیگانگی  اندیشه عدول کردیم خودرا رعیت ساخته به مجسمۀ ساختۀ دست خود به سجده رفتیم.

درسطح بین المللی مدافع «ماوشدیم»طفاله«خروسچف»خرس پس کوه شدیم.

درداخل درمیان افتراق((کارمل،امین ونجیب))بی آب میان (سبو)شدیم.

باوجود قربانیها وخون ریزهیها وبی وطنیها مدت بیست وپنج سال مصروف گفت وگووبگوومگوشدیم.

سازه میزند بیگانه خود ما مصروف رقص نورستانی((اشپو))شدیم

من به صفت معلم ریاضی دورۀ ابتدایی حکم میکنم چواب تمامی سوالهای تا امرزوز حل کرده،اعداد شامل قوس دارای ضریب منفی(1+2+3وووووووووووو اخیر)=صفراست.درمجموع همه منتظر هستید که اشغالگرازحاصل عزت وشرف خودت چقدرآب روبدهد

بیایید

بیایید که آدم هستیم انسان شویم 

ازکرده های خودپشیمــان شویم

آب را ازنیمه راه نگوییم که خت

خطارا ازهمان منبع بیان شویم

دراروپا گرفتن جواز دریوری خیلی مشکل است.ترافیک ازعواقب بعدی دریور نافهم باخبرمیباشد.طبق قوانین کشوری شان مصؤنیت مردم درتمامی عرصه های کاری مدنظرگرفته میشود.  

درجاهای ازدهام،همیش اطفال ملامت میباشند حال آن که کارازبزرگ سالان به خطارفته است.وابستگی هاهمیش چنان حالات را درپی دارد.

باید روسیه تاوان ویتنام را درافغانستان می پرداخت.

روسیه  خود ماشین خودرا درزمین خامه راند.زمین برداشت وزن سنگین را نداشت هم ماشین خراب شد وهم زمین.

فردا عیاران نوین انقلابی مبباشند.

هیچ زعیم سیاسی در طول تاریخ برای ما آزادی نگرفته است

به جز از یعقوب لیث صفار

هیچ زعامتی که بدون وابستگی درکشورمان حکومت کرده باشد نیست.به جز از(خادم دین)و(داکترنجیب.

فردا عیاران نوین انقلابی میباشند

ازگذشته بریدیم

این مطلب را گفت عیاران نوین انقلابی:

تاریخ پیرامون گذشتۀ هرکس قضاوت خودرا صادرمی کند حرف ما ازامروز است که برای فردا چه کاری انجام بدهیم.امروزما آب و هوایش کثیف((جوسیاسی اش کثیف)) فضایش کثیف اتموسفیرش،کثییف، شهرش کثیف،گذرش کثیف،دفتروشعبه اش کثیف،ارگش وسپیدارهمراه شاخ وبر گش کثیف.برای اینکه فردای خوب داشته باشیم حال را باید پاک وصفا کرد.تابرای فردا همه چیزخوب را آماده بسازیم.  

عیاران نوین 

بی رحمانه انتقاد می کنند.بی رحمانه میگویند.مگربی رحمانه عمل نمی کنند.درعمل بی رحمانه قضاوت ها بی بیراهه میرود.وما درجمع جنایت کاران((چون احزاب چپ وراست ومیانه))محاسبه خواهیم شد.بهترین جزا برای خاین وطن فروش ناموس فروش ازموقف بهترین جا(اندیشۀ خدمت گذاری به خلق،اندیشۀ ارتباط(( بنده وخدا))میباشد.تا مردم وجامعه ازچهره های منحوس خاینین آگاهی پیدا نمایند.  

آنچه

آنچه که تجلیــل کردی مایــه ای افتخارنیست

درسروگـــردن انسان  کمــترازافسـارنیست

در قـــرن وبیست ویــک افتخاردیگــراست

درخــانه اگــــرکس است حاجت گفتارنیست

انســـان محوری فلسفۀ دیگردارد یـــارعزیز

اعتـــراف به اشتباه انتخـــاب راه عارنیست

درجهان دیگرتجلیل ازپیش رفت افتخاراست

درکشورمن به جزکشتن چوروبردن وخوردن

برای سازنده گی وبالندگی کسی رایارنیست  

قانون جنگل حکم میراند،شیرنظاره گرقانون

دادوستدمعاملات فقط بین مـارواژدهارنیست

گردیزی نامش فراموش مردان دیگرهم چنان

حتی نامی ازجامـــی ومولانای مزار نیست    

درآخرین تحلیل بدان یاربی کسان خداست

محرومان یتیمان بینوایان گروه بی یارنیست

دشمن

دشمـــن شش منـــزله آبـــادکــــرد

پختــه ضـــد زلــــزلــه آبـــاد کــرد

موادخــامـــــش تعصب وخـــرافات

مطابق امــــرنهـــی قبیله آبـــاد کرد

لین برق وتلفـــون را کنــدند وبـردند

درعوض اریکین فتیـــله آبـــاد کــــرد

معلم وانجنیرطبیب حقوق دان راکشتند

باجمع افراد وابسته خیله وبیله آباد کرد

تهـــداب اول جــــوانـــان تا القــــاعده

مکتب ازمـــــرمـــی پرسلـــه آبادکرد

آبـــادی را رنــــگ ورونـــق بخشیــد

جــــوهرش ذریعه دوس دله آباد کرد

درجهــــان مسخرگی نصیب ما گشت

بینی چپ بریده،قلب با حوصله آبادکرد

کورنمــکان تسلیم شــــدند به سرمایه

برای حمایت خــود کوتلـــه آبـــاد کرد

 

کنون جبهه

کنون جبهـــه جنگ تغیـــــــــــرکرده

جبهـــــه دیــــروز مــــــــارا پیرکرده

فرازونشیب وشکـــست وریخــــــت

همـــــــه را نـــان پخــته ازفطیر کرده

آن چـــپ((تاجــک&پشتون))برغلــــط

بدانندزمانه«خوشه»رامسؤل ومیرکرده  

خبرآمد

خبرآمد ازوطن به گفتند چند سخن،هوشمندان،هزاره مردم مزاروقطغن،خواندن طوره هنوز درگوشها طنین می اندازد.حرف عبد العلی مزاری فراموش ما نشده است.احمدشاه مسعود گفته بود که ازکلاه خود دفاع مینمایم.هریک میگفتن که ما فرزندان جلند خان تتمدره ای هستیم،میر مسجدی خان ومیربچه خان را هرگزفراموش نمی کنیم.ملا مشک عالم زبان زد تاریخ است.

مدیریت وحدت ویگانگی قیام را جمع عیاران وکاکه ها ی سراسروطن به عهده میگیرند.این ارگ نشینان را دردریای گنگا وجمنا روانه میداریم.

ریزه  

ازریزه بلا خیزد،کلۀ پخته ازمیان کلا خیزد،ازین کله هزاران تیوری ضد طالب وملا خیزد.ازده پایین ازده بالا خیزد.کارد ازگوشت به استخوان رسید.قصه به گوش ازظلم عبد الرحمن نادرخان رسید.این درخت کهن ظلم وستم را طوفان برپا کنید ازتمامی قراء وقصبات باتمامی ریشه وشاخ وبرگش بیرون ازدرکنید.الی که مگرتوبه کنند.  

آنانی که

بتو میگویم او؟؟؟؟؟ فکر تان باشد که بازمحمد قهرمان میرود فاتح هرمیدان میشود.چرا به خود نمی آیید که حریف تان درداخل خانه ات به اصطلاح((سرناف))کارمیزند.

آنانی که فکر تجزیۀ افغانستان را درسر می پرورانند((انگلیس وامریکا)) بدانند که ((صافیان))قوم واحد وبسته به پیمان،گربزپکتیا،کنرولغمان وننگرهار،تگاب کوه صافی سیدخیل کوهستان تابه خان آباد ومزارمانع این برنامه میشوند.وحلقات که سیاست برتری جویی در سر می پرورانند شاید قفاق دردهن بخورند.

صاحب خرمن

صاحب خرمن میگه من خوشه،خوشه جمع کردم،ازروزی خود لقمه ای نان کم کردم،این کاررا سالها پیوسته هردم کردم.دانه های اصیل را  بسته میان تناب((گندی))گفتمش یک +دو+سه+چهار+خرمن کردم.

گاومالش کردم وچغل مال نان پاک وحلال به خانواده کارگرودهقان آماده گردانیدم

درین جای شک نیست که ((خوشه چین))ویارانش یک بازی گرسیاسی کوره دیده،وپخته کار،درانتخاب شیوه وطریق برای تطبیق اهداف انسانی  همه موانع که به ضررمردم وجامعه مبدل می گردد علیهش مبارزه مینما یند.اختیارخویش رابه دست هرناکس نمیدهد.

سیاست پشتونیزه سازی جامعۀ مارا عملن به طرف بحران کشانید طلفات انسانی فراوان دامنگیرما شده است.    

جنگ صافی هنوز درخاطره ها است

قوم صافی اصیل ترین قوم آریایی است که دردامنه های سلسله کوه هندوکش می زیسته،هنگام حملات سلطان محمود غزنوی متواری درکوه ها ودره ها تابه درۀ سوات پاکستان متواری شداندودرهرمحل ومحیطی که زنده گی دارند با همان زبان رفع مشکل مینمایند.  

صاحب خرمن از خوشه چین پرسید که تو به شکل اخطاریه گفتی اگرگردانندگان سیاست داخلی افغانستان که حمایۀ بیگانگان را باخود دارند.درسیاست خود تغیر نیاورند.ملت مارا به حساب قومی تقسیم بندی نمایند خودشان درجمله((تک وتک مار))سهم مشترک ازلحاظ منافع بگیرند.

من هم به نوبۀ خود داعیۀ حقوق قوم((صافی))شورای صافیان سهم((پشتون،هزاره،تاجک،ازبک))را بلند مینمایم.قومی که درزمان ظاهرخان سرکوب گردید.  

منطق آینده

مـــن نماینده گـــی ازچــــپ میکنم

همـــه را آمـــاده به گـــپ میکنـــم

دروازه هــــارا دق البـــاب کــــرده

ناراحــــت هــــاراتـــپ تــــپ میکنم

برخــــیز که زمـــان امتحـــان کـــرد

فـــــرق بیــــــن ایـــن وآن کــــــرد

بـــه توصیـــف آن پرداخـــت(خوب)

ایـــن را ازکـــرده پشیمــان کــــرد

گفــت آنهاباقلــــم ونقشـــه آمـــدند

اینها همراه تفنگ کلنـــگ آمــــدند

درذهن آنها کلمۀ انســـان حک بود

درذهن اینها کشتن چپاول حک بود

 آنها ازامتحان خــــوب به درآمده اند

اینـــــــها ازآمتـــحان به درآمده اند

آنهاکامیاب اند:

 درصحنه می آورم آنها را بـــاردیگر

اینها ناکام اند:

ازصحنه میرانمشان به عصرحجر 

من خودم

حزب دموکوکراتیک خلق افغانستان((حزب وطن))

هیچ حق ندارد که کسی را ملامت کند.

خودش خودرا به خود کشی داده بود.ورنه هیچ کس توان کشتن اورا ندا شت.کنون که مردۀ ای ازقبر دعوا نکن به افراد اتهام نبند.

فراموش نباید کرد آن روزهارا که درجنب جوش مبارزات تمامی طرف ها برای جانب مقابل مرگ میخواستیم چیزی که میخواستیم به دربار خدا مستجاب گردید.ازهمان تاریخ به این طرف مرگهای قبل ازوقت اطفال جوانان زنان پیران مارا تحویل گرفته روان است.

راه برگشت دست دوستی دادن است.

رهبران سیاسی ((چپ وراست میانه))لطفن مواضع تان رامطابق به خواست ونیاززمان تغیربدهید.کنون وقت آن رسیده که ازمقابله دست بردارید ازطریق رقابت برای سازندگی دست به عمل شوید

من خودم درسالهای 1345الی 1350 شاید بهترین معلم ریاضی وفزیک خوب درلیسه های مکاتب بودم.

ولی امروز(خودم) آن بهترین معلم باقی نمانده ام،زمان عوض شد،متود های جدید درمبادی تعلیم وتربیه بوجود آمد.شاید امروزنسبت به معلمان جدید ازجمله بیسوادان محاسبه شوم.

اگراخلاق داریم بیایید که اعتراف واقرارکنیم.

گروه های راست خودشان باید اول میان خودشان اخلاقن به خاطرنجات انسان((کشورشان))سردرگریبان بکنند.

اگررهبری سنترکمیتۀ مرکزی حزب دموکراتیک خلق((حزب وطن))سراسیمه ووارخطا نمیشدند.زمینه های نشست سران تنظیم هارا برای وفاق ملی آماده می گردانیدند.عجالتن تقاضای چهل فیصد نمیکردند. شرایط بعدی احتیاج به منظوراداره ومشوره به آنها مراجعه صورت می گرفت.

بدبختانه که همین استعداد وجود نداشت.

آنوقت نشد که نشد

بعد متفقن با نیروهای چپ ازراه مفاهمه مشکل کشوری را نه(( قومی مذهبی))بلکه ازطریق ریخت یک سیستم،سیستمی که چون در((آینه)) همه کس خودرا ببیند.حل وفصل نمایند.

ادیسن ثبوت کرده بود که اتوم ازذرات خورد دیگری ساخته شده اند.

بعدش فیلسوفان دیگر به این نتیجه رسیدند که درداخل هستۀ یک اتوم 10(10)ذرات درگردش است.تیوریسن ها رفتند.مابعدش تنها دروصف تیوریسن ها توقف نکردند.

اورفت تیوری خودرا با خود نبردیگران که آمدند،صرف ادیسین باقی نماندند.تیوری اورا انکشاف دادند.ازمسیرتیوری«فارادی»برق راکشف کرد.دیگرانش آمدند،جریانات مسلسل موازی را نام گذاری کردند.انکشاف درانکشاف مسیرتکامل.

نیوتن دراثرسقوت سیب ازدرخت برفرق خودش قانون جاذبه را کشف کرد.این کشف قانون جازبه را نیوتن باخود به گورنبرد.دانشمندان بعدی اش آمدند.تنها نیوتن جان نگفتند.تیوری اش انکشاف دادند تا مرحلۀ ازتکامل،انشتین ازین استیژ برمراحل خیلی بلند،یعنی که دیگربه گادی واسپش نیاز نیست.دربه ایجاد تیوری نسبیت تیوری نیوتن ماتحت الشعاع قرارگرفت.

کارمل صرف به حیث نماد احترام قرارگرفت.اورفت اندیشه اش به توگذاشت به جزازتوصیفش تا به الحال درانکشاف اندیشه ای او چه وظیفه ای را انجام دادی.

همین قسم دزطرف شخصیت های دیگر جنبش مترقی فورمول تازۀ ایجاد نگردید.فقط برای توصیف خود وحلقۀ مربوط به خانوادۀ خود مصروف شدند زمینه رابرای غیراز یگان شب نشینی کدام فورمولی را برای فهم نسل آینده نداده اید.

پس ایجاب میکند که وظیفۀ اصلی خودرا ((انجام رسالت))برای وحدت ویک پارچگی جنبش جپ بکارر گیرید بعد ازهمان طریق وفاق ملی را سازمان دهید.

صلحی که پیاده میشود ختمش به نام شهید داکترنجیب باشد.

چراکه آغازگرش خودش و((حزبش))بود.

به مناسبت پنجم میزان روزشهادت(بزرگ مرد تاربخ)شهید داکتر نجیب الله.مسلمان صرف به خاطر ازین دربهشت نمی رود که هرلحظه هرساعت روز وماه وسال حمد بگوبد وثنا بلکه به خاطر انجام اعمالی که بالایش فرض گردیده است ادا نماید.

زمانی که درقبر ازش پرسیده میشود چه خوردی در جواب میگوید که شیر خام .چه پوشیدی تار خام.

دیگرجواب هایش مربوط به اعمالش است.

انسان در جامعه نظر به اعمال انسانی اش به حیث شخصیت طرف قبول عام معرفی میشود.

داکترموسی وردک به خاطر وردکی بودنش شخصیت معروف نشده بود.

بخاطریکه طبیب خوب بود دلسوزانه تداوی میکرد.

داکتر شریف بخاطر شمالی وال بودنش معروف نبود بلکه او معروف داکتر گوش گلون خوب بود.

گل بدین حکمت بار به خاطر قندزی بودنش شخصیت پیدا نکرده بود.بلکه اوازهمان آغاز جوانی به حیث چاقو کش درجه یک معروف بود.

هنگام جنگ ونبرد درمقابل عساکر شوروی درقتل وقتال معلمین شاگردان مکاتب ودردادن مکاتب هزارویک نوع تخریب وانفجارات منحیث شخصیت خیلی خطرناک مبدل گشت.میگوبند که نام رستم به از رستم اگرچنان نمی بود چرا کنون به آمدنش عکس العمل جدی صورت میگیرد.شاید که فعلن چنان سخنانی نباشد.ولی ترس ازان وجود دارد که نغمه(پشتون &تاجک)اورا درمیدان بازی کشانیده باشد.

مثلث اشرف غنی حنیف اتمر وگل بدبن برای فاجعه انسانی رابه را ه انداخته باشند.

شهید داکتر نجیب به خاطر پکتباوال بودنش معروف نبود وبا مادرش از سرایخواجه بود.دروجود داکتر نجیب (دی ان ای)عیاری به مشاهده میرسید.ملاقات با مردم کوهدامن زمبنه ساز مسایل بسا معضلات حل ناشده بود.

شخصیت مرحوم شهید داکتر نجیب اول به حیث یک سخن ران طراز یک وشخص با اتوریته از آغاز جوانی رو به رشد بود.بعدش درمقام ریاست جمهوری کشورازجمله درتاربخ افغانستان جایگاه خاصی را درامر صلح وختم جنگ اختبار کرد.

کاری که جهان درمقابلش سخت جفا نمود.صلح گفت بخاطر صلح جان را فدا کرد.

وبه حیث زعیم خیر خواه ومصلح درتاریخ ثبت شد.

مرحوم داکترنجیب بالای ما دوحق دارد.

اول:به حیث نماد احترام تاربخی.

دوم: صلحی که آغاز گرش بود باید پباده نماییم

تطبیق صلح را به نامش ثبت نمود.

مکتب کابل

تحت نظر((عیاران نوین انقلابی))به منظورایجاد فضا ومحیط انسانی،معلم های خردمند می آورد،ودانشمند.چنانی مدرسین باشرف با اخلاق،که جامعۀ قومی گری ما مبدل گردد به جامعۀ انسان نگری.این همه معلم ها ازتمامی ولایات کشورمان((انسان اندیشان وانسان نگران))ازباغ گل انسانستان بوی انسان وانسانیت به بیرون پرتاب می گردد.

مایۀ شرمساری است

صحبت های آقای کرزی

صحبت های اخیر،آقای کرزی نمونۀ ازدیوانگی است.اوازدائرۀ تعقل بیرون جسته است.نزد طبیب مکتب زمانه برده شود،مصاب به مرض ساری است.مرض ساری که چون امراض سه دشمن سفید بشریت((روغن،نمک وبوره))در((کنفرانس بن اول))وارد خون جامعه شده بود.ازین سبب است که کشورمان درسطح جهان یکی ازکثیف ترین دولت ازلحاظ فساد اداری معروف شده است.این غدۀ تولید شده هرچه زود ترتحت عمل جراحی قرار گیرد.علاقه مندان وگروه سیاسی اش خودرا ازاین انسان مریض درقرنطینه قراردهند تاکه سبب انتقال این مرض به دیگران نگردند.((بازنگری درتصمییم جامعۀ جهانی))شرط اساسی است.چراکه جریان روبه تزاید فاجعه ازهمان موقع آغازگردیده است وبرای جامعۀ جهانبی مایۀ شرمساری است.

رعیت 

بیایید که زشت بگوییم تاکه شنونده تکان بخورد.

ما باید رعیت به کسی باشیم که او انسان باشد.بیایید که انسان شویم مانند انسان زندگی کنیم ودرپایان عمر انسان بمیریم.

انسان شویم چطور؟زمانی که تو انسان آزادی خودرا گرفتی آنوقت انسان گفته میشوی.انسان آزاد ازخود جوهر اخلاقی تبارز میدهد.آداب سلام دادن آداب طعام خوردن آداب لباس پوشیدن آداب دوستی ورفاقت.آداب مسولیت پذیری وآداب خدمت گذاری.

عیاران نوین انقلابی فریاد می زنند.

فریاد میزنند ازستم ستم کاران این ستم کاران تحت عنوان (پشتون&تاجک)(شیعه&سونی)(فارسی زبان&پشتوزبان)

(شمال&جنوب)(زن&مرد).اخیرن تعدادی از شرف باختگان (حزب دموکتراتیک خلق)( حزب وطن) درین پروسه پیوسته اند.شرایط را برای تداوم اشغال وطن طولانی ترمیسازند.فریاد عیار ا زحلقوم عیار برای بیداری وجدان ها بلند می گردد.وجدانهای بیدار درک می کنند که ماهیت انسان درآزادی معرفی میگردد.

اسارت 

اسارت یعنی تن دادن به حقارت تن دادن به حقارت (پستی ضناعت)رسیدن به اهداف شوم ورذیلانه با هروسیله ای خلاف ارزشهای اجتماعی فدا ساختن (آزادی).وظیفه است که سگان حلقه درگردن را درلب درب ارباب قدرت می بینیم.

عیاران

عیاران حریف خودرا با مدارا برزمین میزنند.عیاران حریف خودرا با گذشت وعفوه برزمین می زنند.عیاران تملق پذیر نیستند.انسان متملق را خیلی خطرناک ازدشمن رودر رو میشناسند.عیاران متملقین را درنقش( کته) درپیش پای تازی میشناسند.

تیزس عیاران نوین انقلابی بربنباد (خود آگاهی ملی) شکل میگیرد.

کالبد جامعه ما روح بیگانه را نمی پزیرد.

تیزس عیاران نوین انقلابی

جانشین تمامی مکاتب فلسفی

به خاطرخیروفلاح بشریت

صلحی که پیاده میشود ختمش به نام شهید داکترنجیب وحزب وطن باشد.

چرا؟

درطول تاریخ افغانستان اولین مرتبه صلح ازمواضع قدرت،سازش بامردم،رسمن ازجانب((حزب وطن))منحیث جهان بینی اعلان گردید.قبل برآن حاکمیت هااز مواضع دیکتا توری((شاهی مطلقه،جمهوری خانوا دگی،دیکتاتوری اید یالوژی))اعمال،هرگونه انتقاد،اعتراض،مبنی برحقوق وآزادیهای فردی همراه باخون وآتش سرکوب میگردید.

مصالحۀ ملی

تکه نیست که کهنه شود،آب استاده نیست که گنده شود.مصالحه هوای تازۀ است که ازخرد،انسان منبع میگیرد،روابط نیک وحسنه بین انسانها ودادن محبت به همدیگرازجهان انسانیت را پیرامون محیط زندگی پخش مینماید

این امانت را((عیاران نوین انقلابی))به نسلهای بعدی انتقال وتا تطبیق اهداف والای انسانی اش به طرف جانب مقابل با دسته های گل انتقال میدهندودشمنان صلح را با ضربات نوک قلم،وارایۀ منطق وریزش اشک یتیم وبیوزن،بالاخره عادت می بخشند.

با این نوع خدا دادگان ستیزه کنید.

با خدا دادگان ستیزه مکن که خدا داده را خدا داده

خدای که ما به آن عقیده داریم.برای بنده گانش هیچ مادی را برایش مفت ورایگان نگذاشته است.آن چیری را که خدا برای بندگانش بخشیده است. احساس پنج گانه را همراه بادرک وشعور که خوب از بد تمیز شود.

درضمن برای بندگانش درانجام عمل حد ومرز تعین کرده است.مطابق به نوع عمل(گناه وثواب)وروز آخرت.

ازینکه انسان را خلیفه ای روی زمین انتخاب کرده است برای نظم جامعه انسانها برای (اداره خودی)قوانین وضع مینمایند.

این قانون ایجاد شده ای انسان (آزادی انسان) توسط انسان برای زنده گی بهترانسان است.

اما درکشورمان فرعونها ونمرود های امروز خودرا جا نشین خدا کرده اند.مافوف تمامی قوانین شرعی ومدنی مستقلانه عمل مینمایند چور وچپال دستبرد به دارایی های عامه را غنیمت پنداشته واظهار میدارند که با خدا دادگان ستیزه مکن خدا داده را خدا داده.با کسانی که بیگانه را خدای خویش پذیرفته وخدایش ازاو حمایت میکند.برخیزید.شما را فروخته اند.آرادی تان که حق تان است بدست بیاورید.

گفت که 

ازشهری به شهری به سواری چه میروی ؟

گفت که اگراسپ پیداشد به سواری اسپ میروم اگر موتر پیدا شد به سواری موتر میروم اگر ریل به سواری ریل وتیاره به سواری تیاره در آخرین نبود به سواری خر.

برای اشغال یک کشور به سواری چه میروی؟ گفت خیلی ساده به سواری کسانی که مادرشان را وناموس شان را در اختیارمان قرار میدهند.وما برای شان پول میدهیم ازشان حمایت میکنیم آنها مارا خدای خود می پذیرند.

بعد می گویند که با خدا دادگان ستبزه مکن که خدا داده را خدا داده است.

شاگردان

شاگردان مکتب کابل مربوط به عیاران نوین انقلابی،زمانی که شهادت نامه به دست می آورند.

میگویند:مادرین مکتب آموختیم که انسان مخلوق خدا،زاده شده است آزاد،درهرجای ومکانی،قصروبنگله وسرشتر،همه معصوم وبی گناه هنگام اولین قدم به روی زمین آهنگ گریه سرداده است.بدین معنی که درین جهان پرآشوب عاقبت سرنوشتم چه گونه خواهد شد.؟برایش خداوند متعال هیچ جایی هیچ مکانی ومقام منزلتی را بنامش ثبت نکرده است.فقط بابخشش((آزادی))انسان خلیفۀ روی زمین دارای حس پنجگانه ((عقل وشعور))موجود افزارساز.بادست بگیردباچشم ببیند،شکل بدهد وفورم،زیبا بسازد،بسنجد ومحاسبه بکند.همه دست آوردهای علمی فنی وهنری خویش را درخدمت هم نوع خود((انسان))قراربدهد.شاگردان فردا فارغ شده ازمکتب کابل مربوط به عیاران نوین انقلابی.ازین به بعد تصمیم میگیرند.به آنانی که بیگانگان را((خدای خود))پذیرفته اند. ومیگویند که با خدادادهگان ستیزه مکن که خداداده راخدا داده است.

خدای ازینها((امریکاییها))درحمایت ازینها قرارگرفته است.چون زمان شاهان دیکتاتوری مطلقه تحت نظارت خدای خودشان((انگلیس)) نسل کشی کردند.مال وداراییهای مردم را به خود خانه وکاشانۀ شان را به خود گرفتند.تجاوزبه ناموس مردم را جزء لذت زندگی خویش قراردادند.

کنون پانزده سال تعرض نظامی ایالات متحدۀ امریکا درپیشاپیش تعرض((آقای کرزی))برای محو طالب شریک القاعده این حلقۀ دشمن بشریت کرۀ زمین.

زمینه را به سسیتم مدرنش،این مزدوران وبندگان قدرت،طوری آماده کردند که به تاراج گرودشمن آزادی مردم صلاحیت میدهد که بگوید دست تان خلاص با خدا دادگان ستیزه مکن که خدا داده را خدا داده است.

یعنی درمقابل خواست دست به عمل خشن وضد انسانی میزند.ازقبیل ترورواختناق.درچنین یک وضع هیچ گاهی به اهل خرد وخرداندیشان وقیه گذاشته نمیشود.آنچه که روی صحنه می آید دروغ برسرحقیقت سایه می اندازد.

ماکارگران وکارآفرینان ایجاد گرا وخلاقان،نوع موبل فرنچیرنمی سازیم که این مستبدین وظالمان قرن بیست به کارگران به حیث محکوم بنگرند.

ما تکه بافان ورنگریزان،ورسمان وویزان پردزان دیگرتکه نمی بافیم که معتبران ازان لباس مقبول تیارکنند.طرف ناتوانان به نظرحقارت بنگرند.

ما شاعران وقصه پردازان دیگراشعار با وزن قافیۀ زیبا نمی سراییم،که هنرآفرینان دیگرآن را ازحنجره های طلایی شان بلند بکشند.همه را درمحفل شادیانۀ شاهانه برقصانند.وناتوانان توهین وتحقیرنمایند.همین طورفراوان مطالب دیگر.

بلی!

دعوای پادشاهی می کنیم

مارمردم افغانانیم درنامردی وطن فروشی مشهور جهانیم.

ما همه افغانیم،مزدور بیگانه میشویم،اجیرجنگی میشویم،خودرا می کشیم ،برادرخودرا کور می کنیم،پسرخودرا در بندی خانه می اندازیم،برادرخودرا کور می کنیم،پدرخودرا می کشیم،علیه بچه کاکا قیام می کنیم،مردم خودرا قتل عام می کنیم به نسل کشی دست میزنیم،مال ودارایی سرزمین شان را میگیریم بیگانه راخوش میسازیم مرد واری ناموس خودر در اختیارش میگذاریم.

دعوای پادشاهی هم میکنیم.

این را می گویند فورمول به قدرت رسیدن.

 

 

 


بالا
 
بازگشت