مهرالدین مشید

 

وعده های فریب آلود رهبران افغان برای محو فساد چون کابوسی بر روان نامزدان امریکایی سایه افگنده

شکست امریکا در افغانستان و سرافگنده گی نامزد های ریاست جمهوری آن کشور

سیاست های مبهم و بازی های چند پهلوی امریکا در پیوند به مبارزه با تروریزم نه تنها سبب تقویت تروریزم و رفتن افغانستان به کام تروریزم شد؛ بلکه بیشتر از آن سبب سرافگنده گی امریکا را نیز فراهم کرده است. شکست افتضاح بار امریکا و ناکامی های آن در پیوند به مبارزه با تروریزم سبب شده که افغانستان از نظر نامزد های ریاست جمهوری امریکا بیافتد و از علاقمندی شهروندان امریکا نسبت به افغانستان کاسته شود و افغانستان به باد فراموشی نهاده شود.  این که امریکا در آغاز تهاجم اش به افغانستان چه اهدافی را در نظر داشت و این که چقدر به آن هدف نزدیک شده و یا از رسیدن به اهداف خود بدور مانده است، یک بعد مبارزه با تروریزم است که بخش استراتیژیک جنگ امریکا را در افغانستان تشکیل می دهد و این بعد مهم بود که امریکا را واداشت تا کنون بیشتر از دو هزار میلیارد دالر را در جنگ افغانستان و عراق هزینه کند. این در حالی است که پیامد های این جنگ در منطقه از افغانستان تا یمن، عراق، سوریه و لیبیا حکایت از یک آشوب جهانی دارد که تروریستان توانسته اند با پول های عربستان سعودی، قطر و سایر کشور های خلیج در تبانی با امریکا امنیت، رفاه و آسایش را در منطقه نابود کنند. هرگاه هدف امریکا به آشوب کشاندن کشور های منطقه برای منافع استکباری و انتقام کشی آن به نفع اسراییل باشد. آشکار است که امریکا به بخشی از اهداف خود در منطقه رسیده است که در آن جای شک و شبه نیست. با این تحلیل اوضاع در افغانستان هم بروفق مراد کاخ سفید به پیش می رود و قدرتمندی طالبان در این کشور هم تصادفی و برخاسته از غفلت های سیاسی و نظامی امریکا و حکومت های آن نیست؛ بلکه نیرومند شدن تروریزم در افغانستان و رسیدن آنان در پشت دوازه های شهر های ولایت های کندز، بغلان، فراه، اروزگان و غیره عملی دست کاری شده و آگاهانه است که امریکا در تبانی با حکومت های فاسد گذشته و حالیه افغانستان به آن دست یافته است.  رخداد های پیدا و پنهان در افغانستان در پیوند به زد و بند های رهبران حکومتی افغانستان طی پانزده شال گذشته با طالبان تا داستان کلافۀ سر در گم ستون پنجم حکایت های آشکاری از آن ها دارد. چنانکه افشای کمک ششصد میلیونی کرزی رییس جمهور پیشین برای طالبان از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ بوسیلهء روزنامهء نیویارک تایمز و اظهارات فرماندهء پولیس لوگر در پیوند به خودداری آنان از حمله به مرکز طالبان در این ولایت به دستور کرزی رییس جمهور پیشین و همچنان نشر کتاب خاطرات گیتس و درخواست کرزی برای پشتیبانی از طالبان برضد جبههء شمال به این حقیقت مهر تایید می گذارد که به آشوب کشاندن کشور های منطقه و بویژه افغانستان پروژهء مشترک جهانی در راس امریکا است که این کشور در همکاری نزدیک با زمامداران افغانستان در این مدت به آن دست یافته است. بحث بر سر ستون پنجم در درون نظام هم از همین جا ها ریشه می گیرد که گزارش های جابجایی تروریستان بوسیلهء طیاره ها و ناهماهنگی نیرو ها در میدان نبرد، عدم رسیدن  سلاح و مهمات به موقع در میدان های نبرد و غیره را در بر دارد. چنانکه روزنامه تاس روسیه افشا کرد که طیاره های ام ۱۷ داعش را در شمال افغانستان جابجا کرده است. از سویی هم نظیفه ذکی چند روز پیش در این مجلس از اکمالات طالبان در ولسوالی های وردوج سخن زد که امریکا نمی تواند، از این رخداد ها بی خبر باشد؛ زیرا وجب وجب فصای افغانستان را تحت کنترول دارد . این بازی های مرموز امریکا با تروریزم سبب افزایش نگرانی های روسیه شد که پای این کشو را برای پشتیبانی از تروریزم به افغانستان کشاند. چنانکه روس ها تا حالا میلیون ها دالر را از طریق شبکه های استخباراتی برای مخالفان حکومت افغانستان هزینه کرده اند. در این جا به یک مورد می توانم اشاره کنم که از اندکی آگاهی دارم  که چگونه روسیه با دادن میلیون ها دالر برای تجهیز و تمویل مخالفان حکومت در آستانهء خروج نیرو های امریکایی هزینه کرده است و پس از آن گفت و گو های ملامنصور با مقام های روسی با ظهور داعش در افغانستان  پس از سوریه و عراق رسانه یی شد. آخرین مورد گزارش های رسیده از ولسوالی کود ننگرهار حاکی از آموزش مخالفان بوسیلهء آموزگاران روسی است و همچنان گزارش هایی از آموزش زبان روسی در این محل به نشر رسیده است که در واقع حکایت از رویارویی روسیه و امریکا در مبارزه با تروریرم در افغانستان دارد و این رویارویی ها اکنون در پیوند به سوریه به اوج خود رسیده است. این رویارویی ها نزدیک است، جهان را بار دیگر به پرتگاهء جنگ سرد دوم ببرد. با تفاوت این که در جنگ سرد دیروز امریکا و شوروی پیشین در عقب جنگ قرار داشتند و کشور های ضعیف را بهم می جنگاندند و اما در جنگ سرد کنونی به گونهء مستقیم در برابر هم قرار گرفته اند و جنگ های سوریه نمایانگر آن است.  هرگاه قبول شود که امریکا در مبارزه با تروریزم اهداف شفاف داشته و در کار مبارزه با تروریزم صادق بوده و آنچه واقع شده است، برخاسته از غفلت های سیاسی و نظامی و پشتیبانی امریکا از حکومت های فاسد بوده است که در نتیجهء بی کفایتی و مدیریت ضعیف و مصلحتی حکومت های فاسد پیشین و حالیه ببکاری افزایش یافت و تروریزم در افغانستان جان تازه گرفت. با این تحلیل یک بخش شکست امریکا در افغانستان در واقع برمی گردد به حکومت های فاسد و نابکار که تا کنون بیش از ۱۱۴ میلیارد دالر امریکایی را در این کشور ضایع کرده اند. این در حالی است که ارتش افغانستان سخت نیازمند چهار هلیکوپتر هندی است و اما امربکا می کوید که بیشتر از شصت میلیارد دالر را در بخش تقویت ارتش افغانستان هزینه کرده است. در این صورت بخش دیگر اشتباهء امریکا برمیگردد به سیاست های غلط و فراافگنانهء آن در پیوند به پاکستان که فرصت های کافی را برای نظامیان این کشور فراهم کرد تا به آموزش، تجهیز و تمویل هراس افگنان بپردازند و طالبان را دوباره احیا کنند. این رویکرد پاکستان یک امر طبیعی بود؛ زیرا پاکستان دشمنی دیرینه باهند دارد و از تروریزم بحیث شاخۀ آی اس آی ابزاری برای رقابت و اعمال فشار بر هند استفاده می کند و اما شگفت آور این است که چگونه کاخ سفید در دام توطیهء اسلام آباد افتاد و مغز های متفکر و استراتیژیست های سیاسی و نظامی آن را چنان به حاشیه راند که توانست تا در زیر ریش بوش و اوباما فرنگشتاین طالبانی را بوجود آورد. این همه در حالی انجام شده که از چندین سال بدین سو مقام های امریکایی کاخ سفید را در پیوند به پشتیبانی نظامیان پاکستان از شبکهء حقانی و سایر هراس افگنان هشدار داده اند.  از آنچه گفته آمد، برمی آید که کاخ سفید از همان آغاز مبارزه با تروریزم درگیر نوعی توهم و ابهام در پیوند به مبارزه با تروریزم بوده است که نتوانست سیاست های روشن و شفاف را در نبرد با تروریزم در پیش گیرد. پس آنچه تا کنون واقع شده، همه در دو لایه و پر از ترفندها بوده است که امریکا در هردو به شکست فاحش دچار شده است. حال قصهء امریکا در افغانستان و عراق، یمن و سوریه شبهء داستان مرد هندویی است که مسلمان شده بود و پس از اسلام آوردن یک باره متوجه شد که با ختنه شدن هم ( ”آنش" رفت و هم دین اش) و مرد هندو در این بازی خود را بازنده یافت . امریکا هم ثروت های زیادی را در جنگ با تروریزم از دست داد، میلیارد ها دالر مالیه دهنده گان امریکایی را به آتش زد و در ضمن آبرو و حیثیت خود را نیز در این جنگ باخته است. حالا کاخ سفید در میدان این بازی چنان خود را رنگ زرد و خجل دریافته است و به گونهء "نرد” بازان باخته از فرط شرم حتا سر بلند نمی کند. این خجلت و شرمساری حتا بر فضای مبارزات انتخاباتی هیلاری و ترامپ سایه افگنده است که حتا جرات حرف زدن بر سر کشوری را از دست بدهند که پپانزده سال در آن درگیر جنگ اند، میلیارد ها دالر را در آن به مصرف رسانده اند و در برابر این هزینه های هنگفت، افغانستان را به مرکز تباهکاران تروریزم جهانی بدل کرده اند. ممکن این برای نامزدان ریاست جمهوری امریکا شرمبارتر از همه باشد که نزدیک است از شرم زیر زمین بروند و چه رسد به آن که جرات یاد کردن از جنایت های شان را در افغانستان داشته باشند؛ زیرا آنان می دانند که افغانستان در نتیجهء سیاست های غلط، ترفند آلود و توطیه بار کاخ سفید و پشتیبانی رهبران امریکا از فاسد ترین رهبران و حکومت ها در افغانستان بالاخره این کشور، به چنین سیاه روزی رسیده است که ستارهء اقبال اش از آسمان به زیر افتاده است که نامزدان امریکا آن را به باد فراموشی نهاده اند؛ هرچند درگیری های شخصیتی، درونی و موضوع های داخلی ببشتر هر دو نامزد را به خود مصروف کرده و اما افزایش فساد در افغانسنان، ادامهء حکومت های ناکارآمد و ناتوان در این کشور بیشتر سبب دلسردی نامزدان امریکایی نسبت به اوضاع افغانستان شده است. نه تنها دلسردی، بلکه بی تفاوتی رهبران پبشین و حالیهء افغانستان برای مبارزه با فساد و کنار آمدن آنها با فساد پیشگان بزرگ حتا خشم و نفرت نامزدان امریکایی را در پیوند به رهبران افغانستان و اوضاع آن برانگیخته است که در نتیجه افغانستان از سرلوحهء مبارزات انتخاباتی آنان افتاده است. در این میان وعده های دروغین و فریب آلود رهبران افغانستان برای محاکمهء فساد پیشگان بزرگ و برخورد های سلیقه یی و سیاسی با مفسدان، چشم پوشی از دزدی ها و پنهان کردن دوسیه های آنان بیشتر خشم نامزدان امربکایی را برانگیخته است که بر دلسردی آنان افزوده و در پیوند به اوضاع افغانستان بی تفاوتی اختیار کرده اند. نامزدان ریاست جمهوری امربکا دریافته اند که رهبران افغانستان در پانزده سال گذشته مردم افغانستان و جامعهء بین المللی را باوعده های غیر عملی به فریب کشانده اند و اکنون این وعده های فریب آلود در فضای افکار نامزدان و مردم امریکا به مثابهء کابوسی سایه افگنده است که افغانستان را از فضای حافظهء آنان پاک کرده است.  یاهو

 

 


بالا
 
بازگشت