عبدالاحمد فیض

 

تلاش اسلام آباد درمشروعیت بخشیدن جنگ افغانستان

درین روزها حملات مخالفان مسلح درسراسرافغانستان وبخصوص درولایات شمالی افغانستان ابعاد مضاعف کسب نموده است وسعی دارند که با سقوط حاکمیت دولتی درمحلات به گسترش سلطه ظالمانه خویش افزوده وبه حمایت ودستورمحافل وحلقات معین بیرونی مدعی گردند که بخش قابل توجه ازاراضی کشوررا دراختیاردارند وبه اشاره تمویل کنندگان جنگ ادعای حاکمیت ومشروعیت نماید. مسلم است که تلاشهای مخالفان مسلح درراستای گسترش حوزه نفوذ آنها درچنان برهه حساس سیاسی وامنیتی کشورصورت میگیرد که گفته میشود فشارهای بیرونی بویژه واشنگتن براسلام آباد نسبت به گذشته بیشترگردیده وپاکستان بمثابه کشورحامی تروریزم با شدت فزاینده ای تحت فشارافگارعمومی درمنطقه وجهان قراردارد.

جنگ ویرانگرنیابتی کنونی درافغانستان که اداره جاسوسی نظامی پاکستان سازمانده، طراح وتمویل کننده آن است ودروجود مخوف ترین وبیرحمترین تشکیلات تروریستی چند ملیتی درکشورما دنبال میگردد، پیشنه تاریخی چندین دهه دارد که هدف محوری واستراتیژیک اسلام آباد فروپاشی مجدد افغانستان ، ایجاد یک دولت مزدوروکنترول از سیاست خارجی افغانستان است واداره جاسوسی پاکستان بمثابه مجری دخالت سیستماتیک ، تجاوروجنگ حتا در صورت گذشتن افغانستان ازادعای حقوقی مرزی بسود اسلام آباد ازادامه دخالت واستمراربحران درین کشوردست نخواهند برداشت زیرا بقول کرستین فییرپژوهشگرومحقق بلند آوازه غرب ونویسنده اثری (( نبرد تا آخرین نفس)) پاکستان پیش ازینکه یک کشورباشد یک تفکرتوسعه طلب است ، کشوریکه ارتش آن منازعه ونبرد با کشورهندرا ابدی دانسته وخود را مدافع یک کشوروجغرافیای معین نمیداند بلکه رسالت دیگری نیزبرای ارتش تراشیده است و آن دفاع ازمرزهای ایدئولوژیک پاکستان است مرزیکه یک جغرافیای وسیع تا آسیای میانه را احتوا نموده وپاکستان درصدد است تا با تداوم راهبرد جنگ وتجاوز، افغانستا ن به عمق سیاست استراتیژیک پاکستان مبدل گردد. نویسنده معتقد است ازآنجائیکه دشمنی اسلام آباد ودهلی دشمنی هویتی وایدئولوژیک است بنابران پاکستان سعی خواهد کرد که افغانستان را درین مسیرجذب نماید.

با توجه به تئوریهای فوق وتجاروب تاریخی روابط پرتنش حاکم میان کابل واسلام آباد بوضوح میتوان اذعان داشت که اهداف نظامیان پاکستانی بمراتب فراترازآن است که درکابل تصورآن میرود لذا به باوراین قلم اسلام آباد کماکان به جنگ وخونریزی درکشورما ادامه داده وازحمایت مزدوران وجنایتکاران درین جنگ نیابتی تحت هیچ شرایطی دست نخواهند برداشت ، بنابران تشدید مداخلات پاکستان درین فصل جدیدی ازقتل وکشتارمردم ما بوضوح بازتاب این حقیقت است که اداره جاسوسی (ای-اس-ای) بیشرمانه تلاش دارد که فشارجهانی مبنی برحضوردستجات متعدد تروریستی درقلمروآن کشوررا نه با قطع حمایت ازمزدوران جنگی بلکه با گسترش ابعاد جنگ وتوسعه حملات   سربازان اجیرش بعزم گسترش حوزه نفوذ آنها درداخل پاسخ دهد وبا گسترش ساحه نفوذ مخالفان مسلح وسقوط حاکمیت دولتی درمحلات ، سیاست هدفمند جدیدی را با توجه به وضعیت پیش آمده احتمالی عملی نماید لذا اداره جاسوسی پاکستان درین برهه معین ازبحران به استقرارهسته های اصلی مزدوران جنگی درداخل پرداخته وتلاش خواهند نمود تا ازفشار جهانی ومنطقوی خود را بیرون کشیده ومدعی گردند که گویا مخالفان مسلح کابل بیشترین قلمروآن کشوررا درکنترول خود داشته وبا استناد واهی به اصل حق دولتها درحمایت ازجنبش های ملی وآنانیکه بخاطررهای ازاشغال میجگند ، به جنگ اعلام ناشده و تحمیلی کنونی با استفاده ازتجاروب جنگ داخلی دهه هشتاد درافغانستان مشروعیت دهد . اما آیا رزمندگان مسلح اجیرکه بدستوروحمایتهای همه جانبه مالی، تسلیحاتی واطلاعا تی بیگانه به هدف تحقق اهداف دشمن بیرونی درکشورما دست به انواع جنایات ضد بشری وتروریستی میزنند مبارزان ملی هستند ویا گروه های اجیرتروریستی ؟

بمنظوردریافت پاسخ به این موضوع وجوه تشابه وافتراق میان وضعیت حقوقی وسیاسی مبارزان ملی ورزمندگان مسلح تروریستی غیرمشروع را درچهارچوب قواعد بین المللی تبیین می بخشیم:

مسلم است که مبارزه ملی بخاطررهای ازاشغال وتجاوزازدرخشانترین فصول تاریخ بشری است واین حق بمثابه یک اصل حقوق بین المللی ، درفقره دوم ماده اول منشورسازمان ملل متحد تصریح ومبارزه بخاطراستقلال سیاسی ورهای ملی ازاشغال وتجاوزمشروعیت کسب نموده است ، هکذا قطعنامه های شماره (۲۹۱۸) سال (۱۹۷۲) وقطعنامه (۳۱۳۴) مورخ (۱۹۷۸) مجمع عمومی ملل متحد به صراحت مجوزاستعمال زوررا برضد تجاوزواشغال به رزمند گان ملی اعطا‌ء نموده است ، بنابران با توجه به اصول فوق ،گروه های چند ملیتی تروریستی وجنگجویان اجیرتحت حمایت اسلام آباد که آن کشوربا تشدید جنگ سعی درراستای توسعه حوزه نفوذ ودرنهایت مشروعیت آنها دارند درفقدان وضعیت وویژه گیهای سیاسی وحقوقی قراردارند که رزمندگان مسلح مشروع ازان برخورداراست که این ویژه گیها وتفاوتها قرارآتی است:

الف- مزدوران مسلح درجنگ کنونی ازمنابع مجهول ، حمایتهای مالی ،تسلیحاتی،لوژستیکی واطلاعاتی کسب نموده دولت یا دولتهای حامی آنها با هویت مخفی ازین دسته جات مسلح آدمکش بمثابه ابرازسیاست خارجی خویش استفاده می نمایند درحالیکه رزمندگان ملی چه درعصراستعمار، اپرتاید ونژاد پرستی ونیزدردوران کنونی بوضوح در پناه حقوق بین المللی قراردارند.

ب- جنگجویان حاضردرصحنه نبرد درکشورپیوسته بخاطردستیابی به مقاصد ضد بشری وظالمانه شان ازمردمان ملکی وغیرنظامی وبخصوص کودکان ومادران میهن حین رویاروی با نیروهای دفاعی کشوربمثابه سپرانسانی استفاده نموده واهالی ملکی ازاهداف دست اول آنها بمنظورایجاد فضای رعب ووحشت محسوب میگردد درحالیکه حمایت مردمی عنصراصلی درمبارزات میهن پرستانه پنداشته میشود.

ج- حمایت مردمی ازویژه گیهای بنیادین وممیزات حقوقی وسیاسی مبارزان راه آزادی ملی دربرابرتجاوزواشغال است درحالیکه تفنگداران اجیردرجنگ نیابتی کنونی با سیماهای اجحاف آورودهشت آفرین بدون ابهامی درفقدان حمایت مردمی بسرمیبرند.

د- گروگانگیری درمسیرجاده ها ودرروستا های کشور، به اسارت کشیدن مردم بیدفاع ، شکنجه ، تعذیب، توهین وتجاوزبه عزت وشرف مردم بی گناه غیرنظامی ازروشهای معمول جنگجویان اجیردرکشوراست که ازویژه گی   های گروه های تروریستی است درحالیکه راه رزمندگان مشروع ازچنین فیگورهای مخوف جدا است.

ح- ایجاد فضای ترس ووحشت با انجام حملات انتحاری وحملات دیگری ازین نوع درمکانهای ملکی که قربانیان آن جزغیرنظامیان نیست ودرنتیجه آن فقط مردم بیدفاع کشته میشوند علی الرغم توصیف آن به جنایت جنگی ، بیگانگی دشمن مسلح را ازمردم بمثابه عمال خارجی برجسته ساخته است.

فلهذا با درنظرداشت مفاد فوق ، کرکتروماهیت سیاسی وحقوقی جنگ تحمیلی کنونی درافغانستان که توسط سربازان اجیرومزدوران بیگانه درضدیت با همه اصول ومعیارهای پذیرفته شده جهانی درراستای تحقق اهداف رهبردی دراز مدت دشمن خارجی به پیش برده میشود،یک جنگ تمام عیارتروریستی تجاوزکرانه بوده ومکتوم داشتن چهره واقعی     دشمن تحت پوشش مبارزه بخاطردفاع ازارزشهای دینی، ملی ومفاخرتاریخ ویا حتا توسعه حضورونفوذ دشمن در   بیشترین ساحات جغرافیای کشورازعدم مشروعیت جنگ نیابتی درکشورنخواهند کاست.   

 

 

      


بالا
 
بازگشت