مهرالدین مشید

 

یگانه راۀ منطقی رهایی از چنگال تروریزم عبور از هفت خوان نیرنگ پاکستان است

مقوله یی است که میکویند، اگر آدم خام شد، پخته نمی شود؛ اما حالا معلوم می شود که این سخن در جا های دیگری نیز مصداق پیدا می کند. اگر اظهارات اخیر ترامپ در مورد پاکستان درست باشد، این نمایانگر این است که هرگاه بنیاد های سیاستگری و سیاست گذاری در یک کشور باری متزلزل و خام شود، دیگرزود است ته به  پخته شدن خامی های آن به ساده گی دل بست. از نصیحت و فرمایش اخیر آقای ترامپ در مورد پاکستان بیانگراین است که او در مورد پاکستان هم مانند سایر انعطاف پذیری هایش چون تغییر موضع اش در مورد قرارداد کاهش گاز های گلخانه یی، از خود نوعی انعطاف نشان داده است.  آیا این ساده لوحانه نخواهد بود که یک کشور بزرگترین حامی تروریزم در منطقه و جهان را بتوان با نصیحت تغییر داد. آ نهم کشوری مثل پاکستان که تروریزم در تار پودش جاری و ساری است و از خون ریزی های وحشتناک آن تغذیه می کند.نظامیان پاکستانی به بهای غارت و تاراج بیرحمانه ترین کشتار ها و ویرانی ها در افغانستان و سایر نقاط جهان زنده گی میکنند و تنها به خشونت و فرهنگ خشونت آفرینی باور دارندکه نه تنها به انسان افغانی؛ بلکه به انسان هندی و حتا پاکستانیهم ارج نمی گذارند. امریکا بجای کشیدن دندان نظامیان پاکستان هنوز هم در فکر نصیحت آنان است که این می تواند فقط اشتباهی جبران ناپذیر باشد که امریکا بهای بزرگتری برای آن خواهد پرداخت.
روزنامهء جنگ چاپ پاکستان در شمارهء اخیر خود نوشته است که ترامپ رییس جمهور امریکا از پاکستان خواسته تا در برابر تروریستان مبارزه کند. هرگاه این تبصرهء جنگ درست باشد، چنین معلوم می شود که رییس جمهور امریکا هم مانند سلف خود در پیوند به پاکستان به خطا رفته است. این نشانگر آن است که آقای ترامپ بنا بر تمرکز بر فعالیت های بازرگانی کمتر از سیاست ها و رویکرد های امریکا و رویکرد مقام های آن در پیوند به مبارزه با تروریزم آگاهی دارند و از بازی های پشت پردهء فرزندان ناخلف شان در اسلام آباد زیر نام مبارزه با تروریزم کمتر آگاهی دارد. او به درستی نفهمیده که چگونه پاکستان طی یک و نیم دهه میلیارد ها دالر را زیر نام همکاری با امریکا از این کشور بدست آورده است و اما برعکس تمامی این پول ها را با راه اندازی حمله های ساختگی و تبلیغاتی در وزیرستان، صرف تقویت شبکهء حقانی کرده است. گفته می شود که هدف از این عملیات نظامیان پاکستان سرکوب کردن شاخه یی از طالبانی بوده که مخالف پاکستان اند و برعکس در این جنگ طالبان خوب را به قول خود اش تجهیز و تقویت کرده اند
. از سویی هم این می تواند بیانگر نقش تاثیر گذار لابی های پاکستان در امریکا باشد که در راسنای اهداف استراتیژیک پاکستان خیلی فعال اند و توانایی جدا کردن مو از خمیر ساست های آینده، حال و گذشتهء کاخ سفید را به نفع اسلام آباد دارا اند. این در حالی است که مقام های ارشد امریکایی پیش از این نیز این گونه نصثحت ها را زیاد برای اسلام آباد به تکرار گفته اند و این گونه نصیحت ها بیشتر نظامیان پاکستانی را فربه میکند. این گونه نصیحت ها بیشتر مرحم ناجور بر سر زخم تروریزم را ماند که دوای مسکنی بیش برای التهابی کردن و نمک پاشی بر سر زخم تروریزم نیست که نظامیان اسلام آباد را برای پشتیبانی از تروریزم نیرومندتر می کند. آقای ترامپ و یارانش بدانند که اسلام آباد و بویژه شبکهء استخباراتی و نظامیان آن دیگر نمی توانند، فرزند خلف برای واشنگتن باشند و شدنی هم نیستند؛ زیرا اسلام آباد حامی تروریزم است و از تروریزم برای رسیدن به اهداف استراتیژیک خود بر ضد هند استفادهء ابزاری می کند که مداخل

می کند که مداخلهء آن در افغانسنان بخشی از این استراتیژی است. آقای ترامپ بداند که تروریزم خونی را ماند که در بدن اسلام آباد جاری است و حیات اسلام آباد به امری جدایی ناپذیر از آن بدل شده است. هرگونه فکر جدایی این خون از کالبد بیمار و تروریست آلود اسلام محال و حتا جنون است. پاکستان پس از جدا شدن اش از بدن نیم قاره غدهء سرطانی را ماند که ریشه های خبیثهء آن نه تنها جنوب آسیا را فراگرفته؛ بلکه حالا از آسیای میانه و شرق میانه هم عبور کرده و از تا اروپا و امریکا رسیده است که بیشتر عامل این رشد سریع سیاست های چند پهلوی زمامداران کاخ سفید می باشد. در واقع سکوت و مدارای زمامداران کاخ سفید در برابر نظامیان اسلام آباد عامل اصلی این همه فاجعهء جهانی است که امروز جهان را به وحشت افگنده است. تنها سکوت کاخ سفید و چشم بسته کردن آن در برابر فعالیت های آشکار شورای های کویته و پشاور تحت نظر و ادارهء نظامیان پاکستان نیست که هر روز فاجعهء تروریزم فربه تر می شود؛ بلکه سیاست های غیر واقعی، ناعادلانه و تمامیت خواهانهء امریکا در سطح جهان و بویژه پشتیبانی آن از حکومت های استبدادی و زمامداران مستبد در جهان اسلام است که به موجی از عصیان خطرناک بر ضد امریکا بدل شده است. هرچند عوامل متفاوت فکری و فرهنگی در این عصیان نهفته است که بخشی از آن می تواند، محصول نوعی گسست فکری و فرهنگی در جهان اسلام باشد که به نحوی بحران هویتی را در اسلام بوجود آورده و بحران های کلان ملی در کشور های اسلامی از آن آب می خورد. در واقع بیشترین نسل جوان در جهان اسلام بیشتر امریکا را مسوءول فقر، بیکاری، سرخورده گی های روانی و از هم گسیختگی های بزرگ اجنماعی در کشور های شان تلقی می کنند که حالا امریکا بهای کلانی برای آن می پردازد. هرگاه امریکا بخش اندکی از هزینهء بیشتر از ۲۵۰۰میلیارد دالری خود را صرف ساخت و ساز حکومت داری خوب و ساخت و ساز های زیر ساخت ها در عرصه های گوناگون رسانه یی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی می کرد؛ بدون تردید فاجعهء کنونی در جهان بوجود نمی آمد. این فاجعه زمانی در جهان قوت گرفت که امریکا افغانستان را رها کرد و افغانستان به میدان برد و باخت گروه های جهادی مبدل شد. پس از آن گروه هایی از مجاهدین عرب از جنگ افغانستنان سرخورده شدند و به کشور های شان برگشتند. امریکا مثلی که از مجاهدین افغانستان برضد شوروی پی

برضد شوروی پیشین استفاده کرد و با نابودی شوروی افغانستان را رها کرد؛ امریکا به همین گونه خواست تا از گروه های ناراض عرب برضد زمامداران مخالف خود در عراق، سوریه و شماری از کشور های دیگر اسفادهء ابزاری کند که همه چیز حالا معکوس شده است. زرقاوی به کمک نظامیان پاکستان از افغانستان به عراق رفت و القاعده را ساخت و پس از مرگ وی داعش و جبههء النصره در عراق و سوریه تشکیل شدند. این گروه ها به گونهء مار ها در آستین امریکا تمویل و تجهیز شدند و حالا کار از کار گذشته و به فرنگشتیاین تروریستی بدل شده اند. آقای ترامپ از این عرایض مختصر دریافته باشد که عامل اصلی فاجعه تنها در افغانستان نه؛ بلکه در سراسر جهان در نصیحت های کاخ سفید به زمامداران اسلام آباد نهفته است که حالا پاکستان به مار افعی و دست زدن به آن به بازی با آتش بدل شده است. امروز پاکستان دارای اسلحهء اتومی برای امریکا به مراتب خطرناک تر از پاکستان دیروز است و زمامداران اسلام آباد هم از آن بحیث کارت برنده برضد امریکا سود می جویند. امریکا پس از تهاجم شوروی با دادن امتیاز به پاکستان تعزیرات اتومی را بر این کشور رفع کرد. هرچند آقای ترامپ از عیرمصوء ون بودن سلاح اتومی پاکستان ابراز نگرانی کرده است و اما حالا وقت سپری شده و ابراز این گونه نگرانی ها رهگشا نیست وحالا پاکستان به مثابهء اژدهای خفته غیرقابل مهار می باشد. این به معنای آن نیست که تمامی امکانات از دست رفته ؛ بلکه هنوز فرصت ها باقی است و به قول معروف "ماهی هر لحظه که از آب بیرون شود، زنده است” با آمدن ترامپ بحیث یک سیاستگر تازه کار و جدی فرصت های خوب بازنگری امریکا در پیوند به سیاست هایش با اسلام آباد فراهم شده است. آقای ترامپ می تواند، سرنخ بازی را بدست بگیرد و برای مهار کردن پاکستان این افعی خطرناک برنامه های جدی و غیر انعطاف پذیر را در پیش بگیرد؛ زیرا انعطاف پذیری های سیاسی برای زمامداران پاکستان در قاموس سیاسی کفر به شمار می رود. پاکستان توانسته است که زیر چتر سیاست های انعطاف پذیر امریکا دم به دم نفس راحت بکشد و با بدست آوردن فرصت با استفاده از مکر های صیادی سود بیشتر بدست آورد. حال با آقای ترامپ است که با پس از این مانند زمامداران پیشین کاخ سفید با دم این اژدها بازی می کند و با این بازی سرنوشت شهروندان امریکا و شهروندان سراسر جهان را به بازی می گیرد یا این که قفل دروازۀ " هفت خوان " نیرنک اسلام آباد را می شکند وبه قول شاعرک

شکستی ساغر از من هی خرابم ساختی از می            شکستم توبه پی در پی چه بشکن بشکن        است امشب

شكستم توبه ام ساقی، تو هم بكشن سر خم را       بزن سنگی بجام می كه بشكن بشكن است امشب

 

 تنها با صدا درآرودن این بشکن بشکن ها است که می توان از هفت خوان نیرنگ اسلام آباد عبور کرد و از وحشت هراس افگنی در بخش بزرگی از جهان رهایی پیدا کرد.  بهتر خواهد بود که آقای ترامپ به گفته های مشاور خود آقای کومار عضو مهم و هندی‌الاصل شورای مشورتی خود گوش بدهد که او گفته است دونالد ترامپ طرح کانگرس این کشور در مورد قرار دادن پاکستان در فهرست کشورهای حامی تروریسم را تأیید خواهد کرد، در این مورد به خصوص در افغانستان خوشبینی ها به اوج خود رسیده است این عضو شورای مشورتی دونالد ترامپ در مصاحبه با روزنامه اکانومیک تایمز هند گفته است: «یکی از گام‌های مهمی که انتظار می‌رود رئیس جمهور ترامپ بردارد، توشیح کردن طرح کانگرس ایالات متحده است که پاکستان را به‌عنوان کشور حامی تروریسم اعلام کند.

آقای ترامپ باید بداند که اسلام آباد دیگر فرزند خلف برای واشنگتن شده نمی تواند و بهتر خواهد بود که از بار نصیحت هایش به پاکستان بکاهد و به و در برابر این کشور به اقدام های عملی دست یازد. یگانه را برای گشودن طومار خطرناک تروریزم در منطقه و جهان شکستاندن هفت خوان نیرنگ اسلام آباد است و بس. آقای ترامپ شاید آگاه باشد که مقام های ارشد امریکایی از یک و نیم دهه بدین سو نظامیان پاکستانی را برای مبارزه با تروریزم نصیحت و توصیه می کنند که این توصیه ها نه تنها تا حال موثر واقع شده؛ بلکه دندان های این اژدهای ترور پرور را تیزتر کرده است . بهتر خواهد بود که دیگر آقای ترامپ از ناکامی های گذشتۀ واشنگتن در برابر پاکستان انتباه بگیرد و بازی واقعی سیاسی را با اسلام آباد آغاز کند که دیگر با سیاست بازی های خم خم رفتن در برابر اسلام آباد ممکن نیست که دندان هراس افگنی شکسته شود و افغانستان و جهان از شر تروریزم رهایی پیدا کند. آقای ترامپ بداند که شکستن شاخ تروریزم در جهان بستگی به شکستاندن شاخ های آن در پاکستان دارد ؛ زیرا پاکستان نه تنها لانۀ تروریزم؛ بلکه مرکز سازماندهی و فرماندهی تروریزم در سراسر جهان است. یاهو 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت