محمد علی مهرزاد

 

هیزم کشان آتش جنگ درافغانستان!

انقلاب های شکست خورده اجتماعی، دیروز وامروزموجب این همه یاغیگری ویکه تازی جهان سرمایه داری شده است.بااینکه تولید صنعتی به اتکای علم مدرن تحولات بسیاری رقم زده ، واقعیت آمراین است که جهان ما هنوزکه هنوزاست جهان دولت های متخاصم، جهان جنگ، جهان سلطه یک الیگارشی مالی بسیارکوچک، جهان نفوذ بی چون وچرا تجارت بین المللی ، جهان چپاول، نظامی شدن مواد خام،جهان هستی وحیات توده های عظیم ملیون ها ملیون مردمی که تقریباً درفقرمطلق به سرمی برند ؛ جهان مملو از توده های فقیراست که ازهمه مناطق به سمت شهرهای بزرگ پرجمعیت روانه می شوند تا حد اقل به امید  دستیابی پست ترین شغل را عهده دارشوند رقم می زنند. بصورت کل قرن نوزدهم مهرشکست های اغلب خونین ، تلاش های انقلابی ازین قبیل را برپیشانی دارد.یکی از صاحب نظران بنام:(الن بویه) چنین عقیده داردکه(( سرمایه داری که برجهان ما حکمرانی می راند نظامی است منسوخ وتا دنیا دنیا ست منسوخ خواهد بود؛ اگرچه ظواهرگذرا خلاف این را نشان دهد.))اکنون بدون درنظرداشت ،هرنوع تعلقات به این گروه وآن گروه درمورد تاثیرات انقلاب 1917 شوروی وپیامد ان بخصوص درمقابل تجاوزواشغال افغانستان و چگونگی قیام مردم افغانستان نظری اجمال داشته باشیم: بهره گیری ازاسلام برای فروپاشیدن اتحاد شوروی درسال 1979سرانجام بواقعیت پیوست. ایا لات متحده امریکا ، پاکستان وعربستان سعودی ، به طورعلنی مخالفین دولت کابل را ازنظرنظامی تمویل وسایل ووسایط جنگی را تدارک دیدند. این اغازونطفه جنگ داخلی ده ساله را درافغانستان بستند ، وازین طریق پای شوروی را بخاطراشغال کشورما برانگیختند. برژینسکی درباره جنگ افغانستان درانوقت چنین ابرازنظرکرده بود: جنگ افغانستان دومساله را ازجمله باهم آمیخت؛ درقدم نخست ایده ای (( کمربنداسلامی)) دراسیای جنوب غرب به عنوان سدی دربرابراتحادشوروی ماراواداشت تا ازهرآنچه مایه چند دستگی وانشقاق دراپوزیسیون اسلامی می شود ، دوری گزینیم . درقدم دوم سازماندهی اسلام علیه (( نقاط ضعف))بالقوه ی مسکودراسیا میباشد. تماس امریکا با اسلامیون بنیادگرای وابسته به اخوان المسلمین درافغانستان دست کم به سالهای آغازین دهه ی 1950 ، وپشتیبانی ایا لات متحده ازجنبش راستگرای اسلامی به سال 1973بازمی گردد.هرچند سازمان سیا درافغانستان ، حضورپررنگی دردهه های آغازین جنگ سرد نداشت ، این سازمان از کانال دفاتر(( بنیاد اسیا)) ، سازمان وابسته به سیا – تیمی به افغانستان فرستاد. درمیانه دهه های 1950 و1960 (( بنیاد اسیا)) حمایت بی شایبه یی ازدانشگاه کابل کرد وپروژه های بسیاری درباره ی سازماندهی جامعه مسلمان افغانستان داشت.به گفته ی(( جان بنیگان)) و  (( رزبنیگان)) ، افراد بنیاد آسیا درخلال دهه ی 1960 درپاکستان وافغانستان که سالیان درازدرخدمت این بنیاد بودند، (( بنیاد اسیا)) به ((موسسه ی بژوهش اسلامی لاهور)) درپاکستان برای انتشارفرهنگ جامع اسلامی بزبان اردو یاری رساند. جان بنیگان می گوید:((ما همچنان ، با فاکولته ی الهیات دانشگای کابل تماس داشتیم .)) بنیگان درپاکستان ونیزافغانستان با گروهای محصلان ضد سازمانهای محصلان هوادارشوروی همکاری می کردند. اومی گوید :((محصلان هدف اولیه ما بودند.دردهه ی 1960، جنبش اسلامی افغانستان آرام آرام روند سیاسی شدن را پیش گرفت .هرچند تا پیش ازدهه 1960 اسلام درافغانستان بیشترچهره یی پارسا منش وکمترسیا سی داشته است؛ اسلام بگونه یی ایمان محورونه باوری سیاسی –اجتماعی دراذهان بود.اما براثرنفوذ مذهب ونیروی روشنفکری خارجی – بخصوص اخوان المسلمین مصروجماعت اسلامی پاکستان وسازمان های بین المللی اخوان المسلمین به رهبری سعید رمضان اسلام درافغانستان دگرگونی بنیادین با ماهیت سیاسی وستیزگرانه ضد کمونیستی یافت.رفته رفته ، روحانیون وسازمان دهندگان برجسته اسلامی افغان از مصر،جایی که با میراث حسن البنا ء درتماس بودند ،به افغانستان بازگشتند.به گفته ی(روی):(( سیمای اشکارفعالیت جنبش درقالب سازمان (( جوانان مسلمان)) ووجه پنهان آن درمیان محفل "اساتید"وکسی که سازمان نیمه مخفی ( جوانان مسلمان) را هدایت می کرد ،پروفیسورغلام محمد نیازی هیات علمی فاکولته شرعیات پوهنتون کابل بود.پوهنتون کابل ازکانال "بنیاد اسیا" ، تحت حمایت مادی سیا بود. سیا به همکاری نزدیک سازمان استخبارات پاکستان،درآغازبرهبری ذوالفقارعلی بوتو وسپس جنرال اسلامگرا، ضیا الحق وشاه ایران ، بی درنگ برای سرنگونی دولت نوپای افغانستان همراه شدند.هنوزسالها تا اشغال افغانستان توسط شوروی، وکمک امریکا به سران گروپ های هفت گانه وهشت گانه درپاکستان وایران دردهه 1980مانده بود؛ اما جنگ مقدس اسلامی درسرزمین خشک افغانستان ، با شرکت کامل سیا ، شتابان پیش می آمد.سالها بعد ، یکی از شخصیت های پاکستان دردوره ی صدارت دخترذوالفقار علی بوتو ، همکاری فوری سیا پس از کودتا ی 1973 داودخان را با اسلامگرایان افغانستان تصدیق کرد. حتی از"نصیرالله بابر، مشاورمخصوص بی نظیربوتو صدراعظم پاکستان ، نقل قول می کنندکه دریکی ازمصاحبه یی خود به تاریخ 1989 گفته بود: کمک مالی ایا لات متحده امریکا به مخالفین دولت افغانستان وقرارگرفتن پرقدرت ترین احزاب مقیم پاکستان را زیرچترامریکا را، چندین ماه پیش از دخالت نظامی شوروی فاش کرد." دیگو کوردویز"و" سلیک هریسون" برپایه ی اسناد منتشره شده ی ارشیف شوروی ، تلاش ایا لات متحده امریکا ، ایران، عربستان سعودی وپاکستان را برای سازماندهی راست افراطی اسلامی درافغانستان علیه شوروی با جزئیات شرح داده اند:"اوایل دهه ی1970، قیمت تیل به دلیل جاه طلبی محمدرضا شاه ایران برای بازپس راندن نفوذ اتحادشوروی درکشورهای همسایه وبرپایی امپراتوری مدرن ایران افزایش یافت. ازاغاز1974،شاه مصمم بودتا کابل رادرحیطه ی اقتصادی وامنیتی با مرکزیت تهران وگرایش به غرب بکشاند.حیطه یی که ،هند، پاکستان وشیخ نشین های خلیج فارس را دربرمی گرفت .ایا لات متحده ازاین سیاست بعنوان بخشی از همکاری وشرکت با شاه درپهنه ی اقتصادی وامنیتی وهم چنان درراستای سیاست های پنهانش دراسیا ی جنوب غربی پشتیبانی کرد."هدف همکاریهای هماهنگ ایالات متحده –ایران که ازسوی عربستان سعودی وپاکستان نیزحمایت شد، تقویت راستگرایان ومحافظه کاران دردولت میانه رو داودخان برای خارج کردن افغانستان از مداراتحادشوروی بود. به گفته ای کوردویزوهریسون:"ساواک سازمان استخبارات ایران وسیا دست به دست هم دادند ؛ درین راستا گاه با گروهای بنیاد گرای اسلامی افغان نیزکه دراهداف ضد شوروی هم رای بودند وهریک شیوه ی خویش داشت . طوریکه نویسندگان به این نکته نیزاشاره می کنند که سازمان استخبارات ایران(ساواک) جنگ افزاروکمک مالی به گروهای افغان که با اسلامیون راستگرا می رساند، رئیس سازمان جاسوسی پاکستان(آ-اس-ای)نیز برای ضربه زدن به دولت افغانستان به این گروهاکمک می کرد.سازمان استخبارات ایران وجاسوسان پاکستان ،درچندین کودتا ی ناکام که بوسیله بنیاد گرایان ، علیه داودخان انجام شد، با همدیگرهمکاری داشتند."بحران افغانستان درسال 1978با کودتای نورمحمد ترکی، کمونیست هوادارشوروی،که پیمان دوستی با آن کشور را امضاءکرد، شدت زیادتریافت.راست گرایان افراطی با حمایت سازمان استخبارات پاکستان به تروریسم گسترده یی علیه دانش آموزان ومحصلان پوهنتون به شیوه ی" پل پت" ،صدها وهزاران آموزگاروکارمند ومردم بیگناه را به دستورپاکستان ترورکر دند.برژینسکی دریک مصاحبه یی خود درسال 1998با "نول ابزراتور" ، که بارها ازآن نقل قول شده است ، رازاغازکمک سیا به سران جهاد افغانستان را، پیش ازورود شوروی به افغانستان ونه تنها پس ازآن ، فاش کرد. بریژینسکی می گوید:" برپایه ی اسناد رسمی کمک سیا به سران جهاد افغانستان درپاکستان دردهه 1980 وبه عبارت دیگرپس ازاشغال آن کشورتوسط اردوی شوروی در24 دسامبر1979 بوده است. اما واقعیت کاملاً غیر از اینست، انچیزیکه تا اکنون به شدت پنهان شده است ؛ درجولای 1979، کارترنخستین دستورالعمل کمک های سری به مخالفین ضد شوروی رژیم کابل را امضائ کرد.ومن یعنی ( بریژینسکی) هرروزیادداشتهایی برای کارترمی نوشتم مبنی براینکه به باورمن این کمک ها،شوروی را به دخالت نظامی درافغانستان وا می دارد."! اما جالب ترازین تراژیدی، پس پرده ی این راز ، بازرازدیگری نهفته است وآن همداستانی ایا لات متحده با راستگرایان افراطی مذهبی درافغانستان وخاورمیانه به درازای دهه ی 1970 است.برعلاوه براین بدون شک جنگ درافغانستان نه دردهه ی1980 که کمک های سیا بطوررسمی بسوی سران تنظیم ها درپاکستان سرازیرگشت ، بلکه در1978 ، انگاه که راستگرایان افراطی مذهبی با کمک سازمان استخبارات پاکستان درشمال شرق افغانستان سربه طغیان گذاشته بودند آغازشد.برای ایالات متحده ، اتحاد عربستان وپاکستان سودمند بود، چراکه هردوکشورمتحدان وفادارامریکا درستیزبا اتحاد شوروی بودند.این واقعیت که هم عربستان وهم پاکستان انگیزه های پنهان ونقشه های بلند پروازانه ازهمان آغازبحران نسبت به افغانستان داشتند، ولی با تاسف که ازنگاه دولت های کارتروریگان که به هربهایی ، خواهان زمینگیرشدن شوروی درمردابی خونین درافغانستان بودند، منافع ملی وموجودیت افغانستان نادیده انگاشته شد که امروزهزینه هنگفت آن را می پردازد.پاکستان همواره از بدو ایجاد وجدا کردن ان ازبدنه هند وافغانستان توسط بریتانیا، نگران رقیب دیرینه اش، هند ، وافغانستان را به حیث عمق استراتیژیک ومتحدی برای خویش درشبه قاره دربرابردهلی جدید می دید وجنرال ضیاء الحق دررویای(( پاکستان بزرگتر" بود.عربستان سعودی نیزمنافع خودرا درین ماجرا تعقیب می کرد، وجنگ افغانستان را از منظرگسترده تررقابت با ایران که رژیم شیعی نوپدید آن تهد یدی برای عراق وشیخ نشینان خلیج بود، می نگریست .افغانستان وآسیا ی میانه ، ازنگاه عربستان ، میدان مبارزه با ایران قرارگرفته است ، وریاض برای تضعیف ایران درپی تقویت مذهب وهابی سنی درافغانستان و حتی فراتر ازآن است. 

  سرانجام کار، درافغانستان، صحنه برای برخوردی سرنوشت سازمیان ایالات متحده واتحادشوروی چیده شد. ایالات متحده امریکا به دنبال انقلاب ایران ، پنداری واهی ودنباله رو بریتانیادرایجاد کمربند سبزاسلامی را ضد شوروی پی گرفت وپاکستان این مزدوراستعماردرلباس مذهب ، وعربستان وحتی مصررا نیزبه میدان کارزاردرکوههای دوردست اسیای میانه وافغانستان کشاند . درست است که جهاد افغانستان صدها هزارتن ازجهادیون را برانگیخت وسیل جنگجویان ازسراسرجهان ، به سوی اردوگاهای جنگی درسرحد پاکستان وافغانستان روان کردند ؛ ولی ایا لات متحده امریکا کمترین درکی از ماهیت نیروهای که اززندانهای اعراب با داشتن سابقه جنایی رها وروانه افغانستان شدند نداشت، وامروزبعد ازاین همه خون ریزی وفجایع که ازطرف پاکستان به حق مردم افغانستان توسط تروریستان معلوم الحال که لانه های شان درپاکستان جود دارد ؛ مدتی انکاروخودرا نا اگاه می پنداشت وکمتربه حرف مردم افغانستان گوش می داد. این بی تفا وتی وعدم شناخت امریکا ما را به یاد شعر شاعرتوانا" سعدی علیه رحمه "می اندازد که گفته بود: " سعدیا شیرازیا پندی مدی بدذات را — بدذات اگرملا شود گردن زند استاد را".    

 

 


بالا
 
بازگشت