محمدعوض نبی زاده

 

جنگ نیابتی ,عامل ناامنی ها درافغانستان

جنگ نیابتی در افغانستان ,جنگ بین هندوستان و پاکستان ,ایران و سعودی ، امریکا و روسیه است و اداره ی این جنگ به دست قدرت های منطقه ای و جهانی  است که از افغانستان یک قربانی واز مردم کشور ما مانند هیزم سوخت استفاده میکنند؛ بدین لحاظ مردم افغانستان قربانی بازیهای  بازیگران رقیب منطقه ای و جهانی است و افغانستان فاقد هرگونه توان و ظرفیتی بوده که خودد را از این میدان بازی بیرون کند. متاسفانه افغانستان ,در طول تاریخ , همیشه میدان بازی برای دیگران بوده که ، نبود همکاری بین رهبران حکومت وجنګ نیابتی قدرت های بزرگ جهان وکشورهای همسایه  در افغانستان ،  عامل اصلی افزایش نا امنی ها در کشور میباشد.از سوی دیګرجنگ امنیتی – استخباراتی به نیابت از کشورهای منطقه وابرقدرت های جهان در میدان افغانستان ، نمایانگر گسترش جغرافیایی یک جنگ داخلی در ین سرزمین است. کشور های منطقه از جمله چین، روسیه و دیګرکشورهای همسایه در این بازی سیاسی، نظامی شریک اند و در عین حال متحدین استراتڑیک افغانستان نیز در پی منافع بزرگ منطقه یی خود اند. این بازی، دایره ی بی اعتمادی را بین کشورهای همسایه و افغانستان چنان گسترش داده که به آسانی نمی توان مبانی اعتمادسازی را بوجود اورد.

چنانچه که  امریکا طی یک و نیم دهه مانند یک مستعمره با افغانستان برخورد کرده که منجر به شکل گرفتن قدرتی انحصاری در یک قوم شد ه وقومیت های دیگرکدام  نقشی در سیاست کنونی کشور ایفا نمیتواند.از انجاییکها موقعیت جیوپولیتیک افغانستان برای امریکا مهم است ولی  متاسفانه  پس از ۱۶ سال جنگ در افغانستان , امریکا با،حضور ۱۴۰ هزار سرباز نتوانست یک ساختار سیاسی و امنیتی پایدار را در افغانستان خلق نمایدچون رویکردغالب نظامی گران آمریکایی درافغانستان بیشترمربوط به حوزه منافع خودشان میباشد. در عین حال یک جانبه گرایی آمریکا در مسایل بین المللی و توسل به ابزارهای جنگ ، نگرانی ها را در سطح جهان افزایش داده که اګراین رویکرد نظامی به قاعده بازی در روابط بین الملل تبدیل شود سرانجام هیچ کشوری امنیت نخواهدداشت .چنانچه برژینسکی یکی از مشاورین ارشد ریګن ریس جمهور سابق امریکا میګوید که در موارد بسیار ضروری، مانند مواردی که شهروندان امریکا در خطر قرار می‌گیرند،باید امریکا در خاورمیانه دخالت نظامی کند وبرای آمریکا بدترین راه‌کار این است که به تنهایی قدرت در حال جنگ با نیروی شرّ در خاورمیانه تبدیل شود که نباید به وارث دوران استعماری درخاورمیانه تبدیل ګرددواگرنه امریکا بیش از این منفور خواهند شد.

از انجاییکه جنگ افغانستان اکنون مانند گذشته جنبه ایدئولوژیکی و مذهبی ندارد بلکه اقتصاد و تجارت قاعده جنگ در این کشور را تعیین می کند. جنگ افغانستان به خاطر منابع معدنی ،انرژی ، تولید و قاچاق مواد مخدر با بهانه ای ،تلاش برای ،مقابله با تروریسم ،صرفا پوششی برای جنگ تجاری در این کشور انجام میشود .زیرا شواهدی وجود دارد که محموله های اورانیوم معدن خانشین ولایت هلمند توسط طیاره های امریکایی قاچاق می شود. قرار تخمین جدید ناسا -  مقدار ۱،۴ میلیون تن متریک و ذخایر نیوبم با اضافه فاسفورس و اورانیوم وتوریم به مقدار ۳،۵ میلیون تن متریک در زیر زمین کشورما وجود دارد وهم چنین محافل داخلی ،منطقه ای و بین المللی میګویند که ،سازمان جاسوسی آمریکا "سیا "،"در تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان نقش تعیین کننده ای دارندو درآمد سالانه آمریکا را بالغ بر پنجاه میلیارد دلار اعلام کرده است . روسیه نیز ګفته که هروئین افغانستان به وسیله هواپیماهای نظامی آمریکا در تابوت های کشته شدگان جایگزین اجساد شده و این تابوتها را از هروئین پر می کنند.  بدین ګونه آمریکا و ناتو هزینه های حضور نظامی خود را در افغانستان تامین مینمایند.

از سوی دیګرتجمع تاجران جنگ واسلحه دراطراف اقای ترامپ  از اجرایی شدن طرح خصوصی سازی جنگ افغانستان  وپیشبرد سیاست استفاده از «سگ های جنگ» خیلی ها  ترسناک تعبیر شده و عواقبش ، ناگوار وتکان دهنده خواهد بود ؛ اما این جنگ شبکه ای نفرت فراگیری را درسطح داخلی علیه اهداف امریکا درافغانستان به یک توفان تبدیلخواهد نمود.امریکا ومتحدینش اول طالب و بعدا داعش را در افغانستاان و خاورمیانه به وجود اوردند که مشاورین امریکا یی به آنها دستورعملیاتی می دهند.حالا امریکایی ها و متحدینش ، میخواهند که از کشورما به حیث تخته خیز برای تهدید علیه روسیه و ایران ، استفاده نمایند . امروز طالبان، باحمایت های سیاسی – اقتصادی از حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای خود، در حدود 30 تا 40 درصد خاک افغانستان را در اشغال خود دارد. وهم چنین یکی دیگر از عوامل ناامنی های افغانستان به نقش داعش باز می گردد، که بعد از شکست در سوریه و عراق بدنبال اقلیم دیگری می گردد که حالاافغانستان به دلیل  داشتن بستر اندیشه های تندروانه و نبود یک دولت مقتدر به یک هدف مناسب برای داعش جهت نقل مکان مبدل شده است.

چون داعش و طالب یا هر گروه تروریستی دیگر همواره مورد حمایت ریاض بودند و حمله به سفارت عراق در کابل ومسجد جوادیه هرات برای رقیب کشی های است که خارج از خاک افغانستان تنظیم شده است . ګزارشهای وجود دارد که درین روزها نیز، تپه ها ، دره ها و قریه های میان راه للندر ، شاه توت، تنگی سیدان، گلباغ ، شهرک فیصل، سر آسیا، قلعه  فتوح، دوغ آباد و بالاخره تا قصر دارالمان، گروه های تروریستی طالب ، داعش، الاحرار وده ها تروریست انتحاری به صورت اگاهانه جابه جا شده و امنیت غرب کابل را با گرفتن جان ده ها آدم مختل خواهندساخت. ولی این که چرا کمربند های شهر کابل و بقیه شهر های استراتیژیک کشور اگاهانه برای تروریزم واگذار شده است؛ قابل بازخواست جدی حکومت به وسیله مردم و رسانه هاست!

افغانستان نزدیک به 4 دهه درگیر ناامنی و جنگ داخلی است و زمانی افغانستان به صلح و امنیت پایدار دست خواهد یافت که در دوسطح تقابل و تنش پایان یابد؛ اول تقابل و تنش در درون دولت و مسئله ی تشدید اختلاف میان قومیت های افغانستان باید به همگرایی بدل شود ؛ دوم رقابت بین کشورهای منطقه و رقابت بین مسکو – واشنگتن  درباره سرنوشت افغانستان باید پایان پیدا نمایدو در مجموع این دوسطح از رقابت اگر خود را به یک سامان نسبی برسانند وضعیت سیاسی و امنیتی افغانستان بهترخواهد شد.عمق اختلافات  قومی چنان در افغانستان عمیق شده است که هر حرکت سیاسی مقام های به دور مانده از قدرت سبب افزایش صف بندی های سیاسی و برهم خوردن امنیت های نیم بند مناطق با ثبات می شود.اگر رییس‌جمهور نتواند یکی از رهبران ایتلاف نجات را با خودش همراه بسازد، این امر فشار بر رییس‌جمهور غنی را افزایش خواهد داد.

 

زیرا رهبران ایتلاف نجات نفوذ اجتماعی در زادگاه‌های خودها وحمایت‌های بیرونی نیزدارند. در حالیکه تیم حاکم ارګ خطر قدرت یابی مقام های دیگر قومیت ها را فاجعه بارتر از حکومت طالبان می دانند و بر همین مبنا با صرف هزینه های کلان جانی و مالی دست به انزوا و برکناری مقام های حکومتی زدند .آنانیکه از تاریخ نیاموخته و باز هم  اختلافات قومی، زبانی، مذهبی رادامن میزنند، سیاستی  که جنگ و ناامنی های پیهم و نارضایتی ها و تضاد های قومی همراه با تبعیض بر این ملت را تشدید نموده است .حالانظامی سیاسی  که اشرف غنی بچشم  بقابه  آن می نگرد ، از سردارداود گرفته تا نجیب و رهبران جهادی تا طالب. ادامه دار حکومت های گذشته ای است که به دست رهبران زیادی به سقوط انجامید ه است ، باید منتظر مقابله تازه در برابرایتلاف نجات بود که ارگ از ابتدای شکل گیری ان سعی کرد با معامله، سبب اختلاف در آن شود اما اتیلاف نجات برتداوم اهداف شان  پافشاری میکنند. اگر حلقه ی تماميت خواه ارګ درک نمایدکه، انچه ایتلاف نجات شعار ميدهد به ان اعتقاد دارد ، آنگاه كاخ نشينان كابل از بيم قدرت مردم به خواسته هاي مشروع  انها لبيك خواهند گفت در ان صورت اوضاع سیاسی کشور بسوی تفاهم وهمدلی پیش خواهند نمود.

                                       –ششم- ماه – جولای- سال – ۲۰۱۷ میلادی

 

 

 


بالا
 
بازگشت