محمد الله وطندوست

 

یادداشت هفته

«هفته سوم اکتوبر» 

یک:   می گویند کتابی با سابقه دو هزار ساله از نزد قاچاقبرا ن آثار عتیقه در ولایت میدان وردک بدست آمده است. طبق اظهار مسوول اطلاعات و فرهنگ ولایت ، این کتاب بر روی پوست آهو نوشته شده وشاید بخشی از اوستا باشد. در صورتیکه حدس مسوولین اطلاعات و فرهنگ درست باشد، کتاب متذکره می تواند از اهمیت بزرگی برخوردار باشد. لهذا از مسوولین اطلاعات و فرهنگ کشور مخصوصا ریاست آرشیف ملی جدآ تقاضا می گردد که به دریافت کتاب متذکره و تثبیت ماهیت آن بذل مساعی نموده ، جامعه فرهنگی را در مورد قدامت تاریخی و محتوای آن در جریان قرار دهند تا بخشی از تاریخ کهن کشور بیشتر روشن گردد.

این تذکر را بخاطری لازمی می دانم که هزاران اثر با اهمیت تاریخی در سال های حاکمیت جهادی مورد دستبرد قرار گرفته و در بدل پول نا چیزی به کشور های دیگر قاچاق گردیده است که متاسفانه این روند هنوزهم ادامه دارد.

دو :  چند روز قبل روز معلم تجلیل گردید. ثنا خوانی در مورد معلم، نقش و اهمیت معلم در جامعه ، مقام معنوی معلم ،در صحبت های مسوولین دولتی انعکاس وسیع داشت. راستی هم صحبت در مورد معلم و مقام وی چنان وسیع و گسترده است که هر کسی فراخور حال می تواند حرف هایی داشته باشد. اما سوال اینجاست که آیا مقامات دولتی به شمول وزارت معارف واقعا به معلم و مقام وی ارزشی قائیل اند؟ آیا جامعه واقعا اهمیت کار معلم را ارزیابی درست می نماید؟

اگر جواب مثبت است چرا کمترین معاش را معلم دریافت می دارد؟ چرا معلم نسبت فقر و بیچاره گی در آخرین رده جامعه قرار دارد؟ آیا با  شش هزار افغانی که حتی نان خشک یک خانواده را تکافو نمی کند،معلم می تواند به شاگردانش چیزی بیاموزد؟ آیا معلم سرپناهی دارد؟

این وضع در حالیست که شاگردان نا سپاس معلم بنام وزیر ،وکیل،رییس و افسر ده ها برابرمعلم معاش دریافت می کند و رییس جمهور مدعیست که خود معلم بوده مشکلات معلم را بخوبی درک می کند.

 جالبست که نمرات زمین بنام معلم تخصیص می یابد اما غاصبین بی عاطفه این زمین ها را به اشکال گوناگون غصب می کنند.

در چنین حالت آیا روز معلم و تجلیل از مقام معلم می تواند مفهومی داشته باشد؟

اگر راستی می خواهید از مقام معلم تجلیل نمائید، لطفا وضع معیشتی وی را بهبود بخشید و معاش حد اقلی که زنده گی خانواده او را تامین کند برایش تادیه نمائید. در غیر آن به فریب این قشری که با زحمات شبانه روزی شما عالیجنابان را به مقام های مهم دولتی و غیر دولتی رسانیده اند، نپردازید.

سه :  گفته می شود که دردو ماه اخیر در حدود هشت هزار نفر شهید و مجروح شده اند و روزانه بصورت اوسط صد نفر افغان اعم از نیرو های دولتی ،غیر نظامیان و یا هم مخالفین کشته می شوند. با آنکه به اعداد و ارقام ارائه شده نمی توان اعتماد داشت ، با آنهم رقم وحشتناک صد نفر در هر روز و هشت هزار نفر در دو ماه اخیر جدآ نگران کننده و تشویش آور است. تازه از برکت راهبرد جدید امریکا و حملات هوائی امریکا ئی تلفات غیر نظامیان متاسفانه بصورت جدی افزایش یافته است.

 تعداد بمب های استعمال شده در یک ماه اخیر را بیشتر از هفت صد عدد و در طول سال جاری بیشتر از سه هزار بم گفته شده است.آیا تلفات دشمن با حملات هوائی تناسبی دارد؟ آ یا این بمب ها باعث نابودی هموطنان بی گناه و زحمتکشان بی سر پناه نگردیده است؟

تا جائیکه دیده می شود دشمنان و مخالفین مسلح هنوز از تحرک لازم بر خوردار اند و در سراسر کشور به فعالیت های خود ادامه می دهند.

برای در یافت نتایج مطلوب ومهار فعالیت های هراس افگنانه، در پهلوی حملات هوائی، فعالیت های کشفی و استخباراتی از اهمیت عظیمی برخوردار است که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار می گیرد.

چهار:  مردم مظلوم میرزا ولنگ بنابر ندانم کاری ها ،سهل انگاری ها و بی کفایتی های مسوولین دفاعی کشور باز هم به چنگ دشمنان قسم خورده مردم دچار گردیده ،طالب و داعش ،این نیرو های شیطانی با هم یکحا این مظلومین را در منگنه قرار داده اند. چگونه می توان باور کرد که منطقه مهم و استراتیزیک میرزا ولنگ در یک ماه چند بار دست بدست گردیده  بالاخره به اختیار دشمن قرار گرفته است . این در حالیست که نیرومندی قوای مسلح و کار آئی راهبرد جدید امریکا گوش فلک را کر نموده است. مسلما ستون پنجم خزیده در ارگان های امنیتی پلان گذاری عملیات هر دو طرف را در انحصار خود گرفته طبق سناریوی قبلا تعین شده برای انتقال سلاح و مهمات به برادران ناراض شان عملیات سطحی را راه اندازی و بیدون تحکیمات لازم منطقه را ترک می کنند.

جالبست که سقوط اخیر میرزا ولنگ را قصر نشینان مستقر در کابل با سکوت مرگبار برگزار نموده هیچگونه اطلاعی به اختیار رسانه ها نگذاشته اند.سخنگویان وزارت دفاع نیز در حالیکه در موارد زیادی که حتی هیچگونه ارتباطی به آنان ندارد، دادسخن می دهند، در این مورد خاموشی را ترجیح داده اند و سکوت را برگزیده اند؟!

پنج :  وضع بیجا شده گان دره فندقستان ولسوالی سیاه گرد پروان و منطقه میرزا ولنگ ولسوالی صیاد سرپل نا مطلوب گزارش شده است. این هموطنان از کمک های ارگان های دولتی و غیر دولتی و موسسات خیریه جهانی بهره مند نشده اند.

 بیجا شده گان ولسوالی سیاه گرد در چاریکار و کابل در منازل خویشاوندان و آشنایان مسکن گزین گردیده در یک منزل تا پنج خانواده نیز جابجا گردیده اند. بیجا شده گان میرزا ولنگ نیز در مساجد،عمارات مخروبه و منازل مردم جابجا گردیده از کمک ها و امداد ملی و بین المللی محروم اند.

اصولا بیجا شده گان در سراسر کشور زنده گی رقتبارو تاسفباری دارند. در حومه کابل خیمه هائیکه در تابستان از حرارت آفتاب و در زمستان از برف وباران و سردی هوا غیر قابل تحمل است ، مسکن این فلک زده گان را تشکیل می دهد. اطفال این هموطنان مظلوم از درس و تعلیم محروم اند و بخاطر دریافت لقمه نانی در زباله دانی ها سرگردان اند وبا جمع آوری خریطه های پلاستیکی ،کاغذ و چوب و برگ، می کوشند حد اقل کمک را به خانواده های خود انجام دهند.

آیاچنین وضع وحشتناک در شهر کابل ، در پایتخت کشور گاهی توجه کرسی نشینان پایتخت را توانسته است به خود معطوف دارد؟

آیا موسسات گوناگون بین المللی گاهی به وضع فلاکتبار این خانواده ها متوجه شده اند؟

اگر جواب مثبت می بود، باشنده گان کابل شاهد چنین صحنه های رقتبار نمی بودند. بیجا شده گان در کشور خود در پایتخت مملکت ، خود را مظلوم ،محروم و طرد شده احساس نمی کردند و به چنین مظلومیت وبیچاره گی شب وروز نمی گذشتاندند.

شش :  دراین روز ها لویه جرگه خواهی نخبه گان سیاسی بالا گرفته از هر گوشه ضرورت تدویر لویه جرگه شنیده می شود.

جناب حامد کرزی می خواهد لویه جرگه اضطراری دایر گردد تا راهبرد جدید امریکا را مورد ارزیابی قرار دهد. گروهی بنام محور مردم افغانستان  نیز علاقمند است تا لویه جرگه حاکمان موجود را سلب صلاحیت نموده انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری را خارج از تاثیر گذاری های حکومت وحدت ملی برگزار نماید. در مجلس سنا نیز آواز های مبنی بر تدویر لویه جرگه بالا گردیده یک عده سناتوران علاقمند تدویر لویه جرگه اند.

این در حالتسیت که حاکمان موجود بهیچ وجه خواهان ترک مقامات بدست آمده نیستند و حتی تلاش دارند در مهندسی انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری آینده از همین حالا نقش خود را ایفا نمایند. سران دو تیم تشکیل دهنده حکومت وحدت ملی هم اگر در هر موردی اختلاف نظر داشته باشند ، در مورد ادامه کار و تدویر انتخابات مهندسی شده هیچگونه اختلافی نداشته متحدانه به این راه گام می گذارند.

فکر می شود که موافقین و مخالفین لویه جرگه هر کدام منافع و خواست های شخصی، گروپی و تنظیمی خویش را ملاک قرار داده بمنظور کسب بیشتر قدرت و تصاحب کرسی های دولتی این سر وصدا ها را براه انداخته اند و احیانا ائتلاف ها و گروه بندی های جدیدی را با این سر وصدا ها بوجود خواهند آورد وبرای کسب آرای مردم و راه اندازی انتخابات مهندسی شده با هم به مبارزه و مقابله خواهند پرداخت.

هفت :  امریکا در مبارزه با فساد اداری می خواهد دولت افغانستان را کمک نماید؟!

نشر چنین خبری از تلویزیون های کشور تعجب برانگیز است.

در حالیکه فساد اداری خود معلول مداخله امریکا در امور داخلی کشور و سیاست انجو سازی آنان و نتیجه مشوره های نادرست مشاورین بی شمار آن کشور است و از برکت عملکرد های آنان ، کشور در زمره فاسد ترین کشور ها قرار گرفته است، چگونه می شود باور داشت که آنان حالا در مبارزه با این پدیده که خود آن را بوجود آورده اند، می خواهند مساعدت نمایند و کشور را از شر چنین آفت عظیم نجات دهند. معلوم است که چنین شعار ها از یک طرف بخاطر آرام ساختن مالیه دهنده گان امریکائی و از جانبی بخاطر جلب حمایت متحدین اروپائی و آسیائی امریکا در افغانستان طرح ریزی شده هیچگونه ضمانت اجرائی ندارد. بر عکس تعداد معینی بنام مشاور مبارزه با فساد استخدام خواهند شد و در گسترش فساد گام های تازه یی گذاشته خواهد شد. چنانکه بنام مبارزه با کشت و قاچاق مواد مخدر هر ساله ساحه زرع کوکنار بیشتر و محصولات آن افزونتر و معتادین آن افزون تر می گردد.

مبارزه با فساد توسط مفسدین ممکن نیست. در قدم اول دستگاه دولتی بایست از وجود فاسدین پاکسازی و بعدا مبارزه با فساد با دستان پاک و وجدان های بیدار می تواند آغاز گردد و به نتایج لازم بیانجامد.

هشت :  می گویند موشک پراگنی پاکستان در کنر ادامه داشته مردم مظلوم مناطق سرحدی نا گزیر به ترک خانه و کاشانه هایشان شده اند. این در حالیست که با سفر لوی درستیز پاکستان در کابل ، حاکمان کابل نشین از بهبود روابط اسلام آباد ـ کابل اطمنان می دهند  و در نشست چهار جانبه عمان که پاکستان نیز یک ضلع آنرا تشکیل می دهد، امیدوارانه چشم دوخته اند. در حالیکه ضرب المثل وطنی می گوید « آزموده را آزمودن خطاست» اگر با همه این آزمودن ها در سال های متمادی هنوز هم نیات پاکستان را سردمداران ما نتوانند درک کنند و خواسته های مزورانه آن کشور را در قبال افغانستان تشخیص ندهند ، معلوم است که در بلاهت و حماقت کامل قرار دارند و از گذشت روز گار و عملکرد های شیطانی آن کشور درسی نیاموخته اند. در برابر دشمن مکار و محیل باید قاطعیت داشت و هر عمل را با عمل مناسب جواب داد. با کرنش نمی توان متجاوز را بجایش نشانید.

نه :  در خبر ها آمده بود که روسیه ماهانه دو ونیم ملیون دالر به طالبان کمک می کند. از یک منبع طالبان هم نقل قول شده بود که گویا طالبان کمک مستقیم روسیه را دریافت نمی کنند بلکه با فروش تیل ارزان روسیه این مبلغ را دریافت می نمایند. جالبتر از همه اینکه سخنگوی وزارت دفاع در رد و قبول این ادعا در شک و تردید بود و از روسیه می خواست چنین کمک ها را به دولت افغانستان نماید نه به مخالفین.

به این ارتباط چند نکته قابل تذکر است:

منافع کشور ها اگر ایجاب کند با شیطان نیز همدست می گردند و دشمن قسم خورده دیروز را دوست و صمیمی ترین دوست را دشمن خطرناک می خوانند. روسیه نیز با در نظر داشت منافع خود سیاست دوری و نزدیکی با نیروهای داخل کشور ما را تنظیم می کند. اینکه تا دیروز طالبان را دشمن آشتی ناپذیر می دانست و امروز دست دوستی به آنان دراز نموده باشد ،از امکان بعید نیست. مخصوصا موجودیت داعش در شمال افغانستان و حضور مجدد نیرو های مسلح امریکا در کشور ما و استقرار گروه های مخالف ازبکستانی ،تاجکستانی ،چیچنی و چینی در صفوف داعش این حدس و گمان را تقویت می کند.

اظهارات سخنگوی وزارت دفاع و تضرع وی به روسیه که باید کمک ها را به دولت افغانستان انجام دهد و افغانستان همیشه دوست روسیه خواهد بود ، نشاندهنده عدم درک مسوولین ما از از منافع متغیر کشور ها بوده ، برای حل موضوع هیچ گونه کمکی نمی کند. از جانبی فکر می کنم چنین موضوع با اهمیت به سخنگوی وزارت دفاع ارتباطی نداشته  بایست وزارت خارجه با احضار مسوولین سفارت روسیه در کابل در مورد توضیحات بخواهد و نظر دولت افغانستان را به آنان انتقال دهد.

نمی دانم این الفبای روابط دیپلوماتیک میان دوکشور را کارمندان وزارت خارجه درک نمی کنند و یا تمرکز صلاحیت ها در ارگ ریاست جمهوری چنین وضع را بوجود آورده است ؟

بهر صورت نزدیکی روسیه با هراس افگنان طالبی پیامد خوشی را نوید نمی دهد.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت