شریف بها

 

دموکراسی و پیامد های مثبت ومنفی آن در افغانستان

افغانستان یکی از کشورهای که طی سه دهه اخیر، با فراز و نشیب های فراوانی‌ سیاسی روبرو بوده اما پس از پس ازسقوط رژیم طالبان پا به عرصه دموکراسی وارداتی گذاشت. عموما این پدیده در کشور های پس از جنگ  ومداخله غربی ها در امورات آنان، بر ایجاد دموکراسی تاکید کرده اند که در افغانستان نیز این پدیده وارداتی است .

پس از رویکار شدن در دوران مجاهدین یعنی دولت اسلامی افغانستان ونظام تحریک طالبان، افغانستان بنابر موجودیت گروه های مسلح زورمند و فراتر از قانون اجتماعی، به جزایر مختلف قومی و تنظیمی تبدیل شده بود. اما پس از رویکار شدن حکومت و انتقالی، کلمه دموکراسی زبانزد عام وخاص گردیده و تعبیر مختلف از آن در جوامع سیاسی و رسانه یی ارائه میگردد.

یکی از اصل های دموکراسی آزادی بیان و حق رای است که خوشبختانه طی یک ونیم دهه نسبت به کشور های همجوار گام های سریع برداشت،انتقاد ها بالای رهبران سیاسی و نقد های رسانه یی به اوج رسید اما با انهم یک سلسله موانع برای خاموش ساختن صدای منتقدین  از طروق مختلف هنوز هم ادامه دارد .

با به میان آمدن دموکراسی مردم حق رای را بدست آوردند، و در قدم نخست اقدام به تدوین قانون اساسی صورت گرفت که به همین منوال سه دور انتخابات ریاست جمهوری برگزار و مردم در آن به پیمانه گسترده سهم گرفتند همچنان انتخاب وکلای ولسی جرگه و شورای ولایتی نیز از اصل های مهم دموکراسی در کشور است. اصلاحات در قوانین و ایجاد قوانین به سایر موضوعات مهم کشوری و ارایه حق رای در اصلاح وایجاد قوانین  از پیامد های مثبت دموکراسی در کشور شمرده میشود. دموکراسی‌سازی را میلیون‌ها شهروند پشتیبانی کرده و میلیون‌ها تن با وجود مشکلات و تهدید امنیتی به پای صندوقهای رای رفته و تمثیل دموکراسی نمودند.

همچنان اوج بحث های رسانه یی و نخبه های سیاسی، صاحب نظران و به انتقاد ها گرفتن کمی وکاستی حکومت از سوی آنان، علاوه براین ده ها رسانه تصویری،صوتی و چاپی به نشرات آغاز نموده و نظریات عام وخاص در آن به نشر رسید. برای اعاده حقوق، حلقات مختلف دست به اعتراضات زده و به جاده ها ریختند.

همچنان پیامد مثبت دیگر از دموکراسی، سهمگیری گسترده زنان در عرصه سیاست است امروز ده ها خانم فعالیت های رسانه یی،سیاسی،مدنی و تجاری دارند.زنان توانستند حق کار، حق رای، حق کاندیداتوری، حق تجارت  و حق نقد را بدست آوردند.

 در عین زمان با وجود این پیشرفت ها،پیامد های سوء آن چه بود؟ با استفاده از دموکراسی وارداتی از سوی غربی ها در کشور آهسته آهسته افرادبرجسته گروه های مسلح بنابر تشویق حکومت از تفنگ دست کشیده وپا به عرصه سیاست گذاشته و سلاح های خویش را کنار گذاشتند.امروز اگر دقیق متوجه شوید بیشتر اعضای ولسی جرگه و مشرانو جرگه، روسای احزاب ونهاد های سیاسی ،شبکه های اجتماعی بنام های مختلف گروهی دور آنان گردهم آمده فعالیت دارند. در حالیکه همین ها در یک زمان معین تفنگداران وقت بودند که امروز بر سرنوشت ملت مظلوم تصمیم میگیرند.

امروز همین رهبران سیاسی که تمام سطوح کسانی بودند که با زور تفنگ بر جان انسان هر مظالم را روا میداشته و حتی بر ناموس مردم چشم دوخته که مثال های زنده آن تاهنوز در تمام نقاط کشور وجود دارد. اما امروز با استفاده از دین، اقتصاد و سیاست به شیوه دیگر بر ملت ظالم واقع میشوند. از غصب زمین،نفاق افگنی قومی،سیاسی ومذهبی، معاملات سیاسی گرفته تا دست داشتند با شبکه های استخبارات منطقه وغیره دست دارند.

مواردی وجود دارد که حتی شماری از رهبران و سران سیاسی با شبکه های تروریستی همدست بوده و خون را ملت مظلوم خود را در جاده می ریزانند که در زمینه اظهارات مقامات امنیتی،ناظرین بین المللی و کارشناسان وجود دارد.

نتیجه:

چون در آغازین این دهه مردم وابسته گی های مختلف داشته که متاسفانه تاهنوز پیامد های منفی آن وجود دارد. اما با درنظرداشت بلند رفتن دانش وافکار سیاسی مردم، بر ملت است تا تصامیم معقول را در انتخاب رهبران سیاسی شان اتخاذ نمایند. احتمالا یک سال واندی به بعد انتخابات پارلمانی برگزار شود که در این راستا سهمگیری ونقش مردم برجسته است که چگونه افراد را برای اخذ تصمیم گیری بر سرنوشت شان انتخاب مینمایند. همان تفنگ سالار ویا افراد تحصیل که کرده که نه حمایت تنظیمی دارند ونه حمایت بیرونی. ایا باز هم افراد را از دید قومی و زبانی انتخاب نمایم ویا از استعداد وکارایی ؟

بناء توقع میرود تا ملت به هوش آمده از دید قومی تنظیمی ومذهبی گذشته، بدون در نظرداشت تبعیض های یاد شده رشته را دست کسانی بدهیم که بتوانند به ملت با یک دید واحد مصدر خدمت شده و کشور را از منجلاب که گیر افتاده بیرون سازد.

 

 

  


بالا
 
بازگشت