عارف عرفان

 

بازتاب غرش جنگنده های بی ـ ۵۲ در آسمان افغانستان


بر اساس داده های تاریخ ،آمریکا با توجه به ماهیت نظامی گرانهٔ خویش باید مدام در اتمسفیر جنگی به زیست خود ادامه دهد.
  جنگ‌برای ادامه حیات این نهنگ عظیم الجثه ووحشتناک به مثابه آب واگسیجن ضروری است.این کشور از بدو تولد در سال
۱۷۷۶ از جمله ۲۳۹,سال ,۲۲۲سال در جنگ بوده است .طی این دوران فقط ۲۱سال تحت شعاع صلح زیست نموده است.مجموعأ این کشور ۹۳ در صد زندگی خویش را در جنگ سپری نموده است(۱*).

جنگ‌آمریکادر افغانستان ،طولانی ترین نبرد آنکشور در تاریخ است،وعزم تسخیر قله های بزرگ در گسترهٔ منطقه در برنامه های راهبردی آنکشور جایافته است.دردمندانه افغانستان به میدان اصلی این استراتیژی توسعه طلبانه مبدل شده ومردم افغانستان همگان برای پرداخت قیمت بزرگ باید آماده باشند (۱*)
حال فغانستان بطرز کامل به میدان جنگ جهانی وتختهٔ خیز این مسابقات مبدل شده است .ابر قدرتهای بزرگ ،کشور های منطقه واقمار مربوط در نظر دارند تا درفش پیروزی این نبرد را در سرزمین سوختهٔ افغانستان به اهتزاز درآورند.جنگ کنونی در کشور به هیچگونه به مردم افغانستان تعلق ندارد واین درست جنگ نیابتی است.در جنگ جهانی دوم ازدرون دود وآتش،لاجرم جهان نو‌وامید های نو در راه صلح ترقی وآزادی ظهور کرد،اما با توجه به همگرایی دولت غنی-عبدالله با استراتیژی کشور های اشغالگر،سکوت مرگبار اکثریت خموش،فقدان جبههٔ آزادیبخش ملی ویخزدگی نیروهای دموکراتیک ملی وهمرنگی آشکاربرخی این نیرو ها با قدرتهای اشغالگر، در پایان جنگ افغانستان،جزاستخوانهای قربانیان این نبرد که مردم افغانستان اند،سرزمین سوخته وویران چیزی دیگری باقی نخواهد ماند.
با توجه به قطب بندیهای شدید نظامی در افغانستان ،این کشور برای نجات خود از شردایناسورهای غولپیکر جهانی ومنطقوی ،شدیدأ به ظهور نیروی سوم در چارچوب جبهه ملی متشکل از تمام نیرو های ملی،ترقیخواه،آزادیخواه ،استقلال طلب ومیهندوست نیاز دارد.
گستره وژرفای نبرد خونین در افغانستان توجه همه رسانه های جهانی را بخود معطوف داشته واکثر سیاست گران ونظریه پردازان، مستدام رخداد های غم انگیز افغانستان را مورد پژوهش قرار میدهند.

اخیرآ پایگاه معتبرنشراتی گلوبال ریسرچ تشدید حملات هوایی جنگنده های آمریکا در شمال افغانستان را مورد تحلیل قرار داده خاطر نشان میدارد(*۲)" 
افغانستان در حال حاضر در تحت شرایط مخاطره آمیز بسر میبرد.
 بطرزآشکارتغییرات عمده در برنامه های جنگی آمریکا در حال شکل گیری است. انفجار انتحاری مرگبار ماه گذشته در کابل، که به محکومیت جامعه جهانی منجر شد،اقدام تلافی جویانه طالبان بخاطر بمباران پناهگاه های آنها در چندین قسمت افغانستان بود.
یکی از نشانه هایی که"پیش بینی" این بمباران را بوجودآورد،عبارت از ادعای(بدون شواهد) مسئولیت حمله توسط طالبان به هوتل کانتینتال وحملهٔ انتحاری توسط امبولانس در کابل بود. [هیچ شواهد ثابت وجود ندارد که طالبان در پشت حملات بودند]
این مقاله عوامل وانگیزه تشدید عملیات هوای در شمال را مورد کنکاش قرار داده مینویسد"
در میان انگیزه های اقدامات انتقامجویانه اداره دولت آمریکاعلیه طالبان برای بمبگذاری های اخیرکابل، مجوز ترامپ به فرماندهی عالی ایالات متحده در افغانستان برای حمله به پایگاه های ستیزه جویان در مرزپاکستان بود. اما هفته گذشته مأموریت پیمان ناتو در یک گزارش خبری از انجام عملیات هوایی جدید علیه این گروه درنقاط ولایات شمال شرقی بدخشان بودکه در مرز باچین و تاجیکستان قرار دارد، خبر داد.
بربنیادگزارشهاظاهرأیکی از اهداف حملات هوای توسط هواپیماهای بی ـ ۵۲ در هفته گذشته این بود تا   ستیزه جویان را ازانجام سازماندهی توطئه های تروریستی در نزدیکی مرزچین و تاجیکستان بازدارد."
درین مقاله جنبه های تاثیرات جانبی این بمباران مورد توجه قرار گرفته آمده  است"گزارش شده که این عملیات توسط بمب افگن های آمریکایی بی ـ ۵۲ « ستراتوفورترس »

هدایت شد که شامل حداقل ۲۴بمب هدایت شده بالای قرارگاه های طالبان بود. استفاده ازین بمب های غول پیکر به مثابه سلاح "تخریب جمعی"وعامل کشتار شهروندان غیر نطامی ،به حیث سلاح تهاجمی ونامناسب طبقه بندی شده است. چون طالبان مستدام در میان اهالی غیر نظامی پناه میجویند،لذا هیچ ضمانتی مبنی بر جلو گیری از آسیب رساندن برای مردمان ملکی وجود ندارد."
این  نبشته به اسرار پشت پرده این عملیات اشاره نموده خاطر نشان میسازد"این حملات هوایی در مقیاس گسترده می تواند در حقیقت منجر به تخلیه این منطقه از ساکنان محل وستیزه جویان گردیده وجاده را برای استقرار «داعش» هموار سازد.
در هیچ  گوشه یی از کشور، جنگجویان طالبان در چنین مقیاسی عمل نکرده اند که ضرورت استعمال هواپیماهای بی ـ « مواب »  ۵۲ وضرورت استعمال بمب های مگابایتی
را پدید آورند.
این ‌‌‌‌‌‌‌گروه ها فقط بوسیله حملات زمینی وتوسط ارتش مجهز افغانستان میتوانند شکست داده شوند"
در بخش این مقاله آمده است "بمباردمانهای ب
۵۲ ایالات متحده در مناطق دور افتاده وحاشیه ای افغانستان که ظاهرأ برای حفاظت مرز افغانستان باچین وتاجکستان در برابر حملات ستیزه جویان راه اندازی شده است،غیر منطقی است،زیرا گروه های شورشی در۶۵ کیلومتری کابل در وردک، ننگرهار و ولایت لغمان حضور فعال دارند. آیاضرور نیست تا قبل از همه به پاک کاری این ولایات نزدیک پرداخته وسپس صدها مایل به شمال حرکت کنند، جایی که ستیزه جویان حتی نمی دانند که اخیرا در کابل چه اتفاقی افتاده است؟ از بین بردن کدام یک اولویت دارد؟
یکی از گزارشات خطر سازیی که نیاز پرسش عملیات هوای هواپیماهای ب
۵۲ را مطرح میسازد عبارت ار هجوم گروه های تروریستی داعش از سوریه وعراق به افغانستان است."
این مقاله بستر سازی پروژه داعش در افغانستان را مورد تحلیل قرار داده خاطر نشان میسازد" دسته های واردشده داعش که  قبلا در ولایات شمالی افغانستان فرستاده شده اند،به گروه های قبلی پیوسته و در امنیت کامل زندگی می کنند،
منطق عملیات ایالات متحده در شمال افغانستان باید مورد توجه قرار گرفته وقابل درک باشد."
درین مقاله به واکنش دولت روسیه در خصوص استقرار پایگاه داعش در افغانستان پرداخته شده مینگارد"به تاریخ اول فبروری نماینده خاص روسیه ضمیر کابلوف هوشدار داد که حدود هفت هزار تن از تروریستهای داعش وهزاران تن از نیروهای ذخیرهٔ این گروه در افغانستان حضور دارند.
کابلوف به شبکه تلویزیونی روسیه
۲۴ گفت(۳*) که "ما طی سه سال گذشته جریان پیدایش شاخهٔ افغانستان داعش رابا دقت تحت نطارت قرار دادیم.او افزودکه در حال حاضر تقریبآ (۷۰۰۰) تن ازجنگجویان فعال داعش وهزاران تن از نیروهای ذخیره آنها در افغانستان حضور دارند. او اشاره نمود که شمارجنگجویان طالبان در افغانستان حدود (۶۰-۷۰)هزارتن است.
کابلوف اظهار داشت که این پرونده جدی است .داعش بخاطری این هدف به افغانستان نیامده اند تا در برابر نیرو های آمریکایی وسایر نیروهای خارجی جهاد نمایند.روی همین ملحوظ حکومت افغانستان و نیروهای خارجی برای کشف گروه های داعش ونیروهای ریزرفی آن بیتفاوت اند.
آنها بخاطر استقرار پایگاه وگسترش حوزه نفوذ بیشتر در شمال وآسیای مرکزی در افغانستان آمده اند.
او ادامه داد که فضای هوایی افغانستان به طور انحصاری توسط ایالات متحده کنترل می شود،اما هیچ کاری بخاطر جلوگیری چرخبال های ناشناس غرض انتقالات داعش صورت نمی گیرد.پس معلوم است که آنها خود درین پروسه درگیر اند"
یکی دیگر از رویکرد های قابل بحث در تشدید حملات هوایی آمریکا در نوار مرزی چین عبارت از آنست که این حملات به دنبال گفتمان پکن وکابل در خصوص استقرار  پایگاه های نظامی در نوار مرزی چین در  گذر گاه کوهستانی واخان بدخشان  میباشد.
آسیا تایمز تحت عنوان« آخرین حرکت چین در گورستان امپراطوری ها در افغانستان» این رویکرد را مورد تحلیل قرار داده خاطر نشان میسازد"در دو ماه گذشته پکن وکابل بحث امکان استقرار پایگاه نظامی در مرز مشترک با چین را آغاز نهاده اند.محمد بهمنش سخنگوی وزارت دفاع افغانستان ضمن مصاحبه باخبر گزاری فرانسه خاطر نشان ساخت: ما میخواهیم این [پایگاه] را ایجاد نماییم وحکومت چین مسئولیت هزینه مالی ،تدارکات تجهیزات نظامی وآموزش سربازان افغانستان را بدوش گرفته است.
بر اساس این گزارش، وزارت امور خارجه چین اعتراف کرد که پکن تنها در عملیهٔ  "ظرفیت سازی" در افغانستان دخالت داشته است، در حالی که ماموریت پشتیبانی ناتو تحت رهبری ایالات متحده اساسا از ابراز نظر درین مورد" اجتناب " نمود.
پایگاه نظامی در دهلیزگاه کوهستانی واخان در باریکه مرزی که تاجکستان را از پاکستان جدا میسازد ایجاد خواهد شد.
اولویت استراتژیک پکن برای جلوگیری ازعبور وحملات جنگجویان تبعیدی « اویغور» است،که در افغانستان پناه گزیده ومیخواهند تا از طریق دهلیزگاه واخان بدخشان، در ایالت سین کیانگ چین به حملات بپردازند؛
اینست دلخراش ترین تصویر جنگ نیابتی وره آورد عقد پیمان امنیتی افغانستان با ایالات متحده آمریکا وتبدیل کشور به داغترین نقطهٔ سیارهٔ زمین.
با احترامات بیکران
عارف عرفان
لندن/فبروری
۲۰۱۸
منابع


(1*)
Global reaserch ,America Has Been at War 93% of the Time – 222 out of 239 Years – Since 1776, January 7/2018
(2*)

U.S. Supports the Influx of ISIS Terrorists into Afghanistan. Massive U.S. Bombings Directed against the Taliban,17Feb 1018

(*3)
.............
China’s latest move in the graveyard of empires.9 February 2018

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت