دکتر بصیر کامجو

 

چرا هویت افغانی

برای تاجیکان ، هزاره ها وازبکها ننگ است 

زیرا حاکمان و رهبران افغان بنسبت پیشبرد سیاست جنگ وجنایت ودستینه توافقات خاکفروشانه با انگلیسها ونهاد های سرمایه جهانی ، جهت استقرار وتداوم حاکمیت سیاسی افغانی خویش در زیاده از دوسده اخیر،  خیانت بس بزرگی رادر حق شهروندان این سرزمین خورشید انجام دادند. وبااین کار نابخردانه خویش ، هویت قوم افغان را درذهنیت ملیت های تاجیک وهزاره وازبک داغان وبی ارزش ساختند . اکنون نزد شهروندان غیرافغان ، هویت افغانی نمی تواند تبلورهویت وغرورملی وهمگانی باشد  ، بلکه این هویت متجلی مفاهیم ومفاسد اخلاقی غیرقابل قبول زیراست .  

در اندیشه مردم عام کشور ما " هویت افغانی  " به مفهوم : انفجار ، انتحار ، اختناق ، افتراق ، جنگ وجدال ،  قتل وقتال  ، بیرحمی ، خون خواری ، آدم کشی ، بی شرمی ، پُررویی ، لجاجت  ، گستاخی ، سفاکی ، سنگدلی ، ستمکاری ، خاکفروشی ، بی فرهنگی ، خود کامگی ، خود رایی ، خیره سری ، یکدندگی ،  چشم سفیدی ،  وابستگی بغیر شناخته می شود.    

ازدید گاه جامعه شناختی ، انسانها دارای دوگونه هویت اساسی می باشند . یکی هویت فردی ، دیگری هویت ملی  یا جمعی .  در تأمل هویت ملی ، دو واژه قابل بررسی است  :

"هویت " و" ملت "  

ـــ واژه هویت : مشتمل از ارزشهای جوهری ایست که : کیستی ، چیستی ،  ذات ، هستی ونام ونشان انسان را آشکار می کند . مجموعه نگرش ها ، ویژگی ها ، اخلاق و رفتاروکیفیات نفسانی وحالات روانی یک فرد را از دیگران متمایز می سازد.

ــ هویت جمعی : تشکلی از گروه های اجتماعی ای اند که دارای مشترکات همتباری وهمخونی ، تاریخی وسیاسی ، فرهنگی و زبانی .. می باشند . وبا تناسب به روند شکل گیری زندگی سیاسی واجتماعی آنها ، در یک فرآیند بسیار دراز تاریخی ، از ساختار هایی بدوی قبیلوی می آغازد تا ساختار های سیاسی قانونمند ملی عرض وجود می کند،  وزیر نام  ملت تعریف وتبیین می گردد .

هویت ملی : نژاد و گوهر،  نسب وتبار ، اساس نام و نشان ، اسم و رسم ،  ماهیت ذاتی ، ریشه وپایه ، وهستی هرملت است

اکنون که در کشورما دولت دارد که مسئله شناسنامه هویت را در دستور کار خود قراردهد. اجرای این کاربه نسبت موجودیت ملیت ها واقوام غیرمتجانس و بود چندگانگی ملی در کشور ،  به بن بست سیاسی کشانیده شده است .

انگیزه اش هم هویدا است . زیرا در کشور ما گروه های اجتماعی از یک جنس وتبار وریشه زندگی نمی کنند . هر کدام این ملیت ها و اقوام ساکن کشور، دارای تاریخ جداگانه ای وابسته بخود می باشند . وبه آن تاریخ وهویت قومی وتباری خودی خویش افتخار می کنند .

بگونه مثال :

یکم ــ تاجیکان به تاریخ باستانی خویش می بالند . که نیاکان شان از روز گار کیومرس ، تهمورس وجمشید شاهنشاهی پیشدادیان بلخ  باستان ازمنه پنجهزارو هشت صد سال پیشترازامروز ادامه داشت . و در جغرافیایی سیاسی وسیع سرزمین ایران بزرگ وخراسان دیروز فرمانروایی کردند . و دارای افتخارات بس بزرگ تاریخی ، فرهنگی ، زبانی وعلمی وفلسفی وعرفانی ودینی می باشند  . تاریخ گواه است که این ملت سربلند اولین بار نوای داد گری ، یکتا پرستی ، مهر ورزی ، آزاد اندیشی ، انسانگرایی ، دگردوستی وهمزیستی مسالمت آمیز را ، به جهان بشریت به ارمغان آورده اند .

دوم ــ اقوام ترکتبار ازآنجمله ازبکها نیز بتاریخ باستانی خویش افتخار می کنند که نیاکان شان ازدوران سلطان محمود غزنوی سالهای یکهزارو سی میلادی تا سالهای 1747 میلادی در بخشی ازجغرافیایی سیاسی وسیع سرزمین ایران بزرگ وخراسان دیروز فرمانروایی کردند . ودر راه ترویج دین مقدس اسلام نقش بسزای داشتند . و برخی از پادشاهان این تبار در رشد وتکامل زبان فارسی گام های استوار وارزشمندی هم نیزگذاشته اند . وبه قوم و ایل وتبار ودست آورد های فرهنگی خویش افتخار می کنند .

سوم ــ هزاره ها بمثابه یکی از اقوام شریف  دیگر کشور ما ، بتاریخ ودست داشته های ماندگار خویش افتخار می کنند . از دوره های  یکهزارو دوصد وهژده میلادی بدینسوی در پهلوی دیگر ملیت های ساکن این سرزمین زندگی شرافتمند ومسالمت آمیز را پیش می برند. ریشه و تبار ، زبان فارسی ومیهن خویش را جانانه دوست دارند .

چهارم ــ افغان ها نیز همچو یکی از اقوام دیگر کشور ما ، بتاریخ 1447 میلادی  دردوره شاهرخ میرزا گورکانی شاه ایران  از آنسوی کوه های سلیمان ، واقع در پاکستان امروزی بسوی خراسان زمین مهاجرت آغاز کردند . وتاریخ سیاسی این قوم افغان بعد از بقدرت رسیدن احمد خان ملتانی درسال 1747 میلادی بر بخشی از جغرافیایی سیاسی خراسان آغازمی شود ، وتا امروز حاکمان این قوم بربرخی ازسرزمین نیاکان ما حکومت می نمایند . قوم افغان نیزهویت وتبار وریشه ، زبان پشتو وفارسی  وافتخارات تاریخی وسیاسی خویش را خوب دوست دارند .

با در نظرداشت  این همه گروه ها وساختارهای اتنیکی غیر متجانس ایکه در کشور ما وجود دارد ،  راه درست وانسانی دراجرای حل اساسی مسئله شناسنامه هویت اینست که دولت بایست به هویت ملی و تباری همه ملیت های ساکن این کشور احترام ژرف گذارد.  وبدون کدام ریاء وتزویر با نیت پاک درشناسنامه هویت هرشهروند میهن ما ،  تبار ونسب وی درج گردد .   

اگر دولت فکر کند که با حرکت های سیاسی ساختگی بازاری خویش میتواند هویت قوم افغان را بالای دیگر ملیت ها تحمیل کند ، در مورد سخت اشتباه می نماید. زیرا زمینه سازی های کودکانه وذهنی گرایانه دولت اشرف غنی احمدزی وگماردگانش  مبنی بر تأکید لازم قرار دادن  برنامه هویت افغان بالای شهروندان غیر افغان ،  بدان معنا است که دولت وشؤونیزم سیاسی قبیله افغان خودش با دست خویش قبرخود را می کند .

زیرامحروم ساختن مردم ازهویت تباری اش فرجام زندگی ومرگ و نابودی ایشان تلقی می شود. وبدون شک این انگیزه مرگ وزندگی منجر به مقاومت وخود ایستایی ملی می گردد. آنگاه هیچ نیروی نمیتواند در برابر زورخدا داد دادخواهی مردم ایستادگی نماید.

 

 

  


بالا
 
بازگشت