مهرالدین مشید

 

مردم افغانستان قربانی تروریزم و یا مواد مخدر

تروریزم و مواد مخدر به مثابۀ  دو روی یک سکه ؛ اما مردم افغانستان قربانی این پدیدههای شوم

این دیگر برای هیچ شهروند افغانستان ناآشنا نیست که بحث بر سر تروریزیم عواقب ناگوار توسعۀ مواد مخدر و گسترش ترافیک و قاچاق آن را در پی دارد؛ زیرا تروریزم و مواد مخدر دو روی یک سکه اند که از هر دو بوی خون و آتش بلند است و هر روز هزاران انسان را در کام شان می بلعند. از همین رو است که عامل تمامی بدبختی ها و دشواری ها در کشور این دو پدیدۀ شوم می باشند. ناامنی، فساد، غارت و تاراج، جنایت، خیانت، بیکاری، فقر، آواره گی و مهاجرت های اقثصادی و فرهنگی همه و همه در کشور ما محصول تروریزم و مواد مخدر است که عامل اصلی تمام نابسامانی ها سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور می باشد. تروریزم ناامنی می آفریند،  ناامنی بستری سازگار برای ترویچ و توسعهء مواد مخدر است. این که چنگ در افغانستان پایان نمی یابد و این کشور به بزنگاه رقابت کشور های بزرگ بدل شده است  و با وجود کمک های فراوان که به افغانستان برای مبارزه با مواد مخدر صورت گرفت و پس از سال ۲۰۰۱ به این طرف  اضافه تر  از ۸ میلیارد دالر برای مبارزه با مواد مخدر در این کشور مصرف شده  است؛ اما  باز هم نه تنها این پدیدهء شوم نه تنها مهار نشد که افزایش قابل ملاحظه نیز یافته و افغانستان در صدر فهرست کشور های تولید کنندهء مواد مخدر درجهان قرار دارد و حکومت از مهار آن عاجز مانده است. مقام های افغان می گویند تا کنون۲۰ درصد پول های کمک شده از سوی دولت و متباقی آن بوسیلهء کشور های کمک کننده به مصرف رسیده است. شبرزاد معاون پیشین وزارت مواد مخدر می گوید که دست خارجی ها در پشت پرده در جهت افزایش کشت و قاچاق مواد مخدر کار می کند و جامعهء جهانی حکومت را تنها گذاشته و بجای همکاری حکومت را فشار می دهد که برضد مواد مخدر به تنهایی مبارزه کند. وی تصریح کرد که قاچاقبران کلان در بیرون از کشور هستند و سالانه میلیون ها دالر از کشت و قاچاق مواد مخدر بدست می آورند.

هرگاه به پیشینۀ کشت و قاچاق مواد مخدر در جهان نظر اندازی شود، دیده می شود که عامل اصلی شماری درگیری ها مواد مخدر بوده  و یا این که مواد مخدر در بستر جنگ ها رشد و توسعه یافته است. هر جا که جنگ و ناامنی بوجود آمده قاجاقبران و مافیای مواد مخدر خود را به آن مناطق رسانده اند و در به اشتعال کشاندن جنگ نقش محوری را گرفته اند. در بسیار موارد تجارت و قاچاق مواد مخدر در محراق توجۀ شبکه های استخباراتی قرار گرفته و از آن برای بدست آوردن ثروت های بادآورده استفاده کرده اند.

در جریان جنگ ویتنام که به شکست افتضاح آور امریکا منجر گردید، مقدار زیاد مواد‌مخدر تولیدشده در آسیا در طیاره‌های نظامی به خاک امریکا انتقال داده شده، به قیمت گزاف جهت به اعتیاد کشانیدن جوانان به فروش می‌رسید. از آنجایی که بیش از ۵۵ هزار نظامی امریکایی در ویتنام کشته شده، اجساد شان به امریکا منتقل گردید، به آسانی هزاران کیلو هیرویین در تابوت‌ها جاسازی و وارد آن کشور گردید. فلم مشهور هالیودی به نام «گانگستر امریکایی» که براساس داستان واقعی به این قضیه پرداخته‌است، گواۀ روشنی بر این افتضاح است. این فلم زندگی یکی از قاچاقیان بزرگ موادمخدر به نام فرنک لوکاس را به تصویر می‌کشد که در زمان جنگ ویتنام، در تبانی با مقامات ارتش امریکا، در تابوت‌های عساکر کشته‌شده امریکایی هیرویین را از ویتنام به امریکا انتقال می‌داد.

در این فلم «فرنک لوکاس» (دنزل واشنگتن) با مرگ رییس مافیای باندش، ریاست را به دست گرفته و می‌خواهد انحصار مافیای موادمخدر ایتالوی‌ها را در امریکا بشکند. او خود به‌طور مستقیم به قسمت‌هایی از آسیای شرقی مانند ویتنام و تایلند آمده و با زارعان کشت خشخاش قرارداد خرید هیرویین می‌بندد و به کمک روابطش در پایگاه‌های نظامی امریکا در ویتنام و دادن رشوت هنگفت به توافق می‌رسد که این مواد را در تابوت‌های عساکر امریکایی جاسازی نموده، به امریکا انتقال دهد. او موادمخدر واردشده را در مکان‌های مخفی تحت نام «جادوی آبی» بسته‌بندی کرده، با کیفیت دو چند و نصف قیمت موادمخدر مافیای ایتالیا می‌فروشد و عاید سرشار به دست می‌آورد. فرنک لوکاس تمامی اعضای خانواده خود را به نیویارک دعوت کرده و پسران فامیلش را نیز در این تجارت به کار می‌اندازد.

درحالی‌که اکثر مقامات و سران پولیس با گرفتن رشوه در برابر تجارت موادمخدر چشم می‌پوشند، اما در مقابل پولیس خوش‌نام و مبرا از فساد به نام ریچی رابرتس (رسل کروو) است که در عین حال محصل حقوق است، صادقانه می‌خواهد به کشور و جامعه خود خدمت کند گرچه از راه نه چندان قانونی یا رسمی. او تحت فشارهای شدیدی قرار دارد که پشت این قضیه را رها کند، اما او با قبول سختی‌ها به ماموریتش پافشاری کرده، گروهی از افراد وارد در مسایل موادمخدر را گردهم آورده درباره فرنک لوکاس دست به تحقیقات گسترده می‌زند. او به ثبوت می‌رساند که فرانک «خطرناکترین مرد کوچه‌های شهر است». بالاخره موفق می‌شود که راز تابوت‌های حاوی موادمخدر را کشف نموده، لوکاس را دستگیر و وادار به همکاری با پولیس نماید. این همکاری باعث می‌شود که چندین مامور بلندپایه پولیس دیگر نیز شناسایی و به دام افتند، از آن جمله یکی دست به خودکشی می‌زند. در بدل کمک فرنک با پولیس، ریچی شخصا کار وکالت فرانک را پیش برده بدین صورت مدت مجازات زندان او به ۱۵ سال تقلیل می‌یابد. فلم با وجود داشتن چند نکته قابل توجه و آگاهی‌بخش به سبک اکثر فلم‌های هالیودی، در صحنه‌های پایانی می‌کوشد دست دولت امریکا در این قضیه را پنهان نگه‌دارد. ضمنا فرنک لوکاس با همه جنایاتش از ابتدا تا انتها فردی نجیب و باشکوه نشان داده می‌شود. اما حقایق تاریخی و اسناد فراوانی وجود دارند که دخالت دولت امریکا در قاچاق موادمخدر را برملا می‌سازند.

گفتنی است که در سال‌های ١٩٨٧ که کوکایین به گونۀ وسیع در امریکا مورد استفاده قرار می‌گرفت، بل کلنتن، رییس جمهوری بعدی امریکا، گورنر ایالت آرکانزاس بود که با سی.آی.ای در این تجارت دست داشت و هر ماه معادل صد میلیون دالر کوکایین از طریق میدان‌هوایی منا در این ایالت وارد می‌شد.

امروز که افغانستان بزرگترین تولیدکننده مواد‌مخدر است و بیش از ۹۰٪ تریاک جهان را تولید می‌کند، ده‌ها میلیارد دالر از این تجارت سودآور نصیب کشورهای اشغالگر و بخصوص امریکا و انگلستان می‌گردد. راز انتقال این مواد از کشور ما توسط طیاره‌های نظامی، که هیچ‌گونه نظارت و کنترولی بر آن‌ها وجود ندارد، ممکن چند دهه بعد فاش گردد. یکی از دلایل حضور امریکا و ناتو در افغانستان  تبدیل کردن این کشور به مرکز مواد‌مخدر است؛ زیرا بعد از تجارت اسلحه و نفت، موادمخدر از نظر سودآوری مهمترین قلم بازرگانی در جهان به شمار می رود. شماری بدین باور اند که امریکا خواست تا با حضور نظامی در افغانستان، چنگال اش را بر این ماده دالرزا محکم‌تر ببندد تا با سود سرشار از آن، اقتصاد ورشکسته‌اش را تسکین بخشد.

فعالیت سپاه در تجارت و قاچاق مواد مخدر به زمان جنگ ایران و عراق نیز بر می گردد. حکومت ایران در دوران هشت ساله جنگ با توجه به نیاز شدید به تامین منابع مالی جهت خرید اسلحه و مهمات و گرم نگه داشتن بازار جنگ، با استفاده از مصؤونیت های دیپلماسی و امکانات وسیع تهیه و تدارکات زمینی، دریایی و هوایی که در اختیار داشت، اقدام به تجارت مواد مخدر به سراسر جهان نمود. همچنین پس از شکست ایران در جنگ هشت ساله عراق و اتخاذ سیاست پرهزینه تسلیحات هسته ای نیاز به خرید و فروش این مواد ضد انسانی بیشتر احساس شد. البته با توجه به اینکه سرانه اقتصاد مواد مخدر 2600 میلیارد دلار سود سالانه آن است به عنوان منبع پر درآمد مورد توجه مقامات ایرانی واقع شد. آمارها نشان می دهد که افغانستان 74 درصد خشخاش جهان را تولید می کند و با توجه به اینکه ایران به عنوان گذرگاه مهم عبور مواد مخدر و تغذیه کننده جهان محسوب می شود، نقش ارگانهای حکومتی از جمله سپاه پاسداران در این تجارت غیر قابل انکار می شود. با این وجود حکومت ایران جهت تحریف افکار عمومی جهان تا کنون اقدام به اعدام هزاران نفر از قاچاقچیان نموده است و به اعتقاد برخی فعالین این اقدام حکومت تنها یک روی سکه را نمایان می کند. تحقیقات امنیتی و اطلاعاتی انجام شده در برخی کشورها  از نقش مستقیم و گسترده شاخه برون مرزی لشکر قدس سپاه پاسداران در این تجارت پرمنفعت پرده برداشت.

نظر به آمار سازمان ملل در افغانستان در حدود ۳۷۸ هزار هکتار زمین مواد مخدر زرع می شود که عاید سالانۀ تریاک افغانستان در حدود ۶۳ میلیارد دالر ذکر شده که از این جمله در حدود دو میلیارد دالر به جیب طالبان پاکستان، از ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون به جیب طالبان افغان و از ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون آن به جیب زارعان افغان می ریزد.

افغانستان از سال 1992 به این طرف یکی از کشورهای مهم صادرکننده مواد مخدر در جهان است، صادرات غیرقانونی که با گذشت هر روز افزایش می‌یابد. در حالی که در زمان زمامداری محمد ظاهرشاه آخرین پادشاه و سردارمحمد داوود خان نخستین رییس جمهور، افغانستان کم‌ترین آمار کشت مواد مخدر را داشت که تمام این مواد افیونی نیز تحت نظارت دولت تنها جهت استفاده آن برای ساخت دوا صورت می‌ گرفت. با پایان کار دولت سردارمحمد داوود خان و روی کار آمدن رژیم کمونیستی، ناامنی‌ در برخی مناطق شکل گرفته و با گذشت هر روز افزایش یافت که این ناامنی تا امروز هم به صورت گسترده‌ یی وجود دارد.

 افغانستان در زمان جنگ‌های داخلی و طالبان بیشترین آمار کشت و قاچاق مواد مخدر را داشت، در اکثر ولایت‌ها این مواد افیونی در تمام زمین‌ها و حتی کنار سَرَک‌ها و شاهراه‌ ها کشت می‌شد. این روند ادامه داشت، طالبان اقدامی برای نابودی کشتزارهای مواد مخدر نمی‌کردند. افغانستان از سال 1992 به این طرف یکی از کشورهای مهم صادرکننده مواد مخدر در جهان است، صادرات غیرقانونی که با گذشت هر روز افزایش می‌یابد. حضور گسترده و صدها هزار نفری غرب در افغانستان نه‌تنها مانع کشت و قاچاق مواد مخدر افغانستان نشد، بلکه در تسریع و افزایش آن نقش موثری ایفا کرد. سربازان غرب به جای مخالفت از کشت و قاچاق مواد مخدر از این روند حمایت کردند، تا حدی که میزان حضور نظامیان خارجی در هر ولایتی را با میزان کشت مواد مخدر می‌توان بررسی کرد.  این در حالی است که  تجارت غیر قانونی مواد مخدر به صلح در افغانستان آسیب رسانده است و تلاش  های حکومت های ناتوان افغانستان در این زمینه به ناکامی کامل انجامیده است. در سقف منطقه، کشور های افغانستان و میانمار بیشترین سهم را در تجارت غیر قانونی مواد مخدر جهان که شاهرگ حیاتی جنبش‌های مخالف مسلح و سازمان‌های تروریستی از جنوب شرق آسیا تا خاور میانۀ بزرگ می‌باشد، دارند. جفری هِگینز مأمور ویژۀ پیشین نظارتی به مجلۀ دیپلومات اظهار کرد: «تجارت مواد مخدر در کشورهایی که بازارهای غیرقانونی دارند، جنگ را طولانی و بی‌ثباتی را تقویت می‌کند، بین بی‌قانونی و بازارهای غیر قانونی مواد مخدر در جوامعی مثل افغانستان و میانمار ارتباط وجود دارد». گمانه زنی های وجود دارد که یکی از اهداف افزایش مواد مخدر در افغانستان برنامۀ  از پیش سنجیده شده است، برای ادامۀ جنگ که در واقعیت هم همانگونه است. حال می بینیم که گراف صعود زرع مواد مخدر برابر به افزایش ناامنی ها در کشور است. پرسش های زیادی است که هنوز در این مورد بی پاسخ مانده اند. شماری آگاهان مواد مخدر و تروریزم را دو روی یک سکه عنوان می کنند و می گویند تا زنانی که مواد مخدر مهار نشود، تروریزم مهار نخواهد شد و در ضمن می گویند که هرگاه امریکا می خواست، امروز در صدر فهرست تولید کننده گان مواد مخدر قرار نمی داشت. آنان موجودیت بازار های مخدر در بیرون از افغانستان را علت افزایش تولید این مواد می دانند. از سویی هم شبه نظامیان طالبان از مهم‌ ترین مانع در راۀ مهار مواد مخدر می باشد؛ اما از دید آگاهان ، سه عامل مهم فساد، مافیا و سوءمدیریت، عمده ترین عوامل مؤثر در افزایش چشمگیر آمار کشت و تولید مواد مخدر در افغانستان است. از سوی دیگر مقام های پیشین مبارزه با مواد مخدر افغانستان نیز می گویند که ۳۰ درصد جنگ این کشور، بر سر تریاک است و مافیای مواد مخدر حامیان تروریسم و طالبان در تشدید جنگ سهم دارندکه چدی نگرفتن محاکمۀ قاچاق بران مواد مخدر نیز از سوی حکومت نیز مزید بر این علت است. در کل گفته می توان که ارادۀ جهانی و ارادۀ حکومت افغانستان در موجی از ناتوانی های امنیتی در گرو مهار مواد مخدر است که تا کنون به حقیقت نپیوسته است. یاهو

 

 

 


بالا
 
بازگشت