الحاج عبدالواحد سیدی

 

 

سیر تاریخی ادیان ابراهیمی یهودیت – مسیحیت – اسلام

خاتمه کتاب

سیر تاریخی ادیان ابراهیمی یهودیت – مسیحیت – اسلام به چهار هزار سال می رسد  .این چهار هزار سال را انسان مؤحد در تکاپو و جستجوی خدا سپری کرده است . ولی انسان  از بدو ظهورش در کره  خاکی به یک قوه  بالاتر از زور خودش متکی بود و به آن ایمان داشت . گاه میشد که از اثر حضیض در تفکر و ساختمانهای اخلاقی اش به  پست تر از خود نیز اعتقاد  پیدا می کرد که این شیوه  حتی تا سده بیست ویکم  نیز در بین انسانها و ملت  های عالم رواج دارد . می گویند در هندوستان بیشتر از هزاران الاهه وجود دارد و  هر خانواده ای در خانه خود بتی دارند  خانگی که آنرا می  پرستند و یا در مزارع و معابد خود بت ها و الاهه ها را  پرستش می کنند .حتی بعضی ها  حیوانات مثل گاو و  غیره را  ونباتات مثل بعضی از درخت  ها راپرستش می کنند. ولی  چیزی که مسلّم است این است که انسانی بی اعتقاد هر گز وجود نداشته است یا بخدای حقیقی و واحد ولا شریک ایمان داشته اند و یا بیک  قوهٔ ما فوق خودش اعتقاد و اقتدا داشته است. آنانی که منکر خدائی هستند و به  هیچ  مرجع ای عقیده مند  نیستند گاه می شود که با وهم خود وترسی که گاه به او مستولی می شود زندگی کرده و تحت شعاع آن قرار می گیرند  که اکثراْ این ترس و وحشت که از نقطه نا معلومی به آنها طاری و عارض می شود باعث مرگ و یا خود  کشی شان، نیز می گردد چنانچه در عصر موجوده ما می بینیم انسانهایی فوق العاده دانشمند که به مرض لا خدایی گرفتار می گردند  گاه می شود که در تاریکی شک وابهام خودش را گم کرده و نهایتاْ از نا امیدی دست به خود  کشی زده اند.

من در شروع کتاب قواعد کلی علل واسباب حیات را به بحث گرفتم و از قول پروفیسور لاورنس برون از دانشگاه شیکاگو که میگوید :«اگر از  یک ملحد بپرسیدچه کسی ترا خلق کرده ؟ جواب میدهد  که هیچ کس، هیچ  چیز، ما به عنوان خلقت نتیجه [(بیگ بینگ)]  «انفجار بزرک» هستیم که دنیا را بوجود آورد و ما نتیجه  تکامل هستیم که حیات و گونه  های مختلف زنده که می شناسیم ،را بوجود  آورد.

این جواب یک منکر خداست.

ولی آیا این جواب معنا و مفهومی دارد؟ 

او می گوید :ولی بنظر من  معنا و مفهومی ندارد و این هم  شواهد و دلایل من است:

برای شروع اجازه دهید به [بیگ بینگ] (انفجار بزرگ)نگاهی بیندازیم ، در مقدمه  متوجه باشید که دین اسلام   هیچ مخالفتی ، بابیگ بینگ ندارد ،ودین اسلام وقوع انفجار بزرگ را انکار نمیکند، بلکه دین اسلام می گوید که بیگ بینگ تحت اداره  خالق قرار داشته است. و روزی هم خواهد رسید که دنیا با مابه به آنچه بیگ بنگ نامیده  می شود به اراده خداووند  نیست می گردد که در متون دینی به سور اسرافیل  توجیه و نفسیر می گردد.

کدامیک از لحاظ منطقی مقبول تر و با معنی تر  است که باور کنیم ،انفجار بزرگ یک واقعه  تصادفی بود یا اینکه تحت اداره و کنترول خالق (هستی) قرار داشت ، برای مقدمه بگویم  که بیگ بینگ(انفجاربزرک)با انفجار شروع  نشد- بلکه ،بیگ بینگ  خیلی قبل تراز آن آغاز شده بود، قبل از انفجار توده غبار، (که قرآن به دخان یا دود  تعبیر کرده است ) نخستین وجود داشته توده غباری در فضای تهی که فشرده شده و منجر به  هسته  عظیم متراکمی  پر از انرژی (نیرو و قدرت) در آمد و آن هسته بودکه منفجر شد

پس این توده  غبار از کجا بوجود آمد ؟

برای انفجار، این توده غبار متراکم  ، انرژی از کجا بوجود آمد؟

 مطلبی که ما از علم و دانش فرا گرفته ایم ، این است که  چیزی  از هیچ بوجود نمی آید.انفجار بزرگ   عظیم ترین انفجار در کل تاریخ  «کائنات»[1] بوده  که هر چه در دنیای خارج  وجود داشته ، آنرا ، بر اثر انفجار به دنیای کنونی ما منتقل کرده  است. به دنیایی که در حال انبساط است. با این وجود  هنوز اعتقاد دارندکه این رویداد فرضاً تصادفی باعث دنیای با کمال و بدون خدشه شده؟

آیا همه انفجار  های دیگر منجر به  تخریب و هرج و مرج  نشده اند؟

ما اعتقاد داریم که بیگ بینگ منجر  به کمال دنیای ما شده است .

این یک نمونه  تناقض  علم با علم است – منظور من از این  گفته چیست؟ در حالیکه اجتماع دو متناقض محال است.چطور امکان  دارد در مسئله  بیگ بینگ بر خلاف  ثبوت  علمی از ماهیت انفجار  ها  که همیشه  تخریب و هرج و مرج بدنبال دارد  این مراتبه باعث نظم و کمال دنیای ما شد؟

اگر بخواهیند دنیا را بامبنای علمی توضیح دهید  نمی توان تناقض علم با  علم را نادیده گرفت ، زیرا علم ، موجودیت  وماهیت دنیای ما را توضیح  میدهد، در علم ، یک اصل کلی وجود داردکه به بی نظمی  یا انتروپی (راستین سنجی یا ارزش ،درونگشتی ) مشهور است . این اصل میگوید اگر یک اداره و کنترول همه منظوره  بر فرآیندی وجود  نداشته باشد  این فرآیند به آشوب و بی نظمی منتهی می شود. حالا بگذارید که بر طبق میعار  های دنیای واقعی بیان کنیم:

مهم نیست که شما در مورد اطاق خواب فرزندان تان صحبت  میکنید، یا مطبخ و محل کارتان یا یک فعل وانفعال کیمیاوی اگر هر واحد اینها تحت کنترول نباشد  منجر به  آشوب و بی نظمی  می شود، اگر فرزندان تان اطاق شان را تمیز نکنند، اگر کسی ظروف آشپزخانه را نه شوید ،اگر  کسی فعل و انفعال شیمیایی راکنترول نکند، نتیجه ی این تصادف ها،  هرج و مرج و بی  نظمی خواهد شد .ولی ما عقیده داریم  که انفجار  عظیم [بیگ بینگ]، منجر به کمال عالم  شده نه هرج و مرج و بی  نظمی . این یک مثال دیگر از تناقض علم با علم  است.

برای اینکه خدا باوری را تجدید مطالعه کرده باشید لطفاْ مجدداْ به صفحات اول تا دو وسه این کتاب را از آغاز تجدید مطالعه نموده و داستان بدوی را که در آن ثابت  میگردد که هیچ  چیز روی صدفه بوجود نیامده را با مسأله بیگ بنگ  عمیقاْ مطالعه نمایید و انگاه جواب  های مقتضی را در مورد خدا باوری می یابید.

«مطالعه در تاریخ ادیان نشان داده است که موجودات بشری جانوران  روحانی هستند. و در واقع دلایلی برای این استدلال وجود دارد که انسان  هوشمند ، انسان دینی  نیز هست .مردان وزنان به مجرد اینکه  خصوصیات انسانی یافتند به پرستش خدایان پرداختند.آنان در همان زمان که  به خلق آثار هنری پرداختند، ادیانی را نیز آفریدند.این تنها بدان سبب نبود که آنان می  خواستند  خشم نیرو  های قاهر را فرو نشانند. این ادیان ابتدایی بیانگر حیرت  و رازی بودند به نظر می رسید همواره  عنصر اساسی تجربه انسان  ازین جهان زیبا، اما در عین حال   خوف آور بوده است . مانند هنر ،  دین علی رغم رنج و آلامی که جسم انسان وارث آن است، کوششی برای  یافتن معنا و ارزش در حیات بوده ، ومانند هر فعالیت بشری دیگر ، دین میتواند مورد سوء استفاده قرار گیرد،اما به نظر می رسد این چیزی است که ما، همواره انجام داده ایم و گاهی هم دین  با اشاعه مذاهب دیگر،  به وسیله شاهان  وروحانیون  حیله گر  به زور  بر ذهن و سرشتی ابتداغیر دینی تحمیل شده باشد به عوض اینکه ذاتی نوع انسان بوده باشدبلکه تأثیر زور و جبر واکراه باعث آن گردیده است (و یا در روند یک دین آسمانی و توحیدی گاه شده  است که این اتفاق افتاده باشد که مسیر و روند دین را عمداْ روی ملحوظات خاص قدرت مندانه تغییر داده اند و ما نظیر آنرا در فرقه  های مختلفه ای که در این پژوهش دنبال و تفکیک  کردیم از جمله گروه  ها  وفرقه  های منسوب به مذهب ، که حرکت  های  غلوی آنها  هرگز  دین مدارانه نبوده و بلکه مانند وهابی های نجد که در آغاز سده بیستم در حجاز به ظهورسیاسی رسید میبینیم که تأثیر  منفی عمیقی در روند تساند و همکاری و همدلی بین ملت های مسلمان  ایجاد کرد که نهایتاْ ، درپاینه سده بیستم وآغاز  سده بیست ویکم باعث جنگ های خونین  در سرزمین  های اسلامی گردیده است که شور بختانه ما در روند انجام آن قرار گرفته ایم ویا عملاْ در گیر مان ساخته اند .)ا.»[2]

این  اثر پژوهشی تلاشی بود برای شناختن دین و  شاخه های آن که بنام مذهب نامیده  می شود و در هر دینی از جمله ادیان ابراهیمی  بالاخص دین  اسلام وجود داشته  اکثراْ باعث غنا و  گسترش و یا بر عکس باعث پراگندگی ادیان و معتقدان  آنها بوده و گاهی شده  است که باور  های دینی را زیر سؤال برده اند و در بعضی موارد گروپهای ضاله ای را مسلح کررده با تببانی ویرانگران جهانی دمار از روز گارکشور  های اسلامی نظیر افغانستان ، عراق، سوریه لیبیا ِ مغرب و ... کشیدند .  ما بعضی از آنها را در این اثر گذاشته ایم  تا توانسته باشیم بر حکم بضاعت ناچیز علمی و محدودیت  های منابع  پژوهشی شمع کم فروغی  ، ا کرم شبتابی باشیم که هدف ما روشن ساختن  جهان  هستی بر معنای اعتقادات راستین میباشد که اگر ما نتوانسته باشیم به آنچه ضروری بود دست یافته باشیم  امید واریم  ذوات دیگری این راه را با اندوخته  های سرشار علمی شان ، ادامه دهند  تا جهان اعتقاد و اندیشه ما در کوردلی  های بی باوری ، غوطه ور نگردد.

عبدالواحد سیدی

مزار شریف


 

[1]  جمع : کاینه 1 - موجودات جهان ( عموما ) : [ چون کاینات جمله ببوی تو زنده اند ای آفتاب . سایه ز ما بر مدار هم ] . ( حافظ ) 2 - محدثات ( خصوصا ) مقابل مبدعات . یا کاینات ارضی . موالید ثت مقابل کاینات جو . یا کاینات جو . ( کائنات الجو ) . محدثات و موجودات جوی که وجود آنها بوسیله. امتزاج خاص عنصری نیست آنچه حادث می شود و پدید می آید از عناصر بدون مزاج و اختلاط وهر حادثه ای که در فضا افتد چون رعد برق قوس قزح صاعقه مه گرد باد فلق شمالی هاله شهب احجار سماوی نیازک :برف طوفان ذنب السرحان فلق شفق و مانند آنها مقابل کاینات ارضی . یا کاینات دایر ( دایره ) . یا کاینات فاسد ( فاسده ) . یا کاینات دایر ( دایره ) . موجودات جسمانی هستند که در معرض فسادند یعنی فاسد شونده اند و ثبات و دوامی ندارند . یا کاینات متعاقبه . موجودات مادی که در معرض خلع و لبس میباشند .(فرهنگ لغات)

[2]  آرمسترانگ کارل ، تاریخ خدا باوری، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی،ویرستار :مهران کندری ، نشر پژووهشگاه  علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، تهران ،۱۳۸۵،نقدمه ، صص۸تا ۱۱.

 

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

 

مذاهب  منسوب به دین اسلام

محدثین 

آشنائی با ائمه حدیث (نقل قول از سخنان  پیغامبر اسلام )(ص)

۱.امام محمد بن اسماعیل بخاری : از آن جائی که امام بخاری بزرگ محدثان و کتاب صحیح او بعد از قرآن در عالم اسلام پذیرفته است ضرور دانستم  تا در باره  زندگی نامه او  تلویحاْ مطلبی تذکر یابد.


 نام:
محمد پسر اسماعیل پسر ابراهیم پسر مغیره پسر "بردزبه" جعفی، وکنیه اش ابوعبدالله ‏ولقبش: بخاری است. او در شب جمعه سیزدهء شوال سال 199هـ در شهر بخارا تولد یافت. پدرش، اسماعیل از عالمان وارع وپرهیزگار و شخص متمول و ‏ثروتمند، و ازشاگردان امام مالک وحماد بن زید بوده است، او بهنگام مرگش گفته است که در ‏سرمایه او مال حرام و مشتبه وجود ندارد. بخاری کودکی بود که پدرش وفات یافت، ازان رو ‏مادرش به تربیت و تعلیم فرزندش همت گماشت، وثروت فراوانی را که از پدرش به ارث مانده ‏بود، وقف تعلیم وتربیت او نمود.‏

سفر حج ‏:رحلت در طلب حدیث:
بخاری قبل از سفر حجش به فراگیری علوم به ویژه احادیث نبوی ‏از علمای بخارا پرداخت، وسپس به مکهء مکرمه رفت، ومدتی آنجا ماند، پس ازان عازم ‏مدینه منوره گردید، وسپس به اکثر شهرهای جهان وسیع اسلام، برای استماع حدیث وتکمیل ‏معلومات خود، مسافرت نمود. او چه در حضر وچه در سفر از اساتید بیشماری استماع ‏احادیث نموده است، وخودش آنان را بیشتر از یکهزار نفر به شمار آورده است، وما به طور ‏مثال از بعضی از استادان او نام می بریم:‏ 

استادان امام بخاری:

در بخارا، محمد بن سلام البیکندی، و عبدالله بن جعفر المسندی، ومحمد بن یوسف ‏ومحمد بن عروه. در بلخ، مکی بن ابراهیم، قتیبه بن سعید بغلانی، یحیی بن بشر. در بغداد، ‏عفان، محمد بن عیسی، و سریج بن نعمان، علی بن المدینی، احمدبن حنبل. در مکه: ‏ابوعبدالرحمن المقرئ ، وحسان بن حسان البصری. در بصره، ابو عاصم النبیل، وانصاری. در ‏کوفه، عبیدالله بن موسی، و ابونعیم. در شام، ابو مسهر، ومحمد بن یوسف فریابی. در عسقلان، ‏آدم. در حمص، ابوالیمان. در دمشق، ابو مسهر. و...‏ 

شاگردان امام بخاری: ‏امام مسلم، امام ترمذی، امام نسائی، محمد بن نصر مروزی، صالح بن محمد، مطین، ابن ‏خزیمه، ابوقریش، ابن صاعد، ابن ابی داود، ابوعبدالله فریری، ابوعبدالله محاملی، ابوزرعه، ‏ابوحاتم، ابراهیم بن اسحاق، محمدبن یوسف، منصور بن محمد، حماد بن شاکر وغیره. ‏ 

خطیب بغدادی از فربری شاگرد بخاری نقل کرده که گفته است: افراد حلقه های استماع احادیث ‏صحیح بخاری که هم درس من بودند، هفتاد هزار نفر بودند، که به جز من احدی ازآنان در حال ‏حیات نیست.‏ ‏ بخاری بعد از خواندن مقدمات وکسب معارف آن دوره در بخارا، در همراهی مادر وبرادر ‏بزرگش،َ احمد به غرض ادای حج عازم مکهء مکرمه گردید، چنانچه پس از ادای فریضهء حج ‏مادرش و برادرش دو باره به وطن بر گشتند، و امام بخاری به غرض طلب حدیث در همانجا ‏باقی ماند.

ذکاوت و نبوغ:‏ 

آثار نجابت و ذکاء از خوردسالی در سیمای او هویدا بود، چنانچه هنوز به بلوغ نرسیده بود که ‏راجع به مذاهب فقهی و مسائل حدیث و علم اسماء الرجال معلومات کافی فراهم نموده بود، و ‏در همین دوران برخی مشائخ خود را متوجه اشتباهات علمی شان می ساخت. ودر شانزده ‏سالگی کتابهای معروفی را خوانده و احادیث زیادی را استماع نموده بود، او خود گفته است که ‏در نوجوانی هفتاد هزار حدیث در حفظ داشته ام. وذهبی در بارهء این برهه از عمر او می گوید: ‏‏" صنف وحدث وما فی وجهه من شعر" یعنی: او به تصنیف و روایت احادیث در حالی پرداخت ‏که هنوز مویی در چهره او دیده نمی شد.‏ 

امام بخاری از حیث قدرت ضبط وقوت حافظه از نوابغ روزگار بود، هر گاه کتابی را یک بار ‏مطالعه می کرد، آن کتاب در حافظه اش می ماند. باری، همدرسانش که هنوز از قدرت حافظهء ‏او آگاهی نیافته بودند، هنگامی که احادیثی را استماع می نمودند وآنها را یاد داشت می کردند، ‏می دیدند که بخاری احادیث را یاد داشت نمی کند، لذا او را به تنبلی متهم کرده و ملامت می ‏نمودند که چرا وقت خود را بیهوده صرف می نمایی.  امام بخاری به آنان گفت: جمع احادیثی ‏را که یاد داشت کرده اید، پیش روی خود بگذارید که جمعا یازده هزار حدیث هستند، ومن آنها ‏را از حفظ برایتان می خوانم، بخاری تمام آن تمام احادیث را در حفظ داشت، و همانگونه که ‏آنان یاد داشت کرده بودند، آنها را بیان نمود، و تمام همدرسانش را در شگفتی و تعجب ‏انداخت.‏ 

تالیفات بخاری در مدینه:

مدتی زیادی در مدینه منوره به فراگیر حدیث شریف پرداخت، ودر همانجا به تألیف دو ‏کتاب مهمش همت گماشت، چنانچه او خود گفته است: " در هجده سالگی در روضهء مطهر ‏نبوی، در شبهای مهتابی کتاب "قضایا الصحابه" و کتاب "التاریخ الکبیر" را تألیف نمودم".‏ 

آنچه محدثان معاصر بخاری را در حیرت انداخته بود، اوج قوت حافظه وثبت وضبط بخاری نه ‏تنها در متن احادیث، بلکه در اسناد متعدد تمام احادیث وحتی تقدم وتأخر نام راویان آن اسناد، ‏بود. وهنگامی که قدرت ضبط وحافظه او در جهان اسلام انتشار یافت، برخی به آن احساس ‏سرفرازی می کردند وبرخی هم از روی حسادت، چنین قدرتی را برای حافظه بخاری یک مبالغه ‏اغراق آمیز وغیر قابل قبول می دانستند. لذا برای تحقیق این مطلب دو مرتبه او را امتحان کردند، ‏یک بار در بغداد، ویک بار در شهر سمرقند که ما یک واقعهء آنرا طور نمونه درینجا ذکر ‏میکنیم.‏ 

در سمرقند که چهار صد نفر اساتید و طلاب حدیث بعد از شنیدن خبر ورود بخاری بهمان شهر ‏یک هفته دور هم جمع شدند، وبرای اینکه بخاری را از حیث روایت در اشتباه بیندازند ‏مشورتهایی کردند، وپلانی سنجیدند به این طور که در مجموعه ای از احادیث، سلسلهء سندهای ‏شام را در سلسلهء سندهای عراق و سلسله سندهای عراق را در سلسلهء اسناد شام وارد کردند، ‏وبه همین تربیب در اسناد ومتون یک سلسله احادیث دیگر، رد وبدلهای را وارد کردند، و وقتی ‏بخاری را از صحت آن احادیث پرسیدند، بخاری بعد از آنکه تمام اسناد تبدیل شده را به ‏صورت اصلی و واقعی خود برگرداند، صحت آنها را تأیید کرد، و آن چهار صد نفر نتوانستند در ‏تصحیح اسناد تبدیل شدهء این مجموعه از احادیث اشتباهی از او مشاهده نمایند.‏ 

صفات وخصوصیات:‏ بخاری علاوه بر آن همه تبحر در حدیث وفقه وتفسیر به فضائل اخلاق اسلامی هم آراسته

بود، ‏وبی نهایت بردبار، واهل حیا و دارای شجاعت وسخاوت و ورع ، پرهیزگاری، زهد، وتقوا بود، ‏هر سحرگاه سیزده رکعت نماز می خواند، و در ماه رمضان در هر سه شب ختمی را تلاوت می ‏کرد، و همواره بر فقرا ومستمندان انفاق می کرد. او از غیبت سخت اجتناب می کرد، چنانچه او ‏خود میگوید: امیدوارم با خداوند ملاقی شوم، وبه سبب غیبت کسی، مرا مؤاخذه نکند.‏ 

باری او در نماز ایستاده بود، زنبوری به لباسش داخل شد، و از هفده جای بدنش او را نیش زد، ‏ولی نمازش را قطع نکرد، هنگامیکه از نماز فارغ شد، گفت: ببینید که چیزی مرا در نماز اذیت ‏کرد، دیدند که زنبوری است واز هفده جای او را گزیده است.‏ 

امام بخاری از دیدگاه اساتذه و معاصرانش:‏  تمام اساتذه ، معاصران، و شاگردان وعلمای که بعدا آمده اند، همه به فضل، کمال، ‏تقوا خدا ترسی، وجایگاه ویژهء علمی امام بخاری در حدیث، فقه، تفسیر، و تاریخ ، نه تنها ‏معترف بودند، بلکه او را در موارد یاد شده یکتای روزگارش می دانستند:‏ 

ابو مصعب احمدبن ابوبکر زهری می گوید: محمدبن اسماعیل از نظر ما نسبت به ‏احمد بن حنبل از مهارت بیشتر در فقه وحدیث برخوردار است. شخصی از حاضرین او را ‏سرزنش نموده گفت: از حد تجاوز نمودی؟ ابو مصعب در جواب گفت: هرگاه امام مالک را می ‏دیدی وسپس به سیمای محمدبن اسماعیل، وسیمای مالک می نگریستی ، البته هردو را در فقه ‏و حدیث همسان می یافتی.‏ ‏

امام قتیبه بن سعید بغلانی: استاد امام بخاری، می گوید: با فقهاء، زاهدان و عابدان ‏نشستم، و از هنگامی  که خود را به هوش یافتم، همانند محمدبن اسماعیل را ندیدم. او در ‏عصرش همانند عمر در عصر صحابه بود.

او میگوید: از شرق و غرب طالبان علم نزدم آمدند، ‏اما کسی را به سان محمدبن اسماعیل نیافتم.‏

امام احمدبن حنبل گفته است: از خراسان زمین (عالمی) همانند محمدبن اسماعیل ‏بخاری ظهور ننموده است.‏ ‏

محمدبن بشار، او را سردار فقهیان می نامید.‏ ‏

عبدالله بن محمد مسندی میگوید: محمدبن اسماعیل، امام است، هرکه او را امام ‏نداند، اورا متهم کن.‏ ‏

احمدبن اسحاق سرماری میگوید: اگر کسی خواسته باشد، فقیه واقعی و راستین را ‏ببیند، باید بسوی محمدبن اسماعیل نگاه کند.‏ ‏

امام اسحاق بن راهویه که از استادان بلند پایه امام بخاری نیز هست، به شاگردانش ‏می گفت: این جوان (بخاری) را ببینید ، و ازو حدیث بنویسید، زیرا اگر او در عصر حسن بصری می ‏بود، بر اساس معرفتی که درحدیث و فقه دارد، حسن بصری نیازمند او می شد.‏

امام عبدالله بن عبدالرحمن دارمی گفته است: من در حرمین، حجاز، شام، وعراق علمای ‏زیادی را دیده ام، ولی همانند محمدبن اسماعیل عالم جامع را ندیده ام.‏ ‏

ابوسهل محمودبن النضر الفقیه می گوید: من از سی تن از علمای مصر شنیدم که ‏میگفتند: ما در دنیا آرزویی جزاین نداریم که محمد بن اسماعیل را ببنیم.‏

 

باز گشت به بخارا:‏ 

او در جریان برگشتش به بخارا با مشاکل زیادی روبرو گردید، که ازآن جمله حسدورزی یک عده ‏مغرضین در نیشاپور، بهنگام اقامتش درانجا، و سپس هنگامیکه به بخارا رسید، بازهم با ‏مشکلاتی روبرو گردید، و ازانجاکه او به غایت اهل عزت نفس بود، و هر گز در مقابل زر و زور ‏سر فرود نیاورد، از جمله خالد بن احمد ذهلی فرماندار شهر بخارا ونماینده تام الاختیار خلیفهء ‏عباسی توسط شخصی از امام بخاری دعوت کرد تا در قصر او به فرزندانش "الجامع صحیح، ‏والتاریخ الکبیر" را بخواند، بخاری دعوت او را نپذیرفت، وبرای آن کس گفت: به فرماندار شهر ‏بگو: من علم را خوار وذلیل نمی کنم، ونه آنرا به دروازه های سلاطین حمل می کنم، اگر والی ‏نیازی به علم داشته باشد، باید به مسجدم ویا به خانه ام حاضر شود، ومقوله مشهوری گفت: " ‏فی بیته، العلمُ یؤتی" یعنی برای فراگیری علم و حلم به کانون آن مراجعه می شود

آن حکمران ‏حقیر تحمل عزت نفس آن محدث بزرگ را نداشت، و همین جواب او را به دل گرفت، وبعد به ‏بهانهء واهی و ازجمله گزارش محمدبن یحیی ذهلی که بخاری گفته است: " تلفظ کردن آیه های ‏قرآن مخلوق است" آن محدث کبیر را از شهر بخارا اخراج نمود، وبخاری ناچار به قریه ‏خرتنگ در دو فرسخی سمرقند نزد اقوام وخویشاوندان خود سکونت گزید، ولی دیری نپایید که ‏تازیانهء انتقام بر سرو کلهء آن حکمران هواپرست فرود آمد، و یک ماه از اخراج بخاری نگذشته ‏بود که آن حکمران مورد خشم و غضب خلیفهء عباسی قرار گرفت، و به حکم خلیفه به زندان ‏افتید، ودر همانجا جان داد. و بخاری بعد از اخراجش از بخارا و سکونت در خرتنگ طولی ‏نکشید که بیمار گردید، و در شب شنبه مصادف عید رمضان سال 256هـ ازین جهان رحلت ‏نمود.‏ 

مذهب وعقیدهء امام بخاری:‏

شکی نیست که امام بخاری به شهادت تمام اساتذه و معاصرانش، و همچنان به شهادت کسانیکه ‏از جملهء شاگردانش و کسانی پس از ایشان آمدند، در پهلوی آنکه او یک محدث چیره دست و ‏بی نظیر بود، یک مجتهد و فقیه بی مثال نیز بود، چنانچه کتابش "الجامع الصحیح" شاهد این ‏مدعا است، لذا مقلد دانستن چنین یک امام، محدث و مجتهد بزرگ، تنقیص به شأن وجایگاه ‏علمی اوست. و به همین ترتیب عقیده اش، همان عقیده ناب و خالصی است که از صحابه و تابعین ‏و اتباع ایشان نقل شده است.  چنانچه محمدبن نعیم می گوید: از محمدبن اسماعیل در مورد ‏سخنانی که در باره ایمان از وی حکایت شده بود، پرسیدم: در جواب چنین گفت: ایمان عبارت ‏است از قول وعملاست ، و زیادت ونقصان را نمی پذیرد ، و قرآن کلام الله و غیر مخلوق است، بهترین ‏اصحاب محمد(صلی الله علیه وسلم) سپس ابوبکر و بعداْ عمر عثمان و سپس علی – رضی الله عنهم – هستند، ‏عقیده ام در زندگی و به هنگام مرگ همین است، وامیدوارم که برهمین عقیده دو باره زنده شوم.‏

اساتیدی که بخاری از ایشان حدیث روایت می کرد، صحت اعتقادی شان را در نظر میگرفت، و ‏ازمحدثی که دارای عقیده فاسد می بود حدیث روایت نمی کرد، چنانچه او خود گفته است: از یک ‏هزار و هشتاد استادی که حدیث نویشتم، همه محدث، و همه به این عقیده بودند که ایمان عبارت از ‏قول و عمل است، و زیادت و نقصان را می پذیرد.‏ 

تأکید امام بخاری به صحت عقیده وبه ویژه به قضیه ایمان بدان سبب بود که فرقهء مرجئه که ‏یکی از فرقه های کلامی است، و دران عصر سخت فعالیت داشتند به این عقیده بودند که ایمان ‏تنها عبارت از قول است، یا به عبارت دیگر ایمان عبارت از تصدیق به قلب واقرار به زبان ‏است. ایشان عمل را در مفهوم ایمان داخل نمی دانستند، همچنان به کمی وزیادتی ایمان قائل ‏نبودند، واین عقیده با آیات صریح قرآن و عقیده صحابه وتابعین و اتباع ایشان متصادم است، به ‏این اساس محدثین کرام در برابر این فرقه وهمچنین سایر فرق موضع سرسختانه داشتند.‏ ‏

مؤلفات امام بخاری و " الجامع الصحیح "‏ بخاری کتابهای بسیار مفیدی را تألیف نموده است، ازجمله تاریخ کبیر، تاریخ اوسط، و تاریخ ‏صغیر، الادب المفرد، جزء قراءة خلف الإمام، جزء احادیث رفع الیدین و.. و مهم ترین ‏تألیفش همان کتاب صحیح بخاری است که دراینجا به گونهء فشرده ازان بحث می کنیم:‏ 

صحیح بخاری، که اصل نامش: "الجامع الصحیح المسند من حدیث ‏ ‏وسننه و ایامه" است، و اختصارا ازان به "الجامع الصحیح" یاد می شود، ‏از مهمترین تآلیفات بخاری و همچنین از معتبر ترین کتابهای حدیث در محافل اهل سنت به شمار ‏می آید.‏ نخست: امام بخاری میگوید: روزی نزد اسحاق بن راهویه بودیم پس به ما (شاگردانش) گفت: ‏ای کاش کتاب مختصر وصحیحی را در حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم تألیف کنید، ‏بخاری میگوید: سخن او به دلم نشست، وازهمان لحظه به تألیف "الجامع الصحیح " عزم ‏نمودم.‏ 

را در خواب دیدم که او می گوید: پیغمبر ‏ گویا من پیش روی ایشان ایستاده ام، و در ‏دست بادبانی است که مگس ها از ایشان می رانم. پس در بارهء این رؤیا از برخی کسانیکه به ‏تعبیر آشنائی داشتند جویا شدم، ‏‏پس این امر سبب شد تا برایم گفتند: تو دروغ را از حدیث رسول الله دور می کنی، به تألیف "الجامع الصحیح" بپردازم.‏ 

میان این دو سبب منافاتی نیست، زیرا نخست استادش او را به این کار تشویق نمود، و در همین ‏جریان او این رؤیا را دید که همتش را مزید تقویت بخشید، وبه تألیف "الجامع الصحیح" عملا ‏اقدام نمود. ‏ 

تعداد کتابهای مندرج در این کتاب، یکصدواندی، ومجموع ابواب این کتاب بالغ بر(3450) ‏ومجموع مشایخ حدیث که در حال روایت از ایشان نام برده است (289) استاد، و اساتیدی که ‏تنها امام بخاری از آنها روایت کرده نه امام مسلم، بالغ بر (134) استاد می باشد، و (25) حدیث ‏ثلاثی یعنی احادیثی که میان بخاری وصحابی تنها سه راوی قرار دارد، در ان وجود دارد.‏ 

سبب تألیف: می فرماید: ‏‏" تألیف این کتاب را در مسجد الحرام و در کنار بیت الله آغاز نمودم، و احادیث صحیح این ‏کتاب را از ششصد هزار حدیث انتخاب کرده ام، و جز حدیث صحیح دران ننوشته ام، و قبل از نوشتن ‏هر حدیثی غسل کرده ام و دو رکعت نماز خوانده ام، وبعد از نماز و استخاره از خدا و حصول یقین به ‏صحت حدیث، آن را در کتاب نوشته ام، ودر مدت شانزده سال تألیف این کتاب را به اتمام رسانیدم، و ‏آن را دربین خودم و خدای خودم حجت قرار دادم

تعداد احادیث این کتاب برحسب توضیحات ابن الصلاح همراه با مکررات (7275)، ‏وبشمارش ابن خلدون(7200) که سه هزار آن مکرر، وبشمارش حافظ ابوالفضل ابن حجر ‏عسقلانی با مکررات(7397) که یکصدو بیست و دو حدیث از شمارش ابن الصلاح بیشتر است، ‏وبدون مکررات (2602) حدیث واگر متون معلقه مرفوعه را که در جای دیگر آن را وصل نکرده که جمعا ‏‏(159) مورد هستند، به آن اضافه شود، مجموع احادیث بدون تکرار به (2761) حدیث بالغ میگردد، ‏ومجموع تعلیق های موجود در آن بالغ بر (1341) که اکثر آنها مکرر و متن آنها در جمع احادیث کتاب ‏آمده است، وتنها (160) متن در میان احادیث کتاب نیامده اند، ومجموع احادیث متابع وتنبیه بر ‏اختلاف روایات بالغ بر(344) حدیث است، بنا بر این تمام آنچه در آن کتاب وجود دارد، با مکررات ‏بالغ بر (9082) حدیث می باشد، جدا از احادیث موقوف بر اصحاب، واحادیث مقطوع بر تابعین و ‏مابعد آنان. ‏ 

اهمیت وجایگاه این کتاب:‏ طوریکه قبلا یاد آور شدیم، صحیح بخاری نه تنها کتاب حدیث بلکه کتاب فقه نیز هست، ‏وبخاری در تراجم ابوابش استنباطات دقیق و جالب فقهی را ذکر نموده است، وبه همین سبب ‏دانشمندان اسلامی گفته اند: " فقه البخاری فی تراجم ابوابه" یعنی فقه بخاری در تراجم ابواب ‏کتابش نهفته است. در پهلوی صحیح بودن تمام احادیث این کتاب، همین امتزاج حدیثی وفقهی ‏که به آن آراسته است، به این کتاب منزلت و مقام خاص وبی مانندی را بخشیده است. وهمه را ‏به فضل ومکانت خویش معترف ساخته است. چنانچه ابن خلدون، در بارهء اهمیت این کتاب ‏در مقدمه گفته است: بخاری در تألیف این کتاب، تنها بر احادیثی اعتماد نموده که محدثین بر ‏صحت آنها اجماع نموده اند، وکسی مخالف صحت آنها نبوده است. ابوجعفر عقیلی میگوید: ‏

هنگامیکه بخاری کتابش " الجامع الصحیح" را تألیف کرد، آنرا به امام احمدبن حنبل، یحیی بن ‏معین، وعلی بن المدینی (که همه از جمله مشایخش بودند) عرضه کرد، آنان کتاب بخاری را ‏خیلی پسندیدند، وجز چهار حدیث به صحت سایر احادیث آن گواهی دادند. عقیلی گوید: قول ‏راجح درآن چهار حدیث، نیز قول بخاری است، وآن چهار حدیث نیز صحیح اند. همچنان ابن ‏کثیر در البدایه والنهایه گفته است: تمام علما بر صحت و قبول احادیث بخاری اتفاق نظر دارند. ‏وامام ذهبی در تاریخ اسلام گفته است: صحیح بخاری اجلّ کتب اسلامی وبرترین آنها بعد از ‏کلام الله است. امام نووی در مقدمهء شرحش بر مسلم از امام الحرمین ابوالمعالی الجوینی نقل ‏کرده که گفته است: اگر کسی طلاق واقع نماید که آنچه بخاری ومسلم در کتابشان حدیث صحیح ‏شمرده اند، بدون تردید حدیث پیامبر است، طلاقش واقع نمی شود، وراست گفته است، چون ‏علمای اسلام بر صحت احادیث آنها اجماع کرده اند.‏[1]

 

                 ۲.امام مسلم نیشاپوری

امام ابو الحسین مسلم بن حجاج بن مسلم قشیری نیشاپوری، در سال ۲۰۴ هجری در نیشاپور چشم به دنیا گشود.

در سن کودکی آغاز به فرا گیری وتحصیل علوم نمود، واز محضر دانشمندان فراوانی کسب فیض نمود، پس از فراگیری علوم از محضرعلماء و اساتید نیشاپور به اقطار جهان جهت فراگیری علوم حدیث مسافرت واز شیوخ ذیل اخذ حدیث کرد:

شیوخ امام مسلم:

          ۱-امام محمد بن اسماعیل بخاری (ت:۲۵۶هـ).

۲-یحیی بن معین (ت:۲۲۴ هـ).

۳-ابوبکر بن ابی شیبه (ت:۲۳۵هـ).

۴-عثمان بن ابی شیبه (ت:۲۳۹هـ).

۵-قتیبه بن سعید (ت: ۲۴۰هـ).

۶-امام احمد بن حنبل (ت:۲۴۱هـ).

۷-حرمله بن یحیی (ت:۲۴۴هـ).

۸-محمد بن مثنی (ت:۲۵۲هـ).

شاگردان ایشان:

صیت وآوازه امام مسلم به گوش خاص وعام رسید، لذا طالبان حدیث وتشنگان میراث محمدی از گوشه واطراف سرزمین پهناور اسلام برای شنیدن وروایت حدیث به محضر امام می‌آمدند، افراد بی‌شماری از مجلس درس امام فیض بردند، حتی برخی از ائمه واقران ایشان نیزاز وی حدیث روایت کرده‌اند، ما تعدادی از شاگردان امام را دررا اینجا ذکر می‌نماییم:

۱-ابو عیسی ترمذی (ت:۲۷۹هـ).

۲-ابو حاتم رازی (ت:)

۳-ابوبکر محمد بن اسحاق ابن خزیمه(ت: ۳۱۱هـ)

۴-موسی بن هارون (ت:)

۵-ابو عوانه یعقوب بن اسحاق اسفرائینی

۶-یحیی بن صاعد (ت:)

۷-ابراهیم بن محمد بن سفیان(ت:۳۰۸ هـ).

۸-ابراهیم بن ابی طالب

تألیفات:

امام مسلم خدمات شایانی برای اسلام، بخصوص در زمینه جمع‌آوری احادیث انجام داده است، وکتاب‌های مهمی درحدیث و علوم حدیث تألیف نموده که مهمترین آن‌ها: (الجامع الصحیح) «صحیح مسلم» می‌باشد.

کتاب‌های دیگرایشان عبارتند از:

۱-کتاب العلل

۲-کتاب الأسماء والکنی

۳-کتاب الأقران

۴-کتاب المخضرمین

۵-کتاب من لیس له إلا راو واحد.

۶-کتاب اولاد الصحابه

۷-کتاب المسند الکبیر

۸-کتاب الجامع الکبیر

۹-کتاب التمییز

۱۰-کتاب طبقات التابعین.

صحیح امام مسلم و ویژگی‌های آن:

کتاب امام مسلم دومین کتاب صحیح به شمار می‌آید، صحیح بخاری و صحیح مسلم صحیح‌ترین کتاب بعد از قرآن کریم می‌باشد که امت اسلام صحیح بودنش را پذیرفته است.

امام مسلم در انتخاب احادیث و رجال دقت خاصی بکار برده است، حتی سعی نموده اختلاف الفاظ راویان نیز بیان نماید، و این کتاب عظیم را از میان هزاران روایات برگزیند.

امام مسلم می‌فرماید: «این کتاب صحیح را از میان سیصد هزار حدیث انتخاب نموده‌ام».

از ویژگی‌های صحیح مسلم اینست که تمام متون وطرق حدیث را یک جا ذکر می‌نماید، و آن‌ها را در ابواب مختلف جدا جدا نمی‌سازد، چنان که امام بخاری انجام داده است، وهمچنین احادیث را تکرار نمی‌کند، مگر به ندرت؛ مثلا برای اضافه‌ای که در سند یا متن حدیث وجود داشته باشد.

همچنین از ویژگی‌های دیگرش اینست که امام مسلم در انتخاب الفاظ دقت زیادی بخرج داده، و سعی نموده الفاظ راویان را ذکر نماید حتی در بیان صیغه‌ی روایت که آیا بلفظ «أخبرنا» یا «حدثنا» است. و اگر گروهی یک حدیث را روایت کرده‌اند هرکدام برای بیان الفاظ حیث و صیغه‌ی تحدیث چه الفاظی بکار برده‌اند، و این لفظ ذکر شده مثلا لفظ کدام یک از راویان می‌باشد.

همچنین امام مسلم بشدت کوشیده است که بعد از مقدمه‌ی کتاب بجز احادیث مسند و مرفوع چیز دیگر از اقوال صحابه یا تابعین ذکر ننماید، ودر کتابش احادیث «معلق» نیز نیاورده است.

شایان ذکر است که امام مسلم برای کتاب صحیح تراجم ابواب قرار نداده بلکه احادیث متلق به هر موضوع را یکجا جمع‌آوری کرده است، اما شارحان کتاب صحیح برایش عنوان کتاب‌ها و ابواب قرار داده‌اند، و بهترین کسی برای صحیح مسلم، کتاب و ابواب قرار داده امام محیی الدین نووی می‌باشد.

تعداد احادیث صحیح مسلم ۴۰۰۰ هزار حدیث می‌باشد.

 

شرح صحیح مسلم:

همچنانکه علمای اسلام به صحیح بخاری توجه خاصی داشته‌اند، به صحیح امام مسلم نیز از نظر شرح، اختصار، و بیان مسائل فقهی‌اش توجه ویژه‌ای نموده‌اند. از شرح‌های مشهور بر این کتاب:

۱-«المعلم فی شرح کتاب مسلم» تألیف امام ابوعبد الله مازری است.

۲- «اکمال المعلم فی شرح صحیح مسلم» تألیف قاضی عیاض

۳- «المنهاج فی شرح صحیح مسلم بن الحجاج» تألیف امام محیی الدین نووی است که کاملترین وبهترین شرح صحیح مسلم به شمار می‌آید.

۴-«المفهم شرح صحیح مسلم»

مختصر صحیح مسلم:

عده‌ای از علما کتاب صحیح امام مسلم را اختصار نموده‌اند، که در اینجا می‌توان به برخی از آن‌ها اشاره نمود:

۱-مختصر امام ابوعبد الله شرف الدین مرسی.

۲-مختصر امام احمد بن عمر قرطبی، و خود امام قرطبی این مختصر را شرح داده وآن را «المفهم لما أشکل من تلخیص صحیح مسلم» نامیده است.

۳-مختصر امام زکی الدین عبدالعظیم منذری، بر این کتاب توسط امام صدیق حسن خان قنوجی شرحی بنام «السراج الوهاج» نوشته شده است. کتاب مختصر امام منذری توسط محدث عصر علامه آلبانی تحقیق وچاپ شده و به دسترس قرار گرفته است.

وفات:

امام مسلم، عصر یک شنبه، ماه رجب سال ۲۶۱ هجری در سن ۵۷ سالگی چشم از جهان فروبست و در نصرآباد نیشاپور به خاک سپرده شد.

 

                                           ۳- امام ابو داود سجستانی (سیستانی)

امام سلیمان بن اشعث ابو داود سجستانی در سال ۲۰۲ هجری در سیستان چشم به دنیا گشود.
امام ابو داود از کودکی شیفته علم حدیث بود، لذا از محضر علما ودانشمندان شهر خود کسب فیض نمود.
سپس برای تحصیل دانش وجمع‌آوری حدیث به شهرهای عراق، حجاز، مصر، شام وخراسان سفر کرد، در این سفرها از پیشوایان علم حدیث، اخذ حیث کرد.


شیوخ  امام ابو داود:
۱-امام احمد بن حنبل
۲-یحیی بن معین
۳-قتیبه بن سعید
۴-عثمان بن ابی شیبه
۵-عبد الله بن رجاء
۶-ابوالولید طیالسی
۷-مسلم بن ابراهیم
۸-ابراهیم بن بشار
۹-اسحاق بن راهویه
۱۰-عبد الله بن مسلمه قعنبی
۱۱-سلیمان بن حرب.

شاگردان امام:
۱-ابو عیسی ترمذی
۲-ابو عبد الرحمن نسایی
۳-ابوبکرعبد الله بن ابی داود (پسرش)
۴-ابو عوانه یعقوب اسفرائینی
۵-ابو علی محمد بن علی لولوئی
۶-محمد بن ابی بکر بن داسه
۷-محمد بن علی بن عثمان آجری
۸- ابوبکر ابن ابی الدنیا
۹-ابو سعید بن الأعرابی
۱۰-احمد بن علی بن حسن بصری
۱۱-محمد بن جعفر فریابی.
تألیفات:
امام ابوداود در زمینه جمع‌آوری احادیث زحمات فراوانی متحمل گردید، وآثار زیادی از خود بجای گذاشت که مهمترین آن‌ها کتاب گرانقدرش: «سنن ابوداود» می‌باشد، آثار دیگر امام عبارتند از:
۱-کتاب المراسیل
۲-مسائل الامام احمد
۳-کتاب القدر
۴-الناسخ والمنسوخ
۵- کتاب الزهد
۶- اخبار الخوارج
۷-فضائل الأعمال.


سنن أبى داود:
امام ابو داود کتابش را «السنن» نامیده است،وبرای جمع‌آوریش بیش از ده سال از عمرش را در این راه صرف نمود، وبرخی از علما می‌گویند که ابو داود اولین فردی است که کتاب السنن را جمع‌آوری نموده است.
و در اصطلاح محدثین «السنن» به کتابی اطلاق می‌شود که برحسب ابواب فقه؛ طهارت، نماز و زکات … مرتب شده باشد.
امام ابو داود در نامه‌ای که برای اهل مکه نوشته است منهج وروش خود را در جمع‌آوری کتاب «السنن» بیان نموده است.
امام در این رساله می‌فرماید: من حدود پانصد هزار حدیث رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را نوشته‌ام، که از میان آن‌ها ۴۸۰۰حدیث را برگزیده، ودر این کتابم قرار داده‌ام، در این کتاب احادیث صحیح وآنچه به آن شباهت، یا نزدیکی دارد ـ (حدیث حسن) ـ آورده‌ام، وحدیثی که علما برترک آن اجماع داشته باشند در این کتاب نیاورده‌ام، وهرگاه حدیثی ذکر نمایم که در آن سستی و ضعف شدید وجود داشته باشد، بیان می‌کنم، و احادیثی که در موردش چیزی نگفته‌ام صالح می‌باشند.
همچنانکه گفتیم امام ابوداود کتابش را به کتب، و آنگاه کتب را به ابواب تقسیم نموده است، شمار کتاب‌هایش ۳۵ کتاب می‌باشد، و تعداد ابوابش ۱۸۷۱ باب است.
شمار تمام احادیث کتاب ۴۸۰۰ حدیث می‌باشد، برخی تعداد آن را ۵۲۷۴ حدیث ذکر کرده‌اند، و این برمی‌گردد به این که برخی حدیث مکرر را یک حدیث و برخی دیگر دو حدیث یا بیشتر به شمار می‌آورند.
گفتنی است که محدث عصر علامه آلبانی کتاب سنن ابی داود را به دو بخش «صحیح سنن أبی داود» و «ضعیف سنن أبی داود» تقسیم نموده است.

 


شرح سنن ابی داود:
برکتاب سنن ابوداود شرح‌های زیادی نوشته شده است، که مهمترین ومشهورترین آن‌ها:
۱معالم السنن» تألیف امام ابوسلیمان احمد بن ابراهیم خطابی.
۲- «عون المعبود» تألیف علامه‌ی محدث عظیم آبادی است.


مختصر و تهذیب سنن ابی داود:
امام عبد العظیم منذری کتاب سنن را اختصارنموده، وامام ابن قیم این مختصر را تهذیب وشرح کرده است.


وفات:
امام ابو داود بعد از یک عمر تلاش وخدمت برای اسلام، در سن ۷۳ سالگی در سال ۲۷۵هجری در بصره چشم از دار فانی فرو بست و به دار باقی شتافت.

 

                                           ۴- امام ابو عیسی ترمذی

امام ابو عیسی محمد بن عیسی بن سوره ترمذی، در سال ۲۰۹ هجری در ترمذ چشم به جهان گشود، از سنین کودکی فراگیری علم را آغاز نمود، لذا از محضر علمای شهر خود استفاده کرد، آنگاه برای کسب دانش بیشتر وجمع‌آوری احادیث به اقطار جها ن مسافرت کرد.
امام ترمذی از نظر وسعت علم و حافظه نابغه بود، امام ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» از امام ترمذی حکایت می‌کند: در مسیر راه مکه بودم، و از یکی از محدثین دو جزء حدیث نوشته بوده‌ام، اتفاقا گذار همان محدث به آنجا افتاد، خواستم که آن احادیث را از زبان خود استاد بشنوم، لذا به گمان این که آن دو جزء با خود دارم به محضرش رسیدم، در صورتی که من چیز دیگر برداشته بودم، و از استاد تقاضای سماع آن احادیث نمودم، ایشان موافقت کردند، و گفتند: من می‌خوانم شما با نوشته‌هایت مطابقت دهید، وشروع به خواندن کرد، ناگهان متوجه شد که برگه‌های سفید وننوشته در دست دارم، ناراحت شد وگفت: آیا مرا مسخره می‌کنی؟! عرض کردم: خیر، من این‌ها را از بر دارم. گفت: آیا پیش از آمدن به اینجا آن‌ها را یاد کرده‌ای؟! عرض کردم: خیر. سپس گفتم: احادیثی دیگر برایم بخوان، آنگاه وی چهل حدیث از روایات غریبش برایم خواند، سپس گفت: حالا این‌ها را بخوان، من آن‌ها را از اول تا آخربرایش خواندم، در پایان گفت: کسی مثل شما ندیده‌ام.

شیوخ امام: 
امام ترمذی از محضر علمای و دانشمندان مشهور کسب فیض نمود، مانند:
۱-امام محمد بن اسماعیل بخاری
۲-امام مسلم بن حجاج نیشاپوری
۳-امام ابوداود سیستانی
۴-امام اسحاق بن راهویه
۵-قتیبه بن سعید
۶-محمد بن بشار
۷-علی بن حجر
۸-سوید بن نصر
۹-ابو مصعب احمد بن ابی بکرزهری
۱۰-اسماعیل بن موسی فزاری
شاگردان امام:
امام ترمذی یکی از دانشمندان وحفاظ حدیث به شمار می‌آید، و خلق بسیار‌ی از محضر ایشان استفاده برده‌اند، که مشهور‌ترین آن‌ها:
۱-حسین بن یوسف فربری
۲-هیثم بن کلیب شاشی
۳-ابو العباس محمد بن احمد محبوبی
۴-مکحول بن فضل نسفی
۵-ابو جعفر محمد بن احمد نسفی
۶-حماد بن شاکر ……
می‌باشند.


تألیفات:
امام ترمذی کتاب‌های بسیاری در علم حدیث تألیف نمود که مهمترین و معروفترین آن‌ها کتاب:
(الجامع) یا (سنن ترمذی) می‌باشد.
امام ترمذی در باره کتاب «جامع» می‌گوید: کتابم را به علمای حجاز، عراق وخراسان عرضه کردم، همه‌ی آن‌ها به آن راضی شده، و آن را نیکو شمردند، وکسی که در خانه‌اش این کتاب وجود داشته باشد، گویا که در خانه‌اش پیامبری است که سخن می‌گوید.
کتاب‌های دیگر امام عبارتند از:
۱-کتاب العلل
۲-کتاب التاریخ
۳-کتاب الشمائل
۴-کتاب الزهد
۵-کتاب الأسماء والکنی.


جامع یا سنن ترمذی:
کتاب امام ترمذی یکی از مهمترین کتاب‌های معتبر حدیث به شمار می‌آید، امام ترمذی هنگامی که از تألیف کتابش فراغت یافت آن را بر علمای عصرش در حجاز، عراق، وخراسان که مهد علم ودانش بود عرضه نمود وهمگی کتابش را پسندیدند.
امام ترمذی در کتاب «جامع» یا «سنن» خود را فقط ملزم به روایات صحیح، نکرده؛ بلکه احادیث صحیح وحسن وضعیف وغریب نیز آورده، وروایات معلل نیز برای بیان کردن علتش روایت کرده است.
اما امام ترمذی سعی که هیچ حدیثی را ذکر نکند؛ مگر این که فقیهی از فقها به آن عمل نموده باشد، ونزد علما قابل احتجاج باشد
کسی که کتاب جامع ترمذی را مطالعه نماید وسعت علم وفقه امام را در می‌یابد.
امام ترمذی کتابش را به بهترین وجه مرتب ساخته،مذاهب فقهی علما ونحوه‌ی استلال به حدیث را نیز ذکر کرده است، همچنین فواید ومسائل مربوط به جرح وتعدیل وعلل نیز بیان کرده است.
پاره ای از احادیث کتابش از طرف بعضی از حفاظ وناقدین حدیث مانند ابن جوزی وغیره مورد انتقاد شدید قرار گرفته، تا جای که حدود ۳۰را موضوع دانسته‌اند، اما امام جلال الدین سیوطی مجدد ومحدث قرن نهم هجری از آن‌ها بشدت دفاع نموده است، وقابل ذکر است که اکثر این احادیث در باب فضایل می‌باشد،وعلامه آلبانی نیز کتاب را به دو بخش صحیح وضعیف تقسیم نموده است.

 


شرح جامع ترمذی:
بسیاری از علما این کتاب گهر بار را شرح داده‌اند، برخی از این شرح‌ها عبارتند از:
۱-عارضه الأحوذى فی شرح سنن الترمذى تألیف امام ابوبکر ابن العربی (متوفاى:۵۴۳هـ)
۲-قوت المغتذی على جامع الترمذی تألیف امام حافظ جلال الدین سیوطى (متوفاى:۹۱۱هـ)
۳-تحفه الأحوذی شرح جامع الترمذی تألیف علامه ی محدث عبدالرحمن مبارکفوری (متوفای: هـ)
وفات:
امام ترمذی در اواخر عمر نابینا گردید، وبعد از یک عمر خدمت برای دین اسلام، در شب دوشنبه ۱۳ ماه رجب سال ۲۷۹ هجری درسن ۷۰ سالگی در شهر ترمذ به دارباقی شتافت.

 

                                                        ۵- امام ابو عبد الرحمن نسائی

امام ابو عبدالرحمن احمد بن شعیب بن علی نسائی، در سال ۲۱۴یا ۲۱۵ هجری در شهر نسا از توابع خراسان متولد گردید، او ابتدا در شهر خود قرآن کریم را حفظ نمود ومبادی علوم شرعی را بر مشایخ آنجا فرا گرفت، وهنوز به سن پانزده سالگی نرسیده بود که برای کسب علم حدیث به سرزمین‌های حجاز، عراق، شام، ومصر سفر کرد، واز علما وپیشوایان بزرگ آنجا اخذ حدیث نمود.

ودر علم حدیث وروایت سرآمد عصر خود گردید.
امام دارقطنی می‌گوید: ایشان فقیه‌ترین مشایخ مصر درزمان خود،وداناترین شان به حدیث وعلم رجال بود.
شیوخ امام:
۱-امام ابو داود سیستانی
۲-امام ابو عیسی ترمذی
۳-ابراهیم بن یعقوب جوزجانی
۴- اسحاق بن راهویه
۵-اسحاق بن ابراهیم
۶-حارث بن مسکین
۷-علی بن خشرم
۸-علی بن حجر
۹-قتیبه بن سعید
۱۰-محمد بن بشار


شاگردان:
امام نسائی محدث وامام عصر خود بود، وافراد بیشماری از وی کسب دانش نموده‌اند، که برخی از آن‌ها را ذکر می‌نماییم:
۱-امام ابو القاسم طبرانی
۲-امام ابو جعفر طحاوی
۳-ابراهیم بن محمد بن سنان
۴-ابوبکر احمد بن اسحاق ابن سنی
۵-ابو بشر دولابی
۶-ابو جعفراحمد بن محمد نحاس نحوی
۷-ابو علی نیشاپوری
۸-حسن بن خضر اسیوطی
۹-محمد بن معاویه اندلسی
۱۰- محمد بن هارون بن شعیب.
تألیفات:
امام نسائی کتاب‌های گرانبهای را از خود بجای گذاشته است که مهمترین آن‌ها «المجتبی» یا «سنن (صغری) نسائی» می‌باشد.
کتاب‌های دیگر امام:
۱-سنن کبری
۲-خصائص امیر المومنین علی
۳-کتاب الکنی
۴-ضعفاء والمتروکین
۵-فضائل الصحابه
۶-مناسک الحج.

سنن نسائی:
امام نسایی هنگامی که از تألیف کتاب «السنن الکبری» فراغت یافت، آن را به امیر شهر رمله اهداء نمود، امیر پرسید: آیا تمام آنچه در این کتاب وجود دارد صحیح می‌باشد؟ امام گفت: درآن صحیح وحسن وآنچه که به این دو نزیک است وجود دارد.امیر افزود: احادیث صحیح را از غیر صحیح برایم مشخص کن. آنگاه امام نسایی کتاب «السنن الصغری» را تألیف نمود وآن را «المجتبی» نامید.
امام نسایی در انتخاب احادیث این کتاب بسیار دقت نموده، وبا کنجکاوی واحتیاط شدید نوشته است.تا جایی که عده‌ای از علما معتقدند که رتبه‌ی سنن نسایی بعد از صحیحین می‌باشد، چون که آحادیث ضعیف، خیلی کم در آن یافت می‌شود.تقریبا حدود ده حدیث از طرف ابن جوزی مورد انتقاد قرار گرفته، که امام سیوطی آن‌ها را پاسخ داده است.
محدث ناصر الدین آلبانی نیز کتاب نسایی را به دو بخش صحیح وضعیف تقسیم نموده است.
شرح سنن نسایی:
هرچند بر کتاب سنن امام نسایی مانند سایر کتاب‌های سنن شرح مفصل نوشته نشده،ولی میتوانیم برخی از شروح آن را ذکر نماییم:

۱-زهر الربی علی المجتبی تألیف امام جلال الدین سیوطی
۲-تعلیقات وشرح سندی، تألیف علامه ابوالحسن محمد بن عبد الهادی سندی (متوفای: ۱۱۳۸هـ)
۳-تعلیقات السلفیه تآلیف شیخ مشایخ ما علامه عطا الله فوجیانی (متوفای: هـ)
وفات:
امام نسائی در سن ۸۸ یا ۸۹ سالگی در سال ۳۰۳ هجری در مکه در گذشت، اما امام ذهبی می‌گوید: درست این است که در رمله (فسطین) وفات نموده است.

 

                               ۶- امام ابن ماجه قزوینی

امام ابو عبد الله محمد بن یزید بن عبد الله بن ماجه قزوینی، در سال ۲۰۷ هجری در قزوین چشم به دنیا گشود، و از سنین کودکی شیفته علم و دانش بود، و بعد از فراگیری علم حیدث از مشایخ شهر خود به سرزمین‌های حجاز، عراق، کوفه، بصره، شام و مصر مسافرت کرد، و از محضر مشایخ و حفاظ حدیث کسب فیض نمود، و از آن‌ها حدیث نوشت، تا اینکه خودش امامی از ائمه حدیث گردید.
شیوخ امام:
۱-ابوبکر بن ابی شیبه
۲-عثمان بن ابی شیبه
۳-محمد بن عبد الله بن نمیر
۴-هشام بن عمار
۵-علی بن محمد طنافسی
۶-جباره بن مغلس
۷-مصعب بن عبد الله زبیری.
۸-سوید بن سعید
۹- عبد الرحمن بن عبد الرحیم دحیم
۱۰- ابو مصعب زهری.
شاگردان امام:
۱-أبو الحسن على بن ابراهیم القطان
۲-محمد بن عیسى الأبهرى
۳-أبوالطیب احمد بن روح البغدادى
۴-أبو عمرو احمد بن محمد بن
۵-حکیم المدینی
۶-سلیمان بن یزید الفامی.
تألیفات:
امام ابن ماجه در تفسیر، تاریخ وحدیث کتاب‌های را تألیف کرد که عبارتند از:
۱-سنن ابن ماجه
۲-تفسیر القران الکریم
۳-کتاب التاریخ
مهمترین کتاب ایشان که بدست ما رسیده کتاب «السنن» می‌باشد که ششمین کتاب از کتب حدیث به شمار می‌آید.
کتاب سنن ابن ماجه:
کتاب سنن برترتیب ابواب فقهی نوشته شده است؛ اما امام ابن ماجه پیش از آغاز ابواب طهارت، ابوابی بعنوان مقدمه ذکر نموده که نخست از باب اتباع سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم شروع کرده، وبعد احادیثی در باره اهمیت وحجیت سنت، وجوب عمل به آن آورده است.
امام ذهبی در سیر اعلام النبلاء می‌گوید:
کتاب سنن دارای ۳۲ کتاب، و۱۵۰۰ باب،
و۴۰۰۰حدیث می‌باشد.
گفتنی است که تعداد احادیث برحسب شمارش وچاپ تحقیق شده توسط محمد فؤاد عبد الباقی ۴۳۴۱ حدیث می‌باشد
سنن امام ابن ماجه شامل احادیث صحیح، حسن و ضعیف (و نیز برخی روایات منکر و موضوع) می‌باشد.
بخاطر وجود برخی از روایات غیر صحیح، امام مزی گفته است: هر روایتی که امام ابن ماجه آورده باشد که بقیه کتب خمسه ذکر نکرده باشند؛ ضعیف است. ولی امام حافظ ابن حجر عسقلانی تعقیب بر این رای می‌گوید: این کلام امام مزی قابل پذیرفتن نیست زیرا که امام ابن ماجه احادیث بسیاری را به تنهای (متفرد از خمسه) ذکرکرده، که صحیح می‌باشد
حافظ شهاب الدین بوصیری (متوفی ۸۴۰هـ) کتابی را بنام «مصباح الزجاجه فی زوائد ابن ماجه» تألیف نمود که در آن تمام آن احادیثی که ابن ماجه از بقیه کتب خمسه متفرد شده آورده است ودر باره هر کدام از آن روایات از لحاظ صحیح یا حسن ویا ضعیف بودنش سخن گفته است.


همچنین علامه محدث عصر محمد ناصر الدین آلبانی کتاب سنن ابن ماجه را به دو بخش صحیح ابن ماجه، وضعیف ابن ماجه تقسیم نموده است.


چاپ و شرح سنن ابن ماجه:
کتاب سنن ابن ماجه توسط محمد فؤاد عبد الباقی در دو جلد چاپ شده است
۱-از مشهورترین شرح آن شرح امام جلال الدین سیوطی (متوفی ۹۹۱هـ) بنام «مصباح الزجاجه علی ابن ماجه» می‌باشد.
۲-همچنین شیخ ابو الحسن بن عبد الهادی سندی مدنی (متوفی ۱۱۳۸هـ) شرحی بنام «کفایه الحاجه فی شرح ابن ماجه» نوشته است.


وفات:
امام ابن ماجه بعد از مدت‌ها کوشش وتلاش در راه اسلام وجمع‌آوری احادیث نبوی، سر انجام درسن ۶۴ سالگی، در روز دوشنبه ۲۲ ماه رمضان سال ۲۷۳ هجری دار فانی را وداع گفت وبه سرای باقی شتافت.[2]


 

[1]  این نوشته در مورد امام بخاری سردار محدثین از وبلام  «کلمه اهل سنت» جمع آوری شده که به تاریخ چهار شنبه  پنجم مرداد ۱۳۹۰ از طریق گوگل نشر شده که دارای مأخذ موضوعی در  هر مبحث در خوود مقاله  نیز می باشد.

[2]   پایگاه اطلاع رسانی  ندای سنت ، انتشار یافته توسط حوزه علمی دارالعلووم سراوان ، «آشنایی با ائمه حدیث،  کتب شش گانه »، تالیف تایف دکتر حسین تاجی گله داری  .

 

قبلی

 


بالا
 
بازگشت