احمد سعیدی

 

بعد از خروج شوروی از افغانستان باز چه شد؟

ارگ ریاست جمهوری روز شنبه 28 دلو محفلی را بخاطر بیست نهمین سالرروز خروج قوت های شوروی از افغانستان برگزار کرده بود در این نشست آقایان اشرف غنی رئیس جمهور داکترعبدالله عبدالله ، محمد سرور دانش ، آقای مسلمیار و گلبدین حکمتیار سخنرانی های بالا بلندی داشتند از خروج قوت های روسیه به افتخار یاد کردند و آنرا یک دست آورد تاریخی هم برای خود و هم برای مردم افغانستان دانستند اما متاسفانه در مجموع از سخنرانان اخلاقاً هیچ یک جراات آنرا نکردند که بگویند یک روسیه متجاوز بیرون رفت و ده ها متجاوز دیگر آمدند نیرو های خارجی در حال حاضر به افغانستان حضور دارند که همه کاره اند هم حکومت میسازند هم در سرنوشت صلح و جنگ تصمیم گیرنده و دستور دهنده اند بدبختانه بعد از خروج قوت های روسیه از افغانستان و آمدن قوت های ناتو بشمول امریکا در افغانستان جنگ با تمام ویرانگری هایش ادامه دارد نفاق و شقاق در داخل نظام بیداد میکند و هر روز مردم ما قربانی حملات انتحاری و انفجاری می شوند سخنرانان محترم نگفتند که یک متجاوز بیرون رفت و ده ها  متجاوز دیگر را آوردیم اگر روسیه کافر بود کشور های دیگر که در حال حاضر در افغانستان حضور دارند نیز کافر اند اگر آن کشور متجاوز بود توجیه حضور قوت های موجود در کجای ارزش های دینی و اسلامی مردم افغانستان نهفته است، درست است که تجاوز شوروی به افغانستان بی ثباتی بی پیشینه ای را در پی داشت اما حضور قوت های ناتو افغانستان را  به یک بحران فراگیر و یک فاجعه جبران نا پذیر روبرو ساخته است متاسفانه پس از خروج سربازان شوروی سابق افغانستان درگیر جنگ داخلی شد که در نتیجه آن طالبان به میان آمد و افغانستان به مامن تروریسم دهشت و وحشت تبدیل شد. بعد از خروج قوت های شوروی وقت گروه های مختلف مجاهدین به جان یکدیگر افتادند افغانستان به یک ویرانه ای تبدیل شد بدون تردید که شوروی به افغانستان تجاوز کرده بود اما در زمان حضور نیروهای شوروی کار زیاد بود و مردم به آسانی می توانستند "نان" پیدا کنند؛ اما حالا مردم از بیکاری و نا امنی رنج می برند. و از ترس انتحار و انفجار به ستوه آمده اند در زمان همان روس های متجاوز حداقل مردم لقمه ای نان و امنیت نسبی یعنی بدون انتحار بودند. اما حالا تعداد زیادی شبانه گرسنه میخوابند. تعدادی از اطفال عوض که به مکتب بروند در کوچه و بازار دنبال لقمه ای نانی سرگردان اند میخواهم این نقطه را واضح بگویم ما در حال حاضر  با وجود اینکه به قوت های مسلح خود افتخار میکنیم اما به باور من  اردوی افغانستان در زمان حضور نیروهای شوروی به مراتب مجهزتر از نیروهای نظامی کنونی بودند؛ در مقایسه، نیروهای امنیتی کنونی تعداد چرخبال ها وسایل دیگری نظامی  زیادتر بود گرچه وسایل نظامی ما بعد از پیروزی مجاهدین از بین رفتند و یک مقدار سلاح و مهمات که از روس ها باقی مانده بود امریکایی ها بخاطر عقده های که با روسیه داشتند همه را که سرمایه ملی بود محو و نابود ساختند در حالیکه امید می رفت که بعد از خروج قوت های شوروی افغانستان آینده بهتری را تجربه خواهد کرد اما با دریغ و درد که بعد از خروج قوت های شوروی که از آن روز ها  29 سال میگذرد افغانستان سال‌هاست که به‌عنوان کانون صدور افراط‌گری، تروریسم و مواد مخدره تبدیل شده است. ظهور جریان‌های افراط گرا  مانند داعش القاعده طالبان و گسترش ناامنی‌ها در نقاط مختلف افغانستان نشان می دهد که امید بستن به صلح و امنیت سرتاسری در کشوری که پایه‌های افراط‌گری در آن نسبت به هر زمان دیگری مستحکم تر است، چندان نزدیک به نظر نمی رسد. متاسفانه بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی بخصوص در سال پیشرو ما  شاهد گسترش اقدامات تروریستی در مناطق مختلف افغانستان بخصوص زیادتر در شهر کابل بوده‌ایم. شمال افغانستان که هم‌مرز با منطقه آسیای مرکزی است، عمدتاً شامل شش ولایت بدخشان، تخار، قندوز، بلخ، جوزجان، فاریاب و بادغیس است. در سال های قبل  ولایات شمالی عموماً از امنیت نسبی بالاتری در میان سایر ولایات افغانستان بهره‌مند بوده‌اند. بااین‌حال در ماه های اخیر شاهد گسترش ناامنی در بیش از 10 ولایت شمالی افغانستان هستیم. در بدخشان، فاریاب ، سرپل ، جوزجان و تخار هزاران جنگجوی چچنی، ازبک، تاجیکی ، عرب و طالبان محلی، پایگاه دایر کرده و تعدادی از ولسوالی های این ولایات را اشغال و بعضی از ولسوالی های دیگر را به ‌شدت ناامن ساخته‌اند. حتی برخی ولسوالی های مهم دیگر ولایات‌ در آستانه سقوط به‌دست جنگجویان است. همزمان مقامات فدراسیون روسیه از گسترش ناامنی در این منطقه ابراز نگرانی کرده‌اند. روس‌ها با توجه به‌وجود رگه‌های بنیادگرایی در کشورهای منطقه آسیای مرکزی، از گسترش ناامنی به این کشور که از سویی هم‌مرز با افغانستان و از سویی حاشیه امن و عمق راهبردی آن به‌شمار می‌روند، به‌شدت نگران هستند.

ریشه‌های ناامنی در افغانستان عمدتاً به مقاومت مردم این کشور در برابر اشغال شوروی آغاز شد ولی متاسفانه بعد از خروج مشکل زا تر شد مسئله‌ای که پس از خروج شوروی به جنگ داخلی میان مجاهدین و سپس غلبه طالبان بر افغانستان انجامید. خود عامل نابسامانی های امروز است گرچه تهاجم ایالات‌متحده به افغانستان پس از حادثه یازده سپتامبر نوید وضعیت بهتری برای این کشور می‌داد، اما این آرزو ها خیلی کوتاه مدت و میانتهی بود ادامه تنش‌ها میان طالبان و دولت و رقابت های کشور های منطقه بی کفایتی زمامداران عمده ترین مانع از بهبود وضعیت امنیتی افغانستان بوده است.

در افغانستان فقر و عقب‌ماندگی اقتصادی و انسانی که نتیجه ده‌ها سال شورش و جنگ داخلی است، بستر بسیار مناسبی را برای توسعه تروریسم پدید آورده است؛ علاوه بر این طی نشدن فرآیند دولت ـ ملت‌سازی در این کشور و تعمیق و تشدید روحیات قوم‌گرایانه مسئولین دولتی فضای را فراهم کرده است که دولت قوی و ملت یکپارچه در افغانستان وجود نداشته باشد. وجود شرایط ملت ضعیف ـ دولت ضعیف، مسبب وضعیتی است که در این کشور سرزمین‌هایی از کنترل دولت خارج و در اختیار گروه‌های تروریستی جهت گسترش دامنه فعالیت‌شان قرار ‌گیرد. همچنین تلاش گروه‌های تروریستی بنام های مختلف مصروف گسترش این نوع تفکر و کنشگری در افغانستان است. این گروه‌ها به ایجاد مدارس دینی پسرانه و حتی دخترانه مبتنی بر تفکر افراط گرایی در مناطق مختلف ولایت مبادرت کرده‌اند؛

افزون بر عوامل داخلی ناامنی، عواملی در ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی وجود دارد که بر پیچیدگی نا امنی ها  در این کشور می‌افزاید. موقعیت ژئوپلیتیکی افغانستان یکی از مهم‌ترین ریشه های وضعیت فعلی است. افغانستان کشوری محاط در خشکی با جغرافیای سخت و دارای موقعیت تاریخی حائل است. این موقعیت استثنایی سبب شکل‌گیری تلاش‌هایی جهت ناامن ساختن و ناامن ماندن افغانستان از جانب برخی کشورهای منطقه شده است. آموزش های بنیادگرایانه در مدارس دینی پاکستان، فعال کردن شکاف‌های قومی مذهبی زبانی در افغانستان، پررنگ کردن دوقطبی پشتون، تاجیک، ازبیک ، هزاره و اقوام دیگر بشمول حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم از گروه‌های شورشی توسط برخی از افراد در داخل نظام و  کشورهای منطقه ازجمله ریشه‌های بیرونی مناقشات افغان در سطح منطقه‌ای تلقی می‌شود. علاوه بر این همسایگی با ایران، چین پاکستان و منطقه آسیای‌مرکزی جایگاه افغانستان را بیش‌ازپیش برای قدرت‌های منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای ارتقا داده و این کشور را به میدان بازی بزرگ جدیدی میان این قدرت‌ها تبدیل کرده است. رهاورد این رقابت برای ملت افغانستان چیزی جز پریشان‌حالی و وضعیت آشفته سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نبوده است.
پیامدهای ناامنی در شمال افغانستان حوادث اخیر شمال افغانستان آشفته گی و زور آزمایی ها در حلقه های درونی حکومت وحدت ملی پیامدهای متعددی در سطوح مختلف خواهد داشت. شاید مهم‌ترین پیامد داخلی این حوادث گسترش نارضایتی از دولت وحدت ملی و شکست ترتیبات تقسیم قدرت در افغانستان باشد. نتیجه بلافصل این امر تضعیف نهاد دولت و فرآیند دولت‌سازی در افغانستان است. انتظار می‌رود در چنین شرایطی فضای مناسبی برای گسترش فعالیت‌های افراط‌گرایانه مهیا و امکانات و فرصت‌های اندکی که برای توسعه افغانستان فراهم شده بود، از میان برود. بدیهی است در صورت گسترش دامنه فعالیت گروه‌های بنیادگرا، تولید و قاچاق مواد مخدر که یکی از مهم‌ترین منابع ارتزاق گروه‌های تروریستی در افغانستان است، با گسترش چشمگیری مواجه شود.

در سطح منطقه هم‌اکنون شاهد نگرانی جدی کشورهای همسایه افغانستان به‌ویژه در آسیای مرکزی هستیم. سه کشور تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان هر یک تااندازه‌ای از گسترش ناامنی در افغانستان ابراز نگرانی کرده‌اند. در این میان تاجیکستان و ازبکستان به‌دلیل ضعف قوای نظامی، پیوستگی قومی با افغانستان ـ که می‌تواند موجب پیوستن نیروهای بنیادگرای این کشورها به ستیزه‌جویان در افغانستان شود ـ و نیز پیشینه بنیادگرایی در این کشورها، بیشتر نگران به‌نظر می‌رسند. علاوه بر این نمی‌توان نگرانی قدرت‌های منطقه‌ای ازجمله روسیه، چین و ایران را از حوادث اخیر نادیده گرفت. علاوه بر سرریز تبعات گسترش تروریسم، بی‌تردید صدور مواد مخدر به‌عنوان یکی از مهم‌ترین منابع درآمدی گروه‌های منازعه جو، شدت بیشتری خواهد یافت. بدیهی است که با اعلام موجودیت خلافت اسلامی در افغانستان توسط داعش که زمزمه‌های آن به گوش می‌رسد ـ امکانات مناسب‌تری جهت صدور ناامنی و تروریسم به کشورهای منطقه فراهم خواهد شد. ازاین‌رو انتظار می‌رود شاهد واکنش‌هایی از جانب دولت‌های همسایه افغانستان باشیم. علاوه بر همکاری‌های دوجانبه با دولت افغانستان، فعال شدن ترتیبات امنیتی منطقه‌ای ازجمله سازمان همکاری شانگهای و سازمان پیمان امنیت جمعی جهت مقابله با تبعات گسترش فعالیت‌های دهشت‌افکنانه در شمال افغانستان محتمل است.

پیامدهای بین‌المللی این حوادث نیز شایان توجه است. عمده‌ترین واکنش احتمالاً از جانب ایالات‌متحده صورت خواهد گرفت؛ بدین‌صورت که مسئله مبارزه با گروه‌های تروریستی و نیز آموزش نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان احتمالاً دستاویزی برای استمرار حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان، افزایش تعداد آن‌ها و عنداللزوم مداخلات نظامی با آن طرف خط دیورند خواهد بود.

در چنین وضعیتی دیده می شود که حکومت وحدت ملی رفتار دوگانه‌ای از خود نشان داده است. در وهله نخست حکومت وحدت ملی هرگونه حضور و فعالیت داعش و گروه‌های مشابه در افغانستان بود اما در شرایط فعلی این مسئله بیش‌ازاندازه موردتوجه دولتمردان افغان قرار گرفته است. به‌نظر می‌رسد بزرگنمایی مسئله حضور داعش در افغانستان بیشتر با هدف جلب حمایت‌های سیاسی، اقتصادی و تا حدودی نظامی کشورهای مؤثر و صاحب نفوذ در این کشور صورت می‌گیرد.

با آنچه گفته شد و با توجه به ریشه‌های ناامنی در افغانستان که عمدتاً در خارج از این کشور زیادتر قرار دارند، نمی‌توان انتظار داشت که در کوتاه و میان‌مدت صلح پایداری در افغانستان شکل گیرد. چرا که اولاً تاکنون تلاش‌های حکومت وحدت ملی با توفیق چندانی همراه نبوده است و ساختار موجبه افراط‌گرایی و تروریسم در افغانستان که متشکل از برخی کشورها و گروه‌های شبه‌نظامی است، تغییر چندانی نکرده است. ثانیاً به فرض پدید آمدن گشایش‌هایی در مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان و سایر مبادی افراط، بازهم نمی‌توان چندان به صلح پایدار در این کشور امید بست چراکه برخی گروه‌های ناراضی از رویکرد صلح‌جویانه طالبان سعی در پیوستن به داعش دارند و برخی گروه‌ها نیز همکاری خود را با این جریان آغاز کرده‌اند. ازاین‌رو ناامنی در افغانستان همچنان ادامه خواهد یافت.
به‌نظر می‌رسد بهترین رویکرد در مواجهه با وضعیت جدید افغانستان، قانونمند ساختن حکومت وحدت ملی برگزاری انتخابات شفاف و تقویت نیرو های مسلح افغانستان است از سوی دیگر حمایت‌های کشورهای منطقه می‌تواند به دولت افغانستان اعتمادبه‌نفس بخشیده و موضع آن‌را در مسیر مذاکرات صلح یا رویارویی‌های نظامی با ستیزه ‌جویان تقویت نموده و بهبود بخشد. اما در حال حاضر همچو اعتماد و همچو باوری از کشور های منطقه به حکومت افغانستان دور از امکان است.

نوت :

چه در زمان حضور قوت های شوروی در افغانستان و چه در حال حاضر محکمه بین المللی به این نتیجه رسده است که جنایات جنگی و ضدبشری که در افغانستان صورت گرفته است و باید به آن رسیدگی شود به نقل از محکمه بین المللی خانواده‌های قربانیان و بازماندگان جنایات جنگی در افغانستان تا پایان ماه جنوری سال 2018 میلادی فرصت دارند تا شکایت‌های خود را در نمایندگی دادگاه لاهه در افغانستان ثبت نمایند.

جنایات جنگی نقض قانون‌ها و آداب و رسوم است که شامل قتل، برخورد ناشایست یا اخراج اهالی ملکی مناطق اشغال شده برخورد ناشایست با اسرای جنگی یا اشخاص اسیر شده، کشتار گروگان‌ها، غارت ملکیت‌های شخصی، ویرانی عمدی شهرها و روستاها است. بناً چه توسط قوت های خارجی این و آن و چه توسط رهبران و بعضی از قومندانان جهادی جنایات جنگی در افغانستان انجام یافته پیشنهاد می شود تا همه عزیزان که در افغانستان توسط جنایتکاران جنگی متضرر شده اند هر چه عاجلتر شکایت نامه خود را به نماینده  محکمه بین المللی در افغانستان بسپارند تا آدم شان حرفوی که بنام دمکراسی بنام دین و بنام بشر دوستی آدم کشته اند مجازات شوند هرکس که باشد باید پاسخگو باشد.



 

 

 


بالا
 
بازگشت