احمد سعیدی

 

افغانستان در لبه مرگ و زنده گی

نمیدانم  زمامداران  دولت افغانستان چرا از اشتباهات نظامی‌ ، سیاسی ، اقتصادی حال و گذشته درس عبرت  نگرفتند. چرا عوض منافع شخصی در راه منافع ملی گام بر نمیدارند دولت مردان افغانستان عوض ترس و حراس از دشمنان مردم افغانستان بخاطر سقوط حاکمیت خویش بایدبیشتر از اشتباهات خود بترسند نفاق و شقاق داخلی که در این حاکمیت سایه افگنده برای هر شخصیت آگاه و وطن دوست قابل تشویش است متاسفانه همه مشغول خود کامگی و مصروف استفاده جویی های شخصی اند  نگرانی‌هایی در رابطه با برنامه‌های جنگی داعش و طالبان که در بهار سال 1397 یکبار دیگر به اوج خود خواهد رسید مطرح بحث نیست نمیدانم چرا دولت افغانستان بدست خود تلاش دارد تا یکبار دیگر زمینه ساز تجربه جنگ های داخلی که بعد از به قدرت رسیدن مجاهدین در کابل و بعضی شهر های دیگر باشد همه چیز را میداند اما خیره سرانه  خمی به ابرو نمی آورد این همه مسائل به‌مراتب نگران‌کننده‌تر از آنچه است که ما در مورد دشمنان بیرونی دولت افغانستان فکر میکنیم .

به نقل از رسانه های بین المللی با ایجاد حکومت وحدت ملی مشکلات مردم افغانستان درسطح ملی و بین المللی فراگیر تر شده است بخصوص در سال 2017  وضعیت امنیتی در افغانستان نسبت به سال های گذشته خونین تر بوده است. تردیدی وجود ندارد که با این شیوه حکومت داری  مبارزه دشمنان مردم افغانستان علیه حاکمیت موجود در سال 2018 در افغانستان بسیار شدیدتر از سال 2017خواهد بود.
افغانستان بالاترین موج بی‌ثباتی را در  حاکمیت وحدت ملی تجربه کرده است باور دارم با در نظرداشت کینه توزی های زمامداران پاکستان تهدید های کاغذی امریکایی ها علیه آن کشور و مناسبات غیر حسنه که بین دولت افغانستان و نظامی گران پاکستان وجود دارد آن کشور در عملیات نظامی‌اش در سال
2018، بخاطر کمک به گروه های تروریستی شبه‌نظامیان زیادتری  را به خاک افغانستان خواهد فرستاد. درحالی‌که دولت افغانستان وقت را هدر می‌ دهد و گفت‌وگوهای صلح با دشمنی را پیگیری می‌کرد که به‌هیچ‌وجه آمادگی برای صلح و مذاکره ندارد همه چیز ضیای وقت است باید بدانیم داعش و گروه های دیگر تروریستی با سرد شدن هوا تلاش دارند تا پناهگاه‌هایی را در افغانستان بخاطر ادامه جنگ های بهاری ایجاد کنند تا که این گروه ها را قادر بسازد حملات خود را در فصل جنگی که هوا گرم می شود بیش از پیش  تشدید کنند.
باوجود دشواربودن، مهار جاه‌طلبی‌های ارضی طالبان و داعش اگر تدابیر پیشگیرانه ای از طرف حکومت وجود میداشت فرایند آن قابل‌کنترل میبود. درست است که در حال حاضر رهبری طالبان که تاحدی دچار شکاف شده است،  داعش نیز با چالش‌های جدی داخلی مواجه است. اما با یک نشست در اسلام آباد یا پیکینگ نمیتوان این مشکل خونین را حل و فصل کرد بخاطر مبارزه با طالبان دولت افغانستان باید گروه‌های انشعابی را برای روند آشتی  میتوانست به میز مذاکره حاضر سازد یا حد اقل می‌توانست شکاف را در صف‌های طالبان تقویت کند. متاسفانه نه این شد و نه آن از سوی دیگر به باور من  تلاش‌های آشتی در سال گذشته شکست خورد، دولت وحدت ملی در همکاری با ایالات متحده، چین و پاکستان، بار دیگر برای احیای مذاکرات صلح با گروه طالبان تلاش را از سر گرفته است. و به زودی نشست سه جانبه در چین و  نشست دیگری که در آن رئسای پارلمان افغانستان پاکستان و ترکیه حضور خواهند داشت  نیز برگزار می شود ولی این همه زمینه سازی برای ایجاد فرصت با گروه های تروریستی دیگر چیزی نیست با همه سخنرانی های پر طمطراق که مقامات امریکایی علیه تروریستان و کشور پاکستان به زبان می آورند پاکستان همه این تهدیدات را نادیده میگیرد و به جنایات خویش مانند گذشته ادامه میدهد. به عقیده من کابل و واشنگتن در آموختن درس‌های خود ناکام مانده اند، دولت افانستان زمانی رویکرد خوشبینانه اش را در مورد صلح مورد بحث قرار میدهد که تلفات غیرنظامیان اوج میگیرد. طالب را نباید تنها طالب گفت این گروه نه تنها با داعش بلکه از جمله سر سپرده گان گروه حقانی نیز گفته می شود کل را نمیتوان خنثی کرد اما تعامل با عناصر حاشیه‌ای می‌تواند منجر به تضعیف کلی طالبان شود. اما این تدبیر متاسفانه در حاکمیت موجود  وجود ندارد .
رییس‌جمهور اشرف‌غنی، زمانی پاکستان را متهم کرده بود که در مرگ‌بارترین روز های افغانستان از زمان حمله به رهبری ایالات متحده در سال
۲۰۰۱، تا کنون مسئول بوده است اتهامی که با صراحت توسط بسیاری از مقامات دولتی ارشد در روزهای پس آن نیز مطرح شد. غنی گفته بود پاکستان هم‌چنان پایگاهی برای جلساتی است که شورشیان از آن‌جا به ما پیام‌های جنگ و ویرانی می‌فرستند. احتمالاً برای رییس‌جمهور غنی آن‌قدر طول نمی‌کشد تا با این واقعیت مقابل شود که منافع ملی پاکستان با منافع ملی افغانستان همانند نیستند، و هم‌چنین ملا هیبت الله آخند درحال‌حاضر علاقه‌ای به صلح بدون دستور isi ندارد. از طرف دیگر با گذشت 17 سال از این وحشت و دهشت، واشنگتن و کابل تاحدی قانع شده‌اند که بردن در میدان جنگ امکان‌پذیر نیست و تنها راه‌حل خروج از این بحران، راه‌حل سیاسی است. اما ای کاش اربابان سیاسی به حرف‌های فرمانده‌ی ارشد ایالات متحده در افغانستان، جنرال جان اف کمپبل، گوش می‌دادند. درنهایت، نیروهای امنیت ملی افغانستان که توسط نیروهای ناتو تقویت شده‌اند، بسیار مجهزتر و آموزش‌دیده‌تر از تعداد جنگ‌جویان طالبان هستند که تعداد آن‌ها به‌میزان قابل‌توجهی اندک‌تر است. دولت افغانستان، با ابزارهایی که در اختیار دارد، باید قادر باشد تا از تبدیل‌شدن این شورش به تهدیدی که در کل وجود آن را به خطر می‌اندازد، جلوگیری‌کند. زمانی یکی از جنرال های امریکایی گفته بود که نیروهای ایالات متحده، ممکن است به‌دنبال تایید «همراهی طیف گسترده‌تری از نیروهای افغان در نزدیکی خط مقدم جبهه و (توسعه‌ی) استفاده از نیروهای هوایی ایالات متحده باشند». جنرال جان دبلیو نیکلسون، که حالا مسئولیت رهبری قوای خارجی در افغانستان را دارد نیز به این باور است که برای حفظ این رویکرد، باید از نیروهای ویژه و نیروهای هوایی ایالات متحده استفاده کند تا به طالبان اجازه ندهد کنترل مناطق کلیدی را در سال آینده به‌طور کلی به‌دست بیاورند.  متاسفانه طور که دیده می شود مشکلات فراوانی داخلی منطقوی و فرا منطقوی دامنگیر دولت افغانستان است و هر روز وضعیت از بد بدتر شده میرود بدبختانه دولت افغانستان هشدارهایی را نسبت به وخامت اوضاع وجود دارد نادیده میگیرد تلاش ندارد تا در اقدامی قاطعانه به‌منظور جلوگیری از حملات شورشیان گام های عملی بردارد اگرچه نیروهای امنیتی افغانستان با حمایت نیروهای ویژه‌ی ایالات متحده و همراهی نیروهای هوایی موفق شده اند تا شهر های بزرگ را در کنترول خود داشته  باشند اما تهدید شورشیان متاسفانه همه جانبه وجود دارد در حالیکه تهدید شورشیان در همه ولایات افغانستان وجود دارد به گزارش بعضی از رسان ها شورشی ها حتی در اطراف کابل نیز حضور فعال دارند متاسفانه دولت وحدت ملی، هنوز هیچ گام اساسی برای جبران مشکلاتی که هر روز مردم افغانستان رنج میدهد بر نداشته است بسیاری از افغان‌ها از این وحشت دارند که شورشیان در سال 2018 شاید کنترول بعضی از ولایت ها را بدست بیاورند. چنین حدس‌وگمان‌هایی، باتوجه به ناتوانی کابل برای حفاظت کشور دربرابر حدود 15000 جنگ‌جوی طالبان و داعش تقویت می‌شود. این دولت، اگرچه بودجه‌ی کافی برای ۳۵۲۰۰۰ نیروی امنیتی خود  دارد، با آن هم با  چالش های گوناگونی مواجه است مشکل اساسی در جای دیگری نیز نهفته است  چنانچه همه میدانند در فقدان حکومت‌داری خوب و غیاب حاکمیت قانون، مناطق روستایی در سطحی هشداردهنده، شکار شورشیان قرار می‌گیرند.

از سوی دیگر ممکن است پاسخ قدرت‌مندان منطقه‌ای که تاکنون نیز ارتباطی اندک با دولت مرکزی داشته‌اند، به فقدان رهبری موثر در کابل و گسترش حملات طالبان، این باشد که بخش‌های بزرگی از شهرها را تحت‌الحمایه‌ی خود درآورند. وحشت‌ناک‌ترین سناریو که براساس آن، شورشیان با دستاوردهای ارضی خود درکنار مخالفین و غاصبین زمین ها بر تمام ولایت‌ها کنترل خواهند کرد، و دولت افغانستان تنها کابل و چند منطقه‌ی شهری دیگر را در حاکمیت خود خواهد داشت، قابل نادیده‌گرفتن نیست. برخی چنین ادعا می‌کنند که این سناریو، در ولایت‌هایی چون ننگرهار، قندوز و بلخ، فاریاب ، جوزجان درحال‌حاضر در حالت آبستن است.

سرانجام، علی‌رغم شایعات مبنی بر سرکوب احتمالی نظامی، و این افسانه‌ی بی‌اساس که مذاکره با طالبان تنها راه‌ رسیدن به صلح است، تهدید طالبان اگرچه هم‌چنان به قوت خود باقی می‌ماند، اما قابل‌کنترل است. نیروهای امنیت ملی افغانستان، با کمک کافی نیروهای ائتلاف قادر هستند استوار بمانند. بااین‌حال، فراتر از میدان‌های جنگ، دولت وحدت ملی به سوی تهدیدی بسیار بزرگ‌تر پیش می‌رود و ممکن است با بحرانی سیاسی داخلی بخصوص بعد از زور آزمایی های ارگ به ولایت بلخ مواجه شد مواجه شود. اگر وضعیت کنترول و مهار نشود بدون تردید این بحران سیاسی حکومت وحدت ملی  را زمینگیر میسازد که علامات و نشانه های از آن کم کم از چندی بدینسو دیده می شود .

 

 


بالا
 
بازگشت