بصیرهمت

 

بمناسبت تجلیل از نوروز

آیا نوروز جشن زردشتیان است

و

آیا تجلیل از نوروز بر خلاف ارزش های دینی و حرام است

در اين مضمون ،ميخواهم روي چند اصل مورد مناقشه در مورد نوروز با استفاده از چند منبع معتبر(فهرست منابع در پایان این مضمون نگاشته شده است)  مكثي داشته باشم:

 
تعدادی از مخالفان سوگند خورده نوروز همه ساله در استانه تجلیل از این روز تاریخی از نگاه اعتقادات مذهبی و دینی تجلیل وارجگذاری از این جشن باستانیرا حرام دانسته   و ادعا دارند که :     

1 – نوروز جشن اتش پرستان و زردشتیان است

2 – بنا بر حدیثی از پیغمبر، تجلیل از نوروز بر خلاف ارزش های دینی و حرام است .

مگر موافقان نوروز، این روز عنعنوی و باستانی را به هیچ دینی و مذهبی مربوط نمیدانند و  تاریخ این جشن باستانی را قدیمی تر از ایین های زردشتی و میترایی و اسلامی دانسته  و بهار را که اغازش با نوروز سر میگیرد، فصل رویش و بیداری زمین از یخبندان زمستان وشاهکار طبیعت میدانند و بر مخالفین نوروز بنا بر اینکه انها به بهانه  دفاع از ارزش هاي ديني تلاش دارند سَنَن تاريخي مردمان را كه بيش ازپنج  هزار سال پيشينه  تاريخي دارند محو نمايند،می تازند  .

1 – ایا نوروز واقعا جشن اتش پرستان و زردشتیان است ؟

نسبت دادن  نوروز ،اين روز باستاني،  به زردشتيان و جمشيد نخستين پادشاه ساساني تا چه حد بر واقعیت تاریخی متکی است . اين درست است كه ساساني ها  از جمله مغان و روحانيون ساساني نوروز را با شكوه تمام تجليل مينمودند،مگر اسناد تاريخي بدست امده از تخت رستم، بين النحرين و مصر، بوضاحت  نشان ميدهد كه نوروز قرنها پيش از ساساني ها و شاهان ساسانی  وجود داشته و تجلیل از نوروز در دوره  این شاهان اريايي مفهوم ديگري داشت ، ساساني  ها روز تاجپوشي شاهان خويشرا نوروز مي ناميدند و هر شاهي كه بر تخت مي نشست تقويم سال را از همان روز تخت نشيني شاه جدید اغاز مينمودند  .بعنوان نمونه در سال يازده هجري كه أغاز شهنشاهي يزدگرد سوم  شاه ساسانی بود، و مطابق 632 م ميگرديد، ساساني ها نوروز را در 16 جون ، مطابق  27 ماه جوزا، يعني در أستانه تابستان برگذار مي نمودند. در زمان پادشاهي خسرو پرويز كه وي در زمان حيات پيغمبر اسلام شاه ساسانی ها بود، نوروز را در اول برج قوس و جشن مهرگان( جشن اول ماه ميزان كه شب و روز مانند اول بهار  در تعادل قرار میگیرد ) را در اول برج جوزا برگذار مينمودند .به همين سان تجليل و بزرگداشت از نوروز در برج قوس مدت 500 سال در ميان زردشتيان ادامه داشت.
زردشتي هاي جهان تا همين امروز نيز روز هاي نوروز را در ماه هاي ديگر سال، نه در اول حمل ،تجليل مي نمايند .چنانچه نوروز روز مذهبي زردشتي ها در أغاز قرن بيستم ميلادي مطابق 15سپتامبر تجليل ميگرديد.و در پايان اين قرن، نوروز در بيست و دوم أگست به تجليل گرفته ميشد . و از سال 2012 تا2015 ميلادي، اين جشن در هجدهم أگست تجليل گردید .
همين اكنون در هندوستان جمعيت کثیری  زردشتي زنده گي مي نمايند (اولين گروپ از اين زردشتيان يكهزار سال قبل وارد ساحل گجرات هند شدند) ،مطابق گذارش  مؤرِّخ 20 أگست 2012م ،ويبسايت فارسي بي بي سي ،زردشتي هاي شهر بمبيي هند كه در اين شهر بيش از 50 اتشكده و معبد زردشتي وجود دارد ،نوروز را به روز 8مرداد سال 1381يزدگردي مطابق 28 اسد 1390 هجري شمسي  برگذارنمودند.
سالي كه گذشت زردشتي هاي پاكستان، امريكا و برخي كشور هاي ديگر جشن نوروز را بروزهژدهم أگست تجليل نمودند .روزنامه " اندياتايمز" گذارش داد كه زردشتي هاي حيدر أباد و سكندر أباد هند، نوروز سال گذشته  را بروز شنبه 18 أگست مطابق 28  برج سنبله بر گذار نمودند.
زردشتيان،  بر داشته از کتاب اوستا ،دارای جشن های متعددی چون جشن اسفندگان ،ارديبهشت گان ،تيرگان اند، ولي جشن نوروز يكبار هم در كتاب اوستا ي زردشتيان ذكر نشده است.
اسطوره شناس معروف ايراني داكتر مهرداد متخلص به (بهار ) ،كه فرزند ملك الشعرا بهار است، در كتاب مشهورش " از اسطوره تا تاريخ" ،مينويسد كه:

" نوروز و مهرگان مربوط به زردشتيان نبوده و نيست ،نوروز قبل از هخامنشيان وجود داشت، در كتاب اوستا نوروز مطرح نشده است ،چون کتاب اوستا كتاب ديني است و جشن ها ي خود رادارد. علت اينكه در اوستا اشاره به نوروز نشده اينست كه جشن هاي نوروز و مهرگان مربوط به زردشتيان نيست."
موضوع قابل ياد اوري ديگر اينست كه أنهائي كه  بر نوروز مي تازندو تجليل از نوروز را حرام ميدانند چنين ادعا دارند كه كساني كه سال نو هجري خورشيدي را با نام نوروز در مزار شريف به تجليل ميگيرند در حقيقت از سنت زردشتي كه در سابق در أتشكده نوبهار بلخ برگذار ميگرديد پيروي مي نمايند ،مگر بي خبر از این اند كه : نوبهار  بلخ نه اتشكده  زردشتي بلكه معبد بودايي بوده است ،زيرا تحقيقاتي كه جديدا در اين باره صورت گرفته است، مویید این حقیقت است .

هیوان تسانگ ، جهانگرد چینی که همزمان با ظهور اسلام شخصا وارد بلخ شده و خود از این معبد دیدیارنموده چشم دید خویشرا بیان داشته و تاکید میدارد که "نوبهار بلخ" اصلا معبد بودایی بوده نه اتشکده زردشتی .

همانطوريكه زائران چيني ،مؤرخان  محلي و غربي نوشته اند،در  سرزمين ما نه صدها بلكه هزاران معبد بودايي در كابل، بگرام گلبهار، بلخ ،غزته ،باميان ،بغلان ، كندز و محلات ديگر وجود داشت كه با پيوند " بهار" و يا " ويهاره" شناخته ميشدند ، واژه خاص " ويهار" و " ويهاره" كه بمرور زمان  به شكل " بهار" تبديل شده بمعني معابد بودايي امده است. 
گروپي از نويسنده گان عربي و فارسي نوبهار بلخ را اتشكده زردشتي تصور نموده اند ، در حاليكه نوبهار بلخ  معبد بودایی بوده كه اسم اصلي آن در  ادبيات سانسگرت به شكل" نواويهاره"امده كه اين اسم در حقيقت تركيبي از دو واژه " نوا" به معني " نو"و " ويهاره" بمعني معبد بودايي بكار برده شده است . تحريف كلمه "ويهار" به "بهار" و سپس تجليل از روز اول بهار در بلخ اين باور را در اذهان تقويت نمود كه بهار و نوروز جشن زردشتي است . در حاليكه اصلا نوبهار بلخ معبد بودايي بوده و بودايي ها كاري به نوروز نداشتند.

 نوروزي كه در تقويم و يا سالنامه هجري -خورشيدي ما جشن گرفته ميشود ،قبل از اينكه ميراث شاهان هخامنشي، أشكاني  و يا ساماني باشد، اين تقويم نتيجه كار شاه خردمند ملكشاه سلجوقي است ، وي كه وزير خردمندي چون خواجه نظام الملك و دانشمندانی  چون غزالي و خيام  داشت ، روزي ملك شاه سلجوقي گروبي از دانشمندان بشمول خيام نيشاپوري را فراخواند تا سالنامه و يا تقويم دقيقي بر مبناي أصول و مباني نجومي تهيه و ترتيب نمايند كه اين گروه از دانشمندان و ستاره شناسان بعد از پژوهش و محاسبات علمي و نجومي تقويمي را بنام " تقويم ملكشاهي" تهيه نمودند كه در اين سألنامه مبداءسال هجرت بيغمبر اسلام از مكه به مدينه و أغاز سال مطابق اول برج حمل كه انرا اعتدال بهاري و يا بگفته سعدي " بإمدادان كه تفاوت نکند ليل و نهار" خواننده و اين تقويم از همان روز جمعه نهم رمضان سال 471هجري تا امروز سالنامه رسمي ما افغانها و ایرانی ها گردیده  است.

بنا بر پیشنهاد جمهوری اذربایجان ، مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2009 ، روز 21 مارچ را بعنوان روز جهانی عید نوروز و فرهنگ صلح برسمیت شناخت ودر مجمع عمومی سازمان ملل جشن نوروز با قدامت بیش از سه هزار ساله اش بحیث کهن ترین جشن تمدن بشری ثبت گردید . و امروز بیش از 300 ملیون انسان در بیش از 13 کشور نوروزراجشن میگیرند.


2 – ایا  حرام دانستن نوروز بنای دقیق و منطقی شرعی و دینی دارد ؟


 در حالیکه در قرآن اشاره ای بر نوروز صورت نگرفته و ذکری از آن  مبنی بر حلا ل یا حرام خواندنش  بعمل نیامده ، تنها و تنها ، حديثي از أنس بن مالك( از صحابه های جوان پیغمبر در مدینه )، انهم  به نقل از سه راوی بعد ازوی،چنین روایت شده است :

موسي فرزند اسماعيل از حمّاد و حمّاد از شخصي بنام حميد و بلاخره حميد از أنس بن مالك روايت مي نمايد كه ،زمانيكه پيغمبر وارد مدينه شد ،ملاحظه نمود كه مردم دوروزي داشتند كه در أن دو روز به بازي و سرگرمي مي پرداختند ، پيغمبر فرمود ،اين چه روز هاي است ،گفتند :ما در دوران جاهليت در اين دوروز به بازي و سرگرمي مي پرداختيم ،پيغمبر خدا در پاسخ فرمودند :" خداوند دو روزي بهتري را جايگزيني أنها كرده است ،عيد قربان و عید  فطر."
اگر بر مبدا  اين حديث دقت كنيم بر چهار راوي بر ميخوريم كه موسي،حمّاد،حميدو أنس بن مالك اند. و اتجه قابل دقت است اينست كه در متن حديث و گفتار بيغمبر ذكري از نوروز و مهرگان( جشن اول ماه ميزان كه شي و روز مانند اول نوروز در تعادل قرار میگیرد )، بصورت مشخص بعمل  نيامده است و اين باصطلاح  مفسرين حديث اند که  نوروز و  مهرگان را  خود به این حدیث  چسپانده اند. و مهمتر اينكه ،اين حديث تنها از جانب يك صحابه ،  أنس بن مالك، روايت شده و اين صحابه  در زمان که  بيغمبر از مكه به مدينه مهاجرت نمود، ده ساله بوده است ودر جمع هزارن صحابه پيغمبر تنها يك تن اين حديث را شنوده و روايت نموده وبس. سوْال اينجاست است كه در صورتيكه تجليل سالانه از نوروز و مهرگان درزمان جاهليت رایج بوده باشد  و بعدا پيغمبر دو عيد بهتري راتذکر داده،  ايا چنين مسيله مهم تنها توسط يك صحابه شنیده شده  و روايت شد ه وبس؟

مسيله مهم ديگر اينكه، در متن حديث ذكر شده كه " خداوند دو روز بهتري را جايگزين دو روز اول نموده است ،عيد قربان و عيد فطر"،اشاره پيغمبر به دو عيد بهتر ،قربان و فطر، ايا بمعني حرام دانستن جشن هاي قبلي است و ايا بكار بردن كلمه بهتر بر چيزي بمعني حرام دانستن چيز قبلي است ،بهيچوجه . بعنوان مثال : اگر شما جنس الف  را براي خريد ويا استفاده خويش انتخاب نماييد و دوست تان بگويد كه جنس ب بهتر است ايا اين بدان معني است جنس الف حرام و يا اصلا قابل استفاده نيست، بهيچوجه كه چنين نيست.
 در حالیکه ،تعدادي از مفسرين حديث فوق، دو عيد ويا دو جشن زمان جاهليت را به دو جشن نوروز و مهرگان نسبت ميدهند ، تعدادي ديگري از مفسرين اين حديث، دو جشن را  كه مردم مدينه قبل از هجرت پيغمبر تجليل مينمودند جشن نوروز و مهرگان نه، بلكه دو عيد ،اهل يهود ( عيد پساك ) و عيدعيسويان ( إيستر)ارزيابي مي نمايند . عيد يهوديان يا عيد پساك همان عيدي است كه يهوديان معتقد اند كه خداوند در اين روز( پساك) قبيله بني اسراييل را توسط حضرت عيسی از چنگال  فرعون نجات داد و در  اين روز يهودي ها تخم هاي رنگشده را براي دوستان و اطفال شان تحفه ميدهند و عيد مسيحيان  يا إيستر كه  مسيحيان معتقد اند  كه در اين روز حضرت عيسوي از قبر برخاست و به نزد خداوند برده شد.در اين روز مسيحيان نيز تخم هاي رنگ شده را براي همديگر تحفه ميدهند. استدلال مفسرین که بر دو عید پساک و ایستر اشاره می نمایند منطقی است، زیرانسبت به ایین های زردشتی و مترایی و دیگر ایین های اریایی ،  در زمان پیغمبر یهودیان در مدینه  حضور وسیع داشتند و تجارت و کشاورزی ، صنعت  دستکاری مدینه همه در انحصار یهودیان ن بود و همچنان عیسویت با حضور وسیع  امپراطوری روم در شام وسیعا ،  وجود داشت .


يك واقعيت همواره مشعلدار جسارت مردمان سرزمين ايرياناي شرقي و ياخراسان زمين است و ان اينكه بعد از تسلط دين اسلام در سرزمين عربستان با لشكر كشي عربها  بر سرزمين هاي مصر ،شام ( سوريه اردن و لبنان امروزي) و فلسطين و عراق و شاخ افريقا ، مردمان این کشور ها، نه تنها بدين سلام گرویدند ،بلكه هويت ملي، تاريخی ، فرهنكي و زباني انها نیز عربی گردید ، رسم الخط و  زبان  عربی ، لباس عربی  و همه همه عناصر فرهنگی عرب بر روح و روان مردمان اين كشور ها مسلط گرديد و مردمان بومي اين سرزمين ها براي برگشتاندن هويت ملي تاريخی، زباني و فرهنگي شان كاري نتوانستند انجام دهند و باصطلاح تن به تقدير دادند و همه عرب شدند.
مكر عربها به أساني نتوانستند بر سرزمين هاي اریانای شرقي غالب گردند .بيش از صد سال با مردمان سلحشور اين سرزمين نبرد نمودند و خون های  زيادي ريخته شدو مقاومت هاي شديدي بعمل امد و بلاخره مردمان اين سرزمين در حالیکه   دين اسلام را و قرأن را چون  كتاب اسمانی  پذيرفتند ، مگر نخواستند هويت ملي و تاريخي و فرهنگي شان محو گرددونگذاشتند که  باصطلاح همه عرب شوند.  مگر عربها و حاكمان مستبد اموي و عباسي ميخواستند همان سناريوي مصرو عراق و شام را بر مردمان أريانای  كهن بخصوص خراسان زمين تكرار نمايند ،نخست رسم الخط و ألفبای  ارامی و اوستایی  به عربي تبديل شدو زبان عربي و  رسم الخط عربي جاي فارسي را گرفت و براي مدت دو قرن اول استيلا ی  عرب بر خراسان زمين ،از  أدب و شعرو مضمون  به زبان پر غناي فارسي خبري نبود و امام حنيفة پروانی مجبور شد به عربي فتوی و حکم صادر نماید و ابن سینای  بلخي أثارش  را به عربي بنویسد و صد هاادیب و   نويسنده و شاعر خراساني، زبا ن پر غناي فارسي را فراموش نمود  و به عربي نوشت و سرایید .
جشن ها و سرگرميها و همه عنا صر فرهنگي ،عنعنوي مردمان اين سرزمين بشمول همين نوروز كه امروز به افتخار به تجليلش  ميگيریم بفراموشي سپرده شد و داشت هويت ملي و تاريخي اجداد مان  در زير تسلط استعمار فرهنكي اعراب نابود گردد . مگر شهامت دلیر  مردان اين سرزمين تاريخ را به نفع احيا دوباره فرهنكي و زباني مردمان خراسان زمين ورق زد و پس از دوقرن سكوت مرگبار فرهنگي،جنبش نويني از  دل اين سرزمين جوانه زد و جنبش هاي مردمي روح مردم را بيدار ساخت.

  دلیر مردان و جسوران چون ابومسلم خراساني، يعقوب ليث صفاري، استاد سيّس بادغيسي ، حكيم مقنع بادغيسي، طاهر فوشنجي .سندباد هراتي، حمزه سيستاني که از حمایت بیدریغ و جنبش خودجوش مردمی برخوردار بودند وارد پیکار شدند و  و نبرد بي امان را بخاطر احيا هويت ملي اين سرزمين در برابر حاكمان اموي و عباسي براه انداختند و حاكمان محلي و مستبد عرب را يكي پي ديگري از اين سرزمين راندندو حيات ملي ، هويت ملي، فرهنگ ملي و روز هاي باستاني و تاريخي این  سرزمين پس از  دوصد سال  دوباره جوانه زد و قوام يافت و  برحاكميت سياسي تسلط دوقرنه زباني و فرهنكي اعراب خاتمه بخشيد . يعقوب ليث صفاري رسما زبان عربي را منسوخ نمود و بجاي أن فارسي دري را زبان رسمي خراسان اعلام نمود. به ادامه أن دود مان ساماني ها بنيان نظم و نثر زبان فارسی دری  را عنعنات و جشن ها،از جمله جشن نوروزی را ، ميراث فرهنگي خراسان زمين را، دوباره به حد كمال رسانيدند . پایان


فهرست منابع:

- مقاله پرغنای نویسنده و پژ وهشگر موفق ، خواجه بشیراحمد انصاری
 - افغانستان در مسیر تاریخ ، اثر گرانبهای میر غلام محمد غبار

 - سرگذشت زبان فا رسی از دانشمند محترم سید مخدوم رهین .   پایان

 

 

 


بالا
 
بازگشت