دکتر عارف پژمان

 


اگرچه داعشی، نوروز را زند به تیر
به  سبزه ، از سموم طالبی، جفا رسد
بهار را به خانه ها بریم و سرکشیم
که نوبت گل و صبوحی و صفا رسد


 


++++


بهار را به خانه ها بریم و سرکشیم!

چو روز نو فرا رسد،بهار دلگشارسد
گلی به گیسوان بزن، حماسهء رها رسد
شبانه ها ، سحر شود،دو دست دیو بشکند
به بیشه های بی پناه،  نسیم آشنا رسد
خدای گرگ گونه ای به این دیار، خفته بود
خدای دادگر،کنون، مگر به داد ما رسد
زگورکن و قاریان الکنش، دلم گرفت :
وشین و شیونی که از منابر ریا رسد
و پایتخت کشوری که مرکز ،  خرافه شد
و سهم هرشکفته دل،عقوبت و عزا رسد
هنر، به دخمه های انزوا ،نهان شود
به سر سپردهء خرد،ملال ومرغوا رسد
به قرن اکتشاف و سرعت و تسلط فضا
 به شیخ عهد بردگی،  حرمسرا  رسد

اگرچه داعشی ،نوروز را زند به تیر
به  سبزه ، ازسموم طالبی، جفا رسد
بهار را به خانه ها بریم و سرکشیم
که نوبت گل و صبوحی و صفا رسد
شب ار نگشت میسر، سماع نرگس باغ
به زلف زرنشان او، سحر،  دعا رسد
پرنده گفت ، سرآمد درازدستی بهمن
 درخت،عربده جوید، ز باربد، نوا رسد!

 

 


بالا
 
بازگشت