سید نبیل شمیم

 

نعرۀ تلخ ترا بر دهنت دوختن است

مهاجرت یک پدیدۀ تاریخی است.از همان روزگارانی که آدمیزاد نعرۀ مستانه اش را بروی خاک آغاز کرده است،مهاجرت و تبعید را با خود به همراه داشته است.تبعید درامۀ حزن انگیز انسان است،انسانی که ناخواسته از مکانی به مکان دیگر پرتاب میگردد.

خنده و صبر و جنون را از من گرفتی        پلکها و دبدبه و جیحون را از من  گرفتی

 همۀ رویاهایم را بگیر   اما سرنوشت کوچکم را به من باز ده

سرنوشت ما افغانها سرنوشت تلخ تبعید است،مولوی جلال الدین بلخی از بلخ به قونیه آمد تا روح بشریت را صیقل بزند.ناصرخسرو بر قلۀ تبعید ایستاد تا بزیر آورد چرخ نیلوفری را،قصۀ ما  در سی و سه سال پسین نیز مانند پار و پارین ،اسطورۀ تبعید وهجرت است.

از کودتای ثور 1357 تا امروز مردم افغانستان در آتشفشان خون سرازیر مانده است.هفت میلون انسان این سرزمین ،در ترمنولوژی معاصردنیا، مهاجر یا پناهنده نامیده می شود.از میان سیل مهاجرت های کتلوی حدود یک ملیون آن تا هنوز در وادی غرب(اروپا+امریکا+کاناد+آسترالیا) به حیث پناهنده به تبعید نشسته است.باید پذیرفت که تا آتشفشان جنگ خاموش نگردد ،مهاجرت افغانها بسوی غرب و کشورهای همسایه،همچان جاری خواهد ماند.

مولوی با نوشتن مثنوی وغزلیات،چلچراغ مهاجرت را روشن کرد.رنه دکارت پدر رنسانس اروپا از فرانسه به هالند پناهنده شد،ویکتور هوگو به لندن گریخت،انشتاین از آلمان به امریکا مهاجرگردید... شاید در میان ملل معاصر،افغان پناهنده ای است که بر قلۀ تراژدی هجرت نشسته است.افغان مهاجری است که با ذره ذرۀ وجود خود از سرزمین خویش کنده می شود و با هزار و یک غمنامه از افغانستان تا کشور های غربی میرسد.اینکه یک هموطن چگونه از افغانستان تا اروپا میرسد،سفرنامۀ غم انگیزش را میتوان در کتاب داکتر نبیل شمیم به خوانش گرفت،اینکه یک پناهندۀ افغان چگونه به پناهنده تبدیل میگردد،سریال مستندش را باز هم می توان در کتاب داکتر شمیم به تماشا نشست. 

تا هنوز سی و سی سال از غمنامۀ پناهندگی افغان میگذرد، اما قصه ها و تراژدی های عالمگیرش کمتر به انقیاد قلم درآمده است.کتاب داکتر شمیم از این بابت نیز حایز اهمیت است که در درون کمپ پناهندگی بوسیلۀ یک پناهنده نوشته شده است.این کتاب هم بعنوان ثبت خاطرات و هم بمثابۀ منبعی برای پژوهشگران،دارای ارزش و اهمیت است.

آنچه از لبۀ شمشیر هنوز میریزد                                                                              نعرۀ تلخ ترا بر دهنت دوختن است

پناهندۀ افغان در درون کمپ های پناهندگی در انتظار جواب مثبت ،زجر میکشند و مانند اسیران جنگی در اقیانوس یأس و امراض روانی شناورند.

 

                                                              جولای 2011

                                                             هاگ / هالند

                                                             محمد شاه فرهود

مسؤل فرهنگی فدراسیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا

Federation of Afghan Refugee Organizations in Europe

www.afghandiaspora.org

 

 

یک اثر تراژیدی ودردناک

رساله ( ناله های پناهجویان) که دارای (...... ) صفحه است توسط محترم داکتر شمیم نوشته شده که حکایتها و شکایتهای بیشماری دارد از جبروستم زمان و اینکه پیش آمدهای اجتماعی برآنها چه ظالمانه عمل کرده است .

آنطوریکه مبرهن است. رویداد های سه دهۀ اخیر  شیرازه زندگی مردمان غیور ومظلوم وطن ما را برهم زده وهمه داشته های وطن ما را دگرگون ساخته است. بعد از تباهی های وارده از جانب جنگ سالا ران رنگارنگ و قدرت خواه ،وطن جنگزدۀ ما را به یک ویرانۀ مسجل تبدیل نمود ند که ازاثرهمین جنگ های چند دهه یی میلیون ها نفر از هموطنان ما به کام نابودی کشانیده شده و هزاران،هزار از هموطنان دیگر ما،اعم از زن ومرد به اشکال گوناگون در جنگها معلول ، بیوه ویتیم گردیدند .وعده ای ازایشان به فرارو مهاجرت اجباری وادارگردیده  و برای نجات خویش  به کشور های همسایه و غربی پناهند گی اختیار نمودند . 

قشرهای تحصیل یا فته و چیز فهم مملکت ما نیزدر پهلوی سایر اقشار وادار به هجرت در کشور های همسایه وکشورهای غربی گردیدند.

در شرایط کنونی کمبود کادرهای مسلکی در وطن باعث شده که افغانستان از ترقی وتعالی باز افتد در حالیکه امروز وطن به چنین امرسترگ که جامعه را بسوی تمدن وترقی سوق بدهد ضرورت مبرم دارد . به گفتۀ شاعر:

ازبزم جهان  باده  کشان  همه  رفتند

ما با  کی نشینیم که یاران همه رفتند

محترم داکتر شمیم که خود نیز ازجملۀ این مصیبت دیده گان میباشد ودریکی از کمپ های کشورهالند   بدون سرنوشت زندگی مینمایند .رسالۀ ای را آماده نموده که محتویات آن داستا نهای تراژیدیست که واقعیت های عینی ومستند را تاحدودی که امکانات برایش میسر گردیده است  به تصویر کشیده و خواندن این کتاب مفید را برای هرهموطن با درد پیشنهاد میدارم .

خواندن این کتاب بر من تاثیر گزار بود و مرا درفکر فرو برد وسوالات زیاد درذهنم خطور نمود ،ازجمله اینکه کی ها را درایجاد چنین فضای وحشتناک وطاقت فرسای افغانستان مقصردانست وبه محکمه وجدانی کشانید ؟

 به آنانی نفرین باید فرستاد که با جفاهای خود، با تعصب کور خود به صدای ملت گوش ندادند ، به آزادی و عقل، حمله ور و در تاریخ، خطا های بس سنگینی را مرتکب شدند، مردمان آزاد اندیش را به غل و زنجیر کشیدند و سر به نیست کردند و یا به مهاجرتشان مجبور کردند.

بنده به صفت یک نویسنده ابتکار واستعداد جناب شمیم را ستوده و ازبار گاه لایزال برایش استدعای موفقیت مینمایم امیدوارم که فلم سازان کشور ما با توجه بااین اثر فلمی را تهیه وبدست نمایش بگذارند ،من یقین کامل دارم .که مورد توجه زیاد بینندگان قرار خواهد گرفت ودرردیف سایر فلم های والای افغانی جایگاه خودرا پیدا خواهد نمود .

« سید ضیأاالدین "قطبی" »

(جوزا 1390 )

 

نیم نگاه

 

جنگ، نا امنی، بی ثباتی وبیکاری درکشور ما افغانستان عزیز، چنان شرایط ناگوار، تلخ و مرگ آفرین را برای مردم از جنگ خسته ورنج کشیدۀ آن بوجود آورده است که برخی آنها صرف نظر از منشأ، موقف، وحالت اجتماعی ایکه در وطن عزیز خود داشته است؛ بر اثر برخی حوادث ناگزیر میشود خانه، وطن وهمه ارزشهای انسانی، اجتماعی وتاریخی خود را ترک گفته و فرار کنند.

اینکه حوادث و عوامل حوادث چیست؟ از کجا منشأ و سر چشمه میگیرد و اینگونه وارونگی ها وعقب گردهای مصیبت بار تاریخی را می آفریند؟ موضوعیست روشن (یعنی تأمین منافع اقتصادی سیاسی است وتصادم آن) که بازیگران سیاسی درافغانستان عزیز با علم ساختن عقاید ملی مردم واستفاده از مناسبات سنتی و عنعنوی که پایه ومایۀ عقب ماندگی علمی وتاریخی کشور ومردم کشورما را بوجود آورده است؛ شرایط را برای گروگانگیری بهتر وبیشتر مردم ما مساعد ساخته و از قرون متمادی بدینسو این شیوۀ منحوس ونامیمون با تمام زشتی اش کما کان ادامه داشته که برخی بالاثر ضربات وشرایط ناشی از آن، این حالت اجبار وناگزیری را نه پذیرفته نا گزیر به ترک دیار میشود.

ازینرو صرف نظر از علل وعوامل فرار که هریک ازمسببین آن تحقیق ودادخواهی ویژۀ ایرادر یک محکمۀ عدلی وقضایی بی طرف می طلبد، بخش عظیم از نیروی انسانی ما، متفکروچیز فهم ما، فرهنگی وسیاسی ما، هنرمند ودانشمند ما، حرفه ای  . . . و حتی آدمهای کاملأ عادی وطن ما قربانی این سیاست های خانه خراب شده واز کشور خود فرار وراهی کشورهای بیگانه میشوند وبه زندگی جدا از میهن (مهاجرت) متوسل میگردند.

دراین راستا وانگاهی که من نیز مهاجر کشور هالند بودم وسرنوشتم به شاخ آهو گره خورده بود ودر یک مرکز پناهندگی بنام "سویک هوی زن" مربوط شهر ماستریخت هالند، باآقای دوکتور "شمیم" یکی از مهاجرین افغان نخست بمثابۀ یک هموطن همانند سایر هموطنان آشنا و بعد از آشنایی با او، اوبه اثری خودش اشاره نمود که  در رابطه به مهاجرت وسیر حوادثی که مهاجرین در هنگام سفر از افغانستان تا اروپا به آن مواجه میگردد به رشتۀ تحریر در آورده است.

موقعیکه مجموعۀ گرد آوریهای اورا در رابطه به سفر مهاجرین که از افغانستان تا کشور یکه پروسۀ پناهندگی اش طی مراحل میگردد ودر موقع پروسۀ پناهندگی، کشور های میزبان بهانه تراشی های زیادی را غرض نپذیرفتنش مییاورد، اجزا وشیوه های مختلف پروسۀ پناهندگی اش را از لحاظ شکل ومضمون زیر سوال میبرد وبرایشان جواب ردمیدهد؛ مطالعه نمودم. در واقع حالات بسیار بد ودرد آور انسان های سر گشته را با احساسات خوب ترسیم نموده است. اویک مهاجررااز زمانیکه از خانه و وطن جدا میگردد وبا عالمی از امید ورویا ها دل به دریا زده هی میدان وطی میدان نموده خودرا به کشورهای اروپایی میرساند و در موقع دریافت پاسخ منفی همه امیدهایش همچون شیشه به تختۀ یخ برخورد کرده از هم متواری میگردد؛ خیلی زیبا ترسیم کرده است.

او مزمت های ناشی از سرنوشت مشقت بار یک مهاجررا باسعی وتلاش پیگیرش با ابعاد گستردۀ آن مستند سازی کرده و جریان یا پروسۀ پناهندگی ومهاجرت را که محصول تجاوزات فزایندۀ استعماری و بحرانات ناشی از تجاوز استعماربعد از آغاز قرن بیست ویکم در کشورهای فقیر ویا کشورهای که درمحراق دید امپریالیسم جهانی قرار دارد؛ به کاوش دقیق گرفته است. او انسان بی وطن کشور مغضوب را از زمانیکه از خانه وکاشانۀ خود میبُرد وتا زمانیکه به کشوری مطلوبش میرسد ویا نمیرسد(قربانی حوادث مسیر راه میگردد) ودرین راستا مجموعۀ حوادث را باخون وپوست واستخوانش لمس میکند؛ با زبان قلم ارزشمند خودش به کنگاش گرفته و قادر گردیده که واقعیتها و داستانهای مختلف وواقعی انسانهای آواره را بارسایی هنرقلمی اش بصورت مطلوب آنطوری که درسیر زندگی یک مهاجر اتفاق افتاده؛ ترسیم کرده و روشها وبرخوردهای اراکین، دولتها وکشورهای میزبان را آنگونه که از زبان قربانیان حوادث تصویر شده انعکاس داده است.

آقای دوکتور "شمیم"  که خود نیز همانند سایر هموطنانش یک مهاجر واقعی در هالند است با اینکه خود نیز اسباب، اسناد واستدلال لازمه را غرض پذیرفتنش به حیث مهاجر به کشور هالند ارایه نموده، ولی با این همه تا کنون بی سر نوشت بوده است. حقانیت واقعیت های خودش اورا بر انگیخته تا موضوعات ووقایع خود و هموطنا نش را حتی المقدور با اصل امانت داری وحفظ اصالت قلمی با سعی راستین به رشتۀ تحریر در آورده ومکتوب گردانید. تا بدینوسیله بتوان از این نوشته منحیث مشعل کوچک فرا راه آنانیکه تازه به مقدرات مهاجرت پا به عرصه میگذارند؛ قرار دهد. تا با دید آگاهانه حوادث گوناگون وناگوار راهوشیارانه در نظرداشته در ره مقصود و هنگام سفر با دقت هرچه تمام استوارانه گام نهند. بنا بر این من از جناب آقای دوکتور"شمیم" به خاطر این اثر ارزشمند وواقعی اش تشکر مینمایم وبرای آفرینش مستندات ارزشمند دیگر (در بخش های مختلف حیات اجتماعی) زبان قلمش را رساتر آرزومندم و برای شان عمر دراز، صبر بلند، سعادت وسرفرازی شکوهمند تمنا دارم.

با درود بی پایان 

سهیل لاهوت

......................................................................

 

            فرهنگ توضیح اصطلاحا ت

COA(Central Organization for Asylum seekers)

The central Agency for Reception of Asylum Seekers ارگان مرکزی پذیرش پناهجویان 

The Immigration and Naturalisation Department (IND)

دیپارتمنت امور مهاجرت وتابیعت

The minister for Immigration and Asylum Policy

وزارت مهاجرین وپالیسی ساز برای پناهجویان

The aliens police(VP) پولیس خارجی

VWN  (Vluchtelingen Werk Nederland)  The  Dutch  Cuncil  For     Refuges    هالند برای پناهندگان قونسل

 (IOM) The International Organisation For  Migrationاداره بین المللی مهاجریت

Municipalitie         شاروالی

GCA(Gezondheids Centrum Asielzokers)مرکز صحت برای پناهجویان

(DT&V)Departement of Returning and Departureدیپارتمنت برگشت ونقل ومکان

 

 

 

ناله های پناهجویان 

حکایت های مستند از مشکلات مهاجریت

 

نویسنده وگردآورنده :فارمسست سید نبیل "شمیم" پناهجو درکشورهالند

 

 

فهرست مطالب

شماره

عنوان

صفحه

1

یاداشت های مستند از خاطرات مولف (ادامه درصفحات8،24،29،38،46،52،58 و59)

2

2

دفاتر زیربط درتعقیب پروسه های پناهندگی درهالند:

4

3

COAارگان مرکزی پذیرش پناهجویان

4

4

وزارت مهاجرین وپالیسی ساز برای پناهجویان

5

5

دیپارتمنت امور مهاجرت وتابیعتIND

5

6

(VP) پولیس خارجی

5

7

The Nidos foundation اداره نیدوس

5

8

VWN قونسل هالند برای پناهندگان 

6

9

(IOM) ا داره بین المللی مهاجریت

6

10

نا امیدی وتصمیم به خودکشی

11

11

بازی با مرگ

             12

12

خشونت پناهجویان دراسترالیا

22

13

DT&V یادیپارتمنت برگشت ونقل ومکان

28

14

بعداز نا امیدی

35

15

مقایسه  شرایط  پناهندگی با سال قبل

36

16

شکنجه یک طفل

37

17

تمدید انتظا ر یا وقفه بی معنی

39

18

زندگی در زیر خیمه

41

19

حادثه تکان دهنده اسخیپول

45

20

دفترUAF و فعالیت هایش

46

21

تلف ساختن وقت یا تامیل فشار

47

22

گزارش مظاهره در هالند

49

23

خود کشی یک جوان ایرانی

53

24

خودکشی یک جوان افغان

53

25

زندانی شدن مرد 82 ساله و خانم 65 ساله شان

54

26

بقیه داستان زندگی در زیر خیمه

58

27

سرازیر شدن  پناهجویان در اروپا

61

28

مقایسه سطح زند گی

62

29

جنگ در افغانستان ،تروریزم چیست؟ 

63

30

پیام مولف برای تروریستان بین المللی و حل معما

64

 

پیشگفتار

طوریکه  به همگان مبرهن است جنگ  های  چندین سالۀ تاثیرات ناگوار خود را در تمام سا ختار مادی و معنوی کشور عزیز ما (افغانستان) بجا گذاشته  که هنوزهم این پدیده شوم ادامه دارد.  نه تنها مردمان وطن عزیز ما را بلکه چندین کشور دیگر نیز دراین آتش ویرانگرمیسوزند وروزانه صد ها تن از مردم این کشور ها نا بود میگردند.

هرگاه این عوامل را دروطن عزیز خود تحت بررسی بگیریم بحث های زیادی را در حوزه های مختلفه احتوا میکند. اما میخواهم که در چند سطر مختصر اشاره ای به آن بنمایم: 

رژیم  شاهی با سیاست مدارا (نه با شرق نه با غرب، هم با شرق هم باغرب)  درشرایط حساس وتاریخی آنزمان که اکثر کشورهای جهان به نحوی از انحا به سوی دو ابر قدرت بزرگ جهانی گرایش نسبی داشتند  ویا درکلیت آن، درتشکیل پیمانهای آنها  سرازیر بودند؛ خود را حفظ کرد.

در دوران مشروطه و دهۀ چهل یعنی دهۀ دموکراسی احزاب سیاسی ازآزادی های نسبی بخاطر فعالیت هایشان برخورداربودند. برخی از این احزاب بنابرمساعدت شرایط، ذریعه حلقات وطن پرست و متدین تاسیس شدند چون آنها نمیخواستند سرخویش را از یخن بیگانگان بیرون سازند.  قبل از اینکه به تحقق اهداف سیاسی شان برسند به شیوه های مختلف سرکوب شدند. اما آنانیکه سر به آ بشخور بیگانه داشتند.برای اینکه اهداف سیاسی بیگانگان را تامین نمایند وخود به هوسرانی های شیطانی، قدرت و جاطلبی های ویرانگر برسند؛ درحقیقت پلان های شوم باداران متجاوز شان رادرعمل پیاده کرده،  رشدکردند وحتی به اریکه قدرت سیاسی تکیه زدند وکشوررا دربحران امواج متلاتم سیاسی فروبردندکه این مصیبت تا هنوز با کمال وقاحت ادامه دارد.

اما نظام جمهوری  با حرکت سیاسی و چرخش دیوانه وار، افغانستان را در محراق سیاست شرق قرار داد. در این راستا سردارداود اولین رئیس جمهور افغانستان با نا پختگی سیاسی اش از دوست وفادار شرق ( توسط حزب مزدور وابسته به اتحاد جماهیر شوروی سابق) از پشت خنجر خورد وپیش از اینکه به انسجام روابط سیاسی خود بپردازد با تمام محموله جمهوریش بکام نابودی کشانیده شد.

هردو ابر قدرت جهانی که یکی شان درهمسایگی شمالی افغانستان منحیث وارث بلا منازع منطقه ای موقیعت داشت ­)اتحاد جماهیر شوروی( ودومی با استفاده از سازمان  استخباراتی کشور همسایه ما (پاکستان ) با سرعت هرچه بیشتر درتلاش بودند تا مجریان برنامه های شوم شان به مسند قدرت برسند. از جانب دیگر ایران نیز آرام ننشسته با سیاست بنیاد گرایی نوع تشیع (ولایت فقیه) با براانداختن جنگ های داخلی درنابودی افغانستان سهم ویرانگر خویش را ایفا نمود.یعنی حمسایگان با تعبیۀ افراد خویش در قابل گروه های سیاسی کشور مارا طی این 33 سال به اعماق بحران نشانده اند و هنوز هم بحران را عمیقتر میسازند.

دراین مسابقات سرانجام عاملین سیاست اتحادجماهیر شوری سابق پیشی گرفتند .اما کشورهای غربی وفادار به امپریالیزم امریکا  نیز آرام ننشسته و در جبهه مخالف اخذ موقیعت کردند. مسلمآ هرگاه مجریان برنامه های کشور های غربی  پیش قدمی میکردند، موضوع بر عکس میشد. به هر صورت آتش جنگ در وطن عزیز ما فروزان گردید وملت افغانستان منحیث مواد سوخت این آتش ویرانگر مبدل گردیدند. سرزمین افغانستان  میدان جنگ و آزمایشگاه مدرن ترین تسلیحات نظامی کشورهای ذیدخل گردید،  میلیون ها نفر کشته شد،  صد ها هزار معلول و معیوب را برجا گذاشت و میلیونهای دیگرآواره وبی خانمان شده به جلا وطنی جبری ومهاجرت واداشته شدند.

رژیم های وفادار به اتحاد جماهیر شوروی جوانان را ظالمانه به خدمت عسکری مجبور میساختند وتعداد دیگری از جوانان ما ازهراس خدمت عسکری، کورس های کوتاه مدت وپوهنتون های نظامی را خوانده و منحیث صاحب منصبان  نظامی در اردوی آنوقت جذب میشدند. تا بتوانند امرار حیات نموده و خود را زنده نگهدارند.

در محلات تحت کنترول گروپ های ضد دولت نیز مردم مجبور بودند که در صفوف آنها بپیوندند. در این محلات نیز تفکیک سیاه و سفید خیلی مشکل بود. اکثرآچنین اتفاق میافتاد که گروپ های چپاولگر و فرصت طلب نیز از نام مقدس اسلام و مجاهد استفاده نموده و چنان ظلم،چپاول و غارت میکردند که کمتر از ظلم روس های متجاوز نبود. مردم خصوصآجوانان در دو سنگ آرد بودند.در محلات تحت کنترول دولت وادار به جذب در صفوف نطامیان دولتی میگردیدند ودر قسمت های تحت کنترول گروپ های مخالف مجبوربودند که اسلحه به شانه عمل کنند ورنه به نام کمونیست به محکمه صحرایی کشانیده شده و به قتل میرسیدند.

البته دراینجا موضوعیکه مهم وقابل تذکر است. اینست که ملت سلحشور، قهرمان  و غیورما در مقابل هرگونه تجاوز برخاسته و با قربانی های بیکران خود، متجاوزین وحشی را با شکست قطعی مواجه ساختند.  بر اثر این قهرمانی های بیدریغ خود هیولای بزرگ ووحشی سویتیزم کمونستی را شکست دادند واتحاد جماهیر شوروی را به احاد کشور های مستقل تجزیه وعملا پوزاختاپوت روسی را بزمین مالیدند.دراین راستا دیوار برلین شکست و کشورهای اروپای شرقی پیمان وارسا را لگدمال ساختند و برای حفظ تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت ملی شان درسطح جهانی بصورت مستقل وارد مناسبات بین المللی گردیدند. اینهمه دستآورد ها از برکت قربانی بیدریغ ملت قهرمان افعانستان بوده است.

اما ؛ صد افسوس که اینبار باید نوبت به گروپ های اجیر دیگر میرسید تا که برای چند مدت دیگر آتش جنگ را فروزان نگهدارند. وبا تمثیل شرم آور و گستاخانه ای خود با استفاده ازنام مقدس اسلام وجهاد نقاب ها را از روی چهره های سیاه شان برداشتند. قابل یاد آوریست که این گروپ ها نیزبد ودسته تقسیم شده بودند یکی گروپ های مجاهد و آنانیکه صرف بخاطر وطن ،ناموس و دین مبارک اسلام قهرمانانه جهاد کرده بودند. دوم آنانیکه از اول تا اخیر تشنه قدرت وثروت بودند و با منافقت از نام پاک اسلام وجهاد استفاده سوءکردندو با اشاره باداران شان خصوصا سازمان سفاک ISI وحشت ودهشت جنگ را کوچه به کوچه و خانه به خانه کشانیدند.

 نقطه جالب دراین بود که همین اشخاص قدرت طلب اجیر(افراد وابسته به اتحاد جماهیر شوروی سابق وافراد وابسته به غربیان) ، حکومت ائتلافی را بنیاد گذاشتند و ثابت ساختند که هردو جناح باهم یک وجه مشترک دارند وآنهم قدرت پرستی، ثروت پرستی و قصاوت. 

با گذشت زمان، اینکه ISI و آمرین مافوقش متوجه شدند که دیگر چال های مکارانه شان کارگر نمی افتد  دست به حرکت تازه ای زدند و به نیرنگ مکارانه خود تحریک به اصطلاح طالبان را بحیث ممثل ویرانگری خود به معرفی گرفتند.

تحریک طالبان نیز در پهلوی سایر خائنین و وطنفروشان با وحشت ودهشت کامل برای چند سال دیگر نیز آتش جنگ را تازه نگهداشتند و با حرکات بنیاد گرایی،غیر اسلامی و غیر انسانی خود خواستند  دین مبارک اسلام را در افکار عامۀ جهان به یک دین تروریستی تبدیل نمایند.

متأسفانه  جوا مع بین المللی بعد از شکست ابر قدرت جهانی شوروی کمونستی و به قدرت رسیدن جنگسالاران بنیاد گراه اسلامی تمامی تبهکاری و اظلام گروپ های درگیر جنگ را از دور مشاهده میکردند .تااینکه دست تروریستان پرورده شده خودشان به مقرپنتاگون و  مرکز تجارتی بین المللی رسید وخطرناک ترین حمله تروریستی را انجام دادند. که این حمله بزرگ و بیمانند تروریستی امریکا وهمدستانش را برآشفته ساخته دفعتآ تغیر کلی در سیاست شانرا بوجود آوردندوتصمیم براین گرفتند که حکومت طالبان را سرنگون سازند و این کاررا با مداخله مستقیم نظامی شان انجام دادند.

اما بازهم معضله افغانستان حل نگردید زیرا دشمنان وطن بخاطر دلایل خاصی که درقسمت اخیر این رساله به آن قسمآ اشاره شده است.نخواستند که یک حکومت مردمی با حمایه مستقیم مردم، زمام قدرت را بدوش بگیرد و به عوض اینکه مجرمین جنگی،ناقضین حقوق بشر و خائنین ملت که دست هایشان بخون میلیون ها انسان بیچاره و مظلوم آغشته شده بود به محکمه ها وقضاوت های عادلانه کشانیده شوند بازهم در یک نوع حکومت ائتلافی ترکیب گردیدند.

 اکثریت اراکین بلند پایه این حکومت مشمول چنین اشخاصی هستند.

روزتا روز فاصله مردم از حکومت بیشتر میشود و بازهم آتش جنگ در مملکت عزیز ما خاموش نشده دشمنان داخلی وخارجی ملت افغان دست از قصاوت برنداشتند. همه روزه تعدادی ازمردمان ما قربانی حملات وحشیانه تروریستی طالبان ویا بمباردمان های کور قوای ائتلاف میگردند وهنوزهم گرسنگی فقروجنگ آرامش وقرار را ازماگرفته است  با تا سف اکنون نیزهیچ روشنی شناخته شده ای برای خاتمه این جنگ ها وتباهی مملکت دیده نمیشود .

اما یگانه چیزیکه مردم ما را استوارنگهداشته وامید وار به زندگی مملو از صلح، صفا وسعادت میسازد همانا ایمان کامل شان به خدا (ج) و روئیدن یک نهضت ملی است .

چراغ ظلم ظالم تادمی محشرنمیسوزد                         اگر سوزد شبی سوزد شبی دیگر نمی سوزد

 

ما فیا ی مواد مخدر،تروریزم بین المللی وفسا د اداری همه از عواملی هستند که زاده تداوم جنگ های داخلی در کشور  ما میباشد.

نگارنده یک تن از مصیبت دیدگان میبا شم  که  کشور عزیزم را ترک گفته و  درردیف  لشکری از هموطنانم، راه هجرت را در پیش گرفتم.ِِ

بعد ازاینکه  داخل کشور هالند شدم  و رسمآ تقاضای پناهندگی نمودم. به نوشتن این اثر پرداختم. که تصویر واضحی از مشکلات پناهجویان در کشور های اروپایی (از آغاز سفر الی رسیدن به کشورمطلوب شان) بوده و در برگیرنده مشکلات بعدی  آنان  در جریان درخواست پناهندگی  شان نیز میباشد.

 همچنان  راه های حل اساسی و معقولی  را بخاطر حل بحران بشری (از اثر ورود پناهجویان جدیدالورود)   درکشورهای میزبان پیشنهاد نموده ام  که با مثال های واضح از کشور عزیزم افغانستان مورد مباحثه قرار گرفته است . امید وارم که این اثرکوچک  مورد توجه وعلاقه مندی خوانندگان گرامی قرار  بگیرد. به یقین که متوجه کمی وکاستی های در این اثر خواهید شد . ولی امیدوارم مرا معذور بدارند.

قابل تذکر میدانم که از همکاری و رهنمای دوستان خبیر ودانشمندم که مرا دراین راستا معاونت نموده اند ابراز سپا س وامتنان مینمایم.

با عرض حرمت "شمیم"


August 5th, 2011

 

 


بالا
 
بازگشت