+

 

محفل خاکسپاری انجنیرمحمد عزیز

دراین محفل که تعداد زیادی از دوستان و علاقمندان اشتراک نموده بودند ، نخست پیام همدردی سلطان علی کشتمند توسط انجنیر لمر خوانده شد ، سپس داود رزمیار ، محمدآجان غلجی پیرامون شخصیت و کارکردهای مرحوم سحنرانی نمودند.

 

پیام همدردی سلطان علی کشتمند

با دریغ و اندوه فراوان آگاهی یافتم که رفیق وهمکارگرامی انجنیرعزیز پس از بیماری دراز زمان و توانگیر چشم ازجهان پوشید. من با ابراز همدردی به همسر، پسران، دختران و تمام خانواده آن شادروان، تسلیت میگویم. انجنیرعزیز شخصیتی حزبی- دولتی با ریشه ها واندیشه های کارگری بود که راه درازی را از جوانی تاپختگی سنی، ازکارگر ساده بعنوان میخانیک و کارگرفنی تا انجنیری دررشته تکنالوژی موادغذایی  پیمود. او درسال های شصت خورشیدی برابر باسال های هشتاد میلادی به سمت های گوناگون ازآمرتخنیکی تا رییس سیلوی مرکز، معاون ریاست عمومی ارزاق وپس ازآن رییس آن بنگاه دولتی وابسته به وزارت تجارت، معاون وزارت معادن و صنایع وپس از آن وزیر صنایع خفیفه و موادغذایی، رییس کمیته دولتی پلانگذاری و همزمان معاون صدراعظم، کارکرد. او درکارنامه خود سمت های شهردارکابل، والی بلخ و سفیردرچکوسلواکیا را دارد ویک دوران سخت زندانی سیاسی دوران حاکمیت خلقی ها را سپری کرد.

آشنایی و شناخت من از شادروان انجنیرعزیز به دهه های چهل و پنجاه خورشیدی برابر با دهه های شصت و هفتاد سده پیشین میلادی برمیگردد؛ به زمانی که وی بعنوان کارگر سیلوهای کابل برای آموزش به اتحاد شوروی پیشین رفت و انجنیری کارآزموده برگشت. درآن سال ها، من درحوزه های حزبی با او و شماری دیگرازانجنیران همگام و همکار وی، بعنوان منشی حوزه کار میکردم. شناخت من از او برپایه اندیشه های مشترک پیشرو، میهن دوستی و وفاداری به آرمان های راستین زحمتکشان افغانستان، مانند هزاران تن از رفقای دیگر، استوار گردید وتاپایان به همین گونه بجاماند. من روزهایی را به یاد میآورم که همراه با گروهی از رفقا به نوبت به منزل انجنیرعزیز برای کار حزبی گردهم میآمدیم. ما ازسوی خانواده تهیدست درمنزل وی با خوشرویی پذیرایی میشدیم و به کار حوزه یی که همسان به یک مدرسه کوچک و بخشی ازمدرسه بزرگ حزب بود، می پرداختیم، بهمین گونه به جاهای بود و باش ساده رفقای دیگر.

اکنون که درباره رشته آموزشی و کارکرد های انجنیرعزیزو شخصیت ها و گروه هایی از همکاران درزمینه تکنالوژی وآماده سازی موادغذایی پرداختیم، لازم است که به اهمیت برخورد آگاهانه حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان، درسال هایی که من مسئولیت رهبری آن را بردوش داشتم، اشاره نمایم. زیرا این عرصه با زندگی روزمره مردم نیازمند و بویژه لایه های پایینی جامعه وابستگی ژرف داشت. البته دراینجا جایی برای بیان این مطلب نیست وتنها به تذکر گوشه هایی ازکارهایی که به وزارت صنایع خفیفه و مواد غذایی مربوط میشد و شادروان انجنیرعزیز نخستین وزیر، آن وزارت نوبنیاد بود، بسنده میگردد. سیلوها، آسیاب ها وکارخانه های نان پزی نقش چشمگیری برای ذخیره وعرضه مقدارهای بزرگ گندم، آرد و نان برای مردم انجام میدادند، بدینگونه: عرضه آرد برای ده ها هزار کوپون داران بشمول بازماندگان و خانواده های شهیدان و معلولین که همه چندین نوع مواد غذایی و ازجمله آرد گندم را بگونه رایگان ماهانه دریافت میکردند،عرضه سهمیه غله گی نظامیان و نیروهای امنیتی، عرضه برای مارکیت ها و نانوایی های شماری ازشهرها، برای فروش درمندوی کابل به قیمت های مناسب بخاطرجلوگیری از بالارفتن بی رویه قیمت ها و رفع کمبود آرد و گندم دربازار و ذخیره کردن انبوه گندم های خریداری شده ازدهقانان بمنظور کمک به آنان.

سهم شمار زیادی از کارگران، میخانیک ها، تکنیسین ها، انجنیران و کارمندان حرفه یی و اجرایی متعهد دربرابر مردم دراین زمینه واینکه انجنیرعزیز سال های چندی دربخش های فنی، اداری و اجرایی این عرصه مهم اقتصادی همراه با دوستان و رفقای همکارنقش قابل ملاحظه ای ادا کرد، درخور یادآوری است. ولی دریغ که آن فرصت های خوب به زودی از مردم گرفته شد وهمه یی آن تلاش ها و دستآوردها با خاک یکسان گردید و همه آن کارگزاران آرزومند و ارجمند، آواره و مهاجرشدند. چنانکه انجنیرعزیز نیز پس از برافتادن حاکمیت مردمی و پیش ازدریافت پناهندگی، دشواری های زیادی را ازسر گذراند. ولی اومانند شمار بیشتررفقا پیوسته به اندیشه های پیشرو زحمتکشان پابند وبه پیمان معنوی حزب دربرابرمردم رنجدیده افغانستان وفادار باقی ماند تا اینکه این جهان را پدرود گفت، روانش شاد و یادش گرامی باد!

سلطان علی کشتمند

لندن: ماه سنبله 1397 خورشیدی برابر با ماه اگست  میلادی2018

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت