سنجر غفاری

 

 مصالحه عنوان  جدید استراتیژی بحران خونین کشور

راه های دشوار وطرح های ناهنجاربرسرنوشت ملی مردم افغانستان تحمیل شد، لیک این ملت نه تسلیم گردیدو نه حلیم برای مقاصد گوناگون سناریستان مختلف ، قدرتمندان منطقه وجهان با مهره های تحت حمایت اهداف شان که اجیران اجنبی عنوان میشوند،  این واقعیت را درک نمودند که  افغانستان قلعه تسخیر ناپذیراست ، وقتی پایت  رابه کجی در جغرافیای آن بگذاری،سرخوش نخواهی برد ، در جهان کنونی قدرتی  وجود ندارد تادرخم و پیچ تاریخ حوادث تحمیلی وتجاوز براین کشور، چهار اندام  سالم و ماندگارش را ازاین جغرافیا به  سربلند و کامگاربیرون کشیده باشند.

دانشمندان ارادتمند کشور، فرزندان اصیل مردم افغانستان ،ملت انتظار اراده و تصمیم شما را درزمینه ای محار وپایان بخشیدن بحران تحمیلی که از فرزندان  شان قربانی گیرند دارند، اگر به واقعیت برگردیم و سرآغازاین تراژیدی ملی را موشگافی نمائیم ، این کلام و حقیقت تلخ را می شنویم ( ازماست که برما است ، همت ما خدمت به غیرو قوت ما خودکشی وبیگانه پرستی بیش نبوده است ) دقت نمایند مبارزین ومجاهدین ، هردوخویش راموظف به نجات کشوروخدمتگار صدیق مردم نامیدند؟ شاه امان الله غازی بتاریخ ۳۰ دلو ۱۲۹۷ بعداز اینکه پدرش امیر حبیب الله خان در شکارگاهی درولایت لغمان ترورشد در کابل اعلان سلطنت کرد و برای لردچلوسفورد فرمانده کل هند برتانیوی ، مرگ پدرو سلطنت خود را به اطلاع او رسانید و ضمنآ از حکومت مستقل و آزاد افغانستان سخن گفت ، ولی فرماندارهند توجهی با اعلام  استقلال او نکرد، به دلیل اینکه انگریزدر محاسبه خویش نهضت روشنفکران متحد ملی رانکرده بود و هنوز هم اتکا بر جواسیس داخلی داشت ، انگریز ازنفوذخاص درمیان حلقات مختلف روشنفکری برخوردار بودند،یگانه دلیل ایکه دشمنان سعادت ملی مردم افغانستان خویش راتوانسته اند برریشه اساسات ملی ما برسانند،تشدید و گسترش ناباوریها میان قشرمنورکشور ونهضت های ملی بود ، مشاهده نمائيم که این فورمول الی اکنون به قوت اش باقیست.   واقعیت های تلخ و شیرین تاریخ کشور خویش را همه  می دانیم و اگاه هستیم ، متآسفانه نتوانستیم تا  انسجام ملی و واقعی رابوجود بیاوریم ، انچه عمده و قابل تذکر است اینکه ما که نخواستیم و نمیتوانیم ، بیگانه هاهم نمی گذارند و فرصت های رانیز ازما گرفته اند، نهضت های ملی و مترقی ، جنبش های راستی وچپی، تنظیم های  اسلامی  ، همچون انگشت ششم در دستان اجانب سرکشیده اند و بعداز مدت زمانی دوباره جراحی شده اند، این تولد های ناقص درجنبش چپی و راستی ، تکنوکرات های مدرن و بنیادگرا تولد ، رشد و پرورش یافته ، عمرشان همچون بته ای شناخته شده ای بنام عشقه پیچان کوتا بوده ، با سرعت زیاد وزمان کم از دیوار به بام اهداف غیر رسیدندو خزان دیده شدند، چهل سال تحمیل بحران ، جنگ و ویرانگری ، ناباوری ملی ، تخریش وحدت ملی ، ناپایداری نظام قانون و تخریب بنیادی استقرارحکومت قوی مرکزی ، نابودی سیستم مقتدر دفاعی ، اقتصادی و قانونمندی اساسات  اجتماعی ، اقتصادی را درکشورما از تهداب ویران نموده و باعث ایجاد شگاف عمیق میان روشنفکران و روحانیون مترقی که یگانه وسیله نجات و استحکام باورهای ملی در جغرافیای کثیرالملیتی افغانستان یا قلب آسیا بودند وهستند گردیدند، و حراص عمده و تلاش دشمنان ملی مردم افغانستان همانآ جلوگیری و زمینه سازی های مختلف برای آن است تا این وحدت میان دوقشرارزشمند وسازگارای که یگانه عنصرایجاد باورهای ملی، تآمین وحدت ، برگشت ثبات درخانه ای مشترک افغانها می گردد، باید بوجود نیامده ، ملت بحران و فاجعه رادرآغوش داشته باشند.

اما اکنون فرصت های جدید بوجود آمده نشاندهنده این واقعیت است تا افغانستان و مردمش خود به تمثل اراده حاکمیت ملی پرداخته ،جزایرخورد وبزرگ منابع بیرونی باید فاقد هویت و توانائی گردند، بدین معنی که کشورهای مختلف منطقه وجهان باهم دریک اجماع منطقوی روی ایجاد یک استراتیژی واحد منطقوی درافغانستان سرمایه گذاری هدفمندانه ومشترک داشته باشند، افغانستان جیوپولتیک وجیواستراتیژیک نخست برای ملت و بعدآ برای همسایه ها و یاران خیرسر وچشم اندوخته به ثروت های طبیعی آن به پاسگاه واسایشگاه همه گانی مبدل گردد، حوادث  تحمیلی و ناسازگار متجاوزین  مختلف سالیان درازی رابه این ملت رنج و قربانی گیری از انسان ، سنگ و صخره ، طبعیت و گیاه آن چیزی بیش به ارمغان نداشته ، اکنون افغانستان به گدام اسلحه ، انبار موادمخدر، پایگاه مطمئن تروریستان بین المللی  مبدل گردیده است ، تحمیل اراده بر مردم آزاده ، صبور ومقاوم ، سرزمین  تجزیه ناپذیر این جغرافیای سرخ و مقاوم را هیچ قدرت منطقوی و جهانی  هرگز نخواهند توانست. بنابراین کشورهای مختلف جهانی طی مدت زمان جنگ و ناباوری های ملی در افغانستان که همه ریزرف های حمایتی خویش را جهت رسیدن به اهداف شان  به عنوان افزارسیاسی، ایدیالوژیکی ، و استراتیژیک مسلحانه  در اختیار دارند و داشتند به آرمایش قرار دادند، انچه حصول گردید است همانآ امروزخود محاسبه دارند تا دنبال آن اهداف بلندی بروند که این ادامه  استراتیژی کنونی  یعنی  جنگ با تروریزم وناباوری،در افغانستان موثریت اش را بکلی ازدست داده و باید پایان بخشیدن به آن را که رفتن بسوی مذاکره و دیالوگ ، آتش بس ، مصالحه وصلح با تمامی طرف های مناقشه ، مسلح و غیر مسلح، رفتن به اجماع  ملی با اشتراک همه نیروهای مطرح و قابل پذیرش اکثریت ملیونی ملت ، که ازجنگ و ناباوری،نبود اعتمادملی، حاکمیت قانون، موجودیت فساد ، زورمندان مسلح ، رهبران نام نهاد قوم و قبیله ، موجودیت فساد گسترده اجتماعی، نا امنی ، تلفات سنگین انسانی ناشی از نبود مدیریت سالم و نظام قانون و حکومت توانمند مرکزی در موجودیت و حمایت نیروهای بین المللی که مردم افغانستان تمنای شایسته سالاری، سپردن کار به اهل کار، برگشت ثبات و استقرار نظام قانون را از دوستان بین المللی  داشتند، همه خسته از جنگ اند ، از جانبی مشاهده میشود که طرف های متخاصم جنگ به دسته های مختلف اکمال شونده بوسیله اهداف استخباراتی مخالفین حضور نیروهای بین المللی وناتو  در افغانستان و منطقه وسیله قرار گرفته اند ، تشخیص و ادامه چنین حالات  به یگانه عامل بی ثباتی در کشور ما مبدل گردیده ،  تهدید بزرگیست علیه حاکمیت ملی ، استقلال و تمامیت ارضی کشورما، مغایر خواست  واهداف ملی و بین المللی مردم افغانستان است ، انتخاب معقول و راه بیرون رفت از این بنبست همانآ آتش بس، دیالوگ و مذاکره، رسیدن به توافق ومصالحه ، انصراف از توصل به قوت و اتکا بر ادامه جنگ ، انسجام بدون قید وشرط تمامآ نیروهای مطرح سیاسی، جهادی و طالبان ای که همه عامل ووسیله بحران خونین کشور طی سالیان متمادی به نفع دیگرانی بودیم ، حالا انها هم خسته و دلگیر هستند.   نباید فرصت بوجود آمده را فرزندان اصیل مردم افغانستان از دست بدهند، اتکا برخود، اعتمادی است که میتوان همه گانی گردد و نجات دهنده . 

سنجر غفاری ( المان ) ۲۱ جولای ۲۰۱۸ 

 به قول  رودکی :   

هرکه نامخت از گذشت روزگار

نیز ناموزد ، زهیچ آموزگار

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت