سید حسیب مصلح

 

آیا محمد اشرف غنی احمدزی و عبدالله عبدالله از طرح تشکیل حکومت موقت پشتیبانی خواهند کرد؟

 

نویسنده: سید حسیب مصلح بیسواد


امریکا کوشش دارد طرح آتش بس و صلح دایمی بین طالبان و رژیم دست نشانده اش را پیش از آمدن عید قربان نهایی سازد. طالبان خواهان امتیازات زیاد هستند. امریکایی ها هم می خواهند از طریق زمینه سازی سقوط موقتی ولایت های غزنی، هرات، فاریاب و قندهار به نفع دهشت افگنان طالب، هر دو جناح دخیل در رژیم کابل را مجبور به قبول همه شرط های طالبان سازند. سه سال پیش طالبان با دست خالی حاضر به قبول شرط های امریکا جهت پایان بخشیدن به جنگ جاری در افغانستان نشدند. اما حالا طالبان با مدیریت راهبری آی اس آی توانسته اند مناطق زیادی از کشور را تحت سلطه خود در آورند.

امروزه نظامیان رژیم موجود در کابل عمداً نیروی خود را بنابر دستور بریتانیا و امریکا از مناطق دور دست کشور بیرون کرده می روند و به طالبان زمینه تسلط برآن جا ها را فراهم می کنند. این طرح رهایی مناطق دور دست برای بار اول در انتخابات سال ۲۰۱۴ توسط دولت بریتانیا به حامد کرزی پیشکش شد. حامد کرزی در ظاهر این طرح نخست وزیر بریتانیا را رد کرد، ولی در خفا خواهان پیاده شدن طرح بزرگتر امریکایی ها به نفع طالبان در سطح کشور بود. اکنون طالبان در همه ولایت های افغانستان پایگاه های دهشت افگنی خورد و بزرگ دارند. اما گهگاهی محمد اشرف غنی احمدزی جهت فریب مردم دستور حمله بالای بعضی از دستک های طالبان را صادر می کند. اطلاعات جدید از کابل حاکی از آن است که رژیم ع و غ تنها آن عده از طالبانی را می کشد که با طرح آتش بس و صلح دایمی امریکا با طالبان مربوط به شورای کویته مخالف هستند و مورد حمایت ایران یا روسیه قرار دارند. اکنون طالبان تحت سرکردگی ملا هیبت الله بر اساس دستور های راهبردی و مدیریت شده آی اس آی می خواهند با تسخیر غزنی، سپس هرات، فاریاب و بلآخره قندهار، میز مذاکره را در راستای خواسته های خود و اهداف سوق الجیشی پاکستان بالای محمد اشرف غنی احمدزی و جناح عبدالله عبدالله چپه کنند.

محمد اشرف غنی احمدزی از این بابت خشمناک است که طالبان در مذاکرات شان با مقامات امریکایی در قطر خواهان کنار زدن رژیم ع و غ شده اند. طالبان از امریکا خواسته اند که با تشکیل یک حکومت موقت دو ساله موافقت کند. طالبان از امریکا خواسته اند که ریاست آن حکومت موقت باید بر عهده کسانی باشد که با آنان جنگ نکرده اند و علیه آنان موقف خصمانه نگرفته اند. این خواست طالبان موجب خواهد شد که امریکا در آخرین دقیقه مذاکرات محمد اشرف غنی احمدزی و عبدالله عبدالله را جهت پایان بخشیدن به طولانی ترین جنگ آن کشور قربانی آتش بس و صلح مدیریت شده توسط سی آی ای و آی اس ای کند. این سیاست امریکا مشابه سیاست بوریس یلتسن در قربانی ساختن رژیم دست نشانده کرملین در کابل است. وزیر خارجه امریکا در طی آخرین ملاقاتش با محمد اشرف غنی احمدزی به این نکته اشاره کرده بود که جهت ختم جنگ در افغانستان در طی دو ماه آینده باید حکومت موقت تاسیس گردد و این خواست امریکا بدون چون و چند عملی خواهد شد، مگر این که نیرو های مخالف طالبان بتوانند به صورت متحد با کمک مردم سرنوشت جنگ جاری را برخلاف خواست امریکا و پاکستان رقم زنند. اما از قرائن اختلافات بنیادین بین سران جناح مخالف طالبان چنین بر می آید که آنان قادر به شکست دادن طالبان و به دست گرفتن لجام قدرت در افغانستان نیستند. مانع بزرگ سر راه جناح مخالف طالبان همانا عدم حمایت امریکا و شرکایش از این گروه است. اگر جناح مخالف طالبان قدرت را از رژیم ع وغ بگیرد و با تمام قوا طالبان را در میدان جنگ شکست دهد در آن صورت احتمال بروز خشم امریکا و قطع کردن کمک های مالی و نظامی آن کشور به افغانستان زیاد است.

دولت بریتانیا در طی سال ۲۰۰۷ میلادی یک سلسله گفتگو های را دور از انظار عامه با نمایندگان طالبان و حزب اسلامی حکمتیار آغاز کرد. بریتانیایی ها توانستند با زیرکی زمینه برد حامد کرزی را در انتخابات ۲۰۰۹ مهندسی کنند و مانع پیروزی عبدالله عبدالله شوند، چون یکی از شرط های طالبان و حزب اسلامی حکمتیار برای ادامه مذاکرات صلح با بریتانیایی ها همانا جلوگیری از پیروزی عبدالله عبدالله در آن انتخابات بود. صدراعظم وقت بریتانیا با یک تماس سّری با عبدالله عبدالله او را از رفتن به دور دوم انتخابات منع کرد و عبدالله عبدالله هم از ترس قطع کمک های خارجی و قومی شدن جنگ مجبور شد تا در برابر خواست بریتانیا کوتاه آید. عبدالله عبدالله به صفت انگشت افگار جناح مخالفان دهشت افگنان به خواست پیر کهن استکبار جهانی لبیک گفت و این تسلیمی وی موجب بدبختی های بزرگتر به کشور و ملت افغانستان شد. اما امریکایی ها از سال ۲۰۱۰ میلادی به بعد به صورت جدی یک سلسله مذاکرات مخفی را با گروه دهشت افگن طالبان روی دست گرفتند. امریکایی ها پیش از روی کار آمدن رژیم ع و غ از طالبان خواسته بودند که آنان باید بالای نیرو های اشغالگر خارجی در خاک افغانستان حمله نکنند؛ سربازان اسیر خارجی را آزاد کنند؛ سلاح خود را به زمین بمانند؛ و بدون هیچ قید و شرطی تسلیم امریکا شوند. اما طالبان با مدیریت آی اس آی برای خریدن زمان و کسب دستاورد های محسوس در عرصه جنگ با امریکایی ها بازی کردند تا این که در شرایط کنونی بیش از هفتاد درصد از خاک کشور را تحت سلطه خود درآوردند. طالبان اکنون با دستان پر بالای میز مذاکرات لم داده اند، و رژیم دست نشانده امریکا در کابل حتی قادر به دفاع خد نیست.

امریکا، بریتانیا و سازمان ملل متحد با شناخت دقیقی که از ضعف های فکری، سیاسی و اخلاقی و عدم تفکر راهبری عبدالله عبدالله در عرصه سیاست مدیریت کلان افغانستان دارند، عمداً گذاشتن که حامد کرزی نتایج نمایشنامه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ میلادی را با همکاری تمامیت خواهان قبیله گرای انحصارطلب قدرت به نفع محمد اشرف غنی احمدزی مهندسی کند. علت و دلیل اصلی این بازی امریکا با سرنوشت نمایشنامه انتخابات ریاست جمهوری گذشته این بود که واشنگتن و متحدینش نمی خواستند با پیروزی عبدالله عبدالله جنگ افغانستان برای چندین دهه دیگر به درازا بکشد. امریکایی ها در سال ۲۰۱۰ طرح صلح با حزب اسلامی گلبدین حکمتیار را روی دست گرفتند و در نتیجه تلاش های زیاد خواهان پیوستن حکمتیار به روند صلح مورد نظر واشنگتن شدند. حامد کرزی به دستور امریکا و بریتانیا طرح مذاکرات صلح با گلبدین حکمتیار و طالبان را قبول کرده بود و در راستای صلح با این دو گروه دهشت افگن هیچ ممانعتی هم نکرد، چون او صلح با هم تبارانش و شریک ساختن گلبدین حکمتیار و طالبان در قدرت را نسبت به حضور نیرو های مربوط به جمعیت اسلامی افغانستان، جنبش اسلامی افغانستان و حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان یک اقدام نیک به نفع قوم پشتون می شمرد. حامد رزی هنوز هم در پشت پرده با گلبدین حکمتیار و طالبان در ارتباط است و از پیوستن طالبان به رژیم موجود حمایت می کند. امریکا و کشور های عضو ناتو بیشتر نیرو های خود را در طی سال ۲۰۱۴ از افغانستان بیرون کردند و این حرکت آنان موجب تشویق طالبان برای تسخیر مناطق زیاد در سرتاسر افغانستان شد. امریکا اگر می گذاشت عبدالله عبدالله به صفت رییس جمهور برنده نمایشنامه انتخابات گذشته ریاست جمهوری کشور شود، در آن صورت پاکستان و دست پروردگانش هرگز از جنگ علیه اشغالگران افغانستان و رژیم دست نشانده واشنگتن در کابل دست بر نمی داشتند. اگر امریکا می گذاشت که عبدالله عبدالله با کسب آرای بیش از ۵۷ درصد رییس جمهور افغانستان شود در آن صورت پای امریکا در یک جنگی بزرگتر و طولانی تر در این کشور گیر می کرد و هزینه چنان یک جنگ طولانی برای امریکا غیر قابل تحمل بود. امریکا و بریتانیا دو بار عبدالله عبدالله را مجبور به کوتاه آمدن از کسب قدرت کردند تا از این طریق بتوانند اعتماد طالبان را کسب کنند و موازی با آن به اهداف دراز مدت خویش در سطح افغانستان و منطقه نایل گردند. عبدالله عبدالله هنوز هم نمی داند که چطور، چگونه و چرا بازیچه دست سیاست ها و منافع امریکا در افغانستان گشته، چون او ظرفیت درک بازی بزرگ امریکا را در سطح افغانستان و منطقه نداشت و هنوز هم ندارد. بیشتر مشاورین و اعضای دفتر رییس اجراییه رژیم ع و غ در خدمت ریاست امنیت ملی و شورای امنیت ملی قرار دارند و آنان با مخبری های حرفوی خود توانسته اند فضای سیاسی را به نفع تمامیت خواهان قبیله گرای انحصارطلب قدرت غضب شده بچرخاند. سه سال است که عبدالله عبدالله در دام نیرنگ بازی ها خود تنده است و روزی آید که جای برای فرار کردن از چنگ دشمنان دوست نمایش پیدا نکند.

عبدالله عبدالله مانند همه سیاسیون جهادی و مقاومت گران یک شخص واکنشگرا است. در بخش پیاده کردن اهداف راهبری در عرصه سیاست کسانی دست بالا را دارند که از سیاست کنش گرایی برای برطرف کردن موانع سر راه تحقق پذیری آن اهداف خویش استفاده شایان می کنند. اما احزاب جهادی و سیاسی موجود در افغانستان هرگز ظرفیت، دانش، تجربه و هنر آن را نداشتند و ندارند که از سنگر واکنشگرایی بیرون شوند و با پیشه کردن سیاست کنش گرایی میدان سیاست را به نفع خود بچرخانند. ائتلاف بزرگ ملی افغانستان هم متشکل از یک مشت افراد واکنشگرا، معامله گر، کرنش گرا و سازش گرا تشکیل شده است. در صورتی که اگر اعلان آتش بس و صلح بین نیرو های اشغالگر به شمول رژیم دست نشانده شان در کابل با طالبان اعلان گردد، بدون هیچ شکی این ائتلاف با همه کش و فش و تهدید ها و برنامه های نامریی خویش از هم خواهد پاشید.

اما حالا برای امریکایی ها مرحله کسب توافق سران جهادی، مقاومت و احزاب سیاسی در مسیر صلح با طالبان فرا رسیده است. امریکا کوشش دارد تا دریابد که آیا همه جناح های موجود در عرصه سیاسی و نظامی افغانستان جهت تشکیل حکومت موقت به ریاست چه شخصیت های رضایت می دهند تا پس از آن طالبان با کمال اطمینان با آنان در باره آتش بس و صلح دایمی توافق و رضایت خود را ابراز کنند؟

بعضی از پرسش های مهم و سرنوشت ساز در باره آینده کشور، آتش بس و صلح با طالبان به قرار زیر است:

آیا محمد اشرف غنی احمدزی و عبدالله عبدالله حاضر هستند که بدون ایجاد هیچ نوع درد سر برای اشغالگران کشور از مقام های انتصابی خود کنار روند و بگذارند که حکومت موقت مورد نظر امریکا و طالبان در کابل تشکیل شود؟

آیا چه کسی می تواند فرد قابل اعتماد همه جناح ها برای به دست گرفتن ریاست حکومت موقت باشد؟

آیا طالبان ریاست یک فردی از اعضای ائتلاف بزرگ ملی افغانستان را به صفت رییس حکومت موقت آینده قبول دارند؟

آیا نیروهای مخالف طالبان آمده پذیرش آتش بس دایمی و تشکیل حکومت موقت به رهبری یک شخصی بیطرف یا خارج از ائتلاف بزرگ ملی افغانستان هستند؟

آیا کشور های عضو اتحادیه اروپا حاضر هستند از حکومت موقت و حضور طالبان در ساختار نظام آینده در افغانستان حمایت همه جانبه کنند؟

آیا نیرو های مخالف طالبان می توانند جهت برهم زدن مذاکرات قطر با حذف و خنثی سازی محمد اشرف غنی احمدزی و رییس جمهور ساختن ارتشبد عبدالرشید دوستم ضربه مهلک بر پیکر ماشین جنگی طالبان وارد کنند و نگذارند که امریکا، بریتانیا و پاکستان آنان را قربانی بازی های منافع دراز مدت خویش در سطح منطقه سازند؟

آیا واکنش امریکا در برابر کنار زدن یا خنثی کردن محمد اشرف غنی احمدزی توسط نیرو های ضد طالبان چه خواهد بود؟

اگر طرح آتش بس و صلح امریکا با طالبان علمی گردد در آن صورت چه افرادی لجام رهبری حکومت موقت و نیرو های نظامی، امنیتی و استخباراتی افغانستان را به دست خواهند گرفت؟

آیا طالبان پس از پیوستن با رژیم دست نشانده امریکا در کابل و بعد از تشکیل حکومت موقت حاضر هستند که از جنگ و دهشت افگنی دست بکشید و سلاح های خود را تسلیم وزارت دفاع ملی و وزارت امور داخله آن حکومت کنند؟

آیا گویا "نسل دوم مقاومت" حاضر به قبول آتش بس و ادغام نیرو های دهشت افگن طالبان در صفوف ارتش و دیگر نیرو های نظامی، امنیتی و استخباراتی

و اداری رژیم هستند و حضور طالبان را در قدرت می پذیرند؟

آیا پس از اعلان آتش بس بین طالبان و امریکا چه تضمین های عملی و جدی برای جلوگیری از بروز جنگ بین طالبان و مخالفان شان اتخاذ خواهد شد؟

پاسخ این پرسش ها در شرایط کنونی غیر قابل پیش بینی است. اما تجارب گذشته نشان می دهد که طالبان حاضر به تقسیم قدرت با جناح مخالف خود نیستند. طالبان و گلبدین حکمتیار دشمنان سر سخت هم دیگر هستند. طالبان همچنان حضور جمعیت اسلامی افغانستان، جنبش ملی اسلامی افغانستان و حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان را در ساختار نظام آینده قبول ندارند، چون آنان در برابر این احزاب جنگیده اند و در آن جنگ های خونین تلفات سنگینی را متقبل شده اند.

اما طالبان در طی مذاکرات شان با امریکایی ها در قطر تاکید کرده اند که در نظام آینده در افغانستان کمتر از پنجاه درصد قدرت را قبول ندارند. اگر طالبان وارد دستگاه رژیم دست نشانده امریکا در کابل شوند، در آن صورت درصد اشتراک جناح های مخالف آنان در آن رژیم چقدر خواهد بود؟

از قرائن اطلاعات رسیده به این قلم چنین بر می آید که امریکایی ها مجبور هستند تا جهت ختم جنگ، پنجاه درصد لجام نظام آینده افغانستان را به طالبان واگذار کنند. همچنین امریکا کوشش دارد تا با کسب قناعت دو جناح رژیم ع و غ پنجاه درصد باقی مانده قدرت را بین آنان تقسیم کند. اگر بر اثر فشار، تشویق و باج دهی موقت امریکا هر یک از دو جناح های ذیدخل در رژیم وحدت ملی ع وغ بیست و پنج درصد سهم در رژیم آینده را قبول کنند در آن صورت سهم قوم پشتون در کسب قدرت به هفتاد و پنج درصد خواهد رسید و بازنده اصلی این قمار قدرت مخالفان طالبان خواهند بود. امریکا می تواند ائتلاف بزرگ ملی افغانستان را با پیشکش کردن پول، دادن وعده های کلان، قلدری، تحمیل فشار های گوناگون و حتی کشتن یا زندانی ساختن چند تن از سران آن ائتلاف وادار به پذیرش خواسته های خود و طالبان سازد.

اما نکته درخور بیان این است که چطور طالبان تواسته اند در ظرف سه سال بیش از هفتاد درصد خاک افغانستان را در سایه حضور نیرو های اشغالگر خارجی و موجودیت بیش از سه صد و هفتاد و پنج هزار نیروی مسلح رژیم موجود تحت سلطه خود در آورند؟

امریکایی ها هنوز با طالبان در باره منع کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر به توافق نرسیده اند. امریکا نمی خواهد کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان متوقف شود. عاید سالانه سازمان سی آی ای از بابت قاچاق هروئین در افغانستان تا هفتاد و پنج ملیارد دالر بالا رفته است. سی آی ای برای اولین بار در سال ۱۹۷۹ میلادی از طریق یک جاسوس فرانسوی تبارش توانست به مجاهدین حزب اسلامی افغانستان روش تولید هروئین را یاد دهد. از همان سال به بعد تا اکنون سی آی آی مشتری پر پروپاقرص خرید و قاچاق مواد مخدر از افغانستان است. سه ملیون معتاد به مواد مخدر در افغانستان قربانی های سیاست های چهل ساله سی آی ای در قبال تمویل مالی احزاب جهادی کشور هستند. هم اکنون هم بسیاری از قاچاقبران کلان مواد مخدر در سطح افغانستان مورد حمایت همه جانبه سی آی ای هستند. قاچاقبران مواد مخدر در افغانستان ستون فقرات دهشت افگنی را در سطح این کشور تشکیل می دهند که سرنخ همه شان به دست سی آی آی است. ریشه کن کردن کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان در حقیقت پایان بخشیدن به دهشت افگنی رهبری شده توسط امریکا و بریتانیا و بلآخره منجر به ختم اشغال افغانستان توسط امریکا و شرکای جرمش خواهد شد. اما امریکا هرگز علیه کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان هیچ اقدامی نمی کند و هرکسی را که در سطح افغانستان علیه این پدیده انسان تباه کن مبارزه کند نابود می سازد.

اما طالبان کوشش دارند تا پیش از نهایی شدن طرح آتش بس دایمی در اطراف کابل، حوزه جنوب غرب و شمال غرب و جنوب کشور مناطق بیشتری را تسخیر کنند تا در صورت توفق روی تشکیل حکومت موقت در جلسات تقسیم قدرت برای کسب منصب ها و مقام ها و تحمیل خواسته های بعدی خود نسبت به مخالفان خویش دست بالاتری را داشته باشند. تا کنون ثابت شده که ائتلاف بزرگ ملی افغانستان تنها یک نام است. این ائتلاف اگر به دور محمد یونس قانونی جمع شود، نبودنش بهتر از بودنش محسوب می شود، چون محمد یونس قانونی یک شخص قابل اعتماد هیچ جناح به خصوص ملی گرایان افغانستان نبوده و نیست. حامد کرزی، استاد سیاف و دیگر طرفداران حاکمیت پشتون ها در افغانستان کوشش دارند که محمد یونس قانونی رهبری ائتلاف بزرگ ملی را به دست گیرد. بیشتر مردم اوزبیک، هزاره، تاجیک و پشتون تبار افغانستان از محمد یونس قانونی متنفر هستند و ریاست او را هرگز قبول نمی کنند. اگر ائتلاف بزرگ ملی افغانستان محمد یونس قانونی را به صفت نامزد نام نهاد جناح خویش انتخاب کند، در حقیقت امر این اقدام به معنی آن است که ائتلاف مذکور خود طناب دار را بر گردن خویش انداخته است. همچنین پاکستان نمی خواهد فردی مانند محمد یونس قانونی رییس جمهور افغانستان شود، چون او با همه کاستی هایش مربوط به حوزه ضد پاکستان محسوب می شود. اگر محمد یونس قانونی رهبر و نامزد مقام ریاست جمهوری مورد نظر سران ائتلاف بزرگ ملی افغانستان شود، این حرکت هم مسخره و هم یک خیانت ملی و جنایت علیه مردم افغانستان محسوب می شود. طالبان خواهان لغو نمایشنامه های انتخابات شورای ملی و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان هستند. تا حال سران ائتلاف بزرگ ملی تاکید دارند که انتخابات های مورد نظر شان باید بر اساس خواسته های شان دایر شوند.

اما ارتشبد عطا محمد نور هئوز نمی داند که حزب افغان ملت و یک تعداد از افراد دستوری با مطرح کردن برقی ساختن انتخابات های مورد نظر شان به نفع طالبان صحنه سازی و زمینه سازی می کنند تا از این طریق زمان را به نفع طالبان در راستای سیاست های امریکا خریداری کنند. جان بس سفیر امریکا که در اصل یک جاسوس ماهر و سیاست باز مجرب سی آی ای هم است از طریق انورالحق احدی کوشش دارد که سران ائتلاف بزرگ ملی را سرگرم چنه زنی در باره نحوه و روش دایر کردن انتخابات های انجام نشدنی سازد تا با اینگونه اغواگری امریکا و بریتانیا بتوانند زمینه توافق آتش بس و صلح با طالبان و تشکیل حکومت موقت مورد نر شان را نهایی سازند. گزارش ها از کابل حاکی از آن است که طالبان صد در صد مخالف دایر شدن نمایشنامه انتخابات شورای ملی در طی سال جاری و مخالف برپا کردن نمایشنامه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال آینده هستند. اما سران ائتلاف بزرگ ملی با عدم درک این بازی محیلانه بالای بیومتریک سازی انتخابات های مورد نظر شان هستند. ایئلاف بزرگ ملی افغانستان تا حال هیچ برنامه جامع ملی و ملت شمول برای فردای افغانستان ندارد. سران این ائتلاف نامبرده با وقت کشی و عدم درک فرآیند قمار قدرت در افغانستان هنوز نتوانسته اند روی تعیین یک رهبر ائتلاف خود به توافق برسند. هر یک استاد سیاف، حامد کرزی، محمد یونس قانونی، همایون همایون، عبدالظاهر قدیر، ارتشبد عبدالرشید دوستم، محمد محقق و ارتشبد عطا محمد نور اهداف و سلیقه های خاص خود را در باره حال و آینده افغانستان دارند. تا حال هیچ یک از این افراد حاضر نیستند از خواسته های موجه و ناموجه خود کوتاه آیند. ارتشبد عطا محمد نور باورمند شده که باید برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری از یک شخض پشتون تبار حمایت کند و این نظر و موقف ایشان هنوز مورد پسند، حمایت و توافق اکثر حامیان شان قرار نگرفته است. خواست امریکا و بریتانیا هم در نهادینه ساختن آتش بس و صلح با طالبان در این است که حوزه مقاومت هم باید به نامزدی یک فرد پشتون تبار لبیک گوید: اشغالگران افغانستان و دست نشاندگان قبیله گرای شان توانسته اند این خواست خود را در ذهن شخصیت های چون رییس اجراییه جمعیت اسلامی افغانستان جا سازی کنند و اراده آنان را در قبال نامزدی یک شخصیت ملی غیر پشتون تبار زیر سلطه خود درآورند. قبول این خواست غیر ملی دشمنان حیات سیاسی افغانستان می تواند در آینده موجب تجزیه افغانستان شود.

پرسش مهم دیگر این است که چرا سران ائتلاف بزرگ ملی افغانستان در گام نخست یک شخصیت ملی مستقل مانند امیر صاحب محمد اسماعیل خان را به صفت رهبر این ائتلاف انتخاب نمی کنند تا پس از آن در باره انتخاب یک شخصیت ملی مستقل به صفت رییس حکومت موقت و یک شخصیت ملی مستقل دیگر به صفت نامزد انتخابات ریاست جمهوری آینده کشور تمرکز کنند؟

شوربختانه استاد سیاف و بیشتر سیاسیون جهادی هراتی ها را ایرانی می شمارند و در خفا نمی خواهند که امیر صاحب محمد اسماعیل خان رهبری ائتلاف بزرگ ملی افغانستان را بر عهده گیرد. بیشتر سران سیاسی، جهادی و مقاومت هم در قبال هرات و هراتی ها دید نادرست و غرض آلود دارند و حتی هراتی ها را ایرانی گفته نکوهش می کنند، ورنه اگر امیر صاحب محمد اسماعیل خان به صفت رهبر ائتلاف بزرگ ملی تعیین شود، در آن صورت این ائتلاف در روند مذاکرات پیرامون آتش بس و صلح دایمی و تشکیل حکومت موقت و تغییر قانون اساسی کشور دست آورد های شگرف به ارمغان خواهد آورد. انتخاب زلمی رسول به صفت رییس حکومت موقت و انتخاب مصطفی ظاهر به صفت نامزد مقام ریاست جمهوری آینده می تواند دستاورد بزرگی دیگر برای سران ائتلاف بزرگ ملی افغانستان باشد و زمینه ساز برای وحدت اکثر اقوام افغانستان گردد.

اما شوربختانه سران ائتلاف بزرگ ملی از اتخاد چنین تصمیم ها و انتخاب سه شخصیت نامبرده در مقام های یاد شده کوتاهی می کنند. ایرانی ها صد در صد مخالف نامزدی مصطفی ظاهر برای مقام ریاست جمهوری آینده افغانستان هستند. اگر ائتلاف بزرگ ملی افغانستان شخص مصطفی ظاهر را به صفت نامزد منتخب مقام ریاست جمهوری کشور برگزیند در آن صورت احتمال دارد محمد محقق از این ائتلاف پا پس کشد و با محمد اشرف غنی احمدزی و عبدالله عبدالله سازش یا ائتلاف کند. برای محمد محقق منافع و آینده رژیم حاکم بر ایران نسبت به تغییر سرنوشت و آینده افغانستان مهمتر محسوب می شود.

حزب اسلامی حکمتیار هم جناح دیگری مخالف حضور فعال مصطفی ظاهر در مقام ریاست جمهوری آینده کشور است. اما اگر سران ائتلاف بزرگ ملی متحد شوند و بر اساس منافع ملی کشور و با حمایت کشور های عضو اتحادیه اروپا سه شخصیت نامبرده را به صفت رهبر ائتلاف رییس حکومت موقت و نامزد انتخابات ریاست جمهوری آینده سازند، در آن صورت ملت هم از ایشان حمایت خواهد کرد و امریکا و بریتانیا هم مجبور خواهند شد به این خواست مردمی این ائتلاف لبیک گویند. در صورتی که ائتلاف بزرگ ملی افغانستان چنین یک سیاست کنش گرایانه را اتخاذ کند، پاکستان در مداخلات خود در امور افغانستان شکست خواهد خورد.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت