استاد صباح

 

همگام با رستاخيزنهاد خدمتگزاران

 

نويسنده درتلاش است تا صدايي عدالت خواهي ، قانونمندي و اصول گرايي نهاد خدمتگزاران کابل را بگوش جهانيان ازراه هاي گوناگون برساند وتلاش کنيم تا اين کانون حقيقت وشرافت خاموش نگردد .
نهاد خدمتگزاران کابل ، وارثين کابليان ستم ديده اند تا کابل را ازحوادث خونين احتمالي نجات بدهند . بيايد بخواست برحق وحقيقت نهاد پاسخ مثبت بدهيم ..

مروري تند برگذشته کابل

کابل قدمتی ۵۰۰۰ ساله دارد، واژه کابها به انگلیسی: Kubhā)‏ در حدود ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در ریگ‌ودا و اوستا یاد شده که از دریای کابل عبور می‌کرده است.
ریگ‌ودا این شهر را به عنوان شهری ایده‌آل تحسین می‌کند و تصویری از بهشت در کوه‌های آن مجسم شده است. نظریه‌های دیگری اظهار می‌کنند که این شهر در بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تشکیل شده است.
جایی که کابل واقع شده ،  پیش از آن که توسط امپراتوری هخامنشیان فتح شود بخشی از امپراتوری مادها بوده است. مرجعی به نام کابوراوجود دارد که به‌واسطه فرمانروایان امپراتوری هخامنشی داریوش بزرگ، داریوش دوم و داریوش سوم، تألیف شده، که بعدها پایه‌ای برای استفاده نام کابورا (Κάβουρα) توسط بطلمیوس شد.
 
اسکندر کبیر این شهر را بعد از غلبه برامپراتوری هخامنشیان در ۳۳۰ پیش از میلاد تجسس کرده بود.
این ناحیه پیش از این که به دست شاهنشاهی مائوریا بیفتد، قسمتی از امپراتوری سلوکیان محسوب می‌شد، اسکندر این منطقه را از آریایی‌ها گرفت و زيست‌گاهی متعلق به خودش ایجاد نمود.

کابل، پایتخت کشور با نفوس حدود پنج تا شش ميليون نفر( فعلا)  و مساحتی حدود ۲۷۵ کیلومتر مربع در ولایت کابل  واقع شده است و همراه با دیگر توابع (ولسوالی‌ها)، مساحتی در حدود ۴۲۵ کیلومتر مربع دارد. این شهر در واقع مرکز اداری و سیاسی کشوربوده و در ۱۸۰۰ متری بالای سطح دریا در دره‌ای دراز و باریک بین کوه‌های هندوکش در طول دریای کابل امتداد یافته است.

این شهرهمراه با قندهار، هرات و مزار شریف توسط بزرگراه‌های حلقوی که در سرتاسر کشور امتداد یافته وصل شده ، کابل همچنین مسیر اصلی شاهراه جلال‌آباد به سوی پیشاور پاکستان است. محصولات اصلی کابل شامل میوه تازه و خشک، قالين وقالینچه ، چرم و محصولات پوست گوسفند، لباس‌ها و اسباب محلی و نسخه‌های محصولات باستانی می‌باشد. جنگ‌های ۱۹۷۸-۲۰۰۱ این صنعت را مختل کرد و به اقتصاد صدمه بسیاری وارد کرد.
شهر کابل قدمت پنج هزار ساله دارد؛ پادشاهان بسیاری سال‌ها بر این شهر به خاطر موقعیت استرتژیکی آن که در طول مسیرهای جنوب و مرکزآسیا قرار گرفته جنگ می‌کردند. از سال ۱۵۰۴ تا ۱۵۲۶، کابل به عنوان مرکز رسمی بابر، سازنده امپراتوری گورکانیان بود، بعد از مرگ نادرشاه در ۱۷۴۷، شهر به دست احمد شاه درانی افتاد که بسیار سریع آن را در امپراتوری اش اضافه کرد، در ۱۷۷۶، تیمورشاه درانی کابل را به پایتخت مبدل ساخت.
از دهه نود، با شروع جنگ تنظيمي ازسویتنظيم ها، شهر به ويرانه تبديل شد.

 

صداي نهاد خدمتگزاران کابل- آوازميليونها شهروند کابل

 

نهاد خد متگزاران کابل ، کانون بزرگترين شخصيت هاي ملي وميهني وصادقترين فرزندان اين سرزمين ، کمرخدمت وهمت بسته اند تا کابل راازگزند حوادث ، اززورگويي، ازچپاول، ازبي قانوني وازبي عدالتي مصوون نگهدارند .

اين کانون تنها نهادي صاف وپاکي است که بخاطرکابليانش درتلاش اندودست به کلکتيف هاي وطني ومجامع بين المللي درازمي نمايند تا صداي کابل وکابليان را بشنوند وبراي کابل وکابليان دست وآستين بربزنند.

سال هاي 2002 ميلادي با تيم ازژورناليستان خارجي گفتگويي داشتم وبرمظلوميت کابل وکابليان اصرارنمودم وپافشاري داشتم که صداي کابل بگوش جهانيان رسانده شود.

ژورناليستي ازمن سوال کرد:

چرا نسبت به ديگرمناطق افغانستان کابل ويران ، ثروتهاي ملي تاراج وداراي مردمش غارت وباشندگانش مورد تاخت وتازقرارگرفت وعده کشته وخيلي هاي ديگرراهي غربت شدند؟؟؟

درجواب ژورناليست تذکردادم :

کابل بي دفاع ترين شهرکشورماست وآنانيکه کمربرچوروچپاول تروت هاي ملي ودارايي هاي عامه زدند هيچ کدامش مربوط به کابل وکابليان نبودند وآنان براي تصاحب کرسي هاي دولتي وچپاول گنجينه مادي ومعنوي به اين شهريورش آورده بودند. همانگونه که مي دانيد چپاولگران تمام دارونداراين شهررابه خانه ها ومناطق سکونت شان به بيرون ازکابل انتقال دلدند وحتا براي ادارات حکومتي ، مکاتيب وموسسات توليدي وتحصيلي رحم نکردند .

کابل نه جنگ سالار، نه تفنگدار، نه تفنگ ، نه قوماندان ونه سرکرده تنظيمي داشت تا ازبخون نشسته گان کابل حمايت مي کردند ويورش گران هرچه که بدست شان رسيد به مثابه غنيمت جنگي باخودبردند .آنان با بمباردهواپيما هاي جنگي ، فيرراکتهاي پيشرفته  وباتوپ تانک کابل را ويرانه وشهررا به شهرمرده گان تبديل کردند. ماشاهد بوديم که شهربه غارت رفت ومردم قتل عام شدند.

اکنون با آن سرگذشت تلخ ودرد ناک گذشته نهاد خدمتگزاران کابل گردهم آمده اند تا کابل را ازحوادثهاي بعدي وازناملايمات روزگاردرامان سازند.

متاسفانه فعلآ نيزوضع چندان تفاوت به قبل ندارد وطي اين مدت نيزکوچه کوچه شهر، خيابان وجاده هاي پايتخت را حصارکرده اند ، درراه ها ومحلات عبورومروري مردم ديوارهاي سمنتي وقله هاي کانکرتي، دژهاي جنگ ونبرد، بارکهاي عسکري وتاسيسات نظامي بنا کرده اند .

ازچهارگوشه وطن عده ي با توپ وتانک به کابل آمده اند وگروپي ديگري بخاطرترس ازاشغال کرسي قدرتش درعقب درهاي فولادي ، ديوارهاي سربه فلک کشيده وپادگان نظامي لميده اند وازآنجا به مردم وحريفانش فخرمي فروشد وفحش وناسزا ميگويند.

با اندوه ودرد خيلي ازنظاميان خارجي باپيشرفته ترين سلاح ووسايل ونظامي درجاده ها ومحلات معين ومشخص با تانکها سنگرگرفته اند وپشه ي را درمحلات شان پرزدن نمي مانند.

سوال اساسي ازنيروهاي خارجي مقيم کابل اين است ، درکجاي دنيا قاعده است که درخيابانها وجاده هاي شهرتاسيسات نظامي بناکرد ودژوقله ساخت؟؟؟

شما ازکشورهاي آمده ايد که درشهرهاي تان به ذره بين قطعات نظامي وتاسيسات عسکري ديده نمي شود و چرا شهر کابل را به مردم شهربه دوزخ تبديل کرده ايد؟؟؟

شماها که پابند قانون ومقررات بين المللي هستيد ولطفآ مشکل مردم شهررا درنظرداشته وشهروندان کابل را بيش ازين مورد آزار واذيت قرارندهيد .

دراثرزورگويي ، سلاح کشي ، قدرت خواهي ، سلطه گرايي ، تيم وگروپ بندي ، دردمندانه باقي مانده کابليان بعد ازموجوديت نيروهاي بين المللي ،  نسبت زورگويي ، بي قانوني ، وحشت وبربريت راه مهاجرت وآواره گي راپيش  گرفته وشهررا ترک کرده اند.

اکنون نيزهمان ديگ است وهمان آش وکاسه ، آناني که کابل را به تانک وتوپ بستند، هفتاد تا هشتاد هزارکابلي را قتل عام کردند ، شهررا به غارت بردند ، دارايي مردم را چپاول نمودند، موسسات دولتي را ويران نمودندوقواي مسلح را تاراج واردو، پوليس وامنيت ملي را منحل کردند ، درکابل لميده اند وباسپاه ولشکردرجاده ها وخيابانها حضورعسکري دارند .

همانگونه که مي دانيم با حضورچهل کشورخارجي ، هرآن لحظه امکان برخورد نظامي وجود دارد وبا اندکترين اشتباهي کابل به شهرويرانه تبديل خواهد شد وبا يک جرقه شهررا آتش مي گيرد.

اکنون نيزدرکابل خون مي جوشد ، ترور، انفجار، انتحاري ووحشت وبربريت حکم مي راند.

ازمجامع بين المللي ، ازکشورهاي بزرگ جهاني ، ازشخصيت هاي مستقل خارجي وازفرزندان برومند سرزمين پدري تقاضاداريم تا به صداي نهاد خدمتگزاران کابل لبيک بگويند وبا مراجعه به اين نهاد طرح ها وگفتني ها ي مردم کابل را ازين نهاد بشنوند ودست وقول همکاري بدهند تا کابل به شهرمصوون ومطمين مبدل شود .

 

 

  


بالا
 
بازگشت