الحاج عبدالواحد سيدی

 

 

 

بحث هفتم ادامه ترکیب  های نژادی

ادامه مسئله یکی بودن  هندو ایرانی – آریائی ها

موقعیت  رود خانه  های هندوستان که از  یخچالهای کوه همالیا در شمال هندوستان به سوی شرق به دلتای بنگال می ریزد

 

 تصاویراز راست به چپ  رود جمنا و حوضهٔ آبخیز آن - نمایی  رود جمنا و بنای تاج محل بر کرانهٔ آن در آگرا

۳- رود براهماپوترا(اسانسکریت ब्रह्मपुत्र), (آسام ব্ৰহ্মপুত্ৰ নদ Brahmaputra) براهماپوتر یک رود چندکشوری و یکی از رودهای بزرگ آسیا است.سرچشمه آن دریاچه تالونگ تسو در جنوب غربی تبت است و در جنوب تبت جریان یافته و سپس وارد هند می‌شود و بعد وارد بنگلادش شده و در خلیج بنگال می‌ریزد.طول آن در حدود ۱٬۸۰۰ مایل (۲٬۹۰۰ کیلومتر) بوده و رود بسیار مهمی در آبیاری و حمل و نقل است. عمق متوسط این رود ۱۲۴ فوت (۳۸ متر) و حداکثر ژرفای آن ۳۸۰ فوت (۱۲۰ متر) است.  حجم آبریزاین رود ۱۹٬۳۰۰ متر مکعب بر ثانیه (۶۸۰٬۰۰۰ فوت مکعب بر ثانیه)، است که می‌تواند به ۱۰۰٬۰۰۰ متر مکعب بر ثانیه (۳٬۵۰۰٬۰۰۰ فوت مکعب بر ثانیه) نیز برسد.[۲]در اکثر طول این رود می‌توان به خاطر عرض زیادش ناوبری کرد. بخش پایینی این رود در هندوئیسم مقدس است. اگرچه رودهای هند معمولاً نام‌های زنانه دارد نام این رود در سانسکریت به معنی «پسر برهما» است.[ دانشنامه آزاد]

  تصویر رود برهماپوترا در نزدیکی گواتی، آسام، هند

 

بخش پایینی این رود در هندوئیسم مقدس است. اگرچه رودهای هند معمولاً نام‌های زنانه دارد نام این رود در سانسکریت به معنی «پسر برهما» است.(مولف)) تا همۀ هندوستان را فرو گرفتند .این مهاجرین یا به اصطلاح ویل دورانت مهاجمین  دست از ستیز و سلاح برداشته به  کشاورزانی اسکان یافته  تبدیل میشدند ، و قبایل شان بشکل دولتهای کوچک متحد میشدند که بهر دولتی شاهی حکومت میکرد. این شاه ها از طرف شورای جنگاوران برگزیده میشدند ؛ هر قبیلۀ را یک راجه یا رئیس اداره میکرد ، که شورای قبیله قدرتش را محدود میساخت . هر قبیله ای مرکب از شورا های روستایی مستقلی بود که شورای سران دودمانها بر آنها حکومت میکرد ، چنانچه بودا از آننده برادر کهترش می پرسد که« شنیده یی که «ویجیها» (آریائی ها) بسیار گرد هم می آیند  و به انجمنهای عمومی  طوایف خود رفت و آمد میکنند ...ای آننده تا زمانیکه ویجی هابسیار گرد هم آیند  و به انجمن های عمومی طوایف شان آمد و شد کنند باید افزونی شان را چشم داشت نه زوال شان را.» (سیدی  عبدالواحد ، باز شناسی افغانستان ، ج. اول ، برگ ۷۰، رک.مشرق زمین  گهواره  تمدن کتاب اول ، برگ ۲۴۷-۲۵۰).

ولی دانشمندان  علم تاریخ  در مورد  ، اولین  مهاجرت  از آسیای میانه به هند را  که از کدام راه  ها  دست به مهاجرت زدند؟ و محل اصلی  پیشینیان  این ویا آن طوایف ایرانی وهند و آریائی  در کجا بوده  است؟  همه و همه سوالهایی است  که دانشمندان به  آن  ها  پاسخ  های مختلف داده اند و (بعضاْ آنرا فصل  سوالهای بی جواب خوانده اند). در ارتباط به این  مسایل عقیده  های گوناگون در علوم  مربوطه بوجود  آمده است .( تاریخ  مسئله  پیدایش طوایف ایرانی  وآریائی در کتاب ای . ا ، گرانسایوینسکی مفصل بیان شده  است ،۱۹۷۰،باب اول ،برگهای ۷ تا ۶۶ و همچنان  نظر  ویل دورانت  که مبدآء مهاجرت این اقوام را  در اطراف «انا و» به  نام «ارینا ویجه ، [منطقه ای در ماورای دریای خضر،که شاید هم به جغرافیای موجوده ترکمنستان باشد )

ولی عقیده  نسبتاْ معمول و نزدیک به حقیقت آنست که اجداد  طوایف مختلف هند و ایرانی تا زمان از هم جدا شدن ، در سرزمین آسیای میانه و نواحی هم مرز  آن  زندگانی کرده ، سپس یک  گروه، هند و (؟)آریائی از این جا به  هندوستان  کوچیده است ، و گروه دیگری  در آسیای مقدم  مسکن  گزیده ، تقریباْ در اواسط  هزاره  دوم  پیش از  میلاد ، آثار شفاهی  و مدنیت خود را  باقی گذاشته است  و همچنین  طوایف ایرانی ، اجداد  میدی ها ، فارسها  و غیره  به سمت غرب ایران   حرکت  کرده ، در آنجا سکونت اختیار نموده اند . از این عقیده  و نظریه فوق الذکر اکثر  مورخان و دانشمندان  زبان  های ایرانی  طرفداری می کنند . (استوان. کی . نژاد و زبان ،برگ ۴)

در بین باستان شناسان روسیه  هم این عقیده برتری کامل دارد .آنان عادتاْ آریائی ها و ایرانی  ها را  اهل مدنیت «اندرانی» ویا «صحرای  آسیای میاانه ای) عهد برنجی می شمارند.(ا .ن. برنشتم، س پ .تولستوف ، م ا.ایتی نا ،یو . ا . زدنه پرواسکی ، ای .ای .کوزمینه ، ا .م مندیل شتم  و دیگران) مطابق  نقطه  نظر دیگر اهالی زراعتی جنوب و غرب آسیای میانه، و نواحی همجوار  افغانستان (به جغرافیای موجوده) نیز از هزاره سوم  پیش  از میلاد و یا از نیمه دوم  آن  به قوم  آریائی شامل می شدند. (س . پ . تولستوف ، و . م . ماسون، ای . م . دیاکونوف ، یو .و . گانکاوسکی  و دیگران.)

ولی در  پهلوی این ، عقاید  دیگری هم موجود  است .مثلاْ بعضی  ها  چنین  می پندارند  که طوایف  ایرانی ، اجداد  «میدی ها» ، فارس  ها ، و مردمان دیگر غرب ایران  نه از شرق یعنی نه از آسیای میانه، بلکه از شمال از طریق قفقاز  به سرزمین  ایران  وارد  گردیده اند .(گ . خیوسنگ ، ف . کینگ ر. گریشن  ای .ا . گراناوسکی) کی استوان  در حالیکه واژه  های قدیم هند و  ایرانی را در یک تحلیل زبان  شناسانه  ریشه یابی می کند در ضمن مهاجرت از طریق قفقاز را  این طور بیان  نموده :« [کوپ کاژه]، نیز از دو واژه  پهلوی ساخته شده  است :«کوپ» به معنی کوه «کاژه» کمینگاه  است که به انگلیسی کوه «کوء کژیا» و به فرانسه «کوء کاز» نامیده ولی روسها آهنگ  تازی آنرا «کاوکاز» می نامند که مراد همان قفقاز است بر طبق چنین  ملاحظه  آنها اظهار  عقیده  مینمایند  که در هزاره دوم  پیش از   میلاد طوایف  ایرانی یا بخشی از آنها در جنوب و شرق  اروپا  عمر بسر برده اند . در این مورد  هم  معتقد اند  که قسمتی از دیگر طوایف  ایرانی در آن روزگار  در آسیای میانه  و نواحی شمال  آن  سکونت داشته اند  و گذشتگان  هند و اروپائی ها  از آسیای میانه  به هندوستان  آمده اند .[1]

اما عده ی از دانشمندان به این عقیده اند  که  گویا طوایف ایرانی از سوی قفقاز به ایران  آمده  وسپس از همین جا  به محلات  جنوب در نزدیک  ارال و دیگر ولایات  آسیای میانه رفته اند.  (ف . الت خیم ،ک.یت مر).

در باره  گروهی از آریائیهای که در هزاره دوم پیش از میلاد  به  آسیای مقدم  راه یافته بودند، نیز دانشمندان به این عقیده  هستندکه اکثر این انتقال از راه قفقاز صورت  گرفته است ، باوجود آن همان یک  عقیده  که طوایف آریائی اجداد ایرانیها  وهند وآریائیها  تا زمان  کوچیدن شان به دیگر  کشور  ها در آسیای میانه و محلات  همسایه  آنها  یکجا می زیسته اند  ، غالباْ مورد تأکید قرار  می  گیرند  (بورو. ت ، ۱۹۵۵،برگهای ۱ تا ۳۴؛ هوشلید ، ر، ۱۹۶۲، همچنین مقایسه  کنید ک ایوانوف . و . و ، تاپاروف . و پ ، ۱۹۶۰ ،برگهای ۱۰ تا ۲۲) در چنین حالت دانشمندان  ، مهاجرت اجداد هندو  آریائی  ها به هندوستان را، به نیمه دوم یا  سده  های  اواخر هزاره دوم  ، پیش از میلا نسبت  می دهند و تاریخ   دیگری آنرا نزدیک  به سده  های دوازدهم و سیزدهم  پیش از میلاد به حساب می آورند.

بعضی ها به حدس این را می پذیرند که  آثار باز مانده «موهنجوودارو» و «هراپه» در هندوستان  مربوط به  همین  ها است .

(از آنجایی که تمام  نظرات دانشمندان  از روی حدس و گمان بوده و اسناد و مدارک در زمینه  این  مهاجرت  ها  از آثار و علایمی باستانی نیز ، بدست  نمیدهد ، و از جانب دیگر ارجاعاتی  که در بالا ذکر شد رسیدن به  آن و ملاحظه  و پژوهش در باره  هر کدام  از این مدارک به  هیچ صورت  قابل دسترسی نمی باشد . به  طور دقیق  گفته  میتوانیم  که   تاریخ واقعی شروع  مهاجرت اقوام   هندو آریائی که از کجا و  از کدام طریق صورت  گرفته است ، در هالهٔ  از ابهام و تاریکی قرار دارد که تاریخ به آن فصل سوال  های بی جواب نام گذاشته است . پس بحث در این مورد را که ما را به حقیقتی ملموس برساند ، آنرا  منتفی می دانیم . واما  چیزی که  بما ثابت  است  این است که آریائی  ها در زمان ظهوربودا درآخرین  خط مهاجرتی خود به سرزمینهای هند شمالی  مستقر گردیده بود که ما ، در بالا اشارتاْ از قول ویل دورانت درکتاب  «مشرق زمین  گهواره تمدن» ، برگ ۳۴۵ توضیحاتی ارائه داشتیم (مولف))

عقیده بر این است که در  زمانهای قدیم ، محل گسترش زبانها و طوایف ایرانی  نظر به اعصار میانه ، از دوره نو خیلی وسعت داشت . آنها سرزمین  پهناوری  از اروپای جنوب شرقی  تا ترکستان شرقی، و از نزدیک ارال  تا جنوب ایران  را در اختیار داشتند.

سر چشمه  های یونان قدیم  به حرکت این  گروه قبایل ایرانی  زبان از شرق به اروپای جنوب شرقی و به محلات شمال قفقاز  و بحیره سیاه ، شهادت  می دهد . این ها سکیف  های بودند که در قرون  هشتم و نهم  پیش از میلاد  به این نواحی آمده اند (که بعد تر در حدود سده  هشتم و هفتم پیش از میلاد یک قسمتی از  آنها  ا ز طریق قفقاز به آسیای مقدم رفته اند.) که در این جمله طوایف سرمت وعیلام  نیز وجود داشته اند. اجداد یکی  از خلق های کنونی  ایرانی نژاد ،  آسی تین ها که اکنون در قفقاز  زندگی می کنند فقط  طوایف سرمتی بوده اند . این طوایف بر طبق شهادت منابع  خطی  و مدارک باستان شناسی، تاز مان  حرکت  خود به سمت  غرب  در محلات شمالی دریای خزرو دریاچه ارال و ماورای ارال اقامت داشته اند .

به همین ترتیب دلایل تاریخی و باستان شناسی حرکت طوایف ایرانی از نواحی شرقی تر  والگا  و ارال  به اروپای جنوب شرقی  تأیید  می نماید. طوایف ایرانی  در این نواحی  قبل از آغاز هزاره یکم  پیش از میلاد سکونت داشتند.

طوایف ایرانی از جمله اجداد اهل زبان ختنی  و سکائی  که بتوسط متون باقیمانده  شهرت پیدا نموده است ،  به ترکستان شرقی ، فقط از آسیای میانه  مجاور قزاقستان (به جغررافیای موجوده)  میتوانستند بیایند . در قرون سوم  و دوم  پیش  از میلاد قسمت  مهم خاک  ترکستان شرقی را طوایف ، اکثراْ سکائی ها اشغال کرده بودند. منبع  خطی آن دوره راجع به این محلات  گواهی میدهند که طوایف نامبرده در اینجا  تا قرن سوم  پیش  از میلاد (همراه طایفه  هندو اروپائی ، تخاریها ) اقامت داشته اند و سپس از آغاز همین وقت  است که این سرزمین  از طرف شمال شرق  مورد استیلای طوایف ترک  و مغول قرار گرفته اند .[2]

زبان دری یا فارسی، در اصل از یک زبانن فرضی، بنام زبان هند و اروپائی ریشه  گرفته  است که در بحث  های گذشته  مفصلاْ به  آن  پرداختیم . « نظریه زبان های هندواروپائی در سده  هجدهم توسط  ویلیام جونززبان شناس و خاور شناس  انگلیسی مطرح شد ، وی  اشاره به شباهت  هایی زبان  های سانسکریت ، یونانی و لاتین به یک دیگر نتیجه  گرفت که آنها بایستی از یک زبان مشترک  منشاء  گرفته باشند  که احتمالاْ زبان  های   المانی ، روسی و فارسی هم از همان زبان ریشه منشعب شده باشند.»[3] نام هندواروپائی به این دلیل برای این زبان فرضی بر گزیده شد که گویش وران این زبان  پس از مهاجرت  های بزرگ خود، در سرزمین  های ازهند  تا اروپا گسترده شده اند .[4] در مورد خاستگاه  خانواده ی زبان هندو اروپائی نیز بین زبان شناسان اختلاف نظر وجود دارد (که بعضی از این اختلافات را در بالا تلویحاْ بیان نمودیم). بر اساس دیدگاه  مرسوم این خانواده ی زبانی ، در هزاره چهارم  پیش  از  میلاد ، در ناحیه ای واقع درشمال دریای سیاه ، میان اقوام  نیمه  چادر  نشین  رایج بوده است ، ولی دیدگاه نوین  ادعا می کند ریشه ی آن به  ۸،۰۰۰تا ۹،۵۰۰ سال  پیش و به منطقه اناتولی تعلق دارد.[5]

مهدی زاده  کابلی در در دانشنامه  آریا  به دوام اذعان میدارد که : «به طور کلّی زبان شناسان ، زبان  های هند واروپائی را به دو شاخه بزرگ : هندوایرانی (آریائی [6])

به نظر  حسن  رضائی باغ بیدی ، زبان شناس ایرانی و متخصص فرهنگ و زبان  های باستانی ، آریائی آغازین  زبان گروهی از مهاجران هند واروپائی بود که در حدود  هزار سوم  پیش از میلاد ، از هم نژادان   خویش جدا شدندو در دشت  های آسیای مرکزی رحل اقامت افگندند، در گذشته  های بسیار دور آریائی زبان ها  تماس  هایی با بالت  ها ، داکیه ای- میسیه ئی هاو اقوام فینو اوگری  داشتند.[7]

از نظر طبقه بندی زبان ، زبان  آریائی با خانواده زبان های هندوایرانی ، نام یکی از زیر شاخه  های  ، خانواده  هندو اروپائی است  که توسط آریائیها صحبت  می شد که زبانهای باستانی هندی (زبانهای هندواروپائی)و ایرانی را در بر می  گیرد .باوجود این، جایگاه زبان دری ، در این طبقه بندی ، در گروه زبان های ایرانی جنوب  غربی است که در  کشور  های ایران  ، افغانستان ، و تاجیکستان و ازبکستان (به جغرافیای موجوده ) با آن سخن  می گویند .[8]

نکته  جالب توجه اینجاست که نخست طبقه بندی زبانهای مختلف جهان- که در جهان بیش از ۵،۰۰۰تا ۸،۰۰۰زبان زنده وجود دارد - «در خانواده  های زبانی »، گروه ها  وزیر گروه های مجزا و تعریف نزدیکی و یا دوری بین این زبان ها ، گروه ها ویا زیر  گروه  ها  چیزی نسبتاْ جدیدی است که زبان شناسان در این مدت ۱۵۰ سال اخیر برای سهولت بررسی زبانهای گوناگون، ویژه گی های آنان ومقایسه  آنها با همدگر آنان  میدهند . دوم ، اینکه میتوان  گفت   این طبقه بندی  ها و نام گذاری آنها ، که به ظاهر علمی می نماید ، یک حقیقت  مسلّم  نیست ، بلکه در  آن ها  اختلاف نظر  های فراوان وجود دارد. این اختلاف ها بیشتراز آنجا ناشی می شود که معیار  هایی که گذاشته  می شود ، ممکن است بسته بهر دانشمند ،فرق کند ، مثلاْ فریدون جنیدی استوره شناس  ایرانی  واز پژوهندگان  فرهنگ و زبان های باستانی ،درکتاب «زندگی  و مهاجرت ایرانی ها» در باره  آشنایی با زبان  های  آریائی  این  گونه  اظهار  نظر می کند: «در قرن اخیر هنگامی که دانشمندان اروپائی به شرق توجه  کردند، ابتدا به آموختن زبان  های هندی پرداختندزیرا که رابطه اقتصادی اروپا با هندوستان زود تر از سایر ممالک بر قرار گردید ، در برسی  و پژوهش در زبان  های  این شبه قاره ، با شگفتی فراوان متوجه این واقعیت  شدند که نکات مشترک بسیار زیادی بین آن  وزبان  های اروپائی  موجود  است و این تشابهات آنقدر زیاد بود که امکان این را باقی نمی گذاشت که وجود این وجوه  مشترک را اتفاقی فرض  کنند.سوم  گفتند که زبان  مردم هند و اروپا از یک  آبشخور  آب خورده  است و در اصل یکی بوده  است و به  آن زبان «هندواروپائی» نام  نهادند.دیر زمانی پس از آن پژوهش در زبان  پهلوی (فارسی میانه یا پارسیک)و پارسی دری و اوستایی و پارسی باستان شروع  گردید و شگفتی وقتی بیشتر شد که دانستند زبان  های ایرانی و هندی بسیار نزدیکتر از هندو اروپائی است و تمام این ها از ریشه واحدی برخوردارند. پس شاخه دیگری از این زبان را ، زبان «هندو ایرانی » نام نهادند ، اما باوجود این که واقعیت همین است ، اروپائیان در نام  گذاری اشتباه کردند، زیرا که می بایست به همهٔ این  زبان  ها  ، زبانهای آریائی نام  می نهادند که مادر همه ٔ آنان زبان  و نژاد  آریائی بود نه زبان هند و اروپائی و نه زبان هند و ایرانی . [9]

 


 

[1]  استوان. کی ، زبان و نژاد ،

[2]  غفور بابا جان  یوف ، همانجا ، برگ های ۵۷تا ۵۸.

[3]  دانشنامه  آریانا ، (مقاله) درنگی بر خاستگاه زبان دری .رک.ابوالقاسمی محسن ، تاریخ زبان فارسی ،برگ  های ۸و۹،

[4]  همانجا

[5]  فرضیه اناتولی فرضیه ایست که طی آن اناتولی دوراان نوسنگی را به عنوان خاستگاه نیا-هندواروپائیان مطرح  می کند ، بر پایه  این فرضیه  گویشوران طی انقلاب نو سنگی در سده  های هفتم و ششم  پیش از میلاد  از اناتولی پراگنده شدند، این فرضیه  که نخستین بار  از سوی کالین رنفریو در ۱۹۸۷پیش کشیده شد ، نسبت رقیبش – فرضیه  کورگان – هوا داران بیشتری به ویژه در میان دانشمندان  داشته و با روند  گسترش  کشاورزی  از دید باستان شناختی نیز هم سنجی دارد . در سال ۲۰۰۳بر روی ۸۷  زبان و ۲۴۴۹ ایتم واژگانی واکاوی ای انجام شد تا تاریخ انشقاق زبان  نخستین مشخص  شود، نتیجه زمانی  پیرامون ۷۸۰۰تا ۹۸۰۰ سال پیش را مشخص کرد که از لحاظ زمانی با فرضیه اناتولی مطابقت  دارد . نیا – هندو اروپائیان نیاکان هندو اروپائیان بوده اند و بسیاری از پژوهشگران در گذشته  نیا – هندو اروپائی ها و آریائی  ها را یکی می انگاشتند. (پا نویس  دانشنامه  آریانا توسط مهدی زاده  کابلی ، «دررنگی بر خاستگاه زبان دری»

[6] آریائی به انگلیسی Aryan که صورت اصلی آن Arian است برساخته از واژه ی سانسکریت «آریا» یا «آریه»، در سده  هژدهم است ، که در ریگودا ۳۶ بار و در اوستائی، به شکا «آیرییا» (۶بار Airia) و در پارسی باستان (در سنگ نبشته های هخامنشیان )، به صورت «آری - یا» ( Ariya) به کار رفته ، نامی است که به شاخه شرقی مهاجران هندواروپائی  زبان که در حدود  هزاره سوم  پیش از میلاد از هم تباران خویش  جدا شدند و در دشت  های آسیای مرکزی  رحل افگندندو سپس ،  در طول هزاره دوم  پیش از میلاد به بخش شرقی فلات ایران (به جغرافیای فعلی افغانستان و ایران )و شبه ی قاره  هند  کوچ  کرده اند، داده شده است ، البته  این یکی از  نظریات  متداول  امروزی  است و نظریه  های دیگر نیز وجود دارد .(دانشنامه  آریانا ، «درنگی بر خاستگاه زبان  دری، مهدی زاده  کابلی».  

[7]  رضایی باغ بیدی، «آریائی زبان ها و دیگران »

[8]  همانجا.

 

[9]  جنیدی ، فریدون،، زندگی و مهاجرت آریائیان ، برگ  های ۱۳ و۱۴.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت