بصیر دهزاد

 

معضله سو استفاده جنسی کودکان در مکاتب ولایت لوگر

 از آسیب های روانی تا پروسه های عدلی و رنگ و بوی اتنیکی

موضوع سو استفاده جنسی کودکان در مکاتب لوگر قبل از آنکه به حیث یک معضله جدی و قابل دقت و از دید حمایت حقوق طفل و آسیب های جدی روانی بر طفل متضرر دیده شود ، موضوع داغ پارلمان ، وسایل اطلاعات جمعی و انترنتی قرار گرفت، صف بندی های منطقوی و اتنیکی یکبار دیگر بالا گرفت و با کمال تآسف حتی حلقات روشنفکری ولایت لوگر این اتهامات را حتک حرمت به غیرت و نام و نشان مردم لوگر تلقی نموده عکس العمل های شدید ،تا حد تهدید دو کارمند جامعه مدنی لوگر، از خود نشان دادند. قضیه تا حد تحریک مردمان محل در برابر این اتهامات انکشاف منفی داده شد.

برای توضیحات و جهت سرد ساختن احساسات غیر قابل توجیه سمتی و اتنیکی بر هر قضیه جرمی باید چند نکته را به تذکر گرفت.

مسآله تجاوز و سو استفاده جنسی کودکان و زنان یک مو ضوع جرمی و مرتبط به فرد است. موجودیت مردان که مجرمین جرایم متکرر جنسی اند هم هیچ ارتباطی به منطقه و اتنیک ندارد. البته گرفتن بعضی از جن های وراثتی از یک پدر، پدرکلان و یا نیکه به جنریشن های بعدی دور از احتمال نیست ولی سو استفاده جنسی و ایده جرمی سو استفاده از اطفال در اکثر موارد مربوط میشود به اندازه رشد  وجدانی و یا مو جودیت هورمونهای که با عث ارتکاب مکرر جرم جنسی در برابر کودکدر وجود فرد میشود  که در ترمینولوژی حقوقی و اجتماعی  بنام " پیدوفال" یاد میگردد. بناً موضوع فردی و مربوط میشود به مجرمان متکرر جرم استفاده جنسی از کودکان. این مجرمان در هر جا و منطقه و بین هر اجتماع اتنیکی میتواند وجود داشته باشند و هر زمانی این جرم شنی میتواند به وقوع بپیوندد.

سو استفاده کودکان در سطح جهانی یک معضله کوچک نیست. در هر کشور، بشمول کشور های اسلامی،  بدون در نظر داشت تعلقیت های منطقوی و اتنیکی  روزانه صد ها و هزاران طفل معصوم قربانی جرم خشونت جنسی میشوند. شما حتی مثالهای خشونت جنسی و ارتکاب این گناه شدیده در مساجد و توسط تعداد از ملا امامان را نیز نباید با چشم پوشی به هیچ بگیرید.

در کشور ما افغانستان که همه از غرور اتنیکی و منطقوی صحبت میکنند، در مناطق پشتون نشین، تاجیک نشین، هزاره نشین ، ترکمن و اوزبک نشین و اقوام کوچکترو شهر نسبی متمدن تر کابل روزانه صد ها کودک، دختر جوان و زنان قربانی جنون و خشونت جنسی و تعرض جنسی میگردند که اکثر این جرایم از طرف متضرر و یا فامیل، به نسبت  غرور، آبرو و حیثیت فامیلی خموش و کتمان باقی میمانند ولی فرد متضرر تعرض و خشونت جنسی در تمام زنده گی با صد ها معضله روانی ، تا سطح تمایلات خود کشی رنج برده در زنده گی بد بخت میباشد. نباید هم از این واقعیت چشم پوشید که حتی سو استفاده جنسی در داخل خانواده ها دور از امکان نیست که ترم" انسیست" بدان بکار میرود.

به عقد نکاح دادن اطفال صغیر 12, 13، 14 و 15 ساله  که در بعض مناطق افغانستان بیشتر به وقوع میپیوندند، یک میعضله ضد حقوق طفل و از دیدگاه حقوقی ( عقد ازردواج با که خود یک عقد حقوقی است، با طفل صغیر که هنوز از لحاط رشد عقلی نمیتواند عواقب عقد را درک کنند و آنهم صرفن با یک ولیل مهر و نفس  تن به عقد نکاح میدهد که از محتوای آن چیزی نمیداند و تنها در م ضوع دادن نفس مطرح میشود) ، منکوحه حق ابراز مستقیم رضائیت بر عقد را ندارد که همان غیرت افغانی حتی مانع تطبیق مکمل شریعت اسلامی در عقد میگردد.

مسآله بچه بازی خشن ترین و شدید ترین جرم در برابر کودکان است که در ولایات ، تخار، لوگر، قندهار، بلخ، جوزجان و فاریاب و مناطق دیگر کشور بیداد میکند، کههمه و همه ناشی از کدام تعلقیت قومی و یا تعلقیت های خونی ناشی نمیگردد.

ولی موضوع  سو استفاده جنسی کودکان درمکاتب لوگر توسط میدیا و لینک دادن موضوع به منطقه و تعلقیت اتنیکی یکاشتباه بزرگ از پارلمان، دستگاه عدلی و امنیت ملی بوده است که در مورد احساسات مردم عامه لوگر قابل درک است ولی باید هم گفت که  برخورد با قضیه  اززاویه  تفکر غیرت و ننگ  و هتک ارزش های منتطقوی و اتنیکی را نمیتواند دور از تفکر کهنه و نا متناسب با روند های تغیر و تحول کنونی کشور دانست. اما من  احساس مسئولانه هر دو کارمند جامعه مدنی را بجا و قابل ستایش دانسته و از ایشان حمایت مینمایم.

جهات منفی و اشتباهات قضیه:

موضوع در یک زمان برق آسا  در میدیا رخنه نمود و عکس العمل ها بیشتر رنگ قومی و منطقوی بخود گرفت، امنیت ملی به گرفتاری دو کارمند جامعه مدنی اقدام نمود  ولی اصل مسآله ادعای ارتکاب جرم در برابر طفل اهمیت درجه سه را بخود گرفت و بر حسب معمول سیاست های افغانی ، موضوع یکبار دیگر مارک و چسپ سیاسی زده شد.

گروه پارلمانی تشکیل و با شتاب تمام به لوگر رفته تا تحقیق نمایند. بعد از برگشت ، آنها دوباره به دو قطب متقابل تقسیم و هر کدام موضع متقابل را کسب نمودند، و حتی گزارش دو کارمند جامعه مدنی ولایت لوگر را دروغ و بهتان دانسته ، تعقیب عدلی و قضائی آنها را تقاضا نمودند. در حالیکه اقدام پارلمان و سفر به لوگر یک اقدام کاملن قبل از وقت بوده است. اگر احتمالن  این اعضای پارلمان با متضررین که ممکن مورد سو استفاده جنسی قرار گرفته باشند و با فامیل های شان، اشتباه بزرگ را مرتکب شده اند، چونگه برخورد با قضایای سو استفاده جنسی و تجاوزات جنسی و ناموسی در تمام کشور ها ایجاب دقت و برخورد خیلی ها محتاطانه را مینماید. و باید در قدم اول با متخصصین و کارشناسان عرصه حقوق و انکشاف جسمی و روانی طفل مشورت های لازم صورت گیرد که چگونهموضوع به بررسی گرفته شود:

1-طفل تنها با شخص مورد اعتماد خود بتواند با آرامش روانی، بدون احساس ترس و تشویش صحبت نماید و مطمئن باشد که موضوع محرم باقی خواهد ماند.

2-با متود ها و شیوه های تخصصی باید با طفل متضرر صحبت ها تنظیم گردد که طفل آماده ارئه معلومات باشد. در عرصه حمایت حقوق اطفال، نظر به سن طفل و درجه ذکاوت طفل این چنین صحبت ها و شیوه صحبت با متود خاص صورت میگیرد.

3-باید به همه دقت، توجه شود که در وجود طفل از انکشاف احساس  خوردی، مظلومیت و حقارت و احساس حقارت از برتر بینی قبلن جلو گیری شود و توجه شود که او متضرر و گناهکار نیست بلکه کسی دیگر عامل و مرتکب است. به بیان دیگر باید طفل اطمینان حاصل نماید که کسی را در پهلوی خود دارد.

4-طرح موضوع با والدین و افراد  زیربط باید با تمام احتیاط و دقت صورت گیرد که والدین حمایت گر و نزدیک ترین و با اعتماد ترین شخص طفل باشند نه محکوم کننده و گناهکار شناختن طفل و استفاده نابجا و آسیب رسان خشونت، نفرت و حقیر شمردن طفل .

دومین اشتباه و حتک حرمت به احساس مسئولیت و موقف پر وجاهت به دو کارمند جامعه مدنی لوگراز جانب امنیت ملی بوده که  فراقانونی وخارج از صلاحیت های پیشبینی شده در قانون و بدون در نظر داشت ارزش های قانون اساسی  به تحت نظارت قرار دادن دو کارمند جامعه مدنی اقدام نمود و آنها را وادار به تغیر نظر و انکار از گزارش نمود. اگر این دستگاه تحت فشار اعضای پارلمان و افراد صاحب نفوذ به چنین اقدام فراقانونی دست زده باشند، قابل بررسی عدلی و قضائی اند.

بااکنون دستگاه سارنوالی افغانستان میخواهد قضیه سو استفاده جنسی کودکان در مکاتب لوگر را تحقیق نماید. به نظر من خواست سارنوالی مبنی بر ارائه شواهد و اسناد توسط افراد و یا منابع هم بلند بالا به نظر میرسد. من بدین نظر هستم که باید قبل از همه یک گروه از افراد با اعتماد و صاحب تجربه با صحبت های محرم با متضررین احتمالی سو استفاده جنسی تحقیق را آغاز نمایند و آنچه:

با طفل چه واقع شد

چگونه و تا کدام حد استفاده جنسی پیشرفته است، ایا تهدایدات بعدی از جانب عامل وجود داشته است یا نه. روابط کنونی با عامل چگونه است

آیا در کردار و ظاهر طفل اثرات انکار، غضب، ترس و خموشی در کدام حد متضاهر است ؟ و دها سوالات دیگر ، را طی گزارش به دستگاه عدلی ارائه بدارند.

آیا طفل ترس دارد که والدین اش از موضوع آگاهی داشته باشند و اگر در آگاهی قرار گیرند، چه واقع خواهد شد. اینها خیلی ها مهم اند چونگه اگر طفل مصاحبه میشود احسای مصئونیت کامل نماید، نه اینکه تشویش ها و ترس جدید در ذهنش ایجاد گردد؟

بدون شک این پرونده جرمی الی حاضر ساختن شواهد و اسناد کافی برای دلایل الزام بر متهمین ممکن ماه ها و حتی بیشترزمان را در بر گیرد ولی دستگاه سارنوالی و پولیس جنائی نباید این قضیه را تحت مرور زمان قرار داده دریخچالها بگدارند.

با حرمت

 

 


بالا
 
بازگشت