انجنیر حفیظ ا له حازم

 

مگر میشود با سرعت زمان همگام شد؟

سرعت های زمانی چه تاثیری در زندگی امروز و فردای بشر دارد؟ چگونه میتوانیم این سرعت های زمانی را محسوس باشیم؟ رویکرد ها و عملکرد های ما با سرعت زمان چگونه باید شکل بگیرند؟

سوال های از این دستی را در سال 2020 و سالهای بعدی بیشتر و بیشتر خواهیم شنید و بدون هیچ تردیدی هم افکار ما در سالهای پیشرو روی این محور خواهند چرخید که چگونه میتوانیم با سرعت زمان همگام شویم.

بطور کلی در فیزیک زمان و فضا به عنوان کمیت‌های بنیادی به‌شمار می‌آیند و امکان بیان تعریف دقیق برای آن‌ها در قالب دیگر کمیت‌هاوجود ندارد, به این خاطر که بقیه کمیت‌هاچون سرعت، نیرو و انرژی همگی به وسیله این دو کمیت تعریف شده‌اند. داود بن محمود قیصری، در سده هشتم هجری در رساله «معمای زمان» می‌نویسد که(زمان نه آغازی دارد و نه پایانی.)

مشکل زمان از یک قرن قبل آغاز شد، وقتی نظریه‌های نسبیت خاص و نسبیت عام اینشتین، تصور معمول از زمان را به عنوان یک ثابت جهانی در هم ریخت. یکی از پیامدهایش آن بود که گذشته، حال و‌ آینده مطلق نیستند. نظریه‌های آلبرت اینشتین همچنین چالشی جدی در فیزیک به‌ وجود آورد، زیرا قوانین نسبیت عام که ساختار بزرگ را در مقیاس جهان توصیف می‌کند. با قوانین فیزیک کوانتومی (که بر جهان کوچک مقیاس حکومت می‌کند) ناسازگار به‌ نظر میرسد.

از سن عالم  تاکنون، ۱۳.۸۲ میلیارد سال گزشته است و عقاید مختلفی در مورد پیدایش عالم یا هستی وجود دارد که یکی از آنها ایده بیگ بنگ است. زمان چیست؟ زمان چرا رو به جلو حرکت می کند؟ آیا حرکت زمان واقعی است؟ مفهوم زمان یکی از اسرارآمیزترین مفاهیم در تاریخ فیزیک بوده است و در حال حاضر نیز از مسائل دشوار فیزیک معاصر به‌شمار می‌رود.

اگر چنین است، پس زمان چیست و چرا اینقدر واضح و قدرتمندانه دارای حضوری مطلق در تجربه و حیات شخصی ماست؟ سیمون ساندرز، فیلسوف فیزیک از دانشگاه آکسفورد در پاسخ به این نوع مسائل می‌گوید: (معنای زمان به طرز وحشتناکی برای فیزیک معاصر مساله‌ساز شده است. وضعیت آنقدر مشکل است که بهترین کاری که شخص می‌تواند انجام دهد، اعلام ندانم گرایی است. یعنی نداشتن هیچ موضع و ترجیحی نسبت به این مساله.)

مگر با این ندانم گرایی و نداشتن موضع میشود از کنار زمان گزشت؟ و آیا میتوان سکون اختیار کرد و با این سکون گزیدن, زمان را هم میتوان مسکون کرد؟

فکر میکنم نه, اگر ما با زمان کاری نداشته باشیم زمان با ما کار دارد و زمان ما را نمی گزارد که در کنارش باشیم و حسش نکنیم.

سرعت زمان را در حیات بشر چگونه میتوان حس کرد و در کجا ها میتوان سنجید که این سبقت زمان و عقب ماندن های بشر در ناکجای این حیات باهم ملاقی میشوند؟

میخواهم چند مثالی از تحولات حیاتی بشر ازازمنه های مختلف حیات را یاد آور شوم: درآغاذ عصر فیودالی وقتی دهقان تنها با قلبه و گاو آشنا بود, میتوانست فقط چند هکتار زمین محدود را در روز ها و هفته ها شخم بزند ولی با اختراع تراکتور و وسایل تخنیکی توانست چند صد هکتار زمین را در ظرف چند ساعت محدود شخم بزند و کار چند ماه را در یک فرصت کوتاه انجام دهد.

در ازمنه های قدیم سفر کردن ها اکثرآ به کمک حیوانات انجام میپزیرفت که سفر از یک نقطه به نقطه دیگر ماه ها و سالها طول میکشید و خطرات متعدده زیادی هم در قبال داشت. با اختراع موتر, ریل, طیاره و غیره وسایل نقلیه مدرن سفر کردن ها چقدر راحت, کوتاه و کم هزینه شده اند.

و یا در سالیان قبل طبابت در حد ابتدایی بوده و وسایل عکس برداری , جراحی مدرن, امکانات بهداشت و دارو هایی که امروز ساخته شده اند موجود نبود و بیماران با اندک ترین عفونت و با اسهالات عادی جان شانرا می باختند.

درین سه مثال اخیر نقش سرعت زمان را در متحول کردن حیات بشری چگونه میبینید؟ حس میکنید که زمان چقدر سریع عمل میکند و دارد هر آن سرعت میگیرد؟ اختراعات, کشف ها و دست آورد های تخنیکی, علمی و تحقیقاتی امروزه چون انترنت, اختراعات مخابراتی, روباتیزه شدن کار انسانی, و صد ها و هزاران دست آورد تخنیکی امروزی , مگر برای همه قابل آموختن, دست رسی داشتن, طی کردن, خود عیار کردن و پیمودن است؟ جواب ما باز هم نه خواهد بود. نه هرگز همه نمیتوانند با سرعت زمان همگام شوند, زمانه ما تند خو تر میشود و ساربان زمان منتظر قافله بی حرکت نمی ایستد که محرک و نامحرک هم کاروان باشند و همه با هم این سفر را طی کنند.

در عصر ما کسانی که از قافله عقب میمانند و یا با سرعت زمان هم گام نمیشوند, می افتند, می غلطند و میمیرند. زمانه ما عصر سرعت است, شاید قبول این حکایت تلخ برای یسیاری ها دشوار باشد ولی این حقیقت حیات است. حقیقت انکار ناپذیری که برای یک اکثریت مطلق به کابوسی وحشتناک میماند که یا باید خواب نکنند و اگر هم خواب کردند بدانند که این کابوس آرامش شانرا خواهد گرفت.

 

  


بالا
 
بازگشت