مسعود حداد

 

کجایی تو ؟


نمیدانیم خداوندا،برای کی خدایی تو
که گویا خالق مایی،ولی آزما جدایی تو
تجسس میکنیم باعلم،نمی یابیم سراغت را
نشان ما بده خودرا،کجایی تو کجایی تو
بنامت می‌کشند مارا،هیولاهای وحشی آت
خبر داری ازین کشتار،ویا اینکه فنایی تو
اگر خوانَد سرودم را، بگیرد جان من قصاب
بدرگاهت کنم شکوه،قضاوت مینمایی تو؟
زتو ترساندم هردم ، به کنج مسجدش ملأ
بجای مهربان بودن، چنین ترسناک چرایی تو
بهایی را بنامت کشت ویا در مجس انداختند
اگر حُکمت همین باشد ،به نزدم بی بهایی تو
بیا با ما کنار آ و، تروریست را کنار افگن
بتوصیفت کنیم آغاز، خدایی تو، خدایی تو
مسعود حداد

+++++++++++++++++++++++++++++

 

بی ثمر

نه بر سازم برقصیدی،نه ازرازم خبر گشتی

به باغ عشق روییدی، درخت بی ثمر  گشتی

نه از اشکم بشرمیدی،نه بر وصلم برزمیدی

نه در آئینه ام دیدی، به قلبم بی اثر گشتی

غبار من،زگرَد من، زرنگ سرخ  و زرد من

نپرسیدی ز درد من، چرا تو بی نظر گشتی؟

نداری آن توانایی ، که خودرا خود ببخشایی

بسوی عشق خود آیی،سراپا تو شرر گشتی

چرا کردی تو این بازی،که با دشمن هم آوازی

 چپاولگر، براندازی،  بسوزد دل، حدر گشتی

 

ویرانه

باغ را ویران نمودند، آشیان ویرانه شد

آشیانِ  بلبلانِ نغمه خوان، ویرانه شد

شب شکست وشمع سوخت،پروانه زانجا پرید

باد تند جهل آمد، سروِ روان ویرانه شد

عشق ونفرت هردو باهم ،در نبرد افتاد، ولی

خانۀ منفور شکست ،از عاشقان ویرانه شد

گریه ی مادر زیکسو، دیدم از چشم یتیم

 اشک میبارید ، گویا، آسمان ویرانه شد

یاد آور آنزمان را، خادم خلق بوده ایم !

هستی ما ،هستی تو، همزمان ویرانه شد

میرسد در گوش «حداد» گاهگاهی این صدا

نیست تنها خاک تو، نیمِ جهان ویرانه شد

30 اپریل 2019

 

++++++++++++++++++++

 

نگهبان

زجورت ای فلک! دایم، پریشانم،پریشانم

بجای اشک زچشمم خون،بریزانم،بریزانم

نه شمسی روشنی دارد،نه ماهِ توفگندت نور

ازین ظلمت پرستی ها، بسی حیران و،حیرانم

زرنگانه بخنداند،همان دشمن که دانا است

فــراگیـــرد مرا گریه، زکارِ  دوســــت نادانـــم

سپردم روح و جانم را،نگهداری نکردی تو

ولی من در دبستانت،نگهبانِ ،نگهبانم

نه لقمه ازلبت دادی،نه شربی ازشراب خود

ببین از من بنام تو، هرآنچیزی که درخوانم

الا«حداد»فلک گفتی، ترا منظور فلکتاز است

سخن سنجیده میگویم،که،تا جان را نرنجانم

مسعود حداد

چهارم ماه اپریل

 

 

 


بالا
 
بازگشت