فضل الله زرکوب

 

شب قدر

برای من که شب و روز؛ بی تو بی‌قدر است

شبی که با تو سحر می‌شود شب قدر است

همیشه غرقه بخون باد! با تو این دل من

گرش به قدر سر سوزنی سر غدر است

خیال روی تو گر شمعِ بزم شاعرهاست

برای تیره‌شبِ روزگار من بدر است

خطاست سنجش ماه و ستاره با رویت

که در مقام قیاس؛ آفتاب هم کدر است

بسی تو برتر از آنی که ماه خوانندت

که ماه؛ نیم شبی را ز ماه؛ در صدر است

دوشنبه سوم تیرماه (برج سرطان) 1398

 

 

 

++++++++++++++++++

 

پیکی بریز!!!

گیتی برای من شده مانند گور؛ تنگ

چندان که گشته در دهنم انگبین؛ شرنگ

در من طلوع کرده غمی چون دَمِ غروب

بر من سقوط کرده شبی چون شهابسنگ

سنگی است روی شانه‌ام از دودمانِ کوه

زخمی است بین سینه‌ام از تیرۀ نهنگ

تا چند؛ ما عروسک یک مشت دلقکیم؟

در پردۀ نمایش بازیگرانِ رنگ

تا چند تیرِ قامت ما گوژ؛ چون کمان

تا کی اسیر پاردُم چارپای ننگ

تا کی بود لگدخورِ مشتی درازگوش

رخشِ نجیبِ تیزتکِ مستِ شوخ و شنگ

دستی بده که ما و تو در امتدادِ هم

بر یاغیِ زمانه ببندیم پالَهنگ

دستی بده که باز رهانیم خویش را

از حلقۀ اسارت این خیلِ کور و لنگ

از شیشۀ زُلال لبت بر لبان ما

پیکی بریز تا برود رنگِ هرچه زنگ

پیکی که بر زمانه نمی‌شاید اعتماد

پیکی که نیست قافلۀ عمر را درنگ

پیکی کز اولین شب اردیبهشتماه

باشیم تا به آخر اسفندماه؛ منگ

زرکوب پنجشنبه دوازدهم اردیبهشتماه (برج ثور) نود و هشت

کوپنهاگن

 

+++++++++++++++

 

شکارستان

دلم خو کرده با آشفتگیها مثل گیسویت

ندارد میل گردش جز به خلوتگاهِ ابرویت

مزن آرامشِ این کودکِ خوشخوی را بر هم

که ترسم خوابها گردد پَرِیشان از هیاهویت

شوم عینِ نیستانی که در آن باد می‌پیچد

نمی‌دانی چه دُشوار است دلکندن ز پهلویت

بیفشان بر لبان تشنۀ من جرعۀ آبی

چه فرقی بین رُکناباد و هامون است و آمویت!

نمکپرورده را کافی است گردی از نمکساری

قناعت کرده‌ام با این نخِ باریک؛ از جویت

کمان و تیر را بگذار و بگذر از شکارستان

به پای خویش می‌آید به استقبالت آهویت

به امیدی نشستم تا شبی در عالم مستی

شود بر شانه‌های من حمایل هر دو بازویت

مرا سیمرغ می‌سازد هوایت گر چه گنجشکم

تو البرزِ منی! جانم فدای برج و بارویت

زدی هرچند آتش؛ هست و بودم را ولیکن من

زنم آتش جهان را گر شود کم؛ تاری از مویت

پنجشنبه بیست و دوم فروردینماه (برج حمل) 1398

کوپنهاگن

 

 


بالا
 
بازگشت