انجنیر حفیظ ا له حازم

 

عکس غایب مردم در مذاکراتی که گویا برای مردم است

از مدتها بدینسو مذاکرات علنی و پشت پرده امریکایی ها با طالبان در جریان است که دوستان از کم و کاست آن مطلع هستند. این مزاکرات را از طرف امریکایی ها زلمی خلیل زاد نماینده با صلاحیت وزارت خارجه امریکا و از طرف طالبان هم یک گروپ مشخص به پیش میبرند که تا هنوز چند دور از این مزاکرات در دوحه مرکز قطر انجام یافته است.

بر علاوه چند مزاکراتی هم به ابتکار روسیه فدراتیف صورت گرفت که افراد و اشخاصی گویا به نماینده گی این و آن درین جلسات حضور یافته اند.

جنگ افغانستان همان گونه که میدانیم از چندین دهه بدینسو کشور را بسوی نابودی تمام کشانیده و تمام زیر بنا های کشور بصورت قطع نابود گردیده و میلیون ها هموطن ما به شهادت رسیده اند و میلیون های دیگر هم بیوطن شده و دیار غربت را گزیده اند و 30 میلیون دیگر هم گرسنه و در جنگ میخوابند.درین چند دهه افغانستان رژیم های متعددی را به آزمایش گرفت از چپ انقلابی گرفته تا راست افراطی از طالبان گرفته تا تکنوکرات های مفت خوار و نکتایی پوش که هیچ کدام نتوانستند درد مردم را درمانگر باشد و کیمیا بوته یی که صلح باشد به مردم ارمغان بدهند.

درین چند دهه بیقراری و بی فرمانی ها مردم افغانستان یک چیز را آموختند که بیگانه ها بما صلح نمی آورند. با تاسف این آموزه تاریخی هنوز نتوانسته در ذهن و عملکرد مردم جا بیآفتد که خود مبتکر در ساختن سرنوشت خود شان باشند.

گاه لجام افغانستان را بدست پاکستان میدهند, گاه بدست روسیه, گاهی عربها پیش دستی میکنند و زمانی هم جامعه جهانی ولی طوریکه دیده آمدیم رشته سرنوشت افغانستان در دست امریکایی هاست. آنها هستند که هر نقشه یی برای ما طرح کنند باید اطاعت کنیم و بدان پابند و رعیت باشیم.

ما قربانیان ناتوان در چنگ خود کامه گانیم و زندگی مان از وحدت و روح ملی تهی است, از قانون و دادخواهی بی بهره ایم, در مقابل زورمندان قوم, مزهب و ثروت امان نداریم, از آینده فرزندان و آزادی و حقوق خود بیمناکیم, ازبقا و بودن کشوری که حیثیت مادر را بریمان دارد حراس داریم, چنین است حسب و حال مردم ما.

همه میدانیم که صلح نیاز و ضرورت مبرم برای کشور و مردم ماست, بالاخره مردم ما هم حق دارند روزی در فضای صلح و آرامش حیات بسر ببرند و این حق طبیعی آنهاست.

لیک صلح در هر قیمت هم صلح نیست, صلحی که با برده گی و غلامی باشد جنگیدن صد باربخاطر صلح حقیقی بهتر از آن است. با تاسف و درد که یک عده مفت خوار و ظالم ازین فضای درهم و برهم بیشترین سو استفاده را کرده و خود ها را سر دمداران جهاد, رهبران قوم, رهبران دین و مزهب و مالکین کشور لقب داده اند و توده های میلیونی را غلام وار از عقب شان میکشانند و دسته دسته و درجن بست آنها را به هرکه خواستند گرو میکنند, میفروشند, به غلامی میدهند وتحفه میکنند و از نام آنها استفاده ابزاری مینمایند.

این عده افراد خطرناک ترین,خاین ترین, وطن فروش ترین و معامله گر ترین قشر تازه نفس درین درین چند دهه اخیر است که قسمت زیاد بحران وناامنی, جنگ و خون ریزی محصول کار آینهاست تا مردم صف شانرا ازین مفت خواران جدا نکنند رسیدن به رفاه همگانی دشوار خواهد بود.

اینکه چگونه این قشر توانسته اند مردم را تا این حد بیچاره و زبون کنند اینست که این دسته بعد از به قدرت رسیدن همه هست و نیست کشور را تاراج کردند و به پول های باد آورده قاچاق و فروش وطن به میلیون ها و میلیارد ها دالر دست یافتند.

پول در تمام نظام های حاکم رکن اساسی قدرت است, وقتی پول داشتی قدرت داری و قدرت داشتن زور داشتن و حکومت کردن است. این نو کیسه ها هم یکباره به میلیونر ها و میلیاردر ها تبدیل شدند و آخرین لقمه نان مردم را از آنها گرفتند و دهان شانرا با سکوت و گرسنگی بستند.

فقدان شور و شوق غرض رهایی از بند های اسارت و درمانده گی برای مردم عوام باعث شده که انرژی رهایی بخش ازین زنجیره ها رخت ببندد و توان عمل در آنان غایب باشد.

امروزه که آمد آمد طالب ها ورد سر زبانها است و از نتایج دید و بازدید ها هم چنان بر میآید که طالبان را یک بار دیگر روی شکم مردم مینشانند و آنها را فرعون ها برای مردم میسازند، بدون شک از آمدن طالب ها کسی خرسند نیست لیک مردم ازین وضعیت موجود امروزه هم آنقدر به ستوه آمده اند که حاضرند هر بلایی را( حتی طالبان و داعش را) بپزیرند تا از این شرایط که نه حکومتی است و نه بازخواستی,نه حقی است و نه حق شناسی, قوماندانان محلی در محلات شان فرعون وار عمل میکنند, ظلم و بیعدالتی فغان مردم را کشیده ، از کوچکترین امنیت و آرامش خبری نیست, فقر و فاقه گی به اوج رسیده و مردم به معنی واقعی کلمه گرسنه اند,تبعیض و یکه تازی ها زبانه میکشد, بیکاری مردم را زمینگیر کرده, دزدی رهزنی و قاچاق و اختطاف به عادت تبدیل شده که همه و همه دست مردمان را به آسمان بلند کرده که بگویند خدایا:

هر بلایی که برای ما نازل میکنی بکن مگر ما را از شر این ظالمان و فرعون های زمینی ات برهان.

بلی هموطن عزیز من

ما در همان خط رسیده ایم یا بهتر بگویم ما را تا اینجا رساندند که هر فاجعه یی را بپزیریم و چشم بسته و نا دانسته آنرا قبول کنیم صرف به امید اینکه چند سبا بیشتر نفس بکشیم.

در مزاکراتی که بین طالبان و امریکایی ها در جریان است, جمله زیر مهم ترین شرط طرفین گویا بخاطر صلح شمرده میشود

 (گفته میشود که جدی‌ترین موارد مساله میان هیات طالبان و آمریکا خروج نیروهای خارجی و تعهد طالبان در مورد عدم استفاده از خاک افغانستان علیه کشورهای دیگر بوده است.)

اگر به این جمله درست دقت فرمایید در مییابید که این همه چانه زنی های امریکا و طالبان روی این دو اصل گره خورده است که امریکا از افغانستان خارج شود و از خاک افغانستان علیه آنها استفاده صورت نگیرد, در هیچ جای این مزاکرات و تفاهم نامه ها از مردم افغانستان که قربانیان اصلی جنگ اند نام برده نمیشودو کسی هم از طالبان این سوالات را مطرح نمیکند که:

طالبان چگونه سیاست داخلی را در کشور میخواهند به پیش میبرد؟

چه حکومتی را میخواهند بالای مردم تحمیل کنند؟

با مردم چه برخوردی میخواهند بکنند ( مثل انسان یا با چوب و کیبل)؟

میخواهند دوباره یک قوم و یک ولایت را حاکم تمام افغانستان نمایند؟

و یا دوباره میخواهند که زنان غلام و برده بوده و در خانه هایشان اسیر باشند؟

باز تمام آزادی های فردی و مدنی را ولچک و زولانه بزنند؟

شستشوی مغزی که در زمان زمامداری قبلی شان بالای مردم کرده بودند، میخواهند باز بدان رفتار رکیک و غیر انسانی شان ادامه میدهند؟

صد ها و هزاران سوال دیگر؟؟؟؟؟ چون مردم طالب ها را یکبار آزموده اندمگر امریکا و امریکایی ها کورند و یا کر که حد اقل بخاطر انسانیت و بخاطر 30 میلیون انسان سرزمین ما هم اگر شده در یکی از مزاکره هایشان شان این مسایل را با طالبان مطرح کنند و نامی هم از مردم افغانستان ببرند و یا حد اقل تضمین و گرنتی ابتدایی را از آنها بگیرند که آن دحشت ووحشتی که در زمان امارت شان بالای مردم مظلوم افغانستان انجام دادند و روا داشتند دیگر انجام ندهند.

با دریغ و درد که عکس مردم در تمام نقاب های مزاکرات خالی و تاریک است.

( چه سکوتی دنیا را فرا میگرفت اگر هرکس به اندازه صداقتش سخن میگفت)                                   

__________________________________________

 

  


بالا
 
بازگش