مهرالدین مشید

 

افتضاح پارلمانی از شاخ و شانه کشی ها تا کوبیدن طبل جنگ تباری

ادب بهتر از گنج قارون بود .. فزونتر ز ملک فریدون بود

آنگاه که حمله های اعضای پارلمان بر یکدیگر را در مجلس نمابنده گان دیدم که به مثابهء قوچ های مست بر یکدیگر می تاختند، خاطره های سال های پیش در ذهنم تداعی شد که چگونه در میدان های قوچ جنگی قوچ های مست بریکدیگر حمله می کردند و با شاخ های بلند بر فرق یکدیگر می تاختند تا با پاره کردن و دریدن یکدیگر یکی بر دیگری غلبه حاصل کنند. قوچ جنگی، مرغ جنگی، کوک(کبک) جنگی، بودنه جنگی و غیره از جمله بازی های عنعنه یی مروج آن روزگار بود که بیشتر در روز های جمعه در محل های گوناگون شهر کابل مانند؛ باغ بابر، نیله باغ و محل های دیگر برگزار می گردید. شهروندان کابل که علاقمند این بازی ها بودند و روز جمعه خود را به محل های نام برده می رساندند تا از تماشای این بازی ها لذت ببرند. در کنار این بازی های پهلوانی هم از جمله بازی هایی بود که در استدیوم چمن حضوری برپا می گردید و هزاران نفر برای تماشای این بازی می رفتند. تماشاچیان و بازیکنان در این بازی ها برسر برد و باخت در این بازی ها باهم شرط می بستند و شماری ها از این برد و باخت ها درآمد خوب داشتند. گرداننده گان این بازی ها چند نفر آدم هایی بودند که به گفته یی کا که های این میدان های بازی به شمار می رفتند و به گونۀ واقعی آدم های حوانمرد، فتاه، سربه دار و عیار بودند و به بازی های شان عشق و علاقهء خاص داشتند. آنان چنان با اصول ها و قرارداد های خود پای بند بودند که حتا اندکی هم از آنها عدول نمی کردند و در پاسداری از رسم و راهء خود ورد زبان های مردم خاص و عام بودند.

بازیگران دیروزی صرف بر سر حیوانات بازی می کردند و برد  و باخت را دو حیوانی رقم می زد که تا پای جان باهم می جنگیدند و بالاخره پس از زخم خوردن های شدید و درد های سنگین میدان را برای حریف خود رها می کردند. بهتر این که در فضای آن بازی ها از سیاست و سیاستگری ها و معامله با سرنوشت مردم افغانستان خبری نیود و جدا از آن که این بازی شکل میدان قمار را داشت و جیب های شماری را خالی می کرد؛ اما باز هم بازی بیشتر وجهۀ تفنن و خوش گذرانی را داشت و از آسیب اش مردم وکشور در  سطح کل درامان بودند؛ اما متاسفانه که به تاریخ ۲۹ جوزا شماری از اعضای پارلمان به گونۀ قوچ های جنگی در داخل خانهء ملت حال و هوای دیگری داشتند که شرافت، عزت و حیثیت بازیکنان، میدان داران، گرداننده گان و تماشاچیان آن به مراتب از بازیکنان و میدان داران بازی های عنعنه یی گذشته سبک سنگی داشت که حادثهء یاد شده چون لکه یی ننگین بر دامن دور هفدهم پارلمان کشور برای همیش سنگینی خواهد داشت و خاطرهء زشت آن هیچ گاه فراموش نخواهد شد. این حادثه در موجی از جست و خیز ها وطناب کشی ها نشان داد که بررغم بررسی های هفت ماهه و برکناری رئیسان کمیسیون های پیشین هنوز هم غبار ننگین تقلب بر فضای خانۀ ملت سایه دارد و کارنامه های آنان به مثابهء کابوسی بر روان مردم ما سنگینی خواهد داشت. تنش در پارلمان پس از آن آغاز شد که رئیس موقت پارلمان آقای رحمانی را با بدست آوردن ۱۲۳ رای برنده و آقای اصولی را با گرفتن ۵۵ رای بازنده اعلان کرد. پس از آن ادعا شد که اعضای حاضر در مجلس ۱۴۷  تن بوده و شخص برنده باید ۱۲۴ رای داشته باشد. پس از آن ادعای تقلب و معاملۀ پولی در پارلمان مطرح شد و آقای اصولی ادعا کرد که رئیس مجلس در برابر اخذ یک  تا سه میلیون دالر آقای رحمانی را برنده اعلان نمود. پس از آن کمیتۀ ۲۷ نفری برای حل موضوع تعیین شد و کمیتۀ ۲۷ نفری هم در نتیجۀ مخالفت ۱۱ نتوانست، سرنخ این معضل را بگشاید و نمایندۀ پیروز را اعلام نماید تا بالاخره موضوع به نشست عمومی مجلس واگذار شد و مجلس هم موفق به تصمیم گیری دراین حصه نشد. آخرین گزارش ها حاکی از امضای ۱۳۱عضو مجلس نماینده ګان است که رای گیری را رد کرده اند و رحمانی را بحیث رئیس مجلس شناخته اند.

کشمکش بر سر انتخاب رئیس مجلس ثابت گردانید که هنوز در فضای پارلمان جهل قومی وتباری حاکم است، فساد، معامله گری، قلدری و زورآزمایی های سیاسی و قومی شماری کمشنران و دلالان زیر نام نمایندۀ مردم در آن خیلی قشنگ  سلطنت می کند. صدها دریع و درد که زیر چتر خانۀ ملت  سیاستگری های تباری بر سیاست های ملی غلبه دارد و بازی بر سر منافع ملی برای اعضای آن ارزان ترین و در ضمن پردرآمد ترین بازی است. این حادثه نشان داد که هنوز زود است، در کشور پارلمانی را منتظر بود که برای مردم افغانستان قابل اعتماد باشد و حامی قانون بوده و به مثابۀ قانون گذاران دل سوز مصدر خدمات شایان برای مردم افغانستان باشند. بویژه در همچو شرایط حساس که کشور درگیر مبارزه با تروریزم است و تروریستان با حمایت های آشکار پاکستان و شماری کشور های دیگر هر روز بر سر مردم افغانستان فاجعه می آفرینند. حرکت دیروزی نشان داد که نزد شماری از اعضای این پارلمان معامله بر سر سرنوشت و رای مردم ممکن به اندازۀ پشیزی هم نزد آنان ارزش نداشته  و  خیلی زود است تا دل به پارلمانی بست که بازتاب دهندۀ رنج های بیکران مردم افغانستان باشد و برزخم های این ملت مرحم بگذارد. چه رسد به این که به این پارلمان چشم بست تا برای رهایی کشور از چنگال تروریزم و زدودن فساد و حاکمیت قانون در کشور کاری انجام بدهند تا مردم افغانستان تحت چتر این پارلمان به یک پارلمان اثرگذار دل بندند و حکومت داری خوب را منتظر باشند؛ زیرا که حادثۀ دیروزی به اثبات رساند که  بازی با آبروی این ملت مظلوم ارزان ترین قطعۀ بازی برای اعضای بیشتر این پارلمان خواهد بود.

طناب کشی ها در این نهاد به مثابۀ نماد خانۀ ملت و مرکز قانونگذاری نشان داد که بیشتر اعضای این مجلس نه تنها به آبرو و حیثیت خود و عزت موکلان خود وفادار نیستند؛ بلکه حاضر اند که بهای بی شرمانه ترین بازی های سیاسی بازی با سرنوشت آنان را در گام نخست روی میز بازی بگذارند. کشمکش بر سر انتخاب رئیس مجلس نشان داد که در فضای پارلمان هنوز منافع شخصی، قومی، گروهی سایۀ سنگین دارد و سست عنصری شماری از اعضای آن نشان دادند که نه تنها  قطعه های خوب بازی در دستان تبارگرا ها و مافیای های سیاسی و قومی و مواد مخدر اند؛ بلکه ابزار خوب سیاست گذاری های شبکه های داخلی قدرت و شبکه های استخبارات خارجی در افغانستان نیز می باشند. حادثۀ گزینش رئیس مجلس در واقع سنگ یاس بر سینۀ مردم افغانستان را زد و آخرین امید های شان را مانند یخ ذوب نمود. با این حال چه رسد به این که منتظر بود تا این پارلمان ممثل ارادۀ ملت و تمثیل دموکراسی و حکومت قانون در کشور باشند.

تفاوت این قوچ جنگی با قوچ جنگی های پیشتر در این است که در آن بازی ها پول بر سر برد و باخت بازیکنان علنی معامله می شد و اما به گفتهء شماری از اعضای کنونی مجلس معاملهء پولی برنده گان و بازنده گان در این بازی به بهای بازی با سرنوشت مردم افغانستان مخفی و در داخل تشناب ها صورت گرفته که مایهء شرم و لکهء ننگین بر معامله کننده گان آن می باشد. این حادثه مشت های اعضای پارلمان کنونی را باز و سیما های معامله گران آنان را عریان کرد و واضح و آشکار نشان داد که ظرفیت این پارلمان کوچک تر از آن خواهد بود که بتواند در این شرایط خطیر، حساس و سرنوشت ساز وظیفهء خود را به شکل احسن انجام بدهند و از کارکرد های حکومت نظارت به عمل آورند و در قانون گذاری فایق آیند.

بنا براین برای کسانی که معیار رئیس پارلمان شدن داشتن یک سلسله ارزش های کلان چون؛ شایسته گی، لیاقت، کاردانی، مهارت، آگاهی، تقوا، عدالت خواهی، مدیریت، پایگاۀ ملی نه پایگاۀ قومی، پیشینۀ نیک و اخلاق ستوده است. ممکن در مورد انتخاب هر دو نامزد نظر خاصی نداشته باشند. از این نظر گزینش یک رئیس ایده آل در مجلس نماینده گان افغانستان یک رویا است. چه رسد به این که در مورد ایده آل بودن اعضای این مجلس سخن گفت؛ زیرا در جامعۀ از هم گسیختۀ افغانستان که سخت ناامن است ونظام اخلاقی رو به سقوط  و ارزش ها در حال پرپر شدن اند. در عین حال رای به کیلو به فروش می رسد. بنا بر این ورود افراد دلخواه، ایده آل، آگاه، مردم دوست و وطن دوست و وفادار به منافع ملی ناممکن چه که محال است. چه رسد به این که توقوع حداقل داشتن آگاهی از نظام پارلمانی از بسیاری نماینده گان کنونی را داشت. جدا از آن که موضوع قومیت را در کشمکش های دیروز در مجلس مطرح کرد و داوری ها را بر بنیاد داشتن یک سلسله ارزش های کلان مانند؛ وفاداری به منافع ملی، اقتدار و وحدت ملی را  در پیوند به برنده گان و باخته گان در رابطه به گزینش رئیس مجلس ارجحیت داد، در کل گفته می توان که بیشتر این عالی جنابان در اصل همچو هوایی هم ندارند و چه رسد به این که هوای دغدغۀ مردم داشتن را در بیشتر آنان سراغ نمود و از آنان توقوع آگاهی داشتن از اصول های پارلمانی را داشت و یا این که از اصول و وظایف داخلی مجلس و وظایف یک وکیل آگاهی داشته باشند

 این در حالی است که بر بنیاد قانون اساسی وظایف مجلس نماینده گان عبارت است از،  تشکیل کمیسیون برای موضوعات مورد بحث، تعیین کمیته خاص برای بررسی و مطالعه اعمال حکومت، تصویب، تعدیل یا لغو قوانین یا فرامین تقنینی،  تصویب برنامه‌ای انکشافی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تکنولوژیکی،  تصویب بودجه دولتی و اجازه اخذ یا اعطای قرضه، ایجاد واحدهای اداری، تعدیل یا الغای آن،  تصدیق معاهدات و میثاقهای بین‌المللی یا فسخ الحاق افغانستان به آن،  اتخاذ تصمیم در مورد استیضاح از هر یک از وزرا،  اتخاذ تصمیم راجع به برنامه‌های انکشافی و بودجه دولتی و تأیید یا رد مقرریها مطابق به احکام این قانون اساسی می باشد و رئیس پارلمان بر اساس اصول وظایف داخلی ۲۲ وظیفه دارد که در ماده سیزدهم اصول وظایف داخلی مجلس به آن اشاره شده‌است. به یقین گفته می توان که بیشترین نماینده گان کنونی شاید هنوز ندانند که آداب پارلمانی چیست و یک عضو پارلمان چه وظایفی دارد.

حوادث پی در پی  در پارلمان نشان داد که با تاسف شماری از نماینده گان مجلس جدید از داشتن آداب پارلمانی هم معذور اند و شاید هم با بسیاری از آداب دیگر ناآشنا و بیگانه باشند. حالا که بحث بر سر رعایت اصول و آداب اخلاقی در پارلمان کشور است و اشاره به شاخ و شانه کشی در پارلمان و بویژه شکستن دروازهء پارلمان بوسیلهء آقای اصولی و حامیانش و وارد شدن به زور در پارلمان پس از ضرب و شتم نیرو های امنیتی است که امروز رسانه ها از رخداد جانگداز آن پرده برداشتند. آنهم لت و کوب شریف ترین انسان هایی که به بهای جان های شیرین شان امنیت را برای کسانی ارزانی می کنند که بسیاری از آنان مانند ضاربان امروزی حتا به خاک پای آنان ارزش ندارند. بیرابطه نخواهد بود تا اندکی به آداب اخلاقی اشاره سود. در متون قدیم ادب و اخلاق مترادف به کار برده شده و ادب و اخلاق جوهر انسانی قبول شده است. فلاسفهء یونان قدیم از آن به عنوان بزرگ ترین فضیلت انسانی یاد کرده اند. خداوند انسان را با خلق کریم آفریده و پیامبرش را مکارم اخلاق خوانده است. پیامبر آداب اخلاقی را از ویژه گی های استثنایی انسان دانسته و برای پیشبرد هر کاری آدابی را لازم شمرده است و رعایت آداب را در هر کاری امری لازمی و آداب را کلید گشایش هر امری در زنده گی یاد کرده است. مانند آداب نان خوردن، آداب نشستن، آداب صحبت کردن، آداب وارد شدن به اتاق، آداب و اخلاق وارد شدن به خانهء ملت و بالاخره آداب دیپلوماسی یعنی چگونگی پیام های سیاسی و شیوه های برقراری ارتباطات سباسی سالم . مثمر، اخلاق پارلمانی و غیره ؛ چگونگی و بهتر رعایت کردن هر یکی از این آداب بر بزرگی انسان افزوده و انسانیت او را با کلید اخلاقی رقم می زند. از این رو رعایت اصول اخلاق در جامعه از خانه تا بازار و محیط کاری از وجیبه های خوب انسانی قبول شده است. چگونگی رعایت میزان اخلاقی در جامعه شخصیت و بزرگ واری انسان را تعیین می کند. دیل کارنگی روان شناس معروف امریکایی چندین کتاب را زیر نام هایی چون؛ آیین دوست یابی، آیین سخنرانی،آ یین کامرانی، آیین زنده گی و غیره به نشر سپرده است که خواندن این آثار گرانبها برای هر کسی لازم است تا آشنایی با آیین های گوناگون کار و بار زنده گی بیشتر و بهتر سر و صورت بگیرد. در این شکی نیست که چهل سال جنگ و ناامنی از هم گسبختگی های شدید را در جامعه بوجود آورده است که تمامی آداب، اصول، ارزش ها و فضایل اخلاقی در جامعه را با چالش دچار کرده و انسانیت در ابعاد گوناگون در جامعهء ما را زیر پرسش برده و انسانیت را در حامعهء ما غریب تر و به ناکحاآباد تاریخ تبعید کرده است. از همه جانگدازتر این که وارد شدن حامیان آقای اصولی به مثابهء قانون گذاران پس از لت و کوب کردن محافظان دروازهء ورودی پارلمان ضعف اخلاقی و نبود آداب و اخلاق پارلمانی آنان را برای مردم ما آفتابی نمود. این حادثه نشان داد که آقایانی مانند اصولی ها و حریف او چنان مشتاق مقام نه برای خدمتگذاری به مردم؛ بلکه برای سوء استفاده از قدرت اند که برای تکیه کردن به کرسی ریاست پارلمانی جز پروای قدرت و حتا دغدغهء قومی هم نداشتند. هرگاه چنین نمی بود. ما امروز شاهد افتضاح این چنبنی در پارلمان کشور نمی بودیم. شاخ و شانه کشی ها و دروازه شکنی ها، از همه جانگدازتر لت و کوب کردن نیرو های امنیتی کشور که هر لحظه سینه های شان آماج گلوله های تروریستان نامسلمان و مزدور گوش به فرمان آی اس آی است، به گونهء آشکار از سیمای اصلی این آقایان پرده برداشت  و تشت رسوایی شان را از بام به زیر افگند. نه تنها این که عزت و آبروی مردم افغانستان را نیز بیرحمانه به بازی گرفتند و مردم افغانستان هرگز آنان، کارگزاران، گرداننده گان و بازیگران پشت این صحنهء افتضاح بار و ننگین را نمی بخشند. هرگاه آنان اندکی از مردم شرم داشته باشند، داوطلبانه حاضر به معذرت خواهی از مردم می شدند و افسوس که از داشتن همچو جرات اخلاقی و آداب انسانی و پارلمانی فرسنگ ها فاصله دارند.بر مصداق این شعر مولانای بزرگ برای این عالی جنابان : از خدا خواهیم توفیق ادب --- بی ادب محروم شد ار فصل رب

از برج و باروی شماری ازاین موجود های (...) سنده بر مصداق این سخن( گاو شیری از برج پستانش معلوم است) فهمیده می شود که کاری از دست شان ساخته نیست و حضور آنان در پارلمان شاید مصداق سخن" احتیاج به کفن کش قدیم را " پیش آورد و مردم بر همان دلالان و کمیشن کاران قدیم پارلمان شکر بکشند. حادثهء امروز نشان داد که بیشترین اعصای این پارلمان وابسته اند و نه به هدف خدمتگذاری به مردم؛ بلکه به هدف معامله گری و غارت وارد خانهء ملت شده اند. زا تاسف که حادثه های پی در پی در خانۀ ملت حیثیت و عزت شماری از آدم های شریف اعضای پارلمان را هم به شدت زیر پرسش برد. حال دیده شود که آنان برای اعادهء حیثیت خود چه کاری خواهند کرد تا سیاه روی شود هر که در او غش باشد.

بیجا نخواهد بود تا در پایان به آن اشاره کرد که همانا یک واقعیت استخوان سوز در پشت این همه کاستی ها و کوتاهی ها و شاخ و شانه کشی ها قرار دارد که حکایت از نوعی زورگویی تباری دارد که تمامی حادثه را تحت شعاع خود قرار داده است. این موضوع نه تنها حقانیت مسأله را زیر پرسش برده است؛ بلکه پای داوری ها را هم در آن می لنگاند. آقای اصولی در حالی مخالفت می کند که ۵۵ رای ګرفته است و با این حال هر فیصله یی که صورت گیرد، شانس برد اصولی در آن صفر است. با این این پرسش مطرح می شود که وی از این جنجال آفرینی ها در این شرایط حساس کشور چه می خواهد. هدف اش زورگویی تباری و یا به بحران بردن کشور به گونۀ سیستماتیک است که در عقب آن دستان کلان و بازیگران ناعاقبت اندیشی قرار دارند که به گقته یی از آب گل آلود ماهی بدست آورند. هر خواستی که در عقب آن پنهان باشد. این واقعیت چون آفتاب نمایان است که آنان می خواهد، بحیث داشاکل قومی عمل کند و با چشم پوشی از واقعیت های موجود در کشور با این بهانه طبل جنگ قومی را در کشور به صدا درآورده است. در این صورت در مبارزه بر سر بدست آوردن ریاست مجلس نماینده گان حق با آن تاجر بچه یی است که چکش بدست از حق خود دفاع می کرد و به قول معروف کارد ستم قومی را به استخوان رسیده تلقی نمود و به تعبیرمائو عدالت را از میلۀ تفنگ جستجو کرد. در حالی که منطق دموکراسی حکم می کند تا بازنده  به گونۀ داوطلبانه به رقیب خود تبریک گفته و با فشردن دست اش به ارزش های دموکراسی ارج بگذارد و از روند انتخابات به عنوان پیروزی دموکراسی استقبال نماید؛ اما در کشور ما که از هم گسیختگی های اجتماعی، تبار گرایی و رویکرد های شخصی و سلیقه یی به اوجش رسیده است، چنین توقوع  خیالی بیش نیست که برعکس بازنده حاضر است تا به هر طریقی ممکن رقیب پیروز خویش را از پای بیندازد و قرعۀ پیروزی را به نام خود بزند. یاهو

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت