محمد علی مهرزاد

   

ازتل ابیب تا اسلام آباد

آنچه دیپلوما سی وصلح را درمنطقه وجهان بی اثر ساخته است ، چگونگی به وجود آوردن کشورهای است که سابقه وتجربه کسب استقلال را نداشته ، صرف روی پلانها ی استخباراتی و استعماری درنقشه جهان برای تامین منافع اقتصادی وتسلط برکشورهای که از نعمات مادی ومعنوی بهره مند بودند ، دردراز مدت قدرتهای مطرح ان زمان ، چون دانه نا سورپاکستان رادرجوارافغا نستان که حیثیت قلب اسیا را دارد واسرائیل را درقلب کشورهای خاورمیانه ایجاد کردند.البته نباید ایجاد دوکشوررا صرف جنبه مذهبی ودینی داد ؛ بلکه عامل سیا سی ، ژئوپولیتیک واقتصادی درآن نقش داشته است.حالاکه بحرانات اقتصادی واجتماعی چون جرقه های آتش افروزبه شکل پنهان واشکار، تفاوت دربین کشورهای فقیر وغنی ، تضادهای طبقاتی خفته را بیداروشعله ورساخته است، حل مسا یل ومعضله های سیاسی واقتصادی که خود بوجود اورده بود ند ازعهده وتوان تهاجمات نظامی برآورده نیست ؛ بلکه عامل اصلی همه بحرانات وجنگ های غیر عادلانه  نظا می که درطول تاریخ  بوقوع پیوسته کشورهای استعمارگرغرب وشرق بود ند که توسط همین کشورهای  دست نشانده به راه انداختند، وموجب مسابقات تسلیحاتی درسطح منطقه وبا لاخره درپهنه گیتی در وجود کشورچون پاکستان واسرائیل تا اکنون تداوم داشته ودارد. تاریخ شاهد وگواه است که پاکستان واسرائیل در حقیقت روی مصلحت سیاسی با بکارگیری دیپلوماسی فریب ونیرنگ امپراطوری بریتانیا به وجود اورده شدند، بدون اینکه سابقه وتجربه مبارزه استقلال طلبانه داشته باشند دردونقطه نهایت با اهمیت یعنی درجوارافغانستان وکشورهای خاورمیانه پیوند وپینه زد ند.روی همین اصل استعماری بود که که اکنون نه پاکستان ونه هم اسرائیل امروزاصلاً مفهوم وارزش استقلال وازادی را ندانسته به حریم کشورهای همسایه تجاوزومداخله وبا لاخره اعتنا نمی کنند؛ یکی چون مزدوران استعمار درلباس مذهب ودیگری دراتش تعصب و برتری تبارگرایی یهودیت وصهونیزم نه تنها ارامش را ازکشورهای همسایه گرفته اند بلکه  به حیث کانون تهد ید برای صلح وامنیت جهانی تبد یل شده اند. تا جاییکه شواهد تاریخی بعد از جنگ جها نی دوم گواه است ؛ فعالیت ها وتلاشهای سیا سی ، دیپلوما سی اکثرروسای جمهورامریکا درحل قضایای دیروز وامروزدرمنطقه وجهان تحت تاثیرونفوذ سیاستمداران کهنه کارانگلیس ، به مشوره بانکداران یهود ، گروه افراطی صهونیزم ها آب خوره داشته است. حالاکه رئیس جمهورجد ید امریکا ترامپ برای حل مسا یل   سیا سی وجلوگیری از مداخله پاکستان درامورافغا نستان ، مبارزه با تروریزم ، محولانه های تروریستان درپاکستان  حل موضوع فلسطین واسرائیل به دیپلوماسی تهاجمی دست یازیده است ؛ اختلافات جغرافیایی که درتعیین سرحدات کشورها بریتانیا بعد ازجنگ جهانی دوم بوجود آورد ؛ امروز حواد ثی که درجنوب سرحدات ما می گذرد ، ناشی از همان سیاست (( تفرقه بیاندازوحکومت کن)) انگلستان است که پاکستان به حیث دستیا رومجری دستورات اجرایی قدرت انگلیس قرارگرفته است، حتی امریکا متحد طبعی خود بعد از بریتانیارا به مبارزه طلبیده است.این یک پدیده ای شوم ونا میمون ناشی از دیپلوماسی نیرنگ دولت بریتانیا بود که درقا ره هند وافغانستان این قلب اسیا به وقوع پیوست. همان طوریکه برای تسلط کشورهای نفت خیز خاورمیانه تجزیه امپراطوری عثمانی را درسال 1899 میلادی برنامه ریزی وتوطه چینی شد، برای تسلط برقاره هند وجلوگیری از نفوذ شوروی سابق به اب های گرم جنوب ، تلافی شکست که انگلیس    درافغا نستان نصیب شد، با وعده های د روغین وفریبکارانه اعراب را به یاری خود زیرکارانه کشانید؛ همزمان تجزیه هند را به نام جدایی مسلمانان ازهند وستان، ایجاد کشوری به نام پاکستان د رجوارافغا نستان معضله ایجاد خط فرضی     (( دیورند)) را ازیک طرف، مشکل واختلافات دایمی دربین هندوستان وپاکستان ؛ از طرف دیگراختلافات مرزی دربین افغانستان وپاکستان بوجود آورد، که تا امروزادامه دارد. واز جانب دیگر کشورهای مسلمان را اغفال نمود که گویا مسلمانان را ازسیطره بودیزم نجات دادیم یک احسان مضاعف براین کشورها تحمیل کرد.! حوادث امروزدرافغانستان دست آورد وکشت صدها سال قبل استعمارگرانگلیس است که ما طعم تلخ آنرا امروزمی چشیم. تعجب درین نکته نهفته است که هنوزکه هنوزاست با این همه فراز وفرود وعهد شکنی های تاریخی بازهم دولت مردان افغانستان چشم انتظاردارند تا دیپلماسی تهاجمی ترامپ رئیس جمهورامریکا  که به راه انداخته شده است؛ ایا امریکا می تواند خارج از صلاحیت ونفوذ اسرائیل وحامیان پاکستان مستقلانه در تطبیق استراتیژی خود که با افغانستان تعهد امنیتی سپرده ضمانت اجرایی نسبت به عدم مداخله ومحو لانه های تروریزم که به اعتراف اخیرصدراعظم پاکستان گواهی موثق برحمایه پاکستان از تروریستان مقیم آن کشوراست اقدام جدی بعمل آورد.!؟اگرامریکا نتواند شبکه های استخباراتی پاکستان ( آی-اس-آی) را مهارکند، به قول یکی از صاحب نظران امریکا یی که گفته بود:(( امریکا اکنون به حیث مجری دستورات اجرایی خارج از قانون اساسی امریکا توسط بانکداران یهود وگروه ما جراجوی صهونیزم بین المللی نسبت به ظلمی که به مردم فلسطین اسرائیل روا می دارد، ومداخله وکشتارمردم بی گناه افغانستان توسط اعمال تروریستی وانتحاری که توسط شبکه استخبارات نظامی پاکستان که شاخه یی از استخبارات موساد وانتلجنت سرویس انگلستان است، به حق مردم مظلوم افغا نستان براه افتیده ، جای هیچ شک وتردید نمانده است. )) حوادث نیم قاره هند نشانگراین واقعیت درد ناک است که بعد ازجداشدن یک قسمت از خاک هند به نام کشورپاکستان وبخشی عظیمی از خاک کشورما توسط انگلستان به این معنی نبود که بریتانیا به حال مسلمانان هند دل سوخته باشد ، ویا به هویت اسلامی شان وقعی گذاشته باشد ؛ هرگزچنین فکری درکارنبوده، برعکس هدف بریتانیا جلوگیری از جنبش های ازادی بخش اسلامی وملی بود که توسط فرزند راستین افغا نستان سید جمال الدین افغان به همکاری اقبال لاهوری که برای وحدت اسلامی مبارزه علیه استعمارانگلیس را براه انداخته بود ند دست به این اقدام زد.درمقابل این جنبش های ازادی بخش، انگلیس حساسیت وخطری که متوجه منافع خود می د ید ، دسیسه وفتنه گری های جدید را بکاربرد ، تا همیشه کشورهای اسلامی را درحال منازعه وکشمکش درمقابل کشورهای مجاور قراردهد،روی این مفکوره یی استعماری بود که افغانستان را به حیث سپردرمقا بل تها جم وپیشروی شوروی به طرف اب های گرم جنوب طرح ریزی وقرارداد. مداخله پاکستان توسط به راه انداختن تهاجم طالبان فصل دیگری ازتوسعه طلبی وتطبیق پلان های بریتانیا را درافغانستان می توان تلقی کرد، درجریان این پلان ها بدون شک انگلیس ماهرانه توانست پای امریکا را قبل ازوقت به حیث مجری تازه نفس درمنطقه عملی وبکشاند؛ غافل ازاینکه درتطبیق این پلان های شوم پاکستان به حیث وسیله نا مطلوب از حمایه امریکا بهره مند شد،فعلاً اوضاع طوری است که امریکا ومتحدین ان درجنگی موسوم به تروریزم درافغانستان زمینگیرشده است، که از راه نظامی شکست طالبان را درکوتا مدت بعید می داند،ازطرف دیگرامریکا نمی خواهد بالای پاکستان که لانه تروریزم دولتی  است ، فشار وارد کند تا صلح درمنطقه حاکم شود . سیاست مداران ونظامیان امریکا برای بیرون رفت ازین بن بست نظامی کنونی خطرات روبه افزایش تروریستان وبخصوص دستیابی شان به زرادخانه اتمی پاکستان به شتاب هرچه بیشتردرجستجوی راهکارهای وراهبرد جد ید ازجمله دیپلوماسی تهاجمی هستند ؛ازجمله کسا نی که درباره سیاست دوگانه پاکستان که ازانگلیس به ارث برده نهایت طورهمه جانبه نظریات واقع بینانه داشته ، هنری کسینجریهودی تبارمتولد المان وسیاست مداربرجسته امریکا یی است که دردهه هفتاد بحیث وزیرخارجه حکومت نکسن وفورد ایفای وظیفه می نمود ، وی برنده جایزه نوبل ، درفرجام جنگ ویتنام وسیاست ( دیتانت) با شوروی ، همچنین بحیث مشاورغیررسمی جورج بوش دراموراسرائیل واشغال عراق ایفای وظیفه نموده است . کسینجربا نشریک مقاله درواشنگتن پست وهرارلد تریبیون بین المللی دیدگاهش را درمورد ساختن یک استراتیژی جدید برای افغانستان ، وهم چنان برخورد پاکستان به چاپ رسانیده بود که نکات برجسته آن درباره پاکستان را می توان چنین استنباط کرد: کسنجرریشه مشکلات امنیتی افغانستان وهندوستان را دربازی پاکستانی ها وسرمایه گذاری برسرتروریزم بحیث ابزاردرراستای سیاست های منطقوی این کشورمی بیند، وبرای استراتیژی سازان دولت امریکا توصیه می کند که باید خطرپاکستان را جدی بگیرند وچنین ابرازنظرکرده است:(( رفتارپاکستان بسیارحیاتیست باید برای رهبران پاکستان واضح ساخته شود که تداوم پناه دهی به تروریستان ویا تداوم این عمل خطرناک عاقبت پاکستان را درمقابل خشم جامعه جهانی قرارمی دهد ؛ اگرتروریستان درافغانستان غالب شوند مطمیناً پاکستان هدف بعدی انها خواهد بود،طوریکه حوادث درسوات نزدیک اسلام اباد به وضاحت نشان داد که،اگرچنین اتفاقی بیفتد کشورهای؛ منطقه وجهان شدیداًنیازمند مشورت با یکدیگردرزمینه جلوگیری از افتیدن سلاح زروی پاکستان بدست تروریستان ناگذیرخواهند شد، تا درمحولانه های تروریزم اقدام کنند.درین صورت باید پاکستان درزمینه تصمیم بگیرد؛درغیران موقعیت پاکستان برای دهه ها درعرصه جها نی حوادث فاجعه باروغیرقابل جبران را  نه تنها برای منطقه بلکه برای جهانیان ایجاد خواهد کرد.)) احمد بلال کارشناس مسایل سیاسی پاکستان درباره سیاست خارجی آن کشورچنین ابرازنظرکرده است:((پاکستان از دین به عنوان ابزارضد ملی گرایی درافغانستان استفاده می کند.بنا بران پاکستان درتلاش است تا ازدین به عنوان یک ابزارمتحد کننده برای تضعیف قوم گرایی در داخل پاکستان وملی گرایان افغا نستان درخارج استفاده کند.بعد از1947 درپاکستان این تصوربرسه محورقرارگرفت: اولاًپاکستان تلاش کرد که نفوذ تمام احزاب سیاسی – قومی در پاکستان با دستگیری وزندانی ساختن رهبران ارشد آن کشوروتقویت تبلیغات علیه انها را مهارکند.چراکه افغانها رابه بهانه ارتباط با کنگره هند متهم ساخت . فرار اسلام گرایان موقف پاکستان رادربرابرپشتون ها ی پاکستان تقویت نمود.بنیان گذارنهضت اسلامی افغا نستان به نصرالله بابربه رهبری (( مولوی حبیب الرحمان)) با ابتکارو براه انداختن جنگ های چریکی زمینه را برای فراریان افغان فراهم ساخت. از 300-700تن از افغا نهای اسلام بنیاد گرابه اموزش گرفته وبه سال 1353به عملیات به افغانستان اعزام شد ند. این خیزش یک فاجعه ی برای اسلام گرایان افغانستان بود، هدف این اسلام گرایان این بود تا مرزقوم گرایان وجدایی طالبان پاکستانی ازاین گروها شوند. هدف بعدی پاکستان این بود تا توسط همین احزاب اسلامی بنیاد گرا موضوع خط دیورند را نا دیده وخنثی کند.مرحله بعدی پاکستان دوران جهاد ، یکبا ردیگر به مهاجران افغانستان پناه داد ؛ اما این بار به ملیون ها تن از ان ها، آموزش نظامی وبعداً به عنوان وابزاربرای منافع خودش استفاده کرد.پاکستان مخالف ملی گرایی در افغا نستان است ؛ هدف پاکستان خنثی ساختن پشتونیزه سازی وافغان گرایی بود. درمقابل از اسلام گرایی افراطی حمایت وپشتیبا نی کرد.زیاد تر تحت عنوان (( اخوت اسلامی)) پاکستان استفاده ابزاری نمود ، دربین این مها جران که به پاکستان مجبوربه فرارشدند، برخی از انها متفکران وملی گرایان بودند که درحکومت ظاهرشاه وداود خان خدمت کرده بودند. با این حال ، بسیاری از چهره ها یا ترورشدند ویا مجبورشدند پاکستان را ترک بگویند. انانکه از طرف پاکستان ترورشدند ، عزیزالفت- متفکرونویسنده، بهاوالدین مجروح وزیرپیشین وفلیسوف – عبدالا حد کرزی، عضوپیشین پارالمان افغانستان ،عبد الرحمان پژواک، تعدادی از اعضای افغان ملت ، تعدادی از اعضای حزب ملی گرای پشتون ها درپاکستان ترورشدند اماهرگزترورکننده پیدا نشد. این ها اشخاص بود ند که از تجربه کافی وحرفه ای بهره مند بود ند. این همه تروربرای این بود تا زمینه را برای سران مجاهدین بی تجربه واحساساتی در اموردولت داری وتسلط اسلام رادیکال را در افغانستان مساعد سا خت . صاحب نظران سیاسی افغانستان وبین المللی ، ناکامی سیاست امریکا را درحل اختلافات افغانستان وپاکستان وقضایای که درسرحدات جنوب افغانستان ادامه دارد ؛ ناشی از اختلافات وگرایشات اعضای ناتو درنحوه جنگ با تروریزم وکم علاقه گی مردم اروپا درفرستادن فرزندان شان به جنگ افغانستان  می بینند، کشورهای دیگربه خصوص اعضای ناتونیزباید تصمیم بگیرند، اشتراک ناتودرقضایای افغا نستان با پاکستان نباید سمبولیک پنداشته شود؛ بلکه برای حفظ برخی انتظارات شریفانه وانسا نی ، حمایت افکارعامه جهانی ازعملیات های نظامی کشورهای ناتو نهایت یک امرضروری درافغا نستان پنداشته می شود.ودرغیرآن ازمحبوبیت ترامپ دراروپا یک مقدارکاسته خواهد شد؛ اما امریکا مجبوراست تصمیم بگیرد تا برای حل اختلافات اجتناب ناپذیر درافغا نستان و جلوگیری ازرشد تروریزم درپاکستان نباید ازاشتراک موثرکشورهای ناتو چشم پوشی کند. درحالیکه امریکا درساختاردولت نقشی فعال داشته است؛ نبایدبا این همه هزینه انسانی ومالی یکباردیگرافغانستان را چون دوران شکست شوروی تنها گذاشت. باید میان امنیت وبازسازی اقتصادی رابط منطقی ایجاد شود ، چرا درین چهاردهه اخیر شیرازه اقتصاد کشورویران شده است، امریکا مطا بق این استراتیژی یک گروپ کاری متشکل از همسایگان افغانستان ، هندوستان واعضای دایمی شورای امنیت ملل متحد را بگنجاند تا این گروپ کاری دربا زسازی ، توسعه اقتصادی،تامین صلح صادقانه عمل کنند وبه جنگ های نیابتی نقطه پایان بگذارند.

 

 


بالا
 
بازگشت