عبدالقیوم میرزاده

 

مکثی بر بیان مداخله گرانه عمران خان صدراعظم پاکستان

در کشاکش  مذاکرات نماینده گان وزارت خارجه امریکا تحت ریاست زلمی خلیل زاد با نماینده گان طالبان که نیروی فرمایشی زیر نظر اداره استخبارات نظامی پاکستان برای مقاصد نظامی - استراتیژیک پاکستان میباشند عمران خان صدراعظم پاکستان روز جمعه ۱۵ مارچ سال روان در یک گردهم آیی قبایلی در منطقه سرحدی باجور بدون در نظرداشت و رعایت حقوق و روابط بین الدول گفت که: صلح بزودی در افغانستان برقرار میگردد و در آینده نزدیک یک ( حکومت خوب ) که برای تمام افغانها قابل قبول میباشد خواهد آمد . از این پیشتر هم شاه محمود قریشی وزیر خارجه پاکستان بعد از دیدار و مذاکره با وزیر خارجه آلمان که بعد از سفر و ملاقات با رهبران حکومت افغانستان به پاکستان سفر کرده بود طی یک کنفرانس مطبوعاتی در جمع خبر نگاران در اسلام آباد بتاریخ ۱۲  مارچ از پیشرفت مذاکرات دوحه میان امریکا و طالبان خبر داده و بیان داشت که نتایج ملموس این مذاکرات موفقیت دیپلو ماسی پاکستان را بیان میدارد.

اما در افغانستان با وصف تشکیلات طویل و عریض وزارت خارجه افغانستان و سفارت خانه های طویل و عریض آن حکومت افغانستان نه تنها در این مذاکرات به حاشیه گذاشته شده است بلکه هیچ نوع اطلاعی از متن مذاکرات ندارد.

آنچه مقامات  وزارت خارجه افغانستان در واکنش به این بیانات مداخله گرانه  انجام دادند فقط مستشار سفارت پاکستان را احضار مراتب اعتراض خود را بیان و خواهان توضیح بیشتردر باره اظهارات عمران خان صدراعظم پاکستان شدند. اینکه پاکستان در این باره به حکومت افغانستان توضیح داد یا خیر هنوز ما نمیدانیم.

از تحلیل وضع چنین استنباط میگردد که تا هنوز هم حلقه مفقود در کنش ها و واکنش های مردم، حکومت و نخبه گان در افغانستان همانا درک بسیار کمرنگ و ضعیف از منافع ملی میباشد. امریکا بدون در نظرداشت حکومت افغانستان با دشمنان و مخالفین اش مذاکره میکند، پاکستان برای کشور ما حکومت میسازد ولی همه نه تنها سکوت اختیار کرده اند بلکه سوگمندانه در پی چاق ساختن اختلافات درونی بوده و به استشاره حمایت کننده گان خارجی شان با هر حرکت حکومت مخالفت کرده و مردم را به بیراهه میکشانند. 

امریکایان برای تحقق برنامه های استراتیژیک شان در اکتوبر ۲۰۰۱  به بهانه مبارزه با تروریست های طالب و همکاری شان با القا عده که بوسیله پاکستان تربیه، تجهیز و تسلیح میشدند به افغانستان حمله کرد و بنا بر روابط حسنه اش با پاکستان  به پاکستانیها این اجازه را داد تا افسران و عمله استخبارات نظامی شان را که با گروه های طالبان همکاری داشتند بوسیله طیارات نظامی آن کشور از کندوز و ساحات دور تر از سرحدّات پاکستان به صورت مصون به قرار گاه مرکزی شان یعنی پاکستان انتقال دهند.  آنچه اظهر من الشمس است امریکا در افغانستان منافع استراتیژیک دارد آنها نه تنها به منابع سرشار زیر زمینی افغانستان نیازمند اند بلکه میخواهند منابع انرژی و انتقال انرژی  منطقه را هم در کنترول داشته و مدیریت کنند، آنها تلاش دارند بوسیله عمال خرابکار و نیرو های جدایی طلب مسلمان حکومت و اداره چین را تحت فشار قرار دهند، آنها  بوسیله احزاب جهادی مسلمان، مافیا و قاچاقبران بین المللی و تروریستان که مراکز شان در پاکستان و حاشیه های مرزی  قرار دارد کشور های تاجکستان، ازبکستان و قرغیزستان و فدراتیف روسیه را بوسیله عملیات های خرابکارانه و انتقال مواد مخدر که در افغانستان تولید میشود  تحت فشار  قرار داده اند، آنها از حضور شان در افغانستان ایران را تحت فشار قرار داده اند و با حضور نظامی شان در افغانستان و برهم زدن بیلانس قوا در جهان منافع هنگفتی را تصاحب کرده اند و هنوز هم این نفع برداری کماکان ادامه دارد. اما هزار حیف و دریغ که همه دنیا میتوانند در راستای منافع کمپنی های بزرگ و منافع ملی شان از هزاران کیلومتر آنطرف ها و هم از نزدیکی ها خود را به آب و آتش زده از دهن گرگ و شیر با وسایل و ذرایع گوناگون دیپلوماتیک و غیر دیپلوماتیک متعارف و غیر متعارف قناعت گرگان و شیران را حاصل و سهم شان را در راه منافع ملی شان بدست می آورند ولی در طول این همه سالها عناصر خود فروخته که در راس و قاعده قدرت در افغانستان بودند حتی برای یک لحظه هم به منافع ملی کشورما افغانستان نیاندیشیدند و سراپا در غلامی امریکا، پاکستان و کشور های دیگر ذینفع قرار داشتند و هنوز هم این حلقه غلامی را به گردن دارند و از اینجا و آنجا شعار های حمایت از پاکستان را سر داده و در خط منافع آنکشور علیه منافع ملی و حاکمیت ملی افغانستان عمل میکنند واین هم  نتیجه این همه غلامی به بیگانه که سرنوشت و مقدرات مردم و کشور را به بازی گرفته اند. دولت و حکومت ما متاسفانه از هیچ سر از اسرار درونی مذاکرات اخیر امریکا و طالبان خبر ندارد اما پاکستان برای ما ( حکومت خوب )  ساخته است و از تشکیلات آن هم با خبر است که

 ( مورد قبول همه مردم ما )  میباشد.

وزارت خارجه طویل و عریض ما فکر میکند که تنها با احضار مستشار سفارت پاکستان وظیفه اش به آخر رسیده و دیگر کاری نمیشود کرد. و یا اینکه وزارت خارجه امریکا حمد الله محب  مشاور امنیت ملی ما را بخاطر ارایه نظریات اش در باره روش خلیل زاد در مذاکره با طالبان بدون در نظر داشت حکومت افغانستان مورد سرزنش قرار میدهد ولی  از سنگ صدا بر می آید اما از وزارت خارجه ما صدایی برای دفاع از اتباع افغانستان و منسوبین  مقامات ارشد افغانی که مکلفیت دفاع شان در خارج از مرز های افغانستان وزارت خارجه و نماینده گی های سیاسی مقیم در دول متحابه و غیر از آنرا عهده دار است، شنیده نمیشود. این چه سکوت مرگبار است؟ مگر این وزارت خارجه پاکستان است که در شهر کابل موقعیت دارد؟ چرا در چنین اوضاع و احوال سرنوشت ساز برای ملت و کشور ما همه با روحیه وطندوستی و همیاری و همدلی با یک صدای رسا و با یک مشت واحد برای دفاع از مادر وطن عزیز ما بدور حکومت خویش که در شرایط حاضر یگانه مرجع تطبیق قانون و دفاع از نوامیس ملی ما میباشد حلقه مستحکم ایجاد نمیکنیم و رهبری کشور را در راه تحقق اهداف ملی یاری نمی رسانیم؟ تا به این ترتیب به امریکا، پاکستان، ایران، روسیه و دیگران بصراحت برسانیم که ما در باره صلح، حکومت و سرنوشت آینده خویش خود تصمیم میگیریم. امریکا و همه کشور های ذینفع در افغانستان بدانند که ما و حکومت ما براساس  منافع متقابل با در نظرداشت منافع ملی افغانستان روابط خارجی خویش را تآمین میکنیم.  و در مذاکره با طالبان از همه مهمتر و در گام نخست به این سوال پاسخ ارایه گردد که طالبان از کدام منابع و برای کدام مقاصد حمایت مالی  و تسلیحاتی میگردد. این سوال برای صلح بین المللی و منطقوی از اهمیت فراوان برخوردار است یا طالبان خود منابع تعلیماتی، لوژستیکی، مالی و تسلیحاتی شانرا  معرفی کنند ویا اینکه هیأت های حقیقیت یاب بین المللی بیطرف منابع تعلیماتی، لوژستیکی، مالی و تسلیحاتی طالبان را دریافت و علل و انگیزه های این حمایت های مالی و تسلیحاتی به جهانیان روشن گردد. چرا ما کفاره گناهی را که امریکا و پاکستان انجام داده اند ما و مردم ما پس دهد.

 ما همچنانیکه ریس جمهور افغانستان خطاب به پاکستان بیان داشت که افغانستان بدون پاکستان به هند رسیده میتواند مگر پاکستان بدون افغانستان به آسیای میانه رسیده نمیتواند، در کنار حکومت خویش قرار گرفته و از طرح های سازنده اش برای رشد اقتصادی – اجتماعی و عمرانی حمایت کرده و در راه تحقق این طرح ها عملآ حکومت را یاری رسانیم. ما همه با ایستاده گی در کنار حکومت خویش  جهان و جهانیان را به این باور برسانیم که پاکستان عامل اصلی و موجد تروریزم بین المللی بوده و این تروریزم ساخته پاکستان را آنها اند که  به جهان صادر میکند، مثالهای بارز آن در جنگهای اوایل دهه نود میلادی میان ارمنستان و آذربایجان، جنگهای اواسط دهه نود  چیچین و گرجستان، جنگ یوگو سلاویا، گروه های تروریستی در عراق، لیبیا، سوریه، کشور های افریقایی و تقریبآ تمام سازمان دهنده گان عملیات های تروریستی در اروپا و سایر نقاط جهان بوسیله تروریست های تربیه شده در پاکستان صورت گرفته است و همه گرداننده گان سازمان های تروریستی بین المللی در پاکستان تعلیم و تربیه نظامی دیده اند. تا باشد از این طریق فشار بزرگ از جانب جامعه بین المللی نیز بر پاکستان افزایش یابد.

آنچه عمران خان در باجور گفت به صراحت میرساند که در مذاکرات امریکا با طالبان و پاکستان به ایجاد حکومتی توافق صورت گرفته که پاکستان – امریکا و طالبان در آن خوشنود اند زیرا هم طالبان از مذاکرات راضی به نظر میرسند تنها ترس شان را از موجودیت قوای خارجی بصورت نمادین بیان میدارند زیرا در غیر آن گویا مشروعیت وجودی خود را در افغانستان از دست میدهند، هم پاکستان آنرا حکومت خوب میداند و توبیخ های امریکا در برابر نماینده گان حکومت افغانستان میرساند که امریکا هم از این حکومت راضی و برگ برنده را در دست دارد. آنچه مفقود است حکومت افغانستان – دستگاه دیپلوماسی، رسانه های تصویری و شنیداری داخلی و خبره گان و نخبه گان افغانی حاملین پیام های مردم افغانستان اعم از جوانان، زنان، کسبه کاران و اهل حرفه، دهقانان و طیف های وسیع مردم اند که نه دیده میشوند و نه شنیده میشوند.    

در سیر این فعل و انفعالات سیاسی – نظامی و اقتصادی اگر اراکین حکومتی، منسوبین وزارت خارجه، رسانه های کشور ما درک لازم از منافع ملی شان داشته و برمبنای منافع ملی کشور اجراات و حرکت میکردند حالا انکشاف اوضاع در منظقه طوری دیگری سیر میکرد. حالا هم  تا دیر نشده در برابر هر حرکتی که منافع ملی ما را زیانمند میسازد غوغایی بر پا گردد که پشت همه متجاوزین را بلرزاند و جهان را مجبور به رعایت خواست بر حق مردم گرداند. زیرا کشور ما افغانستان در سیر حوادث چهل سال اخیر قربانی سیاست های تجاوز گرانه شرق و غرب گردیده است. کشور ما از بدو ایجاد پاکستان تا کنون با وصف اختلافات مرزی نورم های روابط بین الدول  و همسایگی نیک را رعایت کرده و در هر نوع شرایط بیطرفی کامل را رعایت کرده است و در برابر ایران در جریان جنگ عراق و ایران همچنان با رعایت اصول زرین روابط همسایگی نیک پیوسته بر صلح و مذاکره میان هردو کشور مسلمان و برادرتآکید داشته است، و با سایر همسایگان همچنان پیوسته خواهان مناسبات حسنه، حسن همجواری وبا درک رعایت منافع جانبین واصول همزیستس مسالمت آمیز و رعایت میثاق های بین المللی بوده است.    اما پاکستان هیچگاهی دست از دشمنی در قبال افغانستان بر نداشته با هر حرکت که در آن منافع مردم و ثبات کشور ما متصور بوده در مخالفت قرار داشته و با گشودن مدارس مجاهد ساز، طالب ساز و داعش ساز آخرین ضربات جنگهای داخلی را بر وطن ما تحمیل کرد و بساط انواع اختلافات ذات البینی را برای بی ثبات سازی و تداوم خشونت و افغان کشی هموار کرده و خود در راستای اهداف آزمندانه اش بصورت یکجانبه از آن نفع برده است. پاکستان تلاش دارد در کشور ما رژیم دست نشانده خود یعنی طالبان را بر مسند قدرت بنشاند، آنها از این کمتر هیچ نوعی حکومتی را در افغانستان نمیخواهند و در سیاست های موجود نظامیان پاکستانی که حرف اول و آخر را در پالیسی های پاکستان میزنند افغانستان مستعمره پاکستان همچو ایالتی نیمه فدرال، قطع روابط اقتصادی – سیاسی با هندوستان، مدیریت تمام معادن زیر زمینی و آبهای افغانستان شامل و مطرح گردیده است. اما در کشور ما در وزارت امور خارجه، سایر بخش ها و ادارات حکومت، در رسانه های تصویری، شنیداری و چاپی، در میان تحلیل گران، تفسیرگران و  نخبه گان امور اجتماع و سیاست گویی هیچ خبری نیست و نه مشکلی است و نه آبی از آب تکان خورده است. همه یا مصروف زور گویی و قدرت نمایی برای حفظ سرمایه های طاغوتی شان به سرباز گیری مشغول بوده و عده هم به مسایل قوم گرایی، تعصبات مذهبی و فرقه ایی مشغول اند. در چنین شرایطی سرنوشت ساز کشور هم متآسفانه عده از روی عقده مندی ها، تعصبات، خود خواهی ها و نادانی  ها  خرسند اند و کف میزنند و افتخار میکنند و در پی تجلیل جشن هایی به رغم پیروزی شان و نا کامی اشرف غنی اند، در حالیکه مردم باید بخوبی درک کنند یگانه مرجع که مردم میتوانند با اطمینان به آن اتکای قانونی داشته باشند دولت افغانستان منحیث یگانه نماینده قانونی مشروع مردم است و همه اقشار جامعه اعم از احزاب سیاسی و سازمانهای مردمی و اجتماعی به آن اتکا کرده و در برابر این همه دسایس دشمنان ایستاده گی کنند و حکومت خویش را بی مهابا یاری رسانند. این دولت است که توان مقابله با همه انواع زور گو یی را داشته و قدرت سرکوب سیاسی و نظامی طالبان و دشمنان که تلاش دارند از فضای متشنج به نفع خود و باداران خارجی شان استفاده سوء کنند دارد.    این کوتاه فکران به این نمی اندیشند که اگر پاکستان به حیث دشمن قسم خورده ای مردم افغانستان از حکومت استخراج شده مذاکرات خلیل زاد و طالب خوشنود است پس این درست معادل سلب همه آزادی ها و نابودی مردم افغانستان میباشد که در آن جز چند غلام حلقه بگوش پاکستان هیچ فردی از افراد و هیچ قشری از اقشار جامعه ما مصون نبوده در نتیجه خانه جنگی، برادر کشی، ذلت، خواری و غلامی پاکستان  در انتظار همه مردم ما است. با اطمینان میتوان خاطر نشان ساخت در معادلات منطقوی اگر سیر حوادث به نفع پاکستان انکشاف کند این هرگز به معنی ختم جنگ در افغانستان نخواهد بود زیرا نفی منافع افغانستان، هندوستان، ایران و سایر کشور های منطقه درست در نقطه مقابل خواسته های آزمندانه پاکستان قرار دارد واین برای منطقه غیر قابل پذیرش است، تجربه حکومت طالبان در اواخر قرن بیست در افغانستان اثبات این دیدگاه است. 

مردم شرافتمند کشور!!

در اوضاع و احوال موجود حل مشکل افغانستان بر سر بود و نبود اشرف غنی و یا چند فرد دیگر نیست که تعصب، عقده مندی، جاهلیت  و خود خواهی  ها چشمان ما را کور کرده و غیر از عداوت، دشمنی و سیاهی چیزی دیگری را دیده نمیتوانیم، مشکل افغانستان بر سر مداخلات و تجاوزات بیشرمانه بر امور داحلی کشور ما میباشد که با سرنوشت مردم ما بازی صورت میگیرد و به عوض اینکه همه نیرو و قوت خویش را برای تمثیل اراده مردم چون یک مشت واحد در برابر همه انواع تجاوز قرار دهیم، هنوز هم عقده گشایی کرده چند کلمه متحد المال  تفرقه افگنانه منحوس " تمامیت خواهی" " فاشیستی" و چند " ایزم" و مترادف و معادل آنرا در هر بحث پیش کرده و ملت را بیشتر از پیش به سوی تباهی سوق داده و آب به آسیاب دشمنان افغانستان میریزیم. باید به این باور بود وقتی  در جایی موضوع افغانستان و یا صلح و جنگ آن  مطرح می‌شود، پس این مربوط به مردم افغانستان است که چگونه صلح و یا جنگ می‌کنند و این مربوط به عمران خان صدر اعظم پاکستان و خلیل زاد نماینده امریکا نیست که بگوید که صلح چه وقت می آید و ما خواهان چه نوع حکومتی هستیم و با کی صلح کنیم. حالا این پیروزی دیپلوماتیک باید از ما میبود زیرا امریکا برای اهداف استراتیژک اش به ما محتاج است نه به پاکستان و نماینده گان طالب و داعش اش. ترسی را که امروز امریکا از پاکستان دارد و هر آن با دادن امتیازات مادی و معنوی با وصف آنکه با اطمینان خاطر میداند که پاکستان بحیث شریک مهم و استراتیژیک چین در منطقه و جهان میباشد میخواهد با دادن امتیازات برایش از ظرفیت هایش برای تحقق استراتیژی های خودش در منطقه بهره برداری کند. چرا ما که درست در نقطه حساس و خروش جیو استراتیژک و جیو پو لیتیک  منطقه قرار داریم نمیتوانیم چنین ترسی را برای امریکا و سایرین ایجاد کنیم و از این طریق به حصول منافع ملی خویش دست یابیم.

در نظریات عده از هموطنان علایمی از درمانده گی، وابستگی و لاچاره گی را مطالعه میکنم که گویا ما وابسته به کمک های امریکا هستیم، اردو، پلیس و اداره امنیت ما معاش خور امریکا میباشد و قس علیهذا اما این حقیقت ندارد نه تنها امریکا بلکه هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که یک سنت، درهم، قروش، دینار، کلدار و ریالش را بنام خدا برای ما بدهد، بلکه بر عکس این عناصر خود فروخته ما است که چون غلامان حلقه بگوش و گوش به فرمان اجانب واقعیت ها را به مردم ما نمیگویند که این خارجی ها همه و همه در افغانستان برای کدام مقاصد اقتصادی، سیاسی، نظامی و استراتیژیک آمده اند و کدام پلانها را بسر رسانیده اند وحالا گویا بر میگردند. ما نه تنها معاش خور ایشان نیستیم بلکه همه هستی کشور ما را بصورت قلدرانه غیر قانونی چپاول میکنند و طی جلسات جهانی و منطقوی برای فریب اذهان عامه ارقام و اعدادی را نتشر میسازند که گویا برای ما معاونت بلاعوض میکنند. اگر حکومت از ثبات لازم و مشروعیت کامل برخوردار گردد ده ها پرواز خارجیان که حکومت افغانستان توان باز خواست از آمد و رفت اش را ندارد تحت کنترول دولت آمده و آنگاه است که معلوم میگردد کی معاش کی را میدهد؟ سوگمندانه که غلامان پاکستانی قوای مسلح ما را با همه ماشینری و تجهیزات دفاعی و تعرضی اش  که زمانی یکی از پرقدرت ترین اردو های منطقه محسوب میگردید به پاکستان تسلیم کردند و تا کنون بنابر سیاست های کج دار و مریز امریکا  اردوی جدید از ظرفیت بزرگ دفاعی برخوردار نگردیده است ولی این هرگز به معنی وابستگی و درمانده گی نمی باشد. همت والای مردم ما قوت شکست نا پذیر است ولی این همت والا باییست متمرکز گردد. روشنگران، سیاسیون، اهل خبره، سازمانهای اجتماعی، ملا امامان مساجد و تکایا و رسانه های کشور همه دست بدست هم بدهند با صدور فراخوان های افغانستان شمول مردم را بدور دولت افغانستان  و حمایت از طرح های ملی دولت متمرکز گردانند.   

اکنون آگاهان امور و تحلیل گران  به این باور اند که در هفته اول ماه اپریل سال جاری قرار است دور جدید مذاکرات در دوحه با شرکت ۲۴۰ تن از نماینده گان جریان های سیاسی به شمول طالبان برگزار گردد که در آن تنها همان مافیا هایی که از زمان سیطره امریکا بر افغانستان یا شامل حکومت بودند ویا اینکه برای حفظ سلطه شان حکومت های موازی دولت در درون دولت را رهبری و پیش میبردند شرکت دارند که به هیچوجه نماینده گی از مردم و دولت افغانستان کرده نمیتوانند. در همین راستا زلمی خلیل زاد نماینده امریکا برای امور افغانستان بروز پنجشنبه مورخ ۲۱ مارچ سال روان با شماری از دیپلومات های اتحادیه اروپا، چین، روسیه و عده از کشور های دیگر در مقر وزارت خارجه امریکا ملاقات به عمل آورد. گرچه ظاهرآ وزارت خارجه امریکا طی اعلامیه خبری از نقش حمایت بین المللی از روند صلح افغانستان ذکر به عمل آمده است اما در حقیقت این گردهم آیی ها تلاشهای خلیل زاد را برای جلب حمایت کشور ها ازاجراات اش با طالبان میرساند. او همچنان میخواهد جامعه بین المللی را از پیشرفت مذاکرات با خبر سازد.

۲۱ مارچ ۲۰۱۹ هلند

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت