احمد سعیدی

 

فرق یک مبارز و یک سیاست باز

در سرزمین که ما زنده گی میکنیم در باور و اندیشه های سیاسی با دو گروه سر دچاریم تعدادی انگشت شماری از سیاسیون ما مردان مبارزی اند و گروه دیگری نیز وجود دارند که آنها را باید سیاست باز گفت، مردم و کشور ما از جمله جهان سومی گفته میشویم. سیاست بازان در جهان سوم موفقیت خویش را توسط پول و سرمایه میدانند از نا هماهنگی با یکدیگر لذت میبرند از خودشان بیش از اندازه راضی هستند، بار ها اشتباهات قبلی خود را تکرار میکنند سیاست بازان ما در افغانستان نیز از همین قماش اند در کشور ما تا هنوز مردمان در بند خفته ای وجود دارد  اما مبارزین حقیقی تا هنوز جراات رهایی این قشر را ندارند. 

مردمان جهان سوم چه با حکومت و چه بدون حکومت اکثریت در بند هستند و یک تعدادی با نیمه  جان تحت ستم حکمرانان خود مانند افغانستان زندگی بی سر و سامان و پر رنجی سپری میکنند کشته میشوند نمیدانند بخاطر چه گرسنه هستند نمیدانند چرا، بخاطر به قدرت رسیدن سیاست بازان از آنها استفاده میکنند ولی نمیدانند چرا طوریکه قبلاً نیز اشاره داشتم در چنین حالتی غالبا دو گروه مدعی  دلسوزی برای نجات ملت و مردم خود هستند. یک گروه برای نجات از فقر، نا توانی نا امنی بی عدالتی مبارزه میکند و متحمل رنج و مشقت فراوان میشوند و این مهم را با فداکاری و استقامت در مقابل انواع و اقسام توطئه ها و تهدید ها و تطمیع ها ترور و اقتناق به پیش می برند و گروهی دیگر که مدعی نجات مردم و ملت خویش اند  فقط سیاست بازی میکنند تا تعدادی نا آگاه  یا  فرصت طلب  را فریفته و با دادن طمع هائی  در گرد خود جمع نمایند  و با استفاده از آنها  با ترفند ها و فریبکاری های گوناگونی  به بازی سیاسی خود ادامه دهند  تا روزی روزگاری بقدرت برسند و فرصت غارتگری را از دست عده ای غارتگرقبلی بربایند و خود در جای آنان نشسته و به غارتگری به پردازند. این گروه برای رسیدن به اهداف ضد مردمی و نا مشروع خود احزاب و سازمان های سیاسی ائتلاف های قومی زبانی نیز درست میکنند و آهسته آهسته از پله کان آن بالا میروند تا بقدرت برسند و آنوقت به دیکتاتوری، سرکوبگر و به غارتگری می پردازند و همه ثروت های یک ملت را خود به جیب می زنند ما در افغانستان چنین نمونه های زیادی داشته و داریم که با شعار های فریب دهنده به قدرت رسیده اند و بعداً با همه ارزش ها و معیار های انسانی و اخلاقی پشت کرده اند ما در این سرزمین یعنی افغانستان صد ها دلقان سیاست باز را دیده و تجربه کرده ایم  که از طریق نیرنگ سیاست بازی بقدرت رسیده اند و پس از رسیدن به قدرت  بیشترین خیانت جنایت شقاق و نفاق را دامن زده اند بزرگترین جنایت ها را در حق مردم ما روا داشته اند که این حقایق دیگر بر کسی پوشیده نیست. یک روز در یک شاخه بوده اند و روز دیگری در شاخه دیگری این گروه از بازیگران  سیاسی وقتی که بقدرت میرسند قدرت در خانواده شان به شیوه موروثی و در یک محور خود کامگی با استفاده جویی های شخصی قومی زبانی می چرخد همچو دلقان سیاسی تا زمانیکه توسط قدرت مردمی یا کشته نشوند یا کنار زده نشوند دست از ظلم و ستم  بر نمی دارند و به دیکتاتوری و غارتگری و خود کامگی ادامه میدهند.

گروهی دیگر، گروه مبارز است که دقیقا بر عکس گروه سیاست باز زندگی  میکند بدین معنا که گروه سیاست باز از همان آغاز فعالیت خود در رفاه و عیش و عشرت و امنیت و بر خوردار از کمک های ضد مردمی زندگی میکنند و از سر تفریح و رفع بیکاری  سیاست بازی میکنند و از این راه شهرتی بدست میاورند و با بهره گیری از لذت این شهرت سر مست و مغرور زندگی میکند تا روزی که بقدرت برسد و تبدیل به یک دیکتاتور خود کامه و خود باور شوند و بساط عیش و عشرت خود را بیش از پیش افزایش دهند و صاحب دم و دستگاه با شکوهی گردیده و نوکران و چاکران و دستبوسانی در اطرافش باشند که او را ستایش و عبادت کنند همان چیزی که در مشاهده مان هست.  ولی گروه مبارز از همان آغاز با بی عدالتی های جامعه خود بطور جدی به مبارزه می پردازد  و خطرهای ناشی از آن را عاشقانه و با طیب خاطر  بجان میخرد و در همین راه  پر مشقت و تحمل نارسائی ها وسختی های گوناگون غالبا شهید میشوند و یاران دیگر او این بار سنگین مسئولیت و تعهد اخلاقی و انسانی را تا رسیدن به نجات کامل ملت تحت ستم  و رسیدن به هدف نهائی  به پیش میبرند همان چیزی که در مشاهده هست. پس فرق است بین یک مبارز مردمی  و یک حرکت عدالت خواهانه بهتر است وضعیت و حقیقت این دو گروه را  بیشتر مشخص میکنند و به سیاست بازان بازاری کنار نیایید:

تردیدی وجود ندارد که هم گروه مبارز و هم گروه سیاست باز هر دو  مدعی رسیدن به ساحل نجات و خدمت به  مردم هستند.

اما مثال گروه سیاست باز مانند آن عده ای است  که در دریا  سوار بر یک کشتی با تمام امکانات رفاهی و بر خورداری از تمام  وسایل عیش و عشرت و بدور از خطر بنا بر ادعای خود  بسوی ساحل نجات در حرکت هستند  و شعار شان نجات مردم از ظلم و بهروزی آنان است. آیا این گروه  در شعار خود صادق هستند یا  گروه  دیگر که گروه مبارز است.

مثال گروه مبارز مانند آن کسانی است  که بر روی امواج متلاطم و سهمگین دریا  در محاصره  انواع  و اقسام  کوسه ماهی ها و مار ماهی های بد اندیش  دست و پا میزنند و این راه دشوار توان شکن  را با مقاومت خارق العاده خود تا رسید به ساحل نجات  بطور خستگی نا پذیر ادامه میدهند؟  حالا به نظر شما کدام یک از اینها در ادعای خود صادق است و کدام یک از این دو گروه وقتی که  به ساحل نجات می رسند  در حق مردم تحت ستم خود به عدالت رفتار خواهند کرد؟   اینهائی که برای نجات مردم خود این همه سختی و مشقت تحمل کرده اند و درد مردم را میدانند و همیشه  در شرایط  آنها زندگی کرده اند و یا آن گروهی که در تمام عمر در تفریح و عیش و عشرت زندگی کرده و از زندگی مردم در رنج  خود بطور کلی فاصله داشته اند؟ به نظر شما  خداوند بر کدام یک از این دو گروه نظر دارد و نمره رضایت خود را به کدام یک از این دو گروه میدهد؟

سیاست بازان در طول تمام تاریخ بشریت،  دشمنان آشکار بشریت بوده اند و تا زمانیکه ملت های محکوم و در بند به آگاهی کامل نرسند بی خبر از شگردهای فریبکارانه  در دام فریب سیاست بازان خواهند افتاد و این دور تسلسل جرم و جنایت در حق بشریت ادامه خواهد یافت اگر میخواهید در راه نجات وطن شجاعانه و دلیرانه گام بردارید آماده هر نوع قربانی باشیم بدون قربانی بدور انداختن ظالم و نجات مظلوم کار آسانی نیست، مبارزه هم حرف میخواهد و هم عمل .

 

 

 

 

  


بالا
 
بازگشت