احمد سعیدی

 

رهبران افغانستان قیمت میخرند ولی ارزان میفروشند

بعد از سقوط حکومت طالبان و واگذاری  قدرت از طرف شهید استاد برهان الدین ربانی برای آقای حامد کرزی اضافه تر از 18 سال  میگذرد دوره های حکومت موقت انتقالی تا  دوره اول انتخابات ریاست جمهوری که برنده انتخابات آقای کرزی بود مناسبات جناب شان با امریکایی ها خیلی دوستانه و حسنه شمرده میشد اما در سال های اخیر حاکمیت آقای کرزی این مناسبات بر علاوه اینکه حسنه نبود با کشتی نرم تا آخر روز های حاکمیت جناب کرزی ادامه داشت، در روز های اول به قدرت رسیدن جناب آقای محمد اشرف غنی اعتماد جناب شان عوض افغانها به خارجی ها بخصوص با امریکایی ها زیادتر بود آقای غنی هنوز چای روز اول ریاست جمهوری را در طعام خانه ارگ نوش جان نکرده بودند که جناب آقای محمد حنیف اتمر را به صفت مشاور شورای امنیت خویش انتخاب و توسط آنها با عجله قرار داد امنیتی را با سفیر امریکا در کابل امضا کردند. در سال های اول دوم و سوم در حکومت وحدت ملی  مشاورین امریکایی از جمله صلاحیت دار ترین شخصیت ها در تصمیم گیری ها بودند من که نظاره گر اوضاع بودم ادامه این دوستی ها و این  yes  گفتن های بدون قید شرط را در مقابل خارجی ها خیلی منطقی و دوامدار نمیدانستم و از سوی دیگر باور داشتم دولت های ضعیف و زعمای فاقد خصلت رهبری پیوسته به نهاد های تصنعی و خارج از چوکات اداره و سیستم بخصوص به خارجی ها پناه می برند تا در ظل و حمایه همین پتانسیل های حرفه ای به قوانین نا فذه­ی کشور پشت پا زده عمر حاکمیت خود را طولانی تر سازند. یکی از این حکومت ها در دهه اول زمامداری حکومت آقای حامد کرزی  بود در ظاهر خارجی ها نهاد چهارم متشکله دولت افغانستان گفته میشدند خارجی ها افغانها را تلاشی میکرد در حقیقت ماشین نظام بزور همین نهاد چهارم یعنی خارجی ها حرکت میکرد. از سوی دیگر گرچه در اوایل که قدرت و صلاحیت زیادتر بدست نیرو های مجاهدین بود اما  واژه های  تفنگ سالار، جنگ سالار، جنایتکاران جنگی، ناقضین حقوق بشر و ده ها دشنام رسمی دیگر از جمله واژه های بودند که غرب آمده ها نثار حضور رهبران مجاهدین می­کردند و تطبیق پروسه عدالت انتقالی در حق همین افراد شعاری بود که از طریق مسئولین کمیسیون مستقل حقوق بشر به گوش ها طنین می انداخت؛ اما حالا از این نامی است و نه از آن نامی مجاهد، چپی ، راستی بخاطر منافع شخصی خود از همه باور ها و ارزش های که به آنها معتقد بودند گذشته اند فقط قدرت ، قدرت قدرت و پول

اما بخصوص در حاکمیت آقای اشرف غنی :

 آقای غنی در روز های نخست ماموریت خویش گفته بودند روابط ارگ با مساجد نزدیک تر میشود و به این نزدیکی ها بعد از دیدن از کار مسجد عیدگاه دستور داده است که مانند مسجد عیدگاه در هر ولایت مسجد دیگری اعمار گردد و در این روز ها نسبت به دیگران با علما و رهبران جهادی و علمای دینی روابط اش را خیلی تنگا تنگ ساخته است با آنها نزدیک تر و مشوره هایش  زیادتر شده است آیا واقعاً جناب رییس جمهور به خاطر حرمت گذاری به رهبران مجاهدین و مجاهدان چنین درامه ای را به راه انداخته یا انتخابات نزدیک است و یا می­خواهد مسئولیت ادامه ی وضع اسفبار سال های حکومت خود را در روز های آخر به دوش این تشنگان قدرت و شیفتگان مکنت انداخته، بحران نظام از کار افتاده اش را میخواهد بدوش همین آقایان بی اندازد  هر چند جناب آقای غنی از لحاظ سیاسی کاملا سر خورده  به نظر می رسد؛ اما در استفاده از برخی رهبران سیاسی جهادی و فرماندهان، از آب برآمده است.
جناب شان می­خواهد بار دیگر مسئولیت این افتضاح سیاسی را به دوش مشاورین و سیاسیون که در ظاهر جناب رئیس جمهور در قضایای پیچیده با آنها مشوره داشته و در این روز ها نیز مشوره میکند بیاندازد از طرف دیگر اپوزیسیون یا مخالفین سیاسی آقای غنی نیز یک دست و یک عقیده نیستند این گروه ها از راست و چپ ساخته شده اند گاهی رهبری این گروه ها بدست آقای کرزی و گاهی بدست کسان دیگریست که دیگ تصامیم شان بزودی بجوش نمی آید چه رسد که با این دیگ غذای دلخواهی پخته شود.

اما  تأخیر انتخابات و تمدید اقتدار:

تأخیر در برگزاری زمان انتخابات از صلاحیت های کمیسیون مستقل انتخابات گفته شده که زمانی ماه حمل را گفته بودند زمانی ماه سرطان و حالا 6 میزان را تعین کرده اند خدا میداند این 6 میزان بکجا خواهد رفت از سوی دیگر ستره محکمه نیز بخاطر تمدید دوره کاری حکومت حکم صادر کرده است اینکه صدور این حکم مطابق به قانون از صلاحیت ها و وجایب ستره محکمه است یا نیست همه میدانند اما ادامه کار حکومت بعد از اول جوزای 1398 به هیچ صورت قابل توجیه نیست تشویش دارم.

اصرار حکومت وحدت ملی بخاطر ادامه کار بعد از اول جوزا باعث نا هنجاری ها و کشمکش ها خواهد شد امیدوارم چنین نشود.

 
 
اما در مورد کمیسیون انتخابات که چرا نتوانست یا نخواست انتخابات به وقت و زمانش برگزار شود :

 کمیسیون گماشته شده ی فعلی به خاطر برگزاری انتخابات، کاملا وابسته به رهبری حکومت بوده و در هیچ مقطع از زمان بی طرفی خود را نمیتواند حفظ کند. چنانچه کمیسیون انتخابات بعد از صدور فتوای ستره محکمه سکوت اختیار کرده است .
تعقل و فراست ایجاب می­کرد تا کمیسیون مستقل انتخابات منحیث یک نهاد مستقل و بی طرف در ین مورد سکوت اختیار نمی  نمود و حق فتوا را به دادگاه عالی خلاف قانون قلم داد میکرد حتی من از زبان یکی از مسئولین کمیسیون انتخابات شنیده ام که میگفت، انقضای دورۀ ریاست جمهوری مشروط به برگزاری انتخابات است و اگر انتخابات برگزار می شد، طبعاً رییس جمهور طبق مفاد مادۀ قانون اساسی در ماه جوزا این مسئولیت را مجددا به عهده می گرفت و حال که شرایط برای برگزاری انتخابات مساعد نیست و انتخابات به اساس فیصله کمیسیون مستقل انتخابات به تعویق افتاده است رییس جمهور تا برگزاری انتخابات قانونی رییس جمهور است طوریکه مقام محترم ستره محکمه با  تفسیر و توجیه خیلی ساده حکم صادر نموده اند و بعضی دیگران نیز این فیصله را قانونی میدانند عیبی ندارد راستی در کشوری که همه چيز وارونه است همین گونه باید باشد که هست.
به عقیده من صدور همچو احکام ها نقض مواد قانون اساسی ارزش های بزرگ ملی را زیر پا گذاشتن است. در حالیکه انتخابات و احترام به آراء و نظریات مردم یکی از جمله ارزش های است که به بهای گزاف نصیب مردم افغانستان شده و باید به قیمت زیاد پاسداری و حمایت شود. گرچه این انتخابات در افغانستان از لحاظ ماهیت و چگونگی مدیریتی دارای کاستی های هست؛ ولی بازهم می توان بربنای آن سنگ تهداب ارزش های مدرن و دموکرات را بر اساس ارزش های ملی و بین المللی به زمین گذاشت و به مردم نشان داد که به خاطر رسیدن به قدرت دیگر به جنگ و برادر کشی و خون­ریزی نیاز نیست و انتخابات آزاد و یا رأی مردم بهترین فرمول و اصل در جهت رسیدن به قدرت و ختم منازعات و کشمکش ها ست.
 
اما ارزش های نوین با خصلت های پیر:

یکی از خصلت های طبیعی و فطری افغان ها برتری جویی قومی، سمتی و نژادی و چوکی پرستی تا سر حد مرگ است. شما می بینید جناب آقا غنی ظاهراٌ در حرف شخص نهایت قانونمدار پر کار و از جمله حامیان دموکراسی و حکومت مردم سالاری در کشور به حساب می رود و در کوره های متعدد دموکراسی و قانون پذیری کشورهای غربی بشمول بانک جهانی ذوب شده؛ ولی با آن هم خصلت قدرت طلبی و برتری جویی قومی از مزاجش بیرون نشده و در حالی که خصلت های مدیریت و رهبری یک کشور و آن هم افغانستان جنگ زده و مصیبت دیده در وجودش به مشاهده نمی رسد، مصرانه تلاش می ورزد تا عمر حکومتش را اگر صد مرتبه خلاف قانون هم باشد طولانی تر سازد طوریکه دیده میشود جناب شان دوام حکومت واقتدار خود را به قیمت مرگ تدریجی ارزش ها می­طلبد
در حالی که ایجاب می کند به خاطر هم آهنگ ساختن افغانستان با کاروان سریع جهان، امروز باید با فرهنگ کهنه ی زعامت سازی که از طریق جنگ و غضب و برتری جویی های قومی و سمتی وداع گفته و لااقل از نتایج انتخابات کشور بزرگ مانند  امریکا، اروپا، هند و کشور های دیگر  اندکی آموخت که الگوی خوبی اند برای شایسته سالاری
اما در افغانستان برای کاندید شدن، اول مسایل نسب و نژاد کالبد شکافی می­شود و بعد میزان تحجر و تعصب و خود گرایی به آن افزوده شده و تحصیل و تخصص و بدون تعهد به جای هیچ قرار می گیرد. بنا براین لازم است تا در انتخبات پیشرو اگر برگزار شد به همه بدی ها "نه" گفته و به تجربه تلخ  تقریباً دو دهه گذشته پشت پا بزنیم انتخاب یک بدیل خوب سرپوش و مملکت مان را بسازیم و این ما هستیم که اگر بخواهیم سرنوشت مان را تغییر می دهیم نه خارجی ها .

 

  


بالا
 
بازگشت