عبدالرووف لیوال

 

ممکن طالبان باسرنوشت (موروها) مواجه شوند

جزایرMindanao-sulu-Joloفلپین مسکن اصلی قبایل بدوی (مورو) که مسلمان اند ، میباشد، این خطه را بنامMorolandمینامند ، مساحت آن معادل اراضی آیرلند بوده که ازجمله ی نفوس صد میلیونی 1400جزایرفلپین حدود20میلیون مسلمان درین سه جزیره بود وباش دارند.

این قبایل منحیث مسلمانان مشتمل برمسلمانانیکه از هسپانیه مهاجرشدند،حدود400سال برای حفاظت دین اسلام مبارزه کردند- ازجمله ازسال1899الی 1913درمقابل استثمارواستعمارعموسام (اتازونی) جنگ مسلحانه ی نابرابروتحمیلی باامریکایی ها ومتحدین آن (هسپانیا،جاپان ومسیحیان فلپین)رابراه انداختند.

این جنگ اندی کم دودهه درسه جزیره ی فوق فلپین جنوبی ادامه داشت ، قومانده جنگ را ازطرف موروها (داتوعلی ، پانگ لیما حسن ومورگانو) وازجانب امریکایی ها جنرال John.J.pershing- Leonard , Woodبه عهده داشتند- بلاخره این جنگ بعد ازتلفات جانی دوطرف طوری به زیان مورو ها خاتمه یافت کهMoroland درجزایرمسیحی فلپین مدغم شد .جهت نتیجه گیری ازین بحث ، میپردازیم به تشابهات وتفاوت ها میان طالبان وموروها :

مشابهت ها :

الف :به اساس رجوع بتاریخ یک قرن قبل ، طوریکه موروها قبایل بدوی جزایرفوق بودند ، طالبان هم ازجمله ی بدوی های افغانستان اند .

ب : هردو پیروسرسخت اسلام ودردفاع از آن رزمیده اند.

ج  : هردو فریب اصل خودرا خوردند ، آنچنانیکه موروهافریب سلطان عبدالحمید دوم راخوردند، احتمال داردطالب ها هم فریب خلیلزاد را بخورند.

د : طوریکه موروهابدون چون وچرا از فرمان بالا ها اطاعت مینمودند ، طالبان نیز چنین اند.

تفاوت ها :

1-  موروها باسلاح ابتدایی وسنتی خود (مانند تیروکمان ، ساتور،پلخمان وشمشیر) درمقابل توپ وتفنگ متجاوزین رزمیدند ولی طالبا عیناٌسلاح دشمنان خودرا بدست دارند.

2-  شوربختانه طالبان دربعضی موارد ازطرف اجنبی ها تمویل ، پشتیبانی وعلیه مردم خود تحریک شده وستیزه مینمایند (حتی بعضاٌ اجنت اند) ولی مورو ها چنین نبوده اند.

3-  موروها به شکل گوریلا وچریک حمله مینمودند ، درحالیکه درحملات طالبان انتحاری و انفجاربملاحظه میرسد وحتی دربعضی موارد سیاسی مبارزه مینمایند،موروهااغلباٌسیاست رانمی دانستند.

درمورد مبارزه سیاسی طالبان که خودفهم آنرا نداشتندولی به دستورورهنمایی پاکستان دیکته مینمایند ، این نکته حایز اهمیت خارق العاده ایست ،زیرا درینمورد کارل فون کلاوزیتس آگاه امور نظامی امریکایی میگوید{{جنگ را “عمل” یا “ابزار سیاست” و یا “ادامه سیاست از طرق دیگر” معنی کرد، به سیاستگذاران یادآوری کرد که هرگز بدون یک هدف سیاسی روشن وارد جنگی نشوند. اگر هدف سیاسی جنگ آمریکا در افغانستان ایجاد افغانستانی متکی به خود و با ثبات به لحاظ سیاسی بوده، دستیابی به این هدف سیاسی توجه سیاستگذاران  آمریکا را به خود جلب نکرده و اولویت آن‌ها نبوده است.

دانشمند کلاوزیتس ادامه میدهد آمریکا بیش از حد بر مولفه‌های نظامی جنگش در افغانستان تاکید کرده و موفقیت سیاستش در افغانستان و پیروزی استراتژیک در این کشور را بر مبنای دستیابی به یک پایان سیاسی قرار نداده، بلکه مدت‌ها آن را بر اساس حضور در جنگی دیده که موفقیت عملیات نظامی‌اش را تضمین کند.}}

خلاصه : درمورد قراین موجود درمورد صلح پنهان که میان طالبان وپاکستان ازیکطرف وامریکا ازطرف دیگر در جریان است ،خدانکند که به سان سرنوشت Moroland که درفلپین مدغم شد ، جزایرنفاق وتعصبی مملکت ماهم مضمحل ومدغم گردد. خداناخواسته انشاالله !

عبدالرووف لیوال .

ماخذ ها :دنی سیورسن ، ویکیپیدیا وMoro War.

 

 


بالا
 
بازگشت