محمد الله وطندوست

 

وضع موجود و آینده مبهم کشور

وضع موجود در منطقه و کشور نسبت به هر زمان دیگر شکننده ، حساس ، و نگران کننده است. ترور ، اختناق ،خود سری ،بی پروائی ،زور گوئی و قانون شکنی به پدیده های معمول و رایج تبدیل شده ،مصئونیت و آرامش را بکلی از بین برده است.

ترور قاسم سلیمانی با هدف قرار دادن وی به شکل فلم های رامبوئی در عراق از جانب دولت امریکا، نشان داد که تروریسم دولتی در سیاست رسمی ایالات متحده امریکا وسیعا جا باز نموده ،آن کشور به بهانه حفظ منافع ملی از هیچ گونه عملی روگردان نیست . استفاده تبلیغاتی ایران از این حادثه ،اشک ریزی ریزه خواران خوان سپاه پاسداران ایران در افغانستان و دیگر کشور های منطقه، تائید کننده این نکته مهم است که عده یی مزدوران لمیده در مقامات دولتی و غیر دولتی ،منافع باداران خود را بر منافع نه تنها ملی  حتی بر منافع گروهی ،قومی و سمتی نیز ترجیح می دهند و در برابر هدایت و امر ولی نعمت سرا پا تسلیم اندو به هر گونه کرنش آماده اند.در غیر آن چگونه ممکن است بخاطر ترور و نابودی یک فرمانده کشور دیگر، آنهم در کشور سومی این همه سر و صدا ایجاد کرد و مراسم ترحیم و فاتحه خوانی سازمان داد . در حالیکه سلیمانی خود در سازمان دهی ترور و سوق افغان ها در صحنه نبرد سوریه نقش برجسته داشته کار نامه سیاهی در برابر مردم ما دارد.

جنایت ،فاجعه آفرینی ،سرقت و قطاع الطریقی در کشور به چنان پدیده های عادی تبدیل شده اند که هیچ روزی نیست در سرخط خبر هایکی دو خبر از این دست نشر نشود.

از اختطاف اطفال و قتل بخاطر یک موبایل ویا کمپیوتر در شهر کابل در مرکز کشور اطلاع داده می شود.

آلوده گی هوا ،برف باری های سنگین و سیلاب حوادثی اند که جان انسان ها ر ا می گیرد  و خانواده ها را داغدار و بیچاره می سازد.

زنده گی مرگبار بیجا شده گان داخلی ،معتادان به مواد مخدر ،اطفال بی سرپرست ،معلولین و معیوبین در شهر کابل صحنه هائی را در برابر چشمان بیننده قرار می دهد که بی احساس ترین انسان نیز نمی تواند بی توجه از این وضع عبور نمایدو در مورد آن نیاندیشد.

صعود سرسام آور قیمت ها ،بیکاری و فقر جانکاه اکثریت مطلق مردم در شهر ها و دهات،چنان وضعی را بوجود آورده که اطفال در میان کثافات به جستجوی مواد خوراکی دست و پا می زنند و انواع مختلف امراض را به خانواده های خود انتقال می دهند. در برابر این همه رنج و بدبختی گسترده مردم ، سیاست بازان بی مروت و صدر نشینان بی احساس بی توجه تشریف دارند .گوئی این همه بدبختی ها تقدیر ازلی و ابدی این مردم بدبخت است و آنان وظیفه دارند به این بدبختی ها بیافزایند . این عالیجنابان بجای تخفیف درد ها و رنج های مردم به توطئه و دسیسه علیه همدیگر مصروف اند و در کسب قدرت و ثروت بیشتر،  با هم مسابقه گذاشته اند.

انتخابات ششم میزان ریاست جمهوری که ماه ها ذهنیت عامه مردم را بخود مشغول نموده بود ، اینک در چاه شکایات انتخاباتی چنان فرو رفته که بیرون شدن از این چاه را هیچ کسی پیش بینی کرده نمی تواند . تازه اگر از صندوق های تزویر و فریب بجای احمد ، سر وکله محمود بیرون شود چه دردی را دوا خواهد کرد و کدام رنجی را از بین خواهد برد ؟

مسئله صلح و مذاکرات امریکا و طالبان نیز به سریالی تبدیل شده که صحنه اخیر و نتیجه نهائی آن را جز کار گردان اصلی کسی نمی تواند پیش بینی نماید.

امریکا منحیث کارگردان این سریال به بازیگر ماهری بنام خلیلزاد وظیفه داده است تا هر روز صحنه تازه یی را بنمایش بگذارد و ذهنیت افغان ها را مشغول نگه دارد.

قرار معلوم فصل نخست این سریال با امضای توافق نامه امریکا و طالبان قرار است به پایان برسد و فصل دیگر آن بنام مذاکرات بین افغانی آغاز گردد. اینکه این فصل چگونه آغاز می گردد و چه وقت به سر انجام می رسد،  سوالیست بیدون جواب . اما می توان پیش بین بود که این فصل خیلی پرهیجان ،دوام دار و مصروف کننده خواهد بود و هر روز صحنه دهای دلچسپی را ارائه خواهد داشت. زیر در این فصل بر علاه تنظیم کننده گان بیرونی سناریو ،هیرو های داخلی با کرکتر های گوناگون و ناهمگون اشتراک خواهند داشت و هر کدام بخاطر درخشش خوبتر هنر نمائی خواهند نمود.

در حالیکه در مذاکرات صلح خلیلزادی نقش مردم و حتی دولت  گماشته شده مبهم ونا معلوم است ، طالبان این مزدوران کهنه کار نقش برجسته یی دارند و از همین حالا با عنوان امارت اسلامی افغانستان شناخته می شوند.

تمامیت خواهان قبیله گرای خزیده در مقامات دولتی  طالبان را منحیث ادامه دهنده گان حاکمیت موروثی قبیله شناخته از آنان احساس خطری نمی کنند.  لهذا طرح امارت اسلامی نیز در میان آنان حساسیت بر انگیز نیست و بخوبی مورد پذیرش قرار می گیرد.

افراطیون مذهبی که اداره امر بالمعروف و نهی از منکر طالبانی را از همین حالا با اشتیاق پی ریزی کرده اند ،هیچ گونه مشکلی با حاکمیت قرون وسطائی طالبان ندارند.

 صدای مولوی مجیب الرحمن انصاری از گازر گاه هرات با صدای ملا ها ی وهابی ولایات دیگر در آمیخته  آزادی های مدنی ،حقوق شهر وندی  و حقوق زنان را در تیررس حملات خود قرار داده اند.

جهادیون پیوسته به دموکراسی امریکائی نیز که از برکت این دموکراسی به نان و نامی رسیده اند و در قصر های افسانوی با پول های باد آورده غنوده اند ،با طالبان و اداره آنان هیچگونه مشکلی احساس نمی کنند.فقط منحیث به اصطلاح سیاسیون افغانستان می خواهند در اداره طالبان سهمی داشته باشند و ثروت های باد آورده شان مورد تعرض قرار نگیرد.

عده یی از رهبران احزاب و سازمان های غیر جهادی و حتی منسوب به چپ دیروز نیزبنا بر انگیزه  های گوناگون،  به حسنات طالبان حساب باز کرده اند و امید وار استند که امارت اسلامی طالبان مزاهم کاسبی آنان نمی گردد.

تکنو کرات های وارد شده از غرب که بدنه دولت فعلی را تشکیل داده اند، امید وار اند از صندوق های انتخاباتی شش میزان پیروزمندانه سر بر آورند و منحیث تیم پیروز انتخابات مدت دیگری نیز چانس حاکمیت و ثروت اندوزی داشته باشند. در صورتیکه گرداننده اصلی صحنه سیاسی کشور از ماورا ابحار مزاحمت ایجاد نکند، چانس آنان در ابقا به کرسی ها هنوز وجود داردو شاید از چنین چانسی بهره مند شوند. اما از آنجائیکه این سیاست مداران به اصطلاح تکنوکرات عمیقا وابسته به کشور های مختلف و دستگاه های استخباراتی بیرونی اند ،هر زمانیکه منافع باداران ایجاب نماید داوطلبانه آماده اند کرسی های خود را به اختیار امارت اسلامی و حاکمیت قرون وسطائی بگذارندو خود در آغوش باداران آسوده بخوابند.

بصورت خلاصه می توان متذکر شد که گروه های یاد شده هیچ کدام منفعت شخصی ،گروهی و سمتی خود را در حاکمیت طالبان از دست نخواهند داد وباز هم چانس ثروت اندوزی و حفظ ثروت های خود را خواهند داشت.

اما توده های وسیع مردم ،زحمت کشان شهر و ده ،فعالین جامعه مدنی ، دست اندر کاران رسانه ها ، فرهنگیان،احزاب چپ و دموکرات ، در یک کلام نیرو های ملی ،دموکرات ،ترقی خواه و عدالت پسند  با خلق های زحمتکش و محروم کشور در عین حالی که مدافعین واقعی صلح و امنیت اند ،در وضع موجود متاسفانه هیچ نقشی ندارند و نظارت گران بیدون صلاحیتی اند که جز نظاره و تماشای صحنه های سریال صلح نقشی نمی توانند ایفا کنند.

در چنین حالتی که مردم تجربه حاکمیت قرون وسطائی طالبان را بخاطر دارند و جنایات بی شمار آنان را شاهد بوده اند ،بهیچ وجه نمی خواهند دستاورد های ولو نیم بند دو دهه اخیر را فدای امر باالمعروف و نهی عن المنکر طالبان نمایند و بار دیگر شاهد قتل های عام و نسل کشی طالبان باشند و با چوب و شلاق در مذلت و بدبختی بسر برند.

وضع موجود کنونی و خواست بر حق مردم از روشنفکران عدالت خواه ،وطن پرست و دموکرات می طلبد تا بیدرنگ اختلافات سلیقوی ،شخصی و سازمانی خود را کنار بگذارند و با ایجاد جبهه وسیع ملی به بسیج توده ها همت گمارند . تجربه نشان داده است که بسیج مردم و کار روشنگرانه در میان مردم می تواند  چنان نیرو ئی ایجاد نماید که نه تنها طالبان این مشتی عناصر جاهل قرون وسطائی بلکه باداران متمدن آنان نیز تاب مقاومت در برابر آن نخواهد داشت.

ایجاد جبهه وسیع نیرو های ملی ،دموکرات ،مترقی و عدالت خواه با در نظر داشت وضع کنونی کشور چنان مبرم و حیاتیست که سهل انگاری ،ندانم کاری  وبی علاقه گی مدعیان ترقی  و عدالت را بهیچ وجه بر نمی تابد و وقت کشی های بی مورد و غیر موجهه را نمی بخشاید.

 

 


بالا
 
بازگشت