فضل الرحیم رحیم 

طنز

از قلم فضل الرحیم رحیم

ميخواستم امروز طنز گونه ي بنو يسم​!!!

من حسب معمول ​ در طول هفته وقايع و حوادث وطنم را با دقت مرور ميكنم و در لابلاي آنها سوژهً براي سياه مشق ، طنزگونه هايم انتخاب ميكنم . اما در اين هفته هرآنچه را مرور كردم ​ همش در ذات خود طنز بود ! من هم نخواستم روي اصل طنز ، تفصيل طنزي ، يا تشريح طنزي و يا روي طنز طنز بنويسم . چونكه ​ به باور من اصل ، اصل است بايد در اصليتش دست برد قلمي نبايد زد ...... از جمله آنچه ​ را كه ديدم و شنيدم و خواستم دست ناخورده ​ به عنوان اصل طنز باقي بماند از ابن قرار است :​

وقتي جريان ​ تحليف ها را ديدم ​ ، وقتي غ ، بعد ​ از صداي انفجار راكتها دكمه كرتيش را باز كرد و پراهنش را نشان داد ، چشمانم را از شرم ​ پت كردم ​ كه ​ او از همين روز اول تحليف چيزي ديگري ره نشان ندهد . كه ​ به فضل خدا نشان نداد . اما ميشه اين را به فال چيغ و فرياد كشيدن بگيريم ..... خود طنزيست كه رويش طنز نمي توان نوشت !​
اما وقتي ​ ع ، دستمال براي پاك كردن بيني اش طلب كرد و دستمال مملو از خلمش را در روز تحليفش بدست ملت داد ، اين را بايد به فال خلموگی بگيريم ...... خود طنزيست ​ كه رويش طنز نمي توان نوشت. !​
ولي وفتيكه ​ شوراي ملي هيت نمايندگي خود را براي مذاكره با طالبان به اساس قرعه كشي انتخاب كرد . بايد كه فال سرنوشت وطن را بدست رمل اندازان ​ واگذار كنيم ...... خود طنزيست كه رويش طنز نمي توان نوشت !​
بدین ترتیب خود ببینید ، بشنوید و قضاوت کنید !!!

١٤/٣/٢٠٢٠

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت