پوهاند محمد بشیر دودیال

 

باید روئین تن میبودیم، که نیستیم

ترسم با نزدیک شدن هشت مارچ، نوروز، ۷ و ۸ثور و ۲۶سرطان و به مناسبت چندمین و چندمین سالگرد های حوادث مختلف نوک قلمها تیز و تبصره ها و نوشته های موافق ومخالف و متضاد اوج گیرد. چنانچه طی چندسال گذشته شاهد چنین نوشته هابودیم. بعضی دوستان انواع منکرات صریح دیګر را نادیده گرفته تجلیل ازهشت مارچ را ناروا قلمداد خواهندنمود، بعضی دیگر نوروز را که یک تحول تقویمی و حادثه ی مملو از حکمتهای خداوندی است و انسان را وادار به کار وزحمت ،غرس نهال وبذر تخم فلاحت مینماید، تکفیر خواهند نمود. عده ی هم به مناسبتهای ۷،۸ ثور و ۲۶سرطان به همدیگر شاه پرست، سردار پرست، کمونیست پرست و تنظیم پرست خطاب نموده، آزردگی های دیرینه را تازه خواهند نمود. بس است دیگر؛ بیایید امسال به این حوادث از منظر جدید نگاه کنیم:

هشت مارچ فقط روز همبستگی زنان در سراسر جهان است. زنان و خواهران افغان را باید غرض توانمند شدن شان درین روز انگیزه داد، و از مقام شان در جامعه تجلیل نمود. نوروز را به مثابه یک تحول و حیات مجدد در زراعت تجلیل نمود و دهقان ومالدار کشور را انگیزه داد تا به زحمات شباروزی شان در فراهم اوری غله ودانه کارو پیکار نمایند و باکسب رزق حلال مصدر خدمت بخود وهموطنان گردند.

به همین ترتیب؛ حوادث سیاسی و روزهای بد چهل وشش سال گذشته نیزسپری شد.در واقعیت این مدت ۴۶سال بدترین ایام تاریخ کشوربود.  به هرترتیب؛ باید از تمام آن بیاموزیم. ما تاریخ را کم ارزش نمیدانیم(آنکه تاریخ گذشته را به تفنگچه میزند، در حقیقت آینده اش را به توپ بسته است). بی. ال. فیدیا دانشمند هندی میگوید: هیچکس در امروز قرار ندارد و امروز را نمیداند، مگر آنکه تاریخ را بداند.

تمام این حوادث تلخ جز تاریخ شدند و حتماً تاریخ در مورد آنها قضاوت خودش را خواهد نمود وباید از آن بیاموزیم. یقین داریم قلم دیگری مانند قلم غبار تاریخ  علمی و واقعی این ملت نجیب و عظیم را چنان حک خواهد نمود که احدی نتواند از حکم آن سرباز زند وهیچ پنسل پاک آن را پاک نخواهد توانست.

میدانیم که موقعیت سوق الجیشی ( به مفاهیم جدید امروزه موقعیت جیواکونومیک و جیوپولیتیک) کشور ما خیلی  حساس است. قدرتهای گوناگون در دورانهای مختلف متوجه این موقعیت بوده و از هر زاویه وبیشه بدان کمین گرفته بودند و اکنون نیز درکمین اند، چنانچه نامهای سکندر، انگریز،چنګیز، تیمور، گرگین صفوی، روس و غیره را حتا عوام میدانند. و اینک اکنون با قرار گرقتن موج ایرو-ایشیا در مقابل دایناسورانتلانتیزم این موقعیت اهمیت هرچه بیشتر کسب نموده و میترسیم که برعلاوه موقعیت ما، منابع ما برای ما به آفت ( اشاره به natural resource curse) تبدیل نګردد.

در صورتیکه شاهد مکرر چنین حوادث بوده ایم، پس چرا آبدیده نمی شویم؟ چرا روئین تن نمی شویم و چرا به آینده ننگریم؟

فرض کنیم، هیچ یک از حوادث فوق رُخ نمیداد  ونظام سلطنتی و حتا نخستین جمهوری ما تا اکنون برپامیبود، ایا  افغانستان مانند عراق، ایران، سوریه و لیبیا دچار کدام (بهار؟) نمی شد؟ حتا علایم چنین بهار در سال دوم نظام جمهوری هویدا شد. کاملاً واضح بود که از چهار طرف میخواستند نظام پنجاه ساله بعد از امیرجبیب الله کلکانی را نابود سازند، چه بدست حزب دیموکراتیک خلق وچه بدست نهضت اسلامی. فرض کنید نهضت اسلامی بر حزب خلق پیشقدم میشد، ایا وضعیت امروز ما بهتر از حالا یا لااقل بهتر از عراق و ایران میبود؟

به فکر یکعده هوشمندان؛ بعد از هر پنجاه- شصت سال ما با یک سونامی روبرو شده ایم. اګر روئین تن نمی بودیم چنانکه نبودیم پس حتماًثبات دوران سلطنت و جمهوری اول دوام نمی آورد و دیدیم که دوام نیاورد، الی مگر  آنکه روئین تن میبودیم. پس مهم این است که همین حالا نیز که دیر شده، ولی دیر نشده و اضافه ازین دیر نشود، عوض آنکه قلمها را به سوی همدیگر نشانه گرفته حوادث حلاجی شده را مکرراً بازنویسی نماییم، بهتر است متوجه آینده شده مردان آهنین مانند رهبر سینګاپور، مردان مانند گاندی رهبر هند، نهرو، کینګ، شیرشاه، میرویس، وزیریارمحمدحان، شاه امان الله و سایرین را پرورش دهیم تا مانند دژ فولادین در مقابل حوادث حتمی آمدنی بایستند وملت را متحد سازند. باید روئیتن میبودیم، که نیستیم.

در آن روزی که رهبری حزب دیموکراتیک خلق به اشتباهاتوگناهان نابخشودنی اش اعتراف نمود و از مردم عفو خواست، ګردن به مصالحه نهاد و حاضر به تسلیمی قدرت به عناصر ملیگرا گردید، باید مانند روئین تنان در مقابل حوادث بعدی میایستادیم، باید دیګر روئین تن میبودیم، که نبودیم. انگه که نشد، باید در کنفرانس بُن اول دیگر بایدحتماً روئین تن میبودیم که نبودیم. بحران در پی بحران تا بکی ؟

پریشان (داوی بزرگ) سالها قبل ندا بر آورد:

تابه کی

تا کی از جور و ستم، شکوه وفریاد کنید

ســـعی بـر هـم زدن منشـا بیـداد کنید...(الخ)

فرصت آڼ فرارسیده است که در داخل و خارج کشور و سراسرجهان با هم متحد شده، بخاطر تامین ثبات، تحفظ ارزشهای مدنی وجمهوری، سلامتی قانون و احترام به آزادی و کرامت انسانی، برگرداندن زندگی آبرومندبه هموطنان، جبهه ی متحد را سازماندهی نموده، منحیث اولاد تعلیم یافته که با زحمات پدران رنجدیده پرورش یافته ایم، در مقابل ملت وجیبه  ودین تاریخی  خود را ادا نماییم. به سید بیدارگر و طرزی قلمدار ضرورت داریم، باید درفش افتاده جوانان بیدار را برداریم و یک مشروطه چهارم را بحرکت آوریم. بیائید از فرصت و موقعیت فوق العاده ارزشمند جیواکونومیک و جیو پولیتیک کشور به نفع خود ما  استفاده بریم.

از تاریخ بیاموزیم و متحدانه توجه بشریت انساندوست را به سرزمین بخاک وخون تپیده معطوف ساخته، منحیث پیشقراولان ناجی و سالاران راه سعادت ندای وحدت ملی، وفاق وروشنگری را بلند نموده ، منادیان حیات نوین گردیم. توطئه ها را برملا سازیم، فکر، قلم، اعتبار و انرژی خود را در خدمت رستاخیز نوین قرار دهیم.درینصورت میشود که گفت (اکنون دگر روئین تنیم!)

نتیجه : بهتر است ، عوضجدالهای ملامتی وسلامتی همدیګر، توجه را به آینده معطوف سازیم، گذشته را به تاریخ سپرده،دیروز را صلوه آینده را هوشیار باشیم. هوشیاری در متعهد شدن به منافع ملی، خنثی کردن دسیسه ها، نجات از غرق شدن در سیاهی، جلوگیری ازعقبگرد مُهلک و ایجاد همدلی است.

 

 

 


بالا
 
بازگشت