مهرالدین مشید

 

نوروز و جشن مهرگان؛ عالم پیر دگر بارہ جوان خواھد شد

هله نوروز آمد، جشن جمشیدی ما شاد و گل افروز آمد

 

نوروز که جلوهء اهورامزدایی دارد و با جشن مهرگان هم آویز است، برابر است به روز اول حمل یعنی لحظات آغازین رستاخیز طبیعت و دگرکونی های شگفت انگیز در زمین خدا و شگوفایی شور آفرین و وجد گستر در آن که وجب وجب آن دگرکون پذیری های سودمند را برای رهایی و رستگاری انسان به نمایش می گذارد. نوروز برابر به جشن مهرگان و سرآغاز یک انقلاب جدید و تکان تازه در هستی برای بازآفرینی های بکر و تبدیل کردن زمین به سرسبزی و دمیدن صور حیات در روح خشک زمین است. این روز باستانی در کشور ما پیشینهء چندین هزار ساله دارد و از آن روز آغاز شده که زنده گی در این سرزمین گل کرده است. در طول تاریخ اقوام آریایی و حتا غیر آربایی در این سرزمین از این روز بزرگداشت به عمل آورده اند و با رقص ها و پایکوبی ها از آن نقدیر به عمل آورده اند. این روز روز خدا است مانند هر روز دیگر که خدا از آن ” کل یوما هو فی شان ” یاذ کرده است . بنا بر این اطلاق اسلام و غیر اسلامی کردن به این روز دلالت به خفت عقلی می کند؛ ریرا این روز ریشه در فرهنگ چندین ساله دارد و در فرهنگ های گوناگون از اوستایی تا زروشنی، بودایی، برهمنی و بالاخره اسلامی رسوب کرده نا به زمان ما رسیده است. فقهای آگاه از این روز قدر کرده و از حرمت آن سخن نگفته اند؛ زیرا درک کرده که در قرآن در این رابطه چیزی گفته نشده است. تمام ملا های قشری و متعصب بویژه عرب ها خواسته اند تا بدبن وسیله خراسانی ها را هتک حرمت کنند که این برخاسته ار عصبیت عربی است؛ زیرا نورورز روز خوشی و طراوت است و خدا وند و رسولش خوشی و طراوت را دوست دارد. چنانکه در احادیث زیادی آمده که پیامبر عطر را دوست داشت و حتا در هنگام مرگ فرزندش نخواست ملال غم بر جبینش غلبه کند؛ پس آنانی که با خوشی ها و رقص و پاکوبی ها و سبزه لگد کردن ها مخالف اند، از دین ناآگاه اند و دشمن خدا و رسول آن هستند و گفته می توان که جهال اند که زیر پوشش دین بر دین زهرپاشی می کنند. در این شکی نیست رسم نوروزی بر می گردد به تاریخ چندین هزار سالهء کشور ما که ریشه در تمامی فرهنگ های این کشور در طول تاریخ دارد و رسم گلگشت بهاران و سبزه کوبی ها میله های بهاری حتا منحصر به زردشتیان نبوده؛ بلکه پیش از آن هم موجود بوده است. از سویی هم بزرگداشت از نوروز بحیث یک عنعنهء احسن چه زیانی به دین می رساند. درحالی که پیام نوروزی پیام خوشی و سرور است که با روح دین ناسازگاری ندارد و قدسیتی در کار نیست. آن ملا های ناآگاه از دین و چلی های بی خبر از اسلام باید بدانند که در اسلام بدترین پدیده خشونت و اعمال خشونت آمیز در دین است و دین اسلام دین رحمت است و خدا به پیامبر می گوید که تو را برای رحمت برای عالمیان فرستاده ام ؛ اما این آقایان بجای ایستاده گی در برابر خشونت و دین ستیزی و اسلام زدایی، برعکس دربرابر جلوه های رحمانی دین خدا قرار گرفته و نفرت و انزجار را میان مردم افزایش می دهند. ملا های بیخبر از دین پیش از صدور فتوای ضد دینی به نام نوروز اول خود را آکاه بسازند و تا از تاریخ و فرهنگ این کشور آگاه شوند و بعد فتوای آگاهانه صادر کنند اما من یقین دارم که هرگاه این ها به قول مولانی روم مغز دین را فرا بگیرند و پوست اندیشی ها در دین را کنار بگذارند، نه تنها از فتوا های غلط شان در پیوند به نوروز از مردم معذرت می خواهند؛بلکه باقی عمر را باید توبه و ندامت بکشندتا خدا آنان را ببخشد. ؛ زیرا دشمنی ملا ی ناآگاه دشمنی با پاکی و صفایی و نظافت و هم سویی با کثافتو آلوده گی است که در ذات اسلام با آنها مخالف است . به امید این که خداوند ملا های ناملا را اول آگاهی عطا کند ریرا شماری ا این ها آنقدر نادان اند که خود را هرچیز دان می دانند و یک کتاب را هم بیرون از چندتا کتاب مرده گان قدیممطالعه نگرده اند و حتا سواد کافی برای مطالعه هم ندارند و به قول مولانای روم از فرط جهل لاف عقل کل را می زنند. ”عقل کل شده یی از وفا ملاف” هرگاه این ها اندکی به متون آثار پیشینان از راویان بزرگ دینی چون ابن هشام ومرخان و جهانگردان چون البیرونی تا ناصر بلخی و دیگران و آثار متاخرین سر بزنند و زحمت مطالعه به خود بدهند و احادیث پیامبر را درست با توجه به اصول حدیث شناسی بخوانند به زودی از خر جهل پایین آمده و می دانند که چقدر نمی دانند و در جهل غرق اند و از اصل دین که هیچ خبر ندارند با همه ناآگاهی لاف افلاطونی و جالینوسی می زنند. خداوند این ها را هدایت کند و در غیر آن غرق شان کند که مردم از شر جاهلان که با تاسف جهل شان جهل مرکب است، رهایی یابند.

نوروز برابر است به نخستین روز اول سال خورشیدی که از آن به عنوان جشن مهرگان نیز بزرگداشت به عمل می آمد. ھرچند آغاز اہن روز را به جمشید یا به یمای افسانه یی نسبت می دھند؛ اما آنچه در اوستا، آثارالباقیه و آثار البیرونی و شھنامۀ دقیقی و فردوسی برمی آید. اہن روز پیشینۀ زیادی در آریانای قدیم داشته کہ پیش از یما نیز از این روز جشن گرفته می شد. باشنده گان پیش از آریایی ها نیز این روز را آغازی برای تحول بزرگ و شگوفایی ھای طبعیت و خجستگی انسان می دانستند و آن روز را جشن می گرفتند و با رقص و پایکوبی ها ورفتن به چمن ها و سبزه زاران از آن بزرگداشت به عمل می آرودند. نوروز نخستین روزی است که طبیعت به تپش و جنبش جدید می آید و فصل جدید زنده گی را می آغاز و روح تازه در آن می دمد. این تپش و جهش منحصر به طبیعت نبوده؛ بلکه به گونۀ موجی فراگیر سراسر هستی به شمول انسان و جامعه را فرا میگیرد. این جهش در واقع تحرک تازه را در انسان ها بوجود می آورد و موجی از شور وشادی را در آنان زنده می کند. شور و شادی یی که از تماشای آن خداوند نیز شاد می شود و ملایکان در فاصله های قاب و قوسین در زیر درخت صدره به تماشای انسان می شتابند. پس باید شاد زیست؛ زیرا خداوند شاد زیستن را دوست دارد و شادکامی ها را برای انسان آفریده است و بهار جلوه یی از آن شاد زیستن هایی است شاد کامی ها را به بار می آورد. خدا و پیامبر آنانی تا دوست دارد کہ برای شادی ھا و شادکامی ھای بندہ گان خدا جاری را از پیش ببرد. پس خدا دوست دارد دلشاد کنندہ گان را و از این رو است کہ میگویند شاد کردن غیر است و شاد زیستن ھنری والاتر.

نمی خواھم در این نوشته پیرامون حرمت و مشروعیت نوروز چیزی بنویسم زیرا ھر روز روز خدا است و تفاوت قائل شدن میاں روز ھا در شریعت جایگاۂ واقعی ندارد. تنها این قدر باید گفت که در متون دینی سندی وجود ندارد که به گونۀ قطعی الدلالۀ و قطعی الثبوت بر حرمت نوروز دلالت کند و حتا برعکس بخاری حدیثی را ذکر می کند که دلالت بر مشروعیت نوروز میکند و در آن حدیث آمدہ است که در روز نوروز برای پیامبر شربت دادند. وی پرسید که به چه مناسبت است؟ برایش گفتند به مناسبت نوروز. پیامبر در پاسخ اش گفت ھر روز تان نوروز. اہن حدیث به اثبات می رساند که حرمت نوروز ادعای شماری ملا ھای سلفی ناآگاہ و حجاز زدہ است که برای خوش خدمتی به حکام سعود حتا از اتهام بستن بر دین خدا ھم دریغ نمی کنند. عدہ یی ھم ھستند که بر اہن قول پیامبر استدلال می کنند که روزی به مردم مدینه گفت ، خداوند برای شما در طول سال دو روز را عید گذاشته تا در آن خوشی بکنید که این سخن ھرگز نوروز را نفی نمی کند ؛ بلکه بر خوشی در روز ھای دیگر نیز دلالت می کند. اہن که ملا ھای مزدوری برای پابوسی حکام عیاش و سودجوی سعودی ناآگاھانه فتوای حرمت نوروز را صادر می کنند و بین وسیله می خواھند کاذبانه ادعای اخلاصمندی به اسلام کنند و در بدل آن شور و شوق و جوش و خروش زنده گی را در مسلمانان بکشند و با این گونه فتوا ها خفت عقل و ناآگاھی خود را به تماشا بگذارند. آنان می خواهند تا با این گونه دھن کجی ھا دین را ابزاری برای بھرہ گیری ھای اقتصادی و سیاسی خود قرار بدهند و گاهی این دھن کجی ھا را برای پر شدن دھن ھای شان از سیم و زر انجام می دھند و بدین بھانه دین خدا را در ترازوی معامله با حکام سعودی قرار می دھند.

نوزوز به هیچ دینو آیینی تعلق خاص ندارد؛ بلکه نوروز به زنده گی انسان و تاریخ آغاز شده است، البته از آن زمان که انسان به آگاهی رسیدو به کار و فعالیت آگاهانه پرداخت. نوروز جنب و جوش طبعیت است که با انقلاب سبز خود انسان را در هر زمانی به شور و شعف برای کارکردن و آفریدن های تازه ترغیب کرده است. کار انسان با طبعیت خود پدید آورنده و نوید دهندۀ نوروز بوده است و حتا در آن زمان که انسان دینی را نمی شناخت. بنا براین نوروز در طول تاریخ بستر تمامی ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی بوده که تمامی آنها را در آغوش خویش به نوازش گرفته است. تمامی ادیان در بستر نوروز شکوه و جلال زنده گی را لمس کرده اند و بشریت را در موجی از جنب و جوش طبیعی به آفریدن های طبیعی تشویق کرده است. از مطالعۀ تاریخ فهمیده می شود که نوروز پیش از ادیان ستاره پرستی، آتش پرستی و زردشتی وجود داشته است و حتا منحصر به افسانه های یما یا جمشید هم نبوده است. آنانی که نوروز را ابزار تبلیغاتی خود قرار داده اند. از جمع آن ابزار گرایان اند که دین را نیر ابزار تبلیغاتی و استفاده های شخصی خود در طول تاریخ قرار داده اند . در نتیجۀ ناآگاهی های تاریخی و فرهنگی بوده است که نوروز چهرۀ مذهبی پیدا کرده و مهر دین زردشتی به آن خورده است. در حالیکه واقعیت چیز دیگر است و نوروز در گذشته ها بود ه و پس از این هم خواهد بود وهمراه با شگوفایی های دم به دم طبیعت به پیش خواهد رفت و نوروز ستیزان و دشمنان انسانیت را در دریای توفانی و سرشار از مستی و شگوفایی خود نابود خواهد کرد.

این روزجشن خوشی و سرور برای هر شهروند حوزۀ تمدنی بزرگی است که بخش های وسیعی از جهان را در بر دارد. مردم دراین روز با کنار گذاشتن دشواری ها و رنج های بی پایان از این روز بزرگداشت به عمل آورند و در فضای شور و شادی از خوشی های این روز لذت ببرند. زیرا این روز روز حیات بخش است و سررشته دار نوروز جام حیات را بار دیگر به دوران می آورد و زمین سرد و خشکیده را سیراب حیات می کند و ساغر زنده گی جدید را به کام شگوفایی ها و باروری ها می ریزد و می ناب عشق داشتن به زنده گی و دوست داشتن و پاسداری از حریم پاک آن را با دودست به بهاران تقدثم می کند تا بهاران هرچه سبز تر و زنده گی شگوفاتر و انسانیت پربارتر شود؛ زیرا کابوس جنگ و خشونت کاخ سبز انسانیت را در کشور فرو رثخته و برج و باروی آن به شدت ریخنه است. به امید این که این نوروز بهار صلح و شگوفایی و ترقی و پیشرفت را در کشور پرشگوفه تر کند و کابوس جنگدوذخشونت را برای همیش از کشور بروبد و امید برای زنده گی بهتر را در قلب های هر هموطن ما سبز کند تا جنگ افروزان از شادابی آن لذت زنده گی را احساس کنند و با نوشیدن هفت سین و نوش جان کردن سمنک قلب های شان پاک و روح شان شسته و تلطیف شود و از جنگ و خشونت دست بردارند.

این روز رابرای آن مرد و زن و کودک کنندھاری و کندزی و ننگرھاری و بغلانی و کنری و ارزگانی و... مبارک باد می گویم کہ در زیر رگبار ھای مرگبار گلولہ ھا سپری می کنند و از دست نوازش انسان و طبیعت محروم اند و این درد جانکاۂ آنان را ھرگز کاخ نشینان فارغ از رنج مردم و ویلا نشینان نازول و بی درد و بویژہ آن مفتیان دروغین و مزدور نمی دانند کہ کاذبانہ سرگرم حدیث تحلیل و تحریم نوروز اند. از این رو این روز را خاص برای آنان مبارکباد می گویم کہ شایستہ نوازش و مبارک گویی اند و بہ ترحم و نوازش بیشتر نیاز دارند و دژخیم جنگ لبخند ھای نازنین کودکانۂ آنان را بہ تاراج بردہ است و کابوس جنگ و ناامنی دست نوازش را از سر آنان کوتاہ کردہ است. اہن کودکان تشنہ صلح اند و گتا ضربان قلب ھای شان لحظہ ھای صلح را بہ شمارش می گیرند و بی پروا بہ مفتی ناآگاہ دست بہ آسمان بلند کردہ و از خداوند طلب آرامش و امنیت می کنند. اما اہن مفتیان بیرحم روزگار ما کہ فتوا ھای کذایی شان تمامی نعمت ھای زندہ گی را از آنان گرفتہ است و در آتش فتوا ھای آنان می سوزند بہ این ھم اکتفا نکردہ و حتا می خواھد خوشی زود گذر نوروز را ھم از آنان بگیرند کہ گویا مبارکباد گفتن حرام است در حالی کہ دین و شریعت محمدی بہ مسلمانان اجازہ دادہ است کہ حتا در برابر کوچک ترین کارکرد ھای روزانۂ شان بہ یکدیگر مبارک باد گویند تا برای تلاش ھای سالم انسانی بیشتر بسیج شوند و بہ یاری و ھمیاری یکدیگر بشتابند و بدین وسیلہ باتحرک شور تازہ بر دشواری ھای گوناگون سیاسی و اقتصادی و اجتماعی فایق آیند.

از آمد آمدسال نو خورشیدی نه تنها بمثابهء یک تغییر و دگرگونی بزرگ در طبیعت و آغاز حیات دوباره؛ بل بحیث آغاز جدید زنده گی انسان دردمند جامعهء ما به فال نیک گرفته و آرزومندم که این تغییر برمصداق آیت قرآن دل ها و افکار ما را نیز به سوی خیر و سعادت و همزبانی ها و همدلی ها دگرگون سازد تا این تغییر درونی سبب تحولات عظیم در بیرون جامعهء ما شود و بساط کینه و دشمنی های گروهی و قومی و مذهبی از کشور جمع کند و از همه بیشتر دل های مخالفان نظامی حکومت را برای صلح و آشتی عوض کند و فضای صلح و شور و شعف همدلی ها در کشور گرم و گرم تر شود. از خداوند می خواهم که تغییر بهاری قلب های مردم مان را به سوی نیک اندیشی و نیک انگاری و نیک پنداری و چشم های آنان را به سوی خیر نگری و حقیقت نگری متمایل سازد تا گلیم فاجعه از کشور هرچه زود برچیده شود و نفخ امید بر دل های پردرد مردم ما بدمد و روح شادی و امیدواری به آیندهء درخشان در قلب های شان موج بزند تا هرچه زودتر جای یاس و نامیدی را آرزوی به زیستی پر کند و هلهله نوروزی و جشن جمشیدی شان مبدل به جشن شکوهمند صذح سراسری در کشور شود و نوروزی و خوشی های جشن مهرگان به جنبش صلح خواهی در سراسر کشور بدل شود تا از آن در آینده ها بحیث روز بزرگ صلح و ثبات در کشور استقبال به عمل آید. به امید هرچه زود رسیدن به چنین روزی امروز را جشن می گیریم تا باشد که جشن بزرگ صرح سراسری در کشور را زود به استقبال بگیریم و از خداوند مژ خواهم که ملت ما را برای رسیدن به چنین روزی یاری و یاوری بکند.

پروردگاراگرداننده قلب ها، قلب ها و هسته و مراکز تصمیم گیری های ما را به سوی راهء راست و درست تغییر بده، چشم های ما را برای دیدن حقیقت بگشا و نفس های ما را به سوی هدایت بکشان تا حالت ما به سوی خیر و فلاح دگرگون شود.حلول سال جدید خورشیدی را برای تک تک از هم میهنان نهایت عزیز و ارجمند و گرامی مبارک باد گفته از خداوند برای تمام شان صحت کامل و بهروزگاری می خواهم و امید وارم که سال جدید سال صلح و صفا و همدلی ها و پایان رنج های بی شمار و مصایب دشوار در کشور باشد و خورشید رستگاری از پشت ابر های سیاه جنگ و ناامنی بر دل های مردم ما بتابد و ناقوس غلبهء اهورامزدا بر اهریمن در سراسر جهان به صدا درآیدو امید ها برای زنده گی بارور و شگوفا گردد تا دیگر مردم ما بجای شلیک مرمی بر روی یکدیگر شاهد پرتاب گل های زیبای دوستی بر روی یکدیگر باشند و بجای ابراز خشم و نفرت بر یکدیگر، همدیگر را صمیمانه و بی ریا به آغوش بکشند و قلب های خود را بر روی یکدیگر صادقانه بگشایند تا باشد که از فیض الهی و نور ربانی آن بهره مند شوند تا باشد که مردم ما در فضای نورین آن رویا های انسانی خویش را با چشمان روشن به تماشا بنشینند و تمای انرژی خود را برای ساخت و ساز کشور و خدمتگذاری بر یکدیگر به مصرف برسانند. جا دارد تا هموطنان ما همین لحظه دست ها را به سوی آسمان بلند کنند و از خداوند طلب صلح و آرامش در کشور نمایند و انشاالله که خداوند قبول کنندهء دعا های بنده گان مومن خود است و بدون تردید دعای شان را می پذیرد.

 

 

 


بالا
 
بازگشت