احمد نويد غيرتی

 

جهان بعد از ویروس کرونا

نويسنده:      یووال نوح هراری

مترجم:         احمد نويد غيرتی

این طوفان می‌گذرد، اما انتخاب‌های اکنون ما می‌تواند زنده‌گی ما را برای سال‌های آینده تغییر دهد.

در حال حاضر، بشریت با بحران جهانیِ مواجه است که شاید بزرگترین بحران نسل ما باشد. تصامیمی را که مردم و دولت‌ها در چند هفتۀ آتيه می‌گیرند، ممکن است شکل دهندۀ جهان در سال‌های آینده باشد. این تصامیم نه‌تنها باعث تغیير در سیستم صحی می‌شود، بلکه آیندۀ اقتصاد، سیاست و فرهنگ را نیز شکل خواهد داد. اقدامات ما باید سریع و سرنوشت ساز باشد و ما باید متوجه نتایج درازمدت آن باشیم. در هنگام انتخاب گزینه‌ها، با درنظرداشت اينکه هدف تنها غلبه بر این تهدید در کوتاه مدت نیست، باید از خود بپرسیم که بعد از ختم این طوفان، در چگونه دنیايی می‌خواهیم زنده‌گی کنیم. بلی، این طوفان می‌گذرد، بشر زنده خواهد ماند، بیشترین ما زنده خواهیم بود، اما در دنیای متفاوت زنده‌گی خواهیم کرد.

بسیاری از اقدامات اضطراری که امروز گرفته می‌شود زود می‌گذرند، ولی حتمن بخش ضروری زنده‌گی می‌شوند، این طبیعت حالات اضطراری است. تصامیمی که در حالات عادی نیازمند سال‌ها تعمق و ژرف‌نگری است، در همچو حالات فقط در چند ساعت اتخاذ می‌شود. حتی تکنالوژی‌های خطرناک و هنوز نيازموده به‌کار گرفته می‌شود، چون خطر آن کمتر از انجام ندادن کاری‌ست. کشورهای زیادی در حال انجام تجربه‌های بزرگ اجتماعی قرار دارند. چی اتفاق خواهد افتاد اگر هرکس از خانه کار کند و مصافحه و ارتباطات از فاصله‌ها انجام شود؟ چی اتفاق خواهد افتاد اگر مکاتب و دانشگاه‌ها آنلاین شوند؟ در حالات عادی، دولت‌ها، شرکت‌های تجارتی و بوردهای آموزشی هرگز دست به چنین تجربه‌ها نخواهند زد؛ اما اکنون حالت عادی نیست.

در زمان بحران، ما با دو گزینۀ مهم مواجه هستیم. گزینۀ اول نظارت توتالیتر و یا توانمندسازی شهروندان و گزینه دوم انزوای ناسیونالیستی و یا همبستگی جهانی است.

نظارت پنهان

به‌منظور توقف دادن این اپیدمی(ويروس همه‌گير کرونا)، مردم باید از یک سلسه رهنمودهای مشخص پیروی کنند. برای دست‌یازی به این امر، دو راه اساسی وجود دارد. یک میتود آن مربوط دولت می‌شود که باید مردم را نظارت کند و آنهایی که قواعد را نادیده می‌گیرند را تنبیه کند. امروز، برای اولین بار در تاریخ بشر، تکنالوژی امکان نظارت هرفرد در هر زمان و مکان را می‌دهد. پنجاه سال قبل، «کی‌جی‌بی» توانایی تعقیب ۲۴۰ ميلیون شهروند اتحاد شوروی را به‌طور ۲۴ ساعته نداشت و نمی‌توانست تمام معلومات بدست آمده در یک روز را تحلیل و ارزیابی نماید؛ برای بدست آوردن معلومات و تحلیل آن نیازمند نیروی بشری بود و ردیابی هر شهروند شوروی، از توان «کی‌جی‌بی» بیرون بود. اما اکنون، دولت‌ها به‌جای استفاده از نیروی بشری، متکی به شیوه‌های قوی علمی و تکنالوژی هستند که در همه جا مثل شبح حاضر است.

چندین کشور، برای مبارزه با اپیدمی ویروس کرونا، وسایل نظارتی جدید را به‌کار گرفته‌اند که چین مثال برجستۀ آن است. با نظارت نزدیک و جدی تيلیفون‌های هوشمند مردم، استفاده از صدها ميلیون کمرۀ تشخیص چهره و روحیۀ بلند همکاری جامعه که به‌طور دوامدار حرارت بدن‌شان را کنترول و از وضعیت صحی‌شان گزارش می‌دادند، مقامات چینی نه‌تنها که به‌طور سریع عوامل انتقال ویروس کرونا را متوقف کردند، بلکه گشت و گزار افراد را تحت تعقیب قرار داده و ارتباطات‌شان را نظارت می‌کردند. برنامه‌های مشخص برای تيلفون‌های همراه ساخته شده است که شهروندان را از نزدیک شدن به افراد مُلَوَّث به ویروس هشدار می‌دهد.

این نوع تکنالوژی محدود به شرق آسیا نیست. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به‌خاطر تعقیب و پیگیری ویروس کرونا، اجازۀ استفاده از تکنالوژی نظارتی را به دستگاه امنیتی این کشور داده است که معمولن در راستای مبارزه با تروریستان مورد استفاده قرار می‌گرفت. هنگامِ که پارلمان اسرائیل این تصمیم را رد کرد، نخست وزیر نتانیاهو، تحت عنوان «حالت اضطرار»امر استفادۀ آنرا صادر نمود.

شاید استدلال وجود داشته باشد که این چیزِ تازه نیست. در سال‌های اخیر، دولت‌ها و شرکت‌ها از تکنالوژی‌های پیچیده برای تعقیب، نظارت و کنترول افراد استفاده می‌کنند. اگر محتاط نباشیم، این اپیدمی شاید تحول تازه‌یی را در تاریخ نظارت افراد رقم خواهد زد. نه‌تنها این امر سبب عادی شدن روند استفاده از وسایل نظارتی در کشورهای که تا هنوز مانع همچو وسایل بودند می‌شود، بلکه آغازگر روند دراماتیک تبدیل «نظارت آشکارا» به «نظارت پنهانی» می‌گردد.

تا این هنگام، وقتی شما می‌خواهید با انگشت خود صفحه‌ای را در تيلیفون‌تان باز کنید، دولت دقیقن می‌داند که شما چی را می‌خواهید بخوانید و بدانید. اما در مورد ویروس کرونا، توجه به طرف دیگر تغيیر می‌کند. حالا دولت می‌خواهد دمای انگشت شما را بفهمد و فشار خون‌تان را بداند.

روکش اضطراری

یکی از مشکلاتِ که ما هنگام نظارت شدن با آن مواجه هستیم، این است که هیچ یکی ما نمی‌دانیم چگونه نظارت می‌شویم و این روند در سال‌های آینده چطور خواهد بود. تکنالوژی نظارتی به سرعت سرسام‌آوری در حال انکشاف است. کارهای که ده سال قبل مثل یک تخیل بود، امروز به یک خبر کهنه تبدیل شده است.

تصور نمائید که اگر یک دولت فرضی تقاضا نماید تا هریک از شهروندانش دست بندهای بایومتریک بپوشند که دمای بدن و ضربان قلب‌شان را به‌طور ۲۴ ساعته مورد ارزیابی قرار دهد؛ معلومات بدست آمده، توسط دولت ذخیره شده و مورد ارزیابی نهادهای دولتی قرار می‌گیرد. این نهادها، قبل از تو از بیماری‌ات آگاه می‌شوند، آنها هم‌چنان می‌دانند که تو کجا رفته بودی و با کی ملاقات کرده بودی. بدین طریق زنجیرۀ ابتلا به ویروس به‌شکل سرسام‌آوری کوتاه شده و حتی قطع می‌گردد. همچو یک سیستم به‌طور قابل ملاحظه، ظرف چند روز، باعث توقف این اپیدمی می‌گردد. این عالی به نظر میرسد، درست؟

البته ضرر آن مشروعیت دادن به یک سیستم جدید نظارتی مخوف است. اگر شما بدانید که من صفحۀ «فاکس‌نیوز» را به جای «سی ان ان» باز کرده‌ام، ممکن شما در مورد علاقۀ سیاسی و یا شاید هم در مورد شخصیت من چیزی بدانید. اما اگر شما حرارت بدن، فشار خون و ضربان قلبم را هنگام تماشای یک ویدیو ارزیابی می‌کنید، این شما را قادر می‌سازد تا در مورد این که چه چیزی باعث خوشحالی، گریان و عصبانیت بیش از حد من می‌گردد بدانيد.

خیلی‌ها حیاتی است بدانیم که قهر، شادی، خستگی و عشق، مثل تب و سرفه پدیده‌های بیولوژیکی هستند. همان تکنالوژی که سرفه را تشخیص می‌کند، می‌تواند خنده را نیز تشخیص بدهد. اگر شرکت‌ها و دولت‌ها روی معلومات بایومتریک ما که به‌طور چشم‌گیر در دسترس‌شان قرار دارد، کار کنند، آنها می‌توانند ما را بیشتر از خودمان بشناسند. آنها نه‌تنها می‌توانند احساسات ما را پیش‌بینی کنند، بلکه می‌توانند از این احساسات استفاده نمایند و هرچیزیکه می‌خواهند بالای ما بفروشند - که این می‌تواند یک محصول تجاری و یا یک سیاست‌مدار باشد -. نظارت بایومتریکی، تکتیک‌های نفوذ نهاد «کامبریج انالاتیکا» (اشاره به رسوایی سیاسی سال ۲۰۱۸ است که این نهاد به معلومات ميلیون‌ها کاربر فیسبوک نفوذ نموده و دسترسی پیدا کرده بود) را قسمی نشان می‌د‌هد که گویا از عصر حجر باشد. کوریای شمالی را در سال ۲۰۳۰ تصور کنید، وقتی هر شهروند، به‌طور ۲۴ ساعته مجبور به پوشیدن دستبندهای بایومتریک شوند و هنگام گوش دادن به سخنرانی رهبر بزرگ، این دستبند علایم ناراحتی را به مسوولین انتقال دهد، کار شما تمام است.

البته می‌توان نظارت بایومتریکی را موضوع موقت و مربوط به حالت اضطرار دانست و ممکن است با ختم این حالت، استفاده از آن نیز خاتمه یابد. اما میل به تداوم اقدامات موقت همیشه زیاد است، به‌خصوص در زمانی که حالات اضطراری پيوسته در کمین است. به‌طور مثال وطن من اسرائیل، در هنگام جنگ استقلال در سال ۱۹۴۸، حالت اضطرار اعلان نمود که بعضی از اقدامات مثل سانسور رسانه‌ها و مصادرۀ زمین را توجیه می‌نمود. اسرائیل سال‌ها قبل در جنگ استقلال پیروز شد، اما هرگز آن حالت اضطرار پایان نیافت.

حتی هنگامیکه سرایت ویروس کرونا به صفر برسد، بعضی از کشورهای که حِرص زیاد برای دسترسی به معلومات شهروندانش دارند، موج تازۀ ویروس کرونا و یا اِبولا در افریقای مرکزی و یا... را بهانه گرفته و مشتاق تداوم این نوع نظارت می‌باشند. در سال‌های اخیر شاهد نبرد بزرگ به‌خاطر حفظ حریم خصوصی‌مان بودیم. بحران ویروس کرونا می‌تواند نقطۀ عطف این موضوع باشد. هنگامی که مردم از میان گزینۀ حریم خصوصی و صحت یکی را باید انتخاب کنند، به یقین صحت را انتخاب خواهند کرد.

پولیس صابون (نیروی بازدارنده صابون)

تقاضا از مردم به‌خاطر انتخاب میان حریم خصوصی و صحت، در حقیقت، ریشۀ اصلی مشکل است؛ چون طرح همچو یک مسئله غلط است. ما می‌توانیم از مزایای هردو مستفید شویم، نه با نهادینه سازی سیستم نظارتی نظام‌های توتالیتاری؛ بلکه با نیرومندسازی شهروندان، از صحت خود مواظبت کنیم و اپیدمی ویروس کرونا را مهار کنیم. در هفته‌های اخیر، تلاش‌های کوریای جنوبی، تایوان و سنگاپور در امر مهار اپیدمی ویروس کرونا خیلی موفق بوده است. در حالیکه این کشورها از برنامه‌های ردیابی استفاده نمودند، روی آزمایشات گسترده، گزارش‌دهی صادقانه و روحیۀ همکاری در میان جوامع آگاه، بسیار بیشتر اتکا نمودند.

تنبیه سخت و نظارت متمرکز بر عملکرد افراد، یگانه راه وادار نمودن آنها برای اطاعت و پیروی از قوانین و رهنمودها نیست. وقتی مردم در مورد حقایق علمی آگاه می‌شوند، به مسوولین اعتماد نموده و حقایق را به آنها می‌گویند. شهروندان می‌توانند بدون نظارت برادر بزرگ، کار درست را انجام دهند. معمولن، یک جمعیتِبا انگیزه و آگاه، قوی‌تر و فعال‌تر است از یک جمعیتِ کنترول شده و نادان.

به‌طور مثال شستن دست با صابون را در نظر بگیرید. این یکی از بزرگترین پیشترفت‌های بشر در بخش بهداشت بود. این عمل ساده، سالانه جان ميلیون‌ها انسان را نجات می‌دهد. در حالی که ما آن را یک کار ساده تصور می‌کنیم؛ فقط در قرن نوزدهم بود که دانشمندان اهمیت شستن دست‌ها با صابون را کشف کردند. در گذشته‌ها، حتی پزشکان و پرستاران بدون شستن دست‌های‌شان، چندین عمل جراحی را یکی بعد از دیگر انجام می‌دادند. امروز، ملیاردها انسان دست‌های خود را روزانه می‌شویند، نه به‌دلیل اینکه از نیروی بازدارندۀ صابون می‌هراسند، بلکه به این دلیل که واقعیت‌ها را درک می‌کنند. من دستانم را با صابون می‌شویم، چون در مورد ویروس‌ها و باکتریاها شنیده‌ام، می‌دانم که این ارگانیسم‌های کوچک باعث بیماری می‌شوند و می‌دانم که صابون می‌تواند آنها را از بین ببرد.

اما برای دستیابی به چنین سطح سازگاری و همکاری، مردم باید به علم باور داشته باشند، به مقامات دولتی و رسانه اعتماد کنند. طی چند سال گذشته، سیاست‌مداران غیرمسئول عمداً اعتماد به علم و ساینس، مقامات دولتی و رسانه‌ها را تضعیف نمودند. اکنون ممکن است همین سیاست‌مداران غیرمسئول بر انگیخته می‌شوند که جادۀ طولانی اقتدارگرایی را طی کنند؛ با این استدلال که شما فقط نمی‌توانید به مردم اعتماد کنید تا کارهای درست را انجام دهند.

به‌طور معمول، اعتماد را که مدت‌های طولانی از میان رفته باشد، نمی‌توان یک‌شبه باز گرداند؛ اما این زمان عادی نیست. در هنگام بحران، ذهن‌ها نیز می‌توانند به‌سرعت تغییر کنند. شما می‌توانید سال‌ها با خواهر و برادر خود خفه باشید، اما در شرایط بحرانی، ناگهان یک احساس پنهانی اعتماد و دوستی در شما ظاهر می‌شود و برای کمک به یکدیگر می شتابید.
به‌جای ایجاد یک رژیم نظارتی، بازگرداندن اعتماد مردم به علم، مقامات دولتی و رسانه‌ها هنوز خیلی دیر نیست. ما قطعاً باید از فناوری‌های جدید نیز استفاده کنیم، اما این فناوری‌ها باید شهروندان را توان‌مند سازد. من شدیدن طرفدار نظارت بر دمای بدن و فشار خونم هستم، اما از این داده‌ها نباید برای ایجاد یک دولت قدرت‌مند استفاده شود. بلکه، این داده‌ها باید من را قادر سازد تا انتخاب‌های شخصی آگاهانه‌تری داشته باشم، و همچنین دولت را نسبت به تصاميمش پاسخ‌گو بدانم.

اگر می‌توانستم به‌طور ۲۴ ساعته وضعیت صحی خود را کنترول کنم، نه‌تنها می‌آموزم که خطری به سلامتی دیگران ایجاد نکنم، بلکه می‌توانم به سلامتی خودم نیز کمک لازم را نمایم. و اگر می‌توانستم به آمارهای موثق در مورد گسترش ویروس کرونا دسترسی پیدا کنم و آنرا مورد تحلیل قرار دهم، می‌توانم قضاوت کنم که آیا دولت حقیقت را به من می‌گوید و آیا سیاست‌های درست را برای مقابله با اپیدمی اتخاذ کرده است یا خیر. هرگاه مردم در مورد نظارت صحبت می‌کنند، به یاد داشته باشید که همین فناوری نظارتی معمولاً نه‌تنها توسط دولت‌ها برای نظارت بر افراد -بلکه توسط افراد برای نظارت بر دولت‌ها- نیز قابل استفاده باشد.

از این‌رو، اپیدمی ویروس کرونا یک آزمایش عمدۀ شهروندی است. در روزهای آینده، هریک از ما باید به داده‌های علمی و کارشناسان صحی نسبت به طیوری‌های بی‌اساس توطئه و سیاست‌مداران خودخواه اعتماد کنیم. اگر نتوانیم انتخاب صحیح نمائیم، به‌جای حفاظت از صحت و سلامتی خود، ممکن است با ارزشترین آزادی‌های خود را از دست دهیم.

ما نیازمند یک پلان جهانی هستیم

دومین انتخاب مهم که با آن مواجه هستیم بین انزوای ناسیونالیستی و همبستگی جهانی است. خود اپیدمی و بحران اقتصادی ناشی از آن، مشکلات جهانیِ هستند که فقط با همکاری جهانی قابل حل می‌باشند.

مهمتر از همه چیز، برای شکست دادن ویروس، باید به سطح جهانی اطلاعات را شریک سازیم. این مَزِیَت بزرگ انسان‌ها نسبت به ویروس‌هاست. دو ویروس کرونا که یکی آن در چین و دیگرش در ایالات متحده هست، نمی‌توانند نکاتی راجع به نحوۀ آلوده کردن انسان‌ها را با هم شریک سازند. اما امریکا می‌تواند موارد بسیار باارزش را در مورد  ویروس و چگونگی مقابله با آن از چین بیاموزد. آنچه یک پزشک ایتالیایی در اوایل صبح در میلان کشف می‌کند، می‌تواند تا عصر جان انسان‌ها را در تهران نجات دهد. وقتی دولت انگلیس بین چندین سیاست پیرامون مبارزه با ویروس گیرمانده است، می‌تواند از کوریایی‌ها که ماه قبل با یک معضل مشابه روبرو شده‌اند، مشاوره دریافت کند. اما برای تحقق این امر، نیازمند اعتماد و روحیۀ همکاری جهانی هستیم. 

کشورها باید مایل باشند که اطلاعات را به‌صورت علنی شریک نمایند و فروتنانه به دنبال مشوره باشند، و باید به داده‌ها و بینش‌هایی که دریافت می‌کنند، اعتماد نمایند. ما هم‌چنین برای تولید و توزیع تجهیزات پزشکی به یک تلاش جهانی احتیاج داریم که مهمترین آنها بسته‌های آزمایش (تست‌کیت‌ها) و دستگاه‌های تنفسی است. به‌جای این که هر کشور سعی در انجام این کار به‌صورت محلی داشته باشد؛ یک تلاش جهانی هماهنگ می‌تواند تولید را تسریع نماید و تجهیزات نجات جان به‌صورت عادلانه توزیع شود. درست همان‌طور که کشورها در جریان جنگ صنایع کلیدی را ملی می‌سازند، جنگ بشر علیه ویروس کرونا ممکن است ما را ملزم به «انسان‌سازی» خطوط مهم تولید کند. یک کشور ثروتمند با تعداد کمی از واقعات ویروس کرونا، باید مایل به ارسال تجهیزات گران‌بها به یک کشور فقیر با واقعات بیشتر باشد، با کسب این اعتماد، اگر آن کشور ثروتمند در آینده به کمک نیاز داشته باشد، سایر کشورها به کمکش خواهند شتافت.

ممکن است ما یک تلاش جهانی مشابه را برای جمع‌آوری پرسونل صحی در نظر بگیریم. کشورهای که در حال حاضر کمتر متأثر شده‌اند، می‌توانند پرسونل صحی خود را برای کمک به مناطقِ که بیشتر متأثر شده‌اند، بفرستند. اين امر می‌تواند به‌منظور کمک به آنها و به‌دست آوردن تجربه ارزشمند باشد. در صورت وقوع اپیدمی در ساحات کمتر متأثر شده، ممکن است عکس این طرز همکاری تطبیق گردد.

همکاری جهانی در جبهۀ اقتصادی نیز بسیار حیاتی است. با توجه به ماهیت جهانی اقتصاد و زنجیره‌های تولیدی، اگر هر دولتی کار خود را با بی اعتنایی کامل به دیگران انجام دهد، نتیجۀ آن خلق هرج و مرج و یک بحران عمیق‌تر خواهد بود. ما نیازمند یک برنامۀ عمل جهانی هستیم و سریعن به آن احتیاج داریم.

نیازمندی دیگر دستیابی به توافق جهانی در مورد سفر است. تعلیق همه سفرهای بین‌المللی برای ماه‌ها، مشکلات بزرگی را به همراه خواهد داشت، و مانع جنگ علیه ویروس کرونا خواهد شد. کشورها باید همکاری کنند تا حداقل یک عده از مسافران مهم مثل دانشمندان، پزشکان، روزنامه‌نگاران، سیاست‌مداران و بازرگانان، بتوانند از مرزها عبور کنند. این امر می‌تواند با دستیابی به توافق جهانی در مورد مسافرانِ که قبلن در کشور خود آزمایش شده‌اند، انجام شود. اگر می‌دانید که فقط مسافرانِ با دقت ارزیابی شده در هواپیما هستند، شما مایل به پذیرش آنها به کشور خود خواهید بود.

متأسفانه، در حال حاضر كشورها هیچ یکی از این كارها را انجام نمی‌دهند. جامعۀ جهانی درگیر فلج جمعی شده است. به نظر می‌رسد که هیچ بزرگِ در اتاق وجود ندارند. انتظار می‌رفت که هفته‌ها پیش جلسۀ اضطراری رهبران کشورهای گروه G7  برای تهیۀ یک برنامۀ عمل مشترک تدویر یابد. این رهبران فقط این هفته توانستند ویدیو کنفرانسی را ترتیب دهند که نتیجه‌ای در پی نداشت.

در بحران‌های جهانی قبلی - مانند بحران مالی سال ۲۰۰۸ و اپیدمی ابولا در سال ۲۰۱۴- ایالات متحده نقش رهبری جهانی را بر عهده گرفت. اما دولت فعلی ایالات متحده از نقش رهبری کنار رفته است و واضحن اظهار داشته که عظمت آمریکا با اهمیت‌تر است از آیندۀ بشریت.

این اداره حتی نزدیکترین متحدان خود را رها کرده است، چنانچه به خود زحمت آن را نداد تا اتحادیۀ اروپا را قبل از ممنوعیت همه سفرها از این اتحادیه به امریکا، در جریان قرار دهد - چه رسد به اینکه با اتحادیۀ اروپا در پيوند به اخذ تدابیر شدید مشورت کند-. ادارۀ مذکور با ارايۀ پیشنهاد یک میلیارد دالری به یک شرکت داروسازی آلمانی برای انحصار تولید واکسين جدید Covid-19، رسوايی بزرگی را برپا کرده است. حتی اگر دولت فعلی در نهایت تغییر را روی دست گیرد و یک برنامۀ عمل جهانی ارايه کند، کمتر کسی از رهبری پیروی می‌کند که هرگز مسوولیت را به عهده نمی‌گیرد، کسی که هرگز اعتراف به اشتباه خود نمی‌کند و کسی که مرتباً تمام اعتبار را برای خودش می‌گیرد و همه را سرزنش می‌کند.

اگر جای خالی ایالات متحده توسط سایر کشورها پر نشود، نه‌تنها متوقف کردن اپیدمی فعلی خیلی مشکل خواهد شد، بلکه میراث آن هم‌چنان برای مسموم کردن روابط بین‌الملل تا سال‌های آینده ادامه خواهد یافت.

با این‌حال، هر بحران یک فرصت است. ما باید امیدوار باشیم که بیماری همه‌گیر فعلی، بشر را از خطر مزمن بی‌اتفاقی آگاه خواهد ساخت. بشریت باید یک انتخاب کند. آیا ما به مسیر بی‌اتفاقی خواهیم رفت یا راه همبستگی جهانی را طی خواهیم کرد؟ اگر بی‌اتفاقی را انتخاب کنیم، این نه‌تنها بحران را طولانی‌تر می‌کند؛ بلکه احتمالاً منجر به فاجعه‌های بدتری نیز در آینده خواهد شد. اگر همبستگی جهانی را انتخاب کنیم، این پیروزی نه‌تنها در مقابل ویروس کرونا، بلکه در برابر همه بیماری‌های همه‌گیر و بحران‌هایی که ممکن است در قرن بیست و یکم به انسان حمله کند، خواهد بود.

یووال نوح هراری نویسندۀ کتاب انسان خردمند، تاریخ مختصر بشر، انسان خداگونه و ۲۱ درس برای قرن ۲۱ است.

 

منبع:

https://www.ft.com/content/19d90308-6858-11ea-a3c9-1fe6fedcca75?fbclid=IwAR3hT90_RImtpIS2RnqarTTHy2Ug7TCSuicqokDVHWGyaq0IZoyvmcUv3Eo

 

 

 


بالا
 
بازگشت