انجنیر حفیظ ا له حازم

 

در بیراهه دولت قانون

انتخابات گندیده و مضحک افغانستان که شاید ثبت عجایب عالم هم شده باشد به پایان رسید.

هر دو تیم دولت ساز و ثبات و همگرایی آخرین تلاش هایشان را کردند که انتخابات را به نفع خود شان پایان دهند. ولی گوساله آخر را تیم دولت ساز با مضحکه تقلب به دایره حلال رساند و کمیسیون انتخابات اشرف غنی را برنده اعلان نمود.

تیم طرف مقابل به رهبری داکتر عبداله این فیصله را نپذیرفت و مدتی چانه زنی ها غرض برون رفت از این معضله ادامه پیدا کرد و آنهم به نتیجهیی نرسید.

تا اینکه هر دو طرف در عین روز دعوی پادشاهی کردند و به اصطلاع ادای سوگند نمودند.

با ادای سوگند طرفین، وضعیت باز هم پیچیده تر شد، هر دو طرف قصر سپیدار و قصر ارگ را در اشغال گرفتند و این قصر ها را به کاغوش نظامی تبدیل کردند.

وضعیت پیش آمده پای وزیر خاجه امریکا را هم به کابل کشاند که بعد از مزاکرات و بگو مگو های تند و تیز با طرفین دعوا با دست خالی به واشنگنن بر گشت.

وی در اولین اقدام با صدور اخطاریه به دولت مداران کابل نارضایتی خود و دولتش را از بحران پیش آمده ابراز نمود و برای تحت فشار دادن دولت کابل کمک یک میلیارد دالری دولت امریکا را با حالت تعلیق در آورد.

سیاست مداران کهنه کار، مداری بازان ماهر و تکه داران قومی و مزهبی افغانستان هم فعال شدند تا این دو پادشاه را آشتی بدهند تا مردم زیر پای نشود، تلاش دلالان داخلی هم بیهوده بود تا اینکه اشرف غنی ابتکار عمل را بدست گرفته و به ساخت و ساز کابینه اش پرداخت و با گزشت هر روز آنرا تکمیل مینماید.

برای عبداله هم یک پست مدیریت ارزاق را پیشنهاد کرده که تا هنوز مورد قبول داکتر عبداله واقع نگردیده.

ولی در این میان ، سکوت مرگ بار تیم ثبات و همگرایی حوصله مردم را سر داده است و با پشتیبانی که مردم از این تیم به عمل آوردند، دارند هر روز ناامید و نا امید تر میگردند.

از قراین بر میآید که زد و بند های پیچیده و خرید و فروش های گرانبها در بین تیم ثبات و همگرایی از طرف دلال های غنی ادامه دارد تا این تیم را از هم بپاشاند و آنها را به هر قیمتی که شده بخرند و یا به شاخه های ناقص تقسیم شان کند.

برای تیم ثبات و همگرایی سه راه بیش بخاطر بقایشان باقی نمانده.

1- کابینه خود را اعلان کنند و دولت موازی چنانکه وعده داده بودند تشکیل دهند و عملآ اداره یک بخش دولت را بدوش بگیرند.

2- مقاومت نمایند و تسلیم زورگویی ها نشوند، تا به آرزو هایشان که همانا گرفتن چند وزارت و ریاست است برسند، در غیر آن برخورد های مسلحانه هم دور از تصور نیست.

3-  تسلیمی بدون قید و شرط به اشرف غنییا همان اصطلاح ( کاپوتالتسی)

در جنگ جهانی دوم وقتی قوای اتحاد شوروی، برلین پایتخت آلمان هتلری وقت را تسخیر نمود، زمانی بود که هیتلر با شنیدن رسیدن قوای شوروی خود کشی کرد و مرکز فرماندهی رژیم هیتلر که شامل مارشال ها و جنرالان بودند ( کاپوتالتسی) یعنی تسلیمی بدون قید و شرط دولت نازی را به اتحاد شوروی وقت اعلام کردند.

که این باعث سقوط رژیم هیتلر و نقطه پایان آن بود که بعد ها همه این تسلیم شده هم زیر طناب های اعدام رفتند.

میترسم تسلیمی بی قید و شرط تیم ثبات و همگرایی هم به آن سرنوشت ( کاپوتالتسی) آلمان هیتلری نیآنجامد.

 

  


بالا
 
بازگشت