خوشه چین

 

میوه بهشت

 

رنج باغبان میوه بهشت میدهد حاصل.

طالب تاک میکند ازبیخ به فتوای جاهل.

آن لحاف کهنه که‌ حشره دارد درمیانش.

درهردرزش خوابیده بدان تو هزاران قاتل.

پرواز

عیاران عقاب بلند پرواز اند.

خود پرواز میکنند از سر سنگی.

نه اینکه ازروی شاه دستی پرواز در پایش زنگی.

آزادی شرف است عزت است و حیثیت است برمرد آزاده.

اسارت به حیوان میزیبد نه برای انسان فکر قشنگی.

چپی های ما گرد آمدند درپشت عین وغین مزدوران.

صدای شان شده بد آهنگ وخود شان بد رنگی .

جایگاه

عیاران نوین برای تنظیم اتفاق برخاسته اند.

برای فرونشاندن انواع نفاق برخاسته اند.

باارایه منطق که جایگاه انسان احترام باید.

با بیان بهترنسبت به برترباقفاق برخاسته اند.

هرنوع مانع خس و خاشاک باعث تراکم آب

سیلاب یاهو باچوب وچماق برخاسته اند.

اگر آن طرف میگویید که نواسه نادر غدار را بشناسید.

خیر بگو که این طرف آزاد گان جنبش عیار را بشناسید.

اکثریت به اتفاق رهبران سیاسی(چپ وراست)را ازدورهای دورکه کنج کاوکنی چنگال خون آلود دارند.

پیاله

آنچه که داده ای به عیار بگوکه صدبدهم.

ورنه بیا یک پیاله چای تلخ روی نمد بدهم.

شوربای تندچهاریکاری صدقه گل رویت جانم

دوغ تندنمکی را بعد ازخوردن توت سبد بدهم.

تنها افتخار کردن به گذشته منزل آینده های مارا طولانی میسازد.
گذشته فاتحه اش خوانده شد.
باید در ساختار بهتر ازگذشته دست به کارشد.

فاشست دیکتاتور سادیست ازخون‌ توده ها تغذیه میشوند.
در بیداری و آگاهی توده ها میمیرند.

دهقانها باغبانهای کشور خود میباشند.

برای برداشت حاصل خوب.

تبصره اضافی را ضایع وقت می پندارند.

قدم اول را سنجیده درپیش میگذارند.

قدم های بعدی خود به خود می آیند.

اول گیاهای هرزه را (کبل وغمی)را ازبین میبرند.

زمین را سه بار قلبه میکنند.درآفتاب تموس تمامی مجرای ورود آب را قطع مینما یند.

تاکه ازریشه خشک شود.

بعد در پاییز دانه های تخم گندم اصلاح شده ازخرمن خوشه هارا کشت مینما یند.

تادرماه سرطان آینده به درو آماده گردد.

گذشته ها معلم اند آینده ها آرزوی رسیدن به هدف.

حقیقت هیچگاهی خودرا پنهان نمی کند
فقط ما هستیم که درکش کرده نمیتوانیم.

تا میتوانید بشگافید.

رشته هاراباهم ببافید.

هرقدر از گپ های کلان به خورد ژرف شــــدی.

به حقیقت که پی بردی دانستی توکم حرف شدی.

هرآن لحظه ازت شناخت ارزش معنی بیرون آمد.

بعدازان معروف ومشهورآدم با ظــــرف شــــدی.

نسل ما نسل محتــــاج است.

یک را ه برایش علاج است.

بخوانندوبخوانند بیاموزند.

بزرگترینها دهند باج است.

زاده کشور عقب نگهداشته هستی.
سیاست را آنقدر بیاموزکه درمقابل لقمه کلان دهانت پاره نشود و عزتت ازبین نرود.

وستان ویاران خوب!

درین اوضاع و احوال تاریک بد سیاسی به مانند ستاره هستند گرچه که باهم هم گپ وهم سخن نمی با شیم.

دل ما پراست که هستند.

یگانه سلاحی که مارا به سوی فتح الفتوح رهنمون میسازد.
آموختن علم ودانش است.

زیباترین عشق بامعنی ترین عشق!
عشق به آزادی است. عشقی که کهنه نمیشود هرلحظه تازگی دارد.

بیایید که خود کشی نکنیم.

انسان را شرافت اخلاق وجدانش است.

اکثریها در قضاوت ها اخلاق ووجدان خود را به قتل میرسانند.

پس بدین حساب فراوان انقلابی های کاذب نزد عیاران شهید نه بلکه مرده میباشند.

 

علت شکست امریکا رواج فساد اداری واخلاقی توسط کرزی است.

و سیاست افتراق ملی (پشتو وفارسی) ازجانب اشرف غنی.

بی اعتمادی ملی را دامن زد.

آمریکا گفت میدانید که کنون من آنقدر قوی نیستم بیست سال میشود سنگی که بالا کرده ام.

خسته شده ام کنون میخواهم که برزمین بگذارمش.

یعنی که ازطالب معذرت خواسته است.

میگوید بیا برگشت کن.

یک ضرب المتل معروف دروطن خویش داریم.

سرنی(سرنا)بارش کردند.

هرزمانی که فرهنگ لنگی بخشیدن(بسته کردن)وچپن بخشیدن(چپن برشانه)دراسارت بستن وجل درپشت گذاشتن ازمیان برداشته شد.

ما به آگاهی سیاسی کامل ملی رسیده ایم.

آنکس که دست بوسید فردا گردنش برید.

آنکس لنگی بست با همان لنگی به دار می آویزاند.

چپن بخشید بالای همان جل نشسته اسپ خویش میتازاند

کسانی که سیاست را نمی فهمند عمیقا میشناسمشان.

چراکه بعداز (55) سال فهمیدم.

سیاست کردن کار خبرگان است خردمندان است جهت بهبود وضعیت اجتماعی اقتصادی و فرهنگی کشور با وسایل وطرق شریفانه تاسرحد رفاء همگانی.

خباست کردن وظیفه اوباشان است.اراضیل است جهت ویرانی و تخریب منافع عامه با وسایل وذرایع خبیثانه تاسرحد تباهی ملت .

دانا نادان را می شناسد.

چراکه زمانی نادان بوده است.

اما نادان دانا را نمی شناسد

چراکه هیچ گاهی دانا نبوده است

                               «افلاطون»

این چوب های سوخته دراصل دوشاخ یک درخت بودند.

هردو ازیک ریشه وتنه بودند خیلی ها بدبخت بودند.

دود شان در آسمان بالا فضا را کثیف ساختند با خون و آتش.

چهل سال پیوسته درفرق هم با دست بیگانه چقدر سخت بودند.

اگر این دوگاو طبق سیاست مصالحه ای ملی درمقابل هم قرار نمی گرفتند.

زیر یک یوغ میرفتند.

کشور سرسبزوگل وگلزار بود.

دسترخوان خوشبختی صلح

در تمامی خانه ها همواربود.

تبصره:

متن فوق معرف سه جهان بینی است.

(چپ )و(راست) و(آزادی واستقلال) کشور.

از اشغال چپ به سمت آزادی واستقلال ،دوباره درآوردن به اشغال راست.

شرط میدان سه است.

انقلاب کردی شکستی برخیزدوباره انقلاب بکن بارسوم اگرشکستی نگو که شکستم بگو شرط آینده نوین و درنوین است.

سرانجام پیروزی عین الیقین است.

هفت ثورتولدش قبل از وقت بود‌.

مادرش و پدرش خیلی بد بخت بود.

غذای سالم (آگاهی) نخورده بودند.

دچار طوفان تکان چون گل درخت بود.

طاهر بدخشی ومیراکبر خیبرمخالف بودند.

ازنظرشان طفل خام پرورش اش سخت بود.

 

تاریخ به عقب (۷)و(۸)میروند.
بی خردان هنوز دنبالش خیزوجست میروند.

 

اشرف غنی انسان وطن پرست نیست.

اشرف غنی در موقعیت(دزد را میگویند دزدی کن صاحب خانه را میگویند بیدارباش)قراردارد.

یک صد سال اخیر عمده سیاست های جنگ سرد.

رسالت مندان حقیقی را وادار ساخته است که محصل طب (علم اناتومی)بیاموزند و یاد داشته باشند ورنه طبیب شده نمی توانی.

این که اشرف غنی مخالفت نشان میدهد.

سیاست در افغانستان مثل علم آناتومی سیاسی قرارگرفته است.

روباه که دم خودرا شوربدهد.

می فهمد که کله گرگ را شیر می کند. دربعضی تصامیم آمریکا.

نسخه ای را برای فریب مردم در دستش مانده اند.

ورنه عکس العمل های مستقلانه (زبان سرخ سرسبز میدهد برباد).

داود خان هکت استقلالیت کرد.

امین هکت استقلالیت کرد.

احمد شاه مسعود هکت استقلالیت کرد.

در اجتماع بعضی ها بنابرداشتن (IQ)بلند در نزد کسانی که (IQ)پایین دارند.

طرفین

دیوانه معلوم میگردند.

در جوامع عقب نگه داشته شده اشخاص دارای (IQ)بلند قربانی میشوند.

دوران قبل ازرنسانس در اروپا بیان همین حقیقت است.

 

جریانات سیاسی چنان بیانجامد که بحرسیاست برای حیات شناوران آزاده آماده گردد

نباید زنده های ما ترور شوند.
وبعد روی تصویر شان تجارت صورت بگیرد.

تاکه درمسیرخانه جاده کثیف باشد.
هر انسان باپاهای کثیف درخانه ای خود می آید.
این جاده تقریبن سه صدسال میشود که کثیف است

هرگاه به آدرس دیکتاتوران ادبیات شامل حال شان بنویسی میگویند الفاظ دورازآداب معاشرت می نویسد.

برای دشمنی که به خونت تشنه است.

چه باید بنویسی.

آمریکا برای مرغان زینه میماند
برسربام دانه می ماند.
دراخیر در نوک ناوه قرض می طلبد.
بعد از معامله شیرین شیرن غزل میخواند.

 

 

 


بالا
 
بازگشت