عبدالو کیل کوچی

 

 صدای مردم

 همصدایی با مظلو مترین ومحروم ترین انسانهای رنجدیده ی افغانستان خاصتاً توجه به یکی از هزاران خواستهای برحق مردم داغدیده ی کشوراز جمله  باز مانده گان شهدا ومعلولین حا یز اهمیت جدی ومسولیت حیاتی وانسانی میباشد .

هرچند که برداشت توقوع ملت به میزان مسوُلیت پذیری  ، درجه استقلالیت ، چگونگی خصلت وماهیت دولتها بستگی دارد مگر با توجه به وعده های انتخاباتی آقایان ع و غ   که صرفاً مصرف تبلیغاتی داشت بآنهم اراده ی شانرا روی سر نوشت مردم افغانستان مشخص میسازد .

همه میدانند که برای حل مشکل  چهار دهه جنگ در افغانستان نی یک بعلاوه ۴۸ کشور جهان ، نی مجموع جامعه جهانی ونی هم دولتهای افغانستان توانسته اند تا بتنهایی وبدون نماینده گان واقعی ملت ومشارکت مستقیم مردم برای ختم مشکلات ومصیبت راه

حل عملی پیدا کنند . پس تجربه نشان میدهد  که بهترین  حلال مشکلات خود مردم هستند که سرنوشت کشور به میزان تحرک واراده آنها بستگی دارد .

واما  نیروهای دفاعی ودر مجموع قوای مسلح اعم از نیروهای امنیتی وسایر قوتهای نظامی کشوراست که  در هرگونه شرایط در خط مقدم دفاع از جغرافیای این خاک مقدس قرار داشته وبا رشادت دلیری وقهرمانی در حفظ استقلال ، تمامیت ارضی ، وحاکمیت ملی   شباروزی وسر بکف آماده خدمت اند و برای ما و همه مردم افغانستان مایه ی افتخار است مگر طوریکه دیده میشود متاسفانه اوضاع پر تنش اخیر بیانگربیشتر تلفات وقربانی منسوبین قوای مسلح ، نیروهای امنیتی وعناصر ملکی میباشد که در نتیجه ی  شهادت آنها هزاران طقل وکودک یتیم ، زنان ومادران بیوه وبی سر پرست وفرزندان معلول ومجروح ومریض بجا میگذارد  واز ابتدایی ترین حقوق  زنده گی یعنی تعلیم وتربیت ، جای آسایش ،نان ،لباس ، صحت وسلامتی محروم میشوند .

بآنکه  تدابیرمعینی  بمنظورحمایت ، حفاظت وپرورش  وارثین شهدا ومعلولین نهاد های خیریه ، تربیتی ، تعلیمی وپرورشگاه ها کاپی شده از دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان در چوکات وزارت معلولین وشهدا وجود دارد   ولی اینگونه فعالیتها ی کاری وبرنامه های محدود  بتناسب میزان تلفات ناشی از جنگ فیصدی معینی را تحت پوشش قرار داده  و اکثراً باز مانده گان شهدا وقربانیان جنگ  از مراقبت محافظت وحمایت دولت بی بهره میمانند .

طوریکه معلوم است در برنامه کاری وزارت دولت در امورشهدا ومعلولین آمده است

ــ رشد وترویج کار شایسته از طریق انکشاف با زار موثر کار.

ــ کاهش خطر فقراز طریق انکشاف تقویت اجتماعی .

ــ کاهش فقر وانزوای اجتماعی از طریق انکشاف فعالیتها ی حمایوی .

ــ مصُونیت اطفال وتقویت آگاهی های اجتماعی .

واقعاً برنامه کاری زیبا با کلمات اعلی  وجملات والا . مگر تحقق آن با نیاز زمان تناسبی نداشته و درد آور تر از همه اینست  آنانی که جانهای شیرین و خون های پاک خود را در دفاع از شرف ، نوامیس ملی  وبخاطر زنده ماندن ما فدا کرده اند ، باز مانده گان ایشان محتاج لقمه نان خشک اند چه رسد به تعلیم وتربیه ، کار ، صحت وداشتن منزل . با این

حال عده یی از آنها در مرکز و ولایات کشور بحالت مریض وبناچاری همچو برده گان قرون وسطایی بکار شاقه ،دست فروشی آنهم با تهدید ، توهین وتحقیر در بازار ، گدایی واعتیاد مجبور میشوند و تعدادی هم از دختران پسران ومادران داغدیده وبیوه

شده وبعضاً دست به خود کشی زده .وبرخی از آنها مفقود الاثر میشوند . آیا همین است نمونه ی کار در راستای حمایت وحفاظت از معلولین وباز مانده گان شهدا در افغانستان ؟

 در کشوری که یتیمان وبازمانده گان شهدا و قربانیان جنگ  در جستجوی  پوست کچالو از روی خاکستر پسکوچه ها  ومصروف  گدایی روی سرکها ، کار طاقت فرسا وبعضاً دستخوش عوامل اجبار فحشا و بعضی از حوادث دیگر میگردند ، درکشوریکه تعدادی از نوجوانان محروم  از پدر ومادر ، تعالیم مکتب  به اتهام گناه دربند زندان بسر برده  و هزاران کودک نوجوانش در کشور های همسایه مجبور به اعزام جنگ گردیده وتعدادی سوختانده و جمعی بدریا انداخته  میشوند آیا این هم شامل برنامه کاری واجراات دولت تصاحب شده آقایان ع وغ است .

درکشوریکه  زورمندان ، دلالان وکارمندانش دولت را دستخوش فساد ساخته وبانکداران جهان  شاهد چرخش میلیونها دالر از کمک های باد آورده خارجی باشند. چگونه میتوانند مصدر خدمت به بازمانده گان شهدا ومعلولین کشورشوند ؟

میگویند در زمان سلطان محمود  شخص متهم به دزدی  را بخاطر تعین جزا نزد قاضی بردند ..قاضی به بریدن دست متهم حکم داد ه بود چون متهم بیگناه بود مردم موضوع را از بهلول دانا پرسیدند ...بهلول گقت اگر برای متهم  مخارج داده شده باشد دست متهم بریده شود واگر برایش مخارج زنده گی داده نشده باشد دست مامور بریده شود.

بنا بر آن دولت ها اگر بخواهند بدون شک  میتوانند با اراده قوی وامکانات مستقل از مداخلات خارجی با سپردن کار به اهل کار عاری از تعلقیتها امورات بسیار مهم  وگسترده از جمله مواظبت ، مراقبت ومحافظت از معلولین وباز مانده گان شهدای وطن ، کودکان بی سر پرست ونوجوانان بی سرنوشت ، یتیمان و زنان  بی سرپرست را  مورد توجه بیشتر قرار داد .

دولت میتواند بودجه مصارف معلولین وبازمانده گان شهدا را تحت نظر یک کمیسیون قانونگرا دلسوز و مستقل در چوکات وزارت مربوطه تحت اجرا گیرد واین کمیسیون با صلاحیت وبا تقوا وصادق میتواند در جهت  تامین مسایل معشیتی امور صحی و پروگرام تعلیمی وتربیتی باز مانده گان شهدا ومعلولین در داخل وخارج توجه جدی مبذول دارد وبرای رفع بی خانگی آنها از زمینهای ناچور شده ی دولتی نمراتی را بتعداد متقاضیان توزیع نماید وبا اعطای قرضه های کم ربح طویل المدت آنرا آباد نمایند .

همه میدانند که اوضاع واحوال کشور چند ین مراتب بد تر از گذشته بوده ومتاسفانه که هنوز هم بسوی خطر پیش میرود . با اینحال دولتی ساخته شده بدستان این وآن که یکی را منسوب به پشتون وشریک دومی اش را منسوب به تاجیک میخوانند این دومقام که پس از چانه زنی های زیاد طی یک معامله  ، قدرت را بین خود تقسیم کردند آیا توانستند از ملت نماینده گی بکنند ؟ آیا شخص اول کشور توانست جلو انفجار وهلاکت مرد وزن ملکی ونظامی را در ننگرهار زابل هلمند وقندهار بگیرد وآیا شخص دومی توانست جلو خونریزی فرزندان کاپیسایی ،پروانی بامیانی وازبیک را بگیرد ؟ آیا اولی توانست جلو سنگسار زن را در هلمند وشخص دوم جلو سربریدن زن را در بغلان بگیرد ؟  پس ادعای نماینده گی از یک قوم ویا منسوب ساختن مقامات را به ملیتها واقوام معین خود اشتباه تاریخی وبزرگی است که  کشور را نا توان ودست همسایگان را بر سر ملت دراز میسازد ....هستند کسانی که ده ها وصدها بار به بهانه ی تجلیل فلان روز وبهمان روز مردم دلپاک وساده دل کشور را مخاطب قرار داده ستیژ میگیرند و هیچ برنامه ی کاری مطلب تازه وبیان خدمت بمردم را ندارند فقط همین لاف وگزافهای کهنه وتاریخ تیر شده  تکراری ومزمن وساختگی را بنام نیروی مقاومت ومدافع خاک واسلام میتراشند ولی این

 مدعیان مذهبی که هشت سال پیش از رویداد ثور در زمان جمهوری محمد داودد خان به پاکستان رفته در آنجا لانه وخانه گرفتند  وبا تعهد با آی اس آی وبدست آوردن دالر واسلحه مجهز بر ضد حکومت جمهوری  محمد داود خان بجنگ افغانستان باز گشتند در آن زمان کدام انقلاب ثور وکدام روس در افغانستان بود ؟

اینها چگونه مردم را فریب دادند ونگذاشتند تا جوانان مومن وپاکنهاد کشورعمق  دشمنی پاکستان را با مردم افغانستان بشناسند ؟  مدعیان مذهب ومقاومت که از خیزش نیروی جوان کشور در هراس اند بنا بر آن  استراتیژی پاکستان را در غیاب مردم افغانستان بطور پنهانی به پیش می برند و اکنون همین گروهای مذهبی ومدعیان دفاع از دین وطن وطن را تا به حلقوم پاکستان فرو برده وکار قدرتهای استعماری را در اشغال افغانستان آسان ساختند .

این مدعیان نیروی به اصطلاح مقاومت چگونه طالب ، القاعده ، داعش وچندین گروه تروریستی عربی را در کشور بنیاد کردند آخرالامر آنها  به خدا و ملت چه پاسخی خواهند داشت  ؟

بقرار منابع خبری و رسا نشی  به ادامه جفاکاریهای دشمنان افغانستان اعم از متجاوزین خارجی وعمال داخلی آنها همین اکنون  معاملات پشت پرده  و بدور از انظار مردم بازی بزرگی برای بلعیدن افغانستان  توسط رژیم خونتای  پاکستان در جریان است  اما با صراحت خاطر نشان میگردد که صاحب اصلی این خاک مقدس مردم افغانستان هستند نه چند تا معامله گر مذهبی سیاسی وعربی ..این ها نمیتوانند نماینده مردم باشند وروی سرنوشت مردم قضاوت کنند . بالعکس کسانی که با صداقت وراستی وبدون ریا کاری در حفظ وطن سروجان خود را فدا میکنند آنها وارثین خاک اجدادی ونیاکان خود هستند .

 به استناد تاریخ باید گفت که قدامت تاریخی افغانستان هفتاد و پنج مرتبه نسبت به پاکستان این فرزند استعمار پیر سابقه طولانی دارد.  پس چگونه پاکستان بتواند در کشوری دلیران  همچون محمود ها ، میر ویس ها ، امانیها ، کاوه ها ، زهرا ها وعبدالله ها ، زرغونه ها ، نازوها ، خراسانی ها ، ملالی ها ، ا یوب ها ، اکبر ها وغیره قهرمانان دست درازی کند .

دفاع از وطن  رسالت تاریخی مردم افغانستان است که با همبستگی ملی وطرح یک میکانیزم واحد دفاع از وطن در کنار قوای مسلح ونیرو های امنیتی ، نیروهای وطندوست ،ترقیخواه ،دموکراتیک وصلحدوست کشور در یک خط روشنگرانه ومتحدانه وطن را از حالت کنونی نجات دهند .

 زنده باد صلح آزادی دموکراسی وعدالت درافغانستان .

دستان غرض آلود از وطن ما کوتاه

با عرض حرمت عبدالوکیل کوچی

 

 


بالا
 
بازگشت