محمدجاوید خالقی

 

زنده گی باصلح سزاوار انسان فکریست

انسان موجود شعوری وپوینده است که قلب اش از بدو خلقت جهت نیل به رفاه وآرامش میتپد از آن جهت از مبدای تاریخ زیستاراش تا کنون با تمام ناملایمات وناهنجاری های طبیعی ، سیاسی واجتماعی پیرامونش سیرموازی وگاهی هم ایستاده گی نموده است.

یگانه مرام این همه جهش های انسانی صرف رسیدن به سکوی رفاه وآرامش اجتماعی وسیاسی بوده است.تاریخ بزرگ بشری خود گواه حوادث واتفاقات عجیب و شگفت انگیزی چون ایجاد تمدن های بزرگ ،ایجاد دولت شهرها وشهرنشینی بوده که برازنده ترین نماد تمدن های اینچنینی را میتوان ازتمدنهای سومریان،بابلیان،اکدیان،خراسانیان وآریائیان نام برد که این چنین تمدن ها درمتن خویش شخصیت های ملی وبین المللی را درحوزه های مختلف در جامعه بشری پرورش داده است که هرکدام آنها به حیطه توانائی هایشان روشنگر جامعه خویش گردیدند بگونه مثال ظهور زردشت بزرگ در بلخ که درمحوریت گفتارنیک ، پندار نیک وکردار نیک جامعه را رهنمائی وانسجام بخشید به همین قسم لاوتسه در چین یکی دیگری از خبره گان جهانیست که به حد و سویه منحصربفردش جامعه چین قدیم را به شمول چندین قلمرو دیگری شرق آسیا با نظریات و راهکارهای واحد اش متحد ساخت موج تحول دیگریکه درتاریخ بشری خاصتا در تاریخ ادیان کشورهای جنوب شرق آسیا با خط زرین نگاشته شده است ظهور بی مثال بودا در راجگر شبه قاره پهناور هندوستان میباشد.

این سه تحول بزرگ تاریخی خود عامل انسجام واتحاد ملیت ها ی پراگنده وازهم پاشیده کشورهای یاد شده میباشد به باور این قلم با حفظ احترام به همه ادیان و شخصیت های دینی وملی چنین تحولات را فکتورهای اصلی یکجا سازی وتحکیم فضای وحدت در سرزمین های ملل دنیا میتوان شمرد.

در طول تاریخ جاه جاه نقاط گیتی دچارقصاوت ،ظلم وتعدی بیشماری شده است که چگونگی مظالم حاکمه آن عصردیرین در اوراق تواریخ مختلف موج میزند که هرواژه آن متاسفانه نیشتر به وجدان انسان بیدار امروز است.

تاریخ شبه جزیره عرب حکایت میکند که قبل از تنویر وتابش درخشنده دین مقدس اسلام به آن سرزمین توحش وبربریت چنان حکم فرما بود که انسان به عنوان یک موجود شعوری شناخته نمی شد تفکیک وتبعیض بغض آلود نسبت به زنان چنان درآن سرزمین سایه افگنده بود که زنان به عنوان لکه ننگ باید محکوم به سیاه چال باشند و متولدین ناخواسته دختران، سرنوشت اش نمرده به گور دفن می شدند اما از پرتو نور درخشان اسلامی این سایه ظلمت پرچیده شد همه سنت های ناپسند ونامیمون عربهای قبل از اسلام طبق احکام قرآن منطقی وانسانی شد.

روال حیات بشری در دنیا به همین منوال تا امروز ادامه پیدا کرده است وامروزه جهان بشریت در سده 21 یک جهان تطور یافته ومتمدن تعریف شده است برای رفاه جهانی وحسن مراودات دیپلماتیک ، اقتصادی و فرهنگی سازمان ملل متحد شکل گرفت تا جهانیان بار دیگر درشعله های آتش جنگ نسوزند.

ملل دنیا متفق شدند تا با پا درمیانی ملل متحد همه چالش ها ومعضلات سیاسی وحقوقی کشورهاباید حل وفصل گردد شوربختانه که سازمان ملل متحد دربسا قضایا موفق نشد که معضلات حقوقی وسیاسی اکثرکشورهارا حل نماید بلکه دنیا دربطن جنگ فرسایشی سرد فرو رفت وسازمان جهانی ملل متحد درگرو چند کشور متمدن ومترقی قرار گرفت .

جهان اول ودوم درقابت سخت سیاسی وسوق الجیشی قرارگرفتند که دنیا آهسته آهسته از مدار دوقطبی به چندقطبی تغییر جهت داد وهرکدام کشورهای جهان اول و دوم جزیره های قدرت های منطقه ای را به سایرنقاط دنیا ایجاد کردند که بزرگترین اضرار این تاخت وتاز نظامی را کشورهای جهان سوم متقبل شدند بطور مثال افغانستان ازجمله کشورهای بود که جولانگاه قدرت نمائی کشورهای پرقدرت چون بلاک شرق وغرب بود بزرگترین صدمه ونقصان را متحمل شد که هربرگ تاریخ آن گواه یک حادثه دلخراش وتراژید استخوانسوز می باشد .

پس اگر انسان موجود شعوریست چرا هنوز درکشورهای فقیر جنگ ادامه دارد وخون جاریست؟

اگرتنش های سیاسی ناشی از ثروت است پس چرا تقسیم ثروت وسرمایه نامساوی ونامتعادل است؟

اگرجنگ ها تحمیل ناشی از کسب قدرت است پس چراهرقدرتی درمحدوده جغرافیای خود قدرت طلبی نمیکند وموازنه قدرت را به نفع خود خواسته میخواهد جهان را ببلعد؟

اگربرتری طلبی وتبعیض عامل جنگ است چرا فاشیزم خون خودرا همرنگ خون اقلیت ها میدانند؟ پس باید درخون هم تفکیک رنگ وجود داشته باشد!

به باور این قلم تعریف از جهان مدرن عبارت از یک اجماع بین المللی مرکب از پیروان همه ادیان وباورهای دنیا اعم از زنان،مردان،جوانان،محاسن سفیدان ، ازهمه نژاد های سفید، سیاه، سرخ،زرد،سامی وغیره دریک محور انسانی جمع شده به انسانیت ، منطق ، علم ودانش لبیک بگویند ویک دیگر را به عنوان انسان آزاد و مرفه بشناسند.

امیدوارم خواننده محترم ازفقره فوق کدام تعبیر ضد عقیده تی نکند زیرا منظور ازآن احترام به آزادی های فردی ، گروهی وقومی است که هرکه حق داشته باشد درهرگوشه وکنار دنیا در حیطه پیشبرد امورزنده گی و مسایل فرهنگی ، عقیده تی وآرمانی خویش آزادانه بتوانند مبادرت ورزند مثلا مسلمانان اویغور دیگر مزه تلخ شکنجه های نظام حاکمه چین را نچشند،مسلمانان میانماربه جرم مسلمان بودن درآتش جهالت بودایی های آن کشور نسوزند،مسلمانان فرانسه به جرم داشتن برقع یا حجاب مورد شکنجه وضرب وشتم پولیس آن کشور قرار نگیرند، قوم شریف سک واهل هنود افغانستان به جرم اقلیت وسک بودن شان قربانی درمسال شان نشوند.

مظالم این چنینی درجهان به وفرت وجود دارد که شعور انسانی ازاین همه برتریت طلبی سخت متنفر است جهان را باید عقل اداره بکند نه حرص وآزقدرت طلبان وثروت اندوزان ،ای جهان زور وسرمایه! زنده گی عشق است عشق زنده گی صلح وسعادت است وکلید صلح درگرو شعور است شما که انسان باشعور خطاب میشوید بیائید جهان را با تماما فرازوفرود هایش با رفاه و صلح ، سعادت مند بسازیم.

تهدیدات امروزی جهانی به گوش همه طنین انداز است معلوم است که غنی سازی یورانیم وارتقاء دهی زرادخانه های اتمی ، جنگ های سایبری و مبارزات بیولوژیکی است مواد زهرآگین شیمیاوی دنیا را محو میکند لطفن به قدسیت پیمان های محدود سازی اتمی ایمان راسخ داشته صادق باشید وگرنه همه نابود میشویم.

جهان صلح جهان زنده گیست، قلمرو انسانیت است به این جغرافیا بطور انسانی زنده گی میباید کرد ،انسان موجودیست که آمیخته بانورمنطق باشد منطق هیچ گاهی به تجاوز ، قتل، شکنجه ،تخلف وتقلب اجازه نمیدهد انسانیکه از چنین صفات مبراست اوانسان فکری وشعوریست.

                 ومن الله توفیق

محمدجاوید" خالقی"

مزارشریف – افغانستان

July2020

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت