خوشه چین

 

حقیروفقیر

جنگ سرد ختم نگشته است داستان سلسله دارد
کشور کوهستانی ما گاهی سیلاب گاهی زلزله دارد.
انسان وانسانــــیت حقیروفقیـرگشته است.
ازپیشگامان جنــــگ فراوان گــــله دارد.
ازریگان تابه ترامپ چهل ویک سال فاصــله دارد.
فرمان جهاد ازجانب ریگان تابه ترامپ سلسله دارد.
خلیل زاد درنقش ملایک وحــــی آورد ازریگــــــان.
این دیگ مــــراد هنوز ناپختـــه درقطر قُل قُلـــه دارد.

نظام باید بامساعدت آفتاب وباران ازدرون تغیریابد. 

پایان هرتلاش باید افتخـــارآفـــرین باشد

پخته ازمیان دیگ درچمچه نمکیـــن باشد

بیان گرنیات انسانی بخاطـــرنســــل آینده

سیاســــت وشرافت درگلدان یاسمیـــن باشد

ازیک چراغ میتوان هزارچراغ روشن کرد

درحافظه محفوظ اندرز (فیلسوف چین)باشد

حوض های آب حاصل ازتجمع آبهای پراگنده وسرگردان نقش یک جبهه را تمثیل مینماید.
بعدازان جریان خروج ازآب منحیث احزاب هریک درذات خود باعث سرسبزی زمین های بایرمیگردند.

شیرجنگل گفت:

سرانجام عمرم به پایان رسید.
نسل جدید شیر بعد ازمن درمبارزه تنازع البقا ادامه می‌دهد.
با این تفاوت که نسل شیر طبق نیازش دست به حمله میزند.
مگرنسل انسان (افغان) به تباهی نسل خودش ادامه میدهد وپا ماندن به اصل کرامت انسانی را جزاخلاق خود به حساب می آورد. جبهه که فردا تشکیل می‌شود.
منحیث سد وسیع میان طرف های جنگ متخاصم قرارمیگیرد.
نقش هردوطرف را جهت تداوم جنگ وخون ریزی ضعیف وازمیان برمیدارد.
قرنها شاهان دیکتاتورغلام بیگانه شدند.
منظره شان به توده ها دلگیروبدرنگ است.

خوراک صحت مندان بایدکه نان پیاز باشد.
بدین حساب عمر هریک درازباشد.
آنانکه نان مفت ازکیسه مردم روغن میخورند.
لاجرم که عمرکوتاه می بیندغصه وغم میخورند.

صلح قطر صلح نیست تداوم جنگ است.
قطعه میدان را که می بینی بازی اش نورنگ است.
صلح حق مردم است بایدکه بر محورفرد نچرخد.
ختم جلسه با همان دیگ وکاسه دردست شمال دنگ دنگ است.

مبارزین انقلابی پیش رونده ،حرف شان قدم شان اثرتاریخی درگوشها ونقش  درزمین وزمان میگذارند.

صلح ازدید مهاجم واشغالگر به معنی(سوته مسلمان) تسلیم شو نشوی لب ورویت را میخورم.

ازدید خردمندان  شناخت ارزشهای  انسانی ومعیارهای اخلاقی  انسان برادر باحقوق برابر.

شخصیت های قابل پذیرش  مردم را احترام  میگذاریم اما خطی مشی  سیاسی شان را طبق نیاز قابل بازنگری میدانیم.

خودرا بادیگران مقایسه نکنید  فقط ارزش شان  را بشناسید آرامش خاطربه شما رخ  میدهد.

هر خروس دار خروس خودرا که بی وقت بانگ دهد گردنش را می برد.
هرگاوداری که گاوش زیر قلبه خو کند به قصاب معرفی اش مینمایند.
ملای مسجدی که درمقابل موی سفید بی احترامی کند ازامامت میکشندش.

من نمی‌خواهم که نسل های آینده ام را تنها باتفنگ درخواب ببینم.
بلکه کتاب وقلم درپیش رویش روبه صفحه کتاب خواب رفته باشد.
چراکه جنگ های کشورم من جنگ آزادی نبوده است.
جنگ چپ برای شرق بود.
جنگ‌ راست برای غرب است.
توده های خون برزمین ازجوانان میهنم.

درهرمرحلۀ تاریخی فرزندهای زحمت کشان برای دفاع ازناموس  وطن  شهید شده اند.

عیاران  چیزی را که دراختیار دارند وعده  میدهند. به دنبال نداشته ها تلاش مینمایند که رفع مسولیت نمایند.

ما جبهه مخواهیم وشما حزب.
خواست ما به اصول برابر است.
خواست شما به رسمیت شناختن اشغال است.
علومی صاحب گفته بود.
معامله نمیکنیم.
(
(کاخ بلند نمیخواهیم
(مارا سربلند کاراست.
باحفظ احترام به شخص آقای علومی وجناب محترم ظهور رزمجو.
چون همه ما دریک محیط آب وهوا بزرگ شده ایم.
ازچندین جهات وجوه مشترک داریم.
یاد آورمیشوم.
درطول تاریخ ساختارهای سیاسی ازمقام فرمان دهی ریشه درتوده نمی دواند.

اگرحزب دموکراتیک خلق افغانستان نهالش به یک درخت باثمرمبدل گشت فرمان ازمرجع نگرفته بود.

زمانی که حزب به حاکمیت رسید وفرمان پذیر سقوط کرد.
اگر صورت می‌گرفت داود خان کله اش کنده نمیشد.
حزب دموکراتیک خلق افغانستان بنابراید یولوژی قابل قبول آن زمان دریک اقدام بی سابقه درگیرقضایا شد.
ازهمان آغاز عمل فرمایشی برخوردها بین حق بده وحق بگیر جان ملیون ها انسان بی دفاع را گرفت.
کمی وکاستی ها وانحراف وانصراف ازاصول مرامی خود حزب را به چندین امراض گوناگون مصاب ساخت.
حزب وطن بنیادش گذاشته نشده بود که طی فرمانی به یک درخت باثمر اعلان گردید.
وبه طرف راه بی وطنی منحل گردید.
حزب منجربه ذوال شد.
بنا یگانه راه حل برای متحد ساختن مردم به خاطر شناخت ها وارزش های مادی ومعنوی بادرنظرداشت اختلافات ایدیولوژی وسلیقوی هیچ فردی را ما ازوطن بیرون کرده نمیتوانیم.
چون که وطن شان است.
اما میتوانیم درگام نخست صاحب وطن شویم.
سیاسیون آگاه میدانند که به حیث معاش خوران اشغالگر نمیتوانیم راه سعادت وخوشبختی مردم وجامعه را سمت وسو ببخشیم.
((
ازاشغال اتحاد شوروی استفاده کردید.
کنون ازین اشغال میخواهید استفاده اعظمی نمایید.))
گردانند گان موجود باخبرباشند که همه میدانند بهترین استفاده کننده گان ازاشغالگران گذشته وموجود میباشید.

دزد  ازدید  ماکسیم  گورکی

درجهان  سه نوع  دزد  وجود دارد.

اول- دزد معمولی

دوم –دزد سیاسی

سوم -دزد  مذهبی

دزدان  معمولی-  عبارت میباشند  ازکیسه بران دزدان پول وپیسه مال واموال  ویا راه گیران .بخاطرسیرکردن شکم شان می دزدند.

دزدان  سیاسی  کسانی اند :آینده، آرزوها رویاها  کار زندگی  حق  حقوق دسترنج  دستمزد تحصیلات  توانایی اعتبار آبرو سرمایه  های ملی  وحتی مالیات  شمارا دزدی مینمایند وچپاول میکنند.وشمارا درسیه  روزی وبدبختی  نگه میدارند.

دزدان  مذهبی  کسانی اند که دنیای  زیبای  تان را  جرات اندیشیدن تان را علم ودانش تان  را عقل وخرد تان را  جشن وشادمانی  تان را می دزدند .

تازه چیزهای را برای شما گران میفروشند  مانند خدا دین بهشت خرافات جهل غم  واندوه  سوگواری  افسردگی

باسخنان فریبنده باغ بهشت را به شما نشان میدهند ودروغ میگویند. سواری میگیرند شمارا درفرومایگی  وفقر بدبختی  ونکبت  نگه میدارند پ.

تفاوت  جالب اینجا است که دزدان معمولی شمارا انخاب مینماید که  پولهای  جیب تان  را بدزدند.

اما شما دزدان سیاسی را انتخاب مینمایید.

همین قسم  دزدان مذهبی را شما انتخاب مینمایید.

دزدان معمولی را پولیس دستگیر وبه زندان می اندازند.

مگردزدان  سیاسی  ومذهبی را شما انتخاب  پولیس ازشان  حمایت مینماید.                                                                                 ازمقام ریاست جهوری اسلامی افغانستان پرسیده شود.
انسان را تعریف کنید.
معیارهای انسانیت چیست.
مسولیت نظام درحفظ ارزشهای انسانی درکشورچه است.؟
آیا اجازه است که شخص اول کشور برای مردم خود دروغ بگوید؟

عیاران نهال خراسان نشانده اند.
بدانیند که ازهرشاخه اش نور پرداخته اند.
عدالت را درپرتونور هرگزدریغ نه به کسی.
تشنه لبان را ازهرتوته ابر خویش بارانده اند هموطنان شرافت مند یک قرن گذشته درهرمرحله شخصیت ها قهرمان‌ها آفرید.
هرکدام بنوبه خود نقشی ازخود بجاگذاشتند اگراشتباه بود ویا صحیح درسی دادند وتجربه های ازخود بجا ماندند.
که نباید خطاهارا تجربه نماییم.
سرمایه های معنوی افراد موقعیت تاریخی را به خود اختصاص می‌دهند.
مربوط به همان کشو راست.
به خانواده منتقل نمی گردد.
اما عصرکنون به شخصیت وقهرمان نونیاز دارد که درمیدان چون گول زن ماهر توپ را به هدف شوت نماید

صلح را دردهن اژدهارباشد ازحلقومش بیرون آورد.

اما چگونه؟

همراه خواندن منتروجنتر(فهم وعلم ودانش) 

ما برآن شده ایم که ازخود سیاست نوین بیافرینیم.
درراس امور قانون مند قراربگیریم عدالت ومساوات را پیاده نماییم.
هرتبعه کشور خودرا به حیث انسان متساوی الحقوق یافته بتواند.
مطابق به نیازش بخورد ومطابق به استعدادش کارکند

 

 


بالا
 
بازگشت