ا. پولاد

 

شش تگ

هموطنان شاید تعجب کنند که بین ما چهار تک بالا ترین عدد مردم فریب ها بود. حالا این شش تگش دگر چی است ؟

دوستان زمانه چنان کج رو شده است که نه گوش شنوائی به مردم مانده و نه چشم بینائی ! مثل یا متلی بین مردم ما بود و است که میگویند یک چشمه در شهر کورها پادشاه است. اما امروز باید مثل دیگری بسازند به این وزن که احمق در بین بی سوادان شاه غاسی میشود.  اگر ما خود را ازین بی سوادی نه کشیم چه شاغاسی های احمق دیگری نباشد که برما حکمروائی نه کند؟

ما از باسواد و بیسواد به سرحدی ازخود راضی و مغرور هستیم که بجز خود چشم ما هیچ کسی دیگری را دیده نمیتواند. اینست سر چشمه ویرانی ما، حیرانی ما، درمانی ما، درد و سوز کشوری ما. بیاد دارم که دخترخانمی در زمانیکه روی مصالحه که شاید در زمان کرزای بوده باشد یا در اوایل سال شادی جناب داکتر پروفیسورو عقل عالم نابغه دوران و دومین دانشمند جهان محمد اشرف غنی احمد زای . او جوان دختر که از آوازش تشخیص می شد با زبان صریح و روشنی دانشمندانه یاد آورشد که بهترین راه برای جمع نمودن مردم ما ازین بی سرو سامانی آنست که هرقوم با هر زبانی که است جدا جدا گرد هم بنشینند و با هم تفاهم نموده نمایندگان خود را بعد ازیک شورای قومی یا زبانی یامردمی تعین و نمایندگان شان با نمایندگان اقئام زبانها یا گروه های دیگر در یک محل و دریک جا با سرپرستی دولت بنشینند و با هم توافق نمایند تا به این صورت هم شناخت بین مردم بوجود آید و هم به اتفاق راه برون رفت ازین معضله شکننده قومی به در آمده راه ساختمان و آبادی وطن را در پیش گیرند.

اما هیچ کس در همان زمان وقعی به آن فرموده مغزدار و با وقار آن شخصیت دانشمند وطن توجه نکرد و هیچ گاهی آن سخنان ارزنده دیگر به میان نیامد.  کاش  همین یک بود مثل این چندین طرح دیگر ازجانب بسا اشخاص دیگر که بهتر ازین طرح دختر نو  جوان وطن نیود اما راه گشاه و راهنمائی بود که میتوانست به همان مسیر همراهی ها و گرد هم آئی هارا سازمان دهد.

با همین مختصر از گذشته ها میرویم بسوی مستند ها:  جناب نبیل مسکین یار گرداننده تلویزیون آریانا افغانستان درامریکا بارها تکرار کرد که عنوانی به نام اتحاد خلیل زاد وغنی احمدزی در اخبار امریکائی بنام گلوبال ریسرچ(1) نشر شده و برای بیداری مردم افغانستان رهنمود خوب بوده است به این مضمون: " ... سالهاست که دو کارمند افغانی که به امریکا پناهنده شده و تابعیت های امریکائی و لبنانی دارند و با نمایندکان سرشناس جمهوری خواهان امریکا وابستگی های تنگا تنگی دارند،  پلان گذاری میکنند تا مقامات امریکائی را بسوی جنگ به افغانستان سوق داده و کاری کنند که هردو در افغانستان بشکلی گماشته شوند تا منافغ امریکا را در افغانستان نمادا" پیش برده و ازمنابع سرشار آن کشور به نفع خویش کاربگیرند. چنانکه همین طور هم شد غنی به حیث وزیر مالیه زمان کرزای تعین شد و چندی بعد آن خلیل زاد بحیث سفیر در افغانستان رسید یعنی  کله های همنوا به تغیر زندگی خود شان دروطنی که میخواستند حا بجا شدند. کرزی بحیث نمونه قومیت دکتوررمضان بشر دوست را نیز شامل کابینه کرد، اما بشر دوست که مرد استفاده جو و دزد نبود با صراحت گفت که : " من درین لجن با این مقدار خیانت و دزدی کار کرده نمیتوانم. شما میدانید ووزارت تان." به این ترتیب با کمال صداقت لج به چوکی وزارت تکیه زد و چند روزی نگذشته بودکه با همان لباس معمولی و به اصطلاح لچ چوکی وزارت را گذاشت و رفت. " تا امروز با همان غربت و بی نام ونشانی درکوجه های کابل با اینکه وکیل شوراست سرگردان میگردد. اما جه سربلند، بی ریا و آرامش خاطر با مردم حرف میزند. درحالیکه کرزی با ملیون ها دالر و هشم و بارگاه در بانکهای خارج وسر مایه گذاریها در دوبی و بانکهای دیگر خوش میگذراند. اما هیج مرجعی نیست که از وی بپرسد این همه ثروت و دارائی را از کجا بدست اورده ای؟ به همین تربیب اشرف غنی احمدزوخانمش در تلاش ذخیره سرمایه در بانکهای امریکا مصروف اندو حتی در داخل ارگ افغانستان کلیسا اعمار میکنند. همینش کم بود. 

اینها بسا پلانهای خود را تا حال عملی کرده اند ازقبیل: نزدیک شدن با دستگاه آی اِس آی پاکستان از طریق نماینده پاکستان درملل متحد بنام (...) که مسایل مالی را در آنجا رهبری میکرد و محمد اشرف غنی احمدزی تازمان کاراو معاون و دستیارش بوده است. بعد ار اقدام نظامی امریکا در افغانستان که ممکن توطئه و پلان این دو نفر باشد و خودرا برسانند به افغانستان. به همین سبب اشرف غنی احمد زی چندین بار در زمان حاکمیت داکترنجیب الله با او ملاقات کرده و معلومات لازم را در مورد افغانستان و پژوهش های ارضی را که فرانسویها،آلمانها، روسها، چک ها و بلغاریائی ها انجام داده بودند بدست اورده باشد و اگر هم نیاورده باشد راجع به محل و ظرفیبت های آنها ممکن است معلومات بدست آورده باشند، چنانچه شرایط همین نزدیکی ها بین اشرف غنی و خلیل زاد واقع شده است که مختصر آن اینست: خلیل زاد اراده کرده که بنا به تعهد خود به طالبان آنها را به هر صورتیکه میشود به قدرت برساند که درین صورت دو مدرک بزرگ عایداتی بدست می آورد اول اینکه مقدار هنگفتی دالر ازپاکستان دریافت میکند. این کار را یا آی اس آی میکند ویا کرکت باز میدانهای انگلیسی این قسمتش کاملا" تضمین شده است. دیگری با به قدرت رسا ندن طالبان یک مخزن بزرگ مس را صاحب میشود. زیرا طالبان به او قول داده اند که اگر به کمک زلمی خلیل زاد به قدرت برسند معدن مس عینک را با پسر خلیل زاد قرار داد میکنند.  این دو مدرک او را وا داشته است تا به مرحله اول طالبان را به ولایت غزنی که نزدیک شهر کابل است به قدرت برساند. وقتی یک جا برای افراشتن بیرق و جابجا کردن وسایل نظامی خود یافتند با همکاری ارگ و قوت های پشت پرده خلیل زاد و غنی، حاکمیت را تصرف و شریعت اسلامی را اعلان میکنند.  با این کار قسمت اعظم مردم  که با عقاید مذهبی سخت بسته شده اند و تعداد شان به اکثریت نفوس افغانستان میرسد  ملحق شده و همه ادیان شیعه ، بهائی( که من نمی دانم در افغانستان هم بهائی ای وجود دارد یانه؟) و طرفداران آغا خان را که عبارت است از بدخشان، قندز، بغلان، سمنگان، تخار، و فاریاب  را با یک هجوم دسته جمعی با قوای پاکستان تصرف و همزمان با ختم این یورش به سراغ ازبیک ها، ترکمن ها و اعراب بادیه نشین قسمت شمال  رفته و به این صورت نسل تاجک ، اوزبیک و هزاره را اسیر، فرار و یا کشته پاک میکنند. این تصمیم  زلمی خلیل زاد و اشرف غنی احمدزی است. که به این صورت نام افغانستان به اساس پلان آنها با مسمی میشود.

حال برمیگردیم به اینکه در غزنی پلان شان چه نوع عملی میشود نمیدانم. اما امنیت ملی سابقه حکومت کرزی اقای نبیل این پلان شوم خلیل زاد و قرار داد با طالبان را آگاه و به دولت غنی خبر میدهند. غنی نمیتواند خاموش بنشیند زیرا موقعیت اورا در خطر مواجه میسازد به اینصورت با لحن بسیار آمرانه و توهین آمیز به خلیل زاد خبر میدهد که این کار تو عملی نیست و من با تو نه میتوانم همکاری کنم (درحالیکه این پلان مشترک هردوی شان بوده و است) . اما در مورد قرار داد مس عینک که با ئیست با بچه خلیل زاد قرار داد شود پلان مشترک خلیل زاد و غنی نه  بلکه پلان تنها زلمی خلیل زاد و طالبان است.

این بود مختصر جریان ارتباطات اشرف غنی  و زلمی خلیل زاد. حد اقل این را باید بنویسم که نمیدانم با این دزدان وطن چه تعداد مردمان دیگر داخلی متعهد ووابسته اند؟ اما میرسیم در مورد بچه لشمک نیمه قندهاری و نیمه پنجشیر تنها میدانم که همه اعضای سابقه جزب جمعیت که از بدخشان، پنجشیر، قسمت شمال بنام (ترکستان) هستند ازین جریان هیچ خبر ندارند. همچنان مردم هرات، غور، بامیان و نمیدانم که کدام جا های دیگر است. زیرا معلوماتهای رسیده را یکنظر خوانده ام و از معلومات بیشتر آن نمیتوانم چیزی بنویسم. اما عبدالله عبدالله نیز با این شش تگ ها همراه است. چه نوع ؟ نمیدانم.

همین بند و بست ها همه در رسانه های شهر های کوچک امریکائی جسته جسته به زبان انگلیسی _امریکائی پخش شده است. ممکن است از افغانهائی که در امریکا مهاجر ودر شهر های مختلف زندگی میکنند بتوانید معلومات کنید. اینکه این موفقیت به دوستان دست میدهد نمیدانم. زیرا خودم نیز نتوانسته با دوستان و فامیلهائی که در آن سرزمین اند تماس گرفته و اگر تماس هم گرفته ام اول جرات نکرده ام که بپرسم دوم اینکه آنها از ترس بیجا شدن خود هم شاید چیزی برایم نگویند. اما این را میدانم که مردمان زیاد وطن خواه با فامیل های خود در بسا کشورها چنین زمزمه هائی کرده اند.

حال به تبصره خودم میپردازم. دوستان وقتی عنوان شش تگ را میخوانند دو تگ را به زودی میشناسند اما چهار تگ دیگر در حاله ابهام میماند که لازم است آنها را نیز معرقی کنم.  حامد کرزی، رئیس مجلس اعیان مسلم یار و ...... که هرچهار درین تجارت به شمول کشور عربستان وپاکستان اشتراک دارند. امریکا که رهبری اینها را دارد درتلاش است هرنوع دزدی که دارند بکنند اما بشرط آنکه در دزدی های یورانیم، کوکنار، طلا و چیز های قیمتی دیگر دست نزنند و آنرا در رسانه ها نشر نکنند. یا بهتر بنویسم  رسانه ها و مردمانی را اجازه ورود به کار و فعالیت اجتماعی بدهند که چون غلام تابع و یا مانند دزد شکم خود را سیر کنند. تمام

(1) Golobal resarch

 


بالا
 
بازگشت