مقیم احمدی

بنام خالق و آغاز گر هستی.
 


طرح آرمانی ، فشرده حل بحران افغانستان به وساطت
ومداخله مستقیم ملل متحد

 


مقدمه ؛

صلح پایدار و نجات کشور از بحران تنها به وساطت و مداخله مستقیم ملل متحد می تواند تحقق یابد .
با پروسه یا فرآیند صلح به اصطلاح بین الافغانی که آمریکایی ها بخاطر نجات شان از معضل افغانستان و تداوم منافع شان در منطقه با گروه های جنایتکار طالب وابسته به خود شان به راه انداخته اند به دو دلیل :
اول - پایان نیافتن و تداوم رقابت های ناسالم ‌و متخاصم کشور های منطقوی و همسایه های مغرض که یکی از عوامل عمده نا امنی و بحران بیرونی در کشور میباشد
و دوم - باحفظ و تداوم قدرت مطلقه متمرکز بحران زا ، که عامل عمده بحران درونی را تشکیل می دهد و در تسلط یک قوم قرار داشته و خواهد داشت ، هرگز صلح و ارامش بوجود نیامده و کشور عزیز ما از بحران نجات نخواهد یافت


توضیح :

کشور عزیز ما به اثر مداخلات قدرت های جهانی ، منطقوی و همسایه های مغرض ، ناشی از نبود سیستم کارا و نبود حاکمیت های سالم ، مستقل و همه گیر درین چند دهه ای اخیر به میدان جنگ های نیابتی و رقابت های ناسالم و متخاصم استخباراتی قدرت های بزرگ جهانی ، منطقوی و همسایه های مغرض تبدیل گردیده است .
درین رقابت ها گروه های جنایتکار طالب که در گذشته وابسته به اعراب ، پاکستان و آمریکایی ها بودند حالا وابسته به کشور های منطقه روسیه ، هند ، ایران و حتی چین نیز گردیده و هر گروه شان بوسیله وابستگان شان تمویل و استفاده می شوند .
ضمنن عامل بحران امنیتی موجود برعلاوه جنگ بین گروه های تروریستی و دولت وابسته به آمریکایی ها، ابعاد گسترده ناشی از فعالیت های مافیایی دولتی و مافیایی مواد مخدر را نیز بخود اختصاص داده است .
با پروسه یا فرآیند صلح آمریکایی ها تنها گروه های جنایتکار مرگی ، وابسته به خود آمریکایی ها و گروه های مزدور فاسد جنایتکار ارگی و دور و بر ارگ‌ وابسته به آمریکایی ها ، احتمالن در قدرت شریک و حاکم به سرنوشت مردم گردند .
اما گروه های مافیایی و گروه های جنایتکار وابسته به دگر کشورهای منطقه و همسایه ها که در رقابت متخاصم باهم قرار دارند هر گز تابع این صلح نخواهند شد .
مثلن با تشدید خصومت ، خود امریکا با ایران و تشدید خصومت پاکستان با هندوستان و رقابت جهانی چین و روسیه با آمریکا مطمئنن که این کشور ها گروه های وابسته شان را زیر نام طالب و داعش شامل این پروثه نخواهند ساخت و جنگ و ویرانی ادامه خواهد یافت و بد بختانه که کشور عزیز ما در موجودیت و تداوم این رقابت ها به همکاری نیروهای سیاسی خائن داخلی و وابسته به بیگانه ها مطمئن از بحران عمیق نجات نخواهد یافت .
نکته مهمی که درین جا می خواهم یاد آور شوم اینست که پاکستان منحیث همسایه مغرض با داشتن عمق استراتیژیک در کشور ما به این سادگی از مداخلات شوم دست بردار نخواهد شد ، مگر اینکه با شریک ساختن تروریستان وابسته اش در قدرت زیر نام صلح به منافع استراتیژیک
دست نیابد
علاوتن تاکید می نمایم که در پروسه یا فرایند صلح موجود ، کشور های دخیل در فضایای کشورما هرکدام تلاش خواهند نمود با در نظر داشت منافع خود دخالت نمایند . درین چنین وضعیت رقابت‌های ناسالم شان نه تنها که ازبین نخواهد رفت بلکه شدت گرفته و ما شاهد صلح پایدار و نجات
.کشور از بحران نخواهیم بود و یگانه مرجعی که می‌تواند پروسه صلح را غیر جانبدارانه پیش ببرد و کشوز های ذیدخل را با تضمین وادار به عدم مداخله نماید ،سازمان ملل متحد میباشد .

بناان
با درنظر داشت موضوعات یاد شده بالا نمی توان از همه گیری و پایداری صلح موجود مطمئن شده و نجات کشور را ازبحران انتظار داشت .
همچنان با در نظر داشت از تجارب گذشته ودرک از وضعیت متشنج موجود ناشی از خصومت های عمیق بین گروه های درگیر ، تداوم تشنجات قومی ، تداوم بی عدالتی اجتماعی و وابستگی های سیاسیون به بیگانگان متخاصم که اکثریت سیاسیون‌ ، هیچوقت بدون فشار بیرونی ها نمی توانند ویا نمی خواهند باهم کنار بیایند ‌ و با درک از خود خواهی و جاه طلی سیاسیون ، به این نتیجه می رسیم که بدون وساطت و مداخله مستقیم ملل متحد هیچگاهی سرزمین ما از بحران نجات نخواهد یافت ‌.
به این لحاظ همه گیری و پایداری صلح را و در کل موثرترین راه نجات کشور را از بحران موجود با طرحی به وساطت و مداخله مستقیم ملل متحد پیشنهاد می نمایم

توضیح در مورد طرح
.

.برای حل بحران لازم است که اول عوامل بحران را شناسایی ، تحلیل و تجزیه نمود .
عوامل عمده بحران در کشور شامل دو بعد بیرونی و درونی میباشد .

بصورت مختصر ، عامل بیرونی بحران ، شامل رقابت های نا سالم و مغرضانه استخباراتی و نظامی و مداخلات مستقیم وغیر مستقیم کشور های استعماری جهانی و کشورهای منطقه و همسایه های مغرض برای کسب منافع شان می‌باشد .
عامل عمده بحران درونی یا بعد درونی شامل درگیری و تشنجات قومی و مذهبی ناشی از موجودیت نظام سیاسی مطلقه متمرکز ، میباشد .
نظام مطلقه متمرکز خود بحران زا بوده و زمینه ساز، رقابت نا سالم سیاسیون ، بخاطر تصاحب قدرت سیاسی متمرکز برای تحقق اهداف شخصی، گروهی ، قومی و غیره برخلاف منافع ملی میباشد .
ریشه های بحران درونی از بیرون آبیاری و حمایه می گردد و بحران‌ بیرونی از درون بوسیله خائنین و مزدوران زمینه سازی می گردد‌ .

بناان
برای نجات کشور از بحران عمومی در کل نیاز است که نخست به بعد بیرونی که در شرایط موجود ریشه های بحران درونی را آبیاری می نماید و عامل عمده بحران عمومی می باشد پرداخته شود .
در بعد بیرونی بحران که شامل رقابت های ناسالم و متخاصم نظامی و استخباراتی می باشد و کشور عزیز ما را به میدان جنگ های نیابتی تبدیل نموده است‌ لازم ونیاز خواهد بود که
نخست تمام نیروهای نظامی جامعه جهانی به رهبری امریکا از کشور خارج و بخاطر جلوگیری از هرج و مرج و جلوگیری از جنگ های داخلی ، نیروهای صلح ملل متحد در حمایت از ارتش ملی با رهبریت از نیروهای بی طرف سالم و وطندوست جایگزین گردد.
و در قدم بعدی با مداخله وبه وساطت ملل متحد کنفرانس یا اجماع بین المللی به اشتراک کشور های ذیدخل جهانی و منطقوی بویژه همسایه ها برگزار گردد ،
و درین کنفرانس ویا اجماع جهانی به پیشنهاد حاکمیت یا اداره موقت ، افغانستان به حیث یک کشور بی طرف فعال اعلام گردیده ، و توسط ملل متحد از تمام کشور های ذیدخل تضمین عدم مداخله نظامی و ارایه کمک های اقتصادی گرفته شود .
در بعد‌ داخلی یا درونی :
حکومت موقت بی طرف دو ساله به اشتراک تمامی نیرو های سیاسی مطرح بشمول رهبران احزاب سیاسی ، جامعه مدنی و جناح های درگیر بشمول طالبان و تمامی گروه های مسلح زیر نام مخالف حاکمیت به حمایه و مدیریت ملل متحد تشکیل گردد .
طالبان و گروه های مسلح مخالف هم که بعد از خروج نیروهای نظامی غربی ها به رهبری آمریکا و لغو حکومت دست نشانده آمریکایی ها ، بهانه برای جهاد نمی ماند ، توسط ملل متحد خلع سلاح گردیده و منحیث نیرو های سیاسی البته نه نظامی در حکومت موقت ، با سهم معین مثل دگر نیرو های سیاسی حق شرکت داده شود .
اگر این گزینه نتواند عملی شود ، گزینه بعدی ، گروه های مسلح مخالف در چند منطقه که نفوذ دارند و مردم منطقه آن ها را برای مدتی می پذیرند در زیر اداره موقت و در آینده در چوکات حاکمیت جدید می توانند جا بجا شوند

.
حکومت موقت به حمایه ملل متحد برای دو سال بر علاوه اینکه اداره کشور را بدوش می گیرد ، می تواند
موضوعات مهم سیاسی پایین را پیش ببرد :
۱- تشکیل کمیسیون از حقوق دانان مجرب و آگاه غرض تهیه و تدوین
قانون اساسی جمهوری اسلامی فدرال افغانستان.
چرا جمهوری اسلامی فدرال ؟
زیراکه موثر ترین گزینه تأمین ، دموکراسی (حکومت مردم بدست خود مردم و زمینه‌ساز شرکت وسیع و آزاد مردم در قدرت سیاسی در محلات ) حل تشنجات و مناقشات قومی ، دفاع خودی یا تامین موثر امنیت محلات توسط خود مردم محل ، خلاصه تعین سرنوشت سیاسی ، امنیتی ،اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مردم بدست خود مردم ، و در کل تامین عدالت اجتماعی و نجات کشور از بحران ، غیر متمرکز سازی قدرت با ساختار قوی مرکزی فدرال ( ارتش ملی سراسری برای دفاع و حفظ تمامیت ارضی ، امنیت یا استخبارات ملی سراسری ، سیاست خارجی سالم ملی سراسری ، بودجه ملی سراسری ، زیر اداره ریاست جمهوری اسلامی فدرال ) می باشد ، که این یک بحث وسیع و مفصلی است که باید بطور جداگانه به آن پرداخته شود .
علاوتن با در نظر داشت تجارب گذشته، موجودیت قدرت متمرکز در جامعه با ساختار ویژه قومی و اجتماعی با تشنجات جدی قومی کارساز نبوده و نخواهد بود .
ضمنن در ساختار غیر متمرکز جمهوری اسلامی فدرال کشمکش و رقابت‌های ناسالم برای تصاحب قدرت متمرکز را ازبین برده وبیشترین سیاسیون را مصروف تصاحب قدرت در ایالت های شان گردانیده و زمینه‌ساز رقابت‌های سالم آبادانی بین ایالت ها می گردد .
۲- تشکیل کمیسیون از نمایندگان آگاه و مجرب از تمامی استان های کشور غرض کار روی تقسیمات ملکی به ایالت های فدرال و تعین نام برای ایالت های نو تشکیل فدرال کشور .
۳ - تشکیل کمیسیون برگزاری انتخابات شورای های شهرستان ها ( ولسوالی ها ) غرض انتخاب نمایندگان شان ( سه نماینده از هر شهرستان ) برای تدویر شورای عالی مردمی ( جرگه بزرگ ).
۴ - تشکیل کمیسیون با صلاحیت غرض آمادگی تدارکات برای تدویر شورای عالی مردمی ( جرگه بزرگ ) .
۵ - تشکیل کمیسیون با صلاحیت غرض تهیه و تنظیم لست اشتراک کنندگان شورای عالی مردمی از ( نمایندگان شورای های شهرستان ها یا ولسوالی ها، شورای های آستان ها یا ولایت ها ، نمایندگان هردو مجلس موجود و یک عده از شخصیت های آگاه و دانشمند و فعالین جامعه مدنی از بیرون و داخل کشور جمعن به تعداد ۳۰۰۰ نفر ) و پیشبرد جریان کار برگزاری شورای عالی مردمی(جرگه بزرگ )
۶- تدویر شورای عالی مردمی (لویه جرگه ) غرض تصویب قانون اساسی ، تصویب و تعین تقسیمات ملکی ایالتی کشور و انتخاب نام های ایالت ها .

بعدن :
۷ - تشکیل کمیسیون مستقل انتخابات و شکایات انتخاباتی از جمع شخصیت های مجرب و با اعتبار بی طرف از جمع اشتراک کنندگان شورای عالی مردمی(جرگه بزرگ)، غرض برگزاری انتخابات سراسری ریاست جمهوری اسلامی فدرال( اداره مرکزی) ، و انتخابات ادارات ایالتی یا روسای ایالتی .
۸ - برگزاری انتخابات سراسری زیر اداره مستقیم ملل متحد برای کسب عالیترین مقام دولتی (ریاست جمهوری اسلامی فدرال و روسای اداره ایالت ها مطابق به قانون اساسی جدید ).
با برگزاری انتخابات ازاد سالم‌ و شفاف ، هر نیروی سیاسی ویا تیمی که به رای اکثریت مردم در راس قدرت سیاسی دولتی انتخاب گردد ، می تواند قدرت سیاسی اداره قوی مرکزی را برای چهار سال بدست گیرد .
همچنان در ایالت ها نیز هر تیمی که به رای اکثریت مردم ایالت در راس قدرت سیاسی اداره ایالتی انتخاب می گردد ، می تواند قدرت سیاسی اداره ایالتی را برای چهار سال بدست گیرد
تیم برنده انتخابات مطابق به قانون اساسی جدید با تشکیل کابینه ، همه صلاحیت های دولتی اداره مرکزی جمهوری فدرال ، را بدست گرفته و به پیشبرد امور دولتی بپردازد .
همچنان‌ با انتخاب روسای ادارات ایالتی ، تیم های برنده با تشکیل کابینه ایالتی شان ، همه صلاحیت های دولتی اداره ایالت شان را مطابق به قانون اساسی مرکزی فدرال و قانون اساسی ایالتی بدست گرفته و به پیشبرد امور دولتی شان بپردازند
– تشکیل قوه قضاییه مطابق به قانون اساسی جدید .
۹-تشکیل مجلس اعیان و مجلس نمایندگان مرکزی مطابق به قانون اساسی جدید .
۱۰- تشکیل مجلس نمایندگان ایالت ها مطابق به قانون اساسی جدید .
بعد از تنظیم اداره و ساختار مدیریت دولتی و بوجود آمدن حاکمیت جدید درکشور تا عادی شدن اوضاع و استحکام حاکمیت جدید برای جلوگیری از مداخلات و رقابت های ناسالم‌ کشور ها ی منطقه‌و همسایه های مغرض ، مداخله ملل متحد برای شش ماه دگر ادامه یافته و مانع هر نوع مداخلات نظامی و استخباراتی ، کشور های مغرض منطقه و جهان بصورت کل گردد .

دوستان و هم‌ میهنان گرامی

این بود فشرده طرح آرمانی حل بحران افغانستان ‌که در ذهنم خطور می کرد خواستم با شما عزیزان شریک
بسازم‌ با وجودیکه میدانم دست اندر کاران سرنوشت افغانستان این طرح را اصلن نخواهند دید و احتمالن شنوایی نخواهد داشت .
،اما یک چیزی را که می‌خواهم در اخیر یاد آور شوم
تمامی تلاش های که زیر نام پروسه یا فرآیند صلح جریان دارد ،اگر همین دو عامل عمده بیرونی و درونی بحران موجود را ازبین نبرد از نظر من دارویی است بمثابه مسکن و تسکین دهنده درد ،نه درمان کلی مرض مدهش و کشنده پیکر سرزمین در حال نابودی ما
زیرا عوامل عمده یا میکروب های مرض زا یا بحران عمیق موجود در کشور عزیزما همان قسمیکه در بالا هم اشاره داشتم ، که شامل رقابت های ناسالم و خصمانه کشور های همسایه و منطقه وموجودیت قدرت مطلقه متمرکزموجود میباشد ، با این دارو یا (فرآیند صلح تحمیلی موجود) ، این مکروب ها رانمی توان ازبین برد و مرض مهلک که سرزمین مارا به نابودی کشانیده است علاج نمود

صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
اما صلاح مملکت ما بیگانگان دانند .
در اخیر اگر شما دوستان ،پیشنهادی ، نظری و نقدی در مورد داشته باشید خواهشمندم با ما شریک سازید .
با حرمت
مقیم احمدی
 

 


بالا
 
بازگشت