دکتورعلی احمد کریمی

 

وای به حال مردم و آینده افغانستان!

افغانستان طی چهل سال آخر  ازلحاظ نام ونشان   و افتخارات تاریخی یک قلمرو سلحشور در سازمان جهانی باقی مانده است و در اکثر کشورهای جهان سفیران ونمایندگان آن حضور دارد اما ازلحاظ حقوقی یک قلمرو اشغال شده است که ملت افغانستان گروگان حکومت‌های گردیده است که از لحاظ عملی یعنی " De-Fact "   واقعیت دارد ولی ازلحاظ قانونی De-jure "دوژوری"   مشروعیت حقوقی نه دارند . افغانستان  به مداخله مستقیم دولتهای بیگانه اداره و کنترل می گردد واز مشروعیت حقوقی  حتی در امور داخلی خود نیز محروم گردیده است .امریکا بیست سال پیش با تایید سازمان ملل به افغانستان آمد و به مردم افغانستان و جهانیان وعده داد که امنیت را تامین و برعلیه تروریسم مبارزه می نماید. متاسفانه با حضور و ‌مداخله امریکا نه تنها مشروعیت حقوقی افغانستان رسما به سرقت رفت بلکه در اثر پشتبانی امریکا از  خائنان داخلی، افغانستان پارچه پارچه  و ملت واحد گروگان تکه داران پول پرست ، دینداران بی ایمان و وطن فروشان خاین گردید.این پشتبانی مانع همکاری وهمگرایی وحتی انزوای افغانستان گردید .بارها نوشته ام که امریکا با حمایت از خائنان و دزدان داخلی وامدار مردم افغانستان است.  افغانستان در طول زمامداری تکه داران و وطن فروشان خائن نه توانست از کمک های سرشار و بی سابقه ای دنیا  از تجارب غنی کشورهای پیشرفته جهان استفاده نماید، چون خاینان در طول تاریخ فقط ماموریت دارند که به باداران  خود به خاطر تفرقه افگنی های قومی ‌، حفظ قدرت وثروت،سرکوبی وبد نامی دگر اندیشان و یاری سفله پروران وفا دار بمانند. حتی درطول این مدت نه گذاشتن تا درمیان نیروهای سیاسی وملی کشور یک تن به عنوان رهبر قابل پذیرش برای تمام اقوام  افغانستان سر بلند نماید. دوران سیاه حاکمیت های کرزی و اشرف غنی سیاه ترین دوران درتاریخ کشور است، در این دوران سیاه حق انتخاب سرنوشت مردم به افغانستان آزاد  و به خاطر سرنوشت مشترک غصب گردید هر دو وضع را چنان بحرانی گردانید که مردم به جای انتخاب سرنوشت تنها به انتخاب حق زنده ماندن  راضی و قانع گردند. غنی که دراین اواخر از دلجویی باداران نا امید گردیده است به نمایندگی  مردم به طالبان هوشیار می دهد  وانان را متهم می نماید که طالبان کوردل نبض و ‌اراده مردم را نمی دانند و به گفته حافظ «وین عجب بین چه نوری ازکجا می بینم. »غنی این را نیز می داندکه دوبار بدون اراده وانتخاب  مردم ازخارج به مردم تحمیل گردیده است او همچنان در مسابقه با طالبان با نام جمهوریت مردم را برعلیه تاریک اندیشان تحریک می نمایدولی خود با سواستفاده از قدرت فساد اداری را افزایش بخشیده است.ازجانب  دیگر نیروهای سیاسی و فصلی تماشا گر اند و این نیرو ها  در روز واقعه به جانب زور خواهند لولید و به قول تاریخ "دسترخوان رنگین را بر نماز خواندن به امامت علی ترجیح خواهند داد ."  جمهوریت خواهان وطالبان هر دو برگزیده مردم نیستند. هردو به نامهای دزد وقاتل شجاعت وجرات گرفتن رای اعتماد را از مردم ندارند. قهرمان ملی دراین مسابقه وجود ندارد و ادامه وضع موجود و کشته شدن مردم معمولی نیز غیر قابل تحمل است. مردم درچنین شرایطی تنها از کسی حمایت می نمایند که بتواند لااقل امنیت نسبی را تامین نماید، مردم ما گروگان اند وگروگانان به خاطر زنده  ماندن انتخاب دگر ندارند. کشور مانند لانه موش صحرایی کثافت های زیاد را دردرون خود پنهان نموده است .با نعره وفریاد جمهوریت  این کثافت ها از بین نمی رود .  سیل خروشان درکار است و هرچه سیل خروشان تر گردد اب کم عمق تر می گردد کثافت ها را خواهد برد ولی معلوم نیست که بعد از ته شدن سیل  چه سرنوشتی نصیب مردم ما خواهد گردید که تنها به زنده ماندن قانع گردیده اند.

دکتور علی احمد کریمی امریکا 

 

 


بالا
 
بازگشت