فاروق فردا

 

دامن گستری جنگ روانی در پیرامونه های ارگ

شکل دهی فرا روندگی اوضاع افغانستان در چنگال تشابهات و استعاره های جنگ روانی

 

روز بتری اصطلاح عام است. این گفته معمولا در گستره ی اوضاع مسلط افغانستان کاربرد بیشتر می یابد. اینک زبانه کشی های آتش جنگ در حول حوش عدد 39 به گونه ای پیش می رود که گرگ های سود جوی برونی هم به سان به حراج گذاران داخلی استخوان ملت مستضعف از پوست خود شان کفن پاره می کنند. این ها تلاش دارند که ملت قربانی و از هم پاشیده را با پای خود شان به انفاق تا قبرستان حکومت موقت رسانند.

هر آن کس که آتش همی برفروخت

شد اندر میان خویشتن را بسوخت

این که ماهیت حکومت موقت چی می تواند باشد، یک روی سکه ی شیر وخطی است که بالا انداخته شده و تا کنون در هوا ملاق می زند.شاید این سکه نتواند با بسیار سادگی زمینی گردد. اما برگه یی که تنها یکی از تلویزیون ها می تواند سفارشی و یا فرمایشی آن را به دست آرد می رساند که جلو صلح افغانستان نه در یراق دلدل خواست مردم گره شده بل در دم مرکبی بسته می شود که پس لگد هایش پیش از این هم دندان در الاشاه ی مردم نگذاشته است.

از چند ماه به این سو و مشاهده ی چند سفر نا متعارف بین اسلام آباد و کابل و دیدار های بدون ماسک خلیل زاد در حواشی ارگ ،به وضوح مشاهده می گردد که خاموشی افراد سیاست ورز خط دوم ارگ در نسیم ملایم سپیدار علامت رضا را در نا همسویی با رفیق ئشریک منافع بازتاب می دهد. این را می توان جبهه عقبی ارگ به منظور شمشیر زدن از پشت بر آن شمرد. این ترانه ی خوشآیندی به کسانی است که بی کسی جمهوریت را در غِلِ کینه ی خود شان زمزمه می کنند.

هم اکنون رخ پرگار در سنجش های ترسیمات هندسی سیاست در قطب دیگر لنگر می اندازد. مردم افغانستان تیک تاک های نا متجانس عقربه ی قطب نمای این نقشه کشی را بر کمانه های هفت اورنگ سیاست قالب شده را دور از ماوراء ذهن و نگرش های خود در پس ابر های سیاه می بینند. فراروندگی وضعیت، درست برخلاف آن است که مردم تصور می کردند. اما نهمت تلاش بران مقصور گشته است که طالب مجبور گردد دین را درشراکت قدرت به معامله گذارد و حامیان حکومت موقت در پس پرده و دور از خواست حاکمان نظام، خون هزاران شهید از مردم عادی جامعه و نیرو های ملی امنیتی کشور را. این چه شگفتی است؟.

نیرو های درگیر در جنگ بیست سال پسین در مملکت خاکستان مردم به خون کشیده، حرف از تقسیم قدرت و چوکی های دولتی و ولایت ها نه می زدند. اصول، چه خوب یا بد در برابر شان گذاشته بودند و کشت و خون ملت را بر مبنای آن توجیه می کردند. اما این غائله چگونه به یک بارگی در بند چند تا چوکی خلاصه می گردد؟ کی ها اند که جام هایی ز خون شهدای ملت شهید پرور!!! سر می کشند؟.

پیامد جنگ چندین ساله را به نام صلح در پای تقسیم قدرت و تقسیم و مقامات اجرایی ، مقننه و قضایی و تقسیم ولایات کشور تضریب و چُربَک های سیاسی افراد دولت خواه است که هیچ کس نه می تواند آن را مُحال پندارد .

پنهان نیست که برخی زنجیره های مخالف نظام کنونی به استیذان کشور های برونی هم با اشرف و غنی و تیم او ،هم با صالح و تیم او و هم در آن سوی خط با طالب مشکل دارند. این شمار غیر از خود و باز گرداندن حکومت در محدوده های ویژه عشیره یی خیال دیگر ندارد. این گروه به سبب هم که از سویی در چار راه های ترافیک سیاست پر کین شان چراغ های سبزی را دیده اند. همین ها که برخی رسانه ها را به منظور دامن زدن جنگ روانی در کشور استخدام می کنند و بر بنیاد اطلاعات موثق ، شمار زیاد کاربران شبکه های مجازی را نیز فعال کرده اند ،تا به جنگ موجود شعار و دِثار رسامی می کنند و طالب و غنی را یک سان مورد اهانت قرار دهند. طوری که دیده می شود بسیاری مامورین حتی بلند رتبه ی دولتی هم زیر این تاثیر سر فرو کرده اند، هر چند در ظاهر به منظور امتیاز با دولت هستند اما در باطن به قطعیت رو آورده اند . این شگفتی ندارد، زیرا در صد سال اخیر بار ها دیده شده است که بزه کاران سیاست و قدرت در حالات غیر قابل تشخیص، حامی و مربی شان را با بوالعجبی فراوان در میدان کمان کشی تنها می گذارند و یا بر ضد او به عمل دست زنند، تا خود بتوانند در مبادای احتمالی براءت ساحت داشته باشند.

حامیان جنگ روانی، در میدان دوندگی در جویبار گل آلود سیاست جاری افغانستان از چند سو تلاش دارند مورال مردم را به تحلیل برند و میان آنان و حکومت فاصله های موجود را چنان قرمز سازند تا طرفین بر توان عبور از آن عاجز مانند.

روشن است که در غائله ی روانی هم مانند جنگ گرم حلوا تقسیم نمی گردد،از این رو نمی توان بر مورال ارگ قضاوت کرد ولی بی لطفی برخی رسانه های حقیقی و مجازی در برابر آن چه ، که امرالله صالح گفت ، هر کس که غایت نهمت بر حکومت مؤقت مقصور گرداند ، این خواب و خیال است وبس.کار رسانه ها قابل درک است.این ها بیست سال در طرفداری از دولت افغانستان طالب را مزمت کرده اند، اما اکنون به زعم خود شان فرصت اندک دارند تا غسل تعمید کنند،نقاب سپید بر چهره کشند و مدرکی درست سازند که توجیه بر اقدامات پیشین شان در برابر طالب گردد. نا هنجاری های اندیشه یی، تزلزل و مواضع زیگزاکی در برخی زنجیره های مدعی روشنگری نه تنها که سبب مرگ خود شان ، بل مسؤولیت به قهقرا کشیدن جامعه نیز بر دوش آنان بر می گردد.

شماری دیگر سخت تلاش می کنند که در صور خیال شان اِن الخَیار مِن القبائل واحد، بتراشند و شِِعارِ پادشاهی وخِلال جهانداری را به سوی خود کشانند.این شمار، اوضاع جاری را با زمان حاکمیت دکتورنجیب الله به مقایسه گیرند و در این دو حالت به نشانی کردن شباهت هایی بپردازند و سرنوشت غنی را هم مانند سرنوشت دکتور شهید پیش بینی کنند و رقم زنند.این تحلیل ها، ناشی از ساده انگاری هایی است که به وسیله طرفدران حکومت مؤقت در ترسیم هندسی سیاست گنجانیده وبه خورد جامعه داده می شود،، غنی و تیم او را در هراس اندازد، مردم را از او در فاصله نگه دارد و طالب را که تا کنون از حکومت مؤقت حرفی به میان نیاورده است، به کشتن مقامات دولتی متوجه کند.بررسی خوبی و بدی طالب و یا بدی و خوبی وابستگان جمهوریت و گروه دولت خواه در غایله ی جاری، کار این قلم نیست،بلکه آنچه لازم می نماید گفته شود این است که دست های فعال در کشاکش حوادث افغانستان دارد طالب و جمهوری خواهان را در سه کنج سیاست برابر می کنند چانچه گفته اند،روبرویت بحر است و پشت سرت خطر دیگر ،به کدام سو می روی؟. بدین معنی که نتایج از قبل به خورد مردم داده شده، نه به نفع طالب است و نه به نفع حکومت. زجر اصلی آن را مثل همیشه مردم می کشند.مردمی که از طرفین دل خوش ندارند، می دانند که هیچ یک از آنان در این روند محرز واقع نمی شود . ولایت طالب و جمهوریت و اصطناع این دو طرف در ماهیت میسر نیست، از این رو. هردو طرف بدانند که نمی توانند کام به امتداد روزگار برند. طالب جمهوریت یا در تلاش های جاری از بین می رود یا طرفی مُدیل می گردد و طرفی مُذیل، رِبقه ی زمام بر گردن دیگری آویخته می شود، البته با ترکیب نار ساتر از گذشته ها و موجود، اما جنگ، دربدری، فقر، بد بختی، بی کاری،ذلت،آدم کشی، ترور و مواد مخدر و فساد اداری، اخلاقی ، فرهنگی و اجتماعی از بین نه می رود. اگر صلحی را هم در چراغ های سبزی به نمایش گذارند ،صلحی است بی ثبات .این گونه صلح نه می تواند رهینه ی دوام داشته باشد.

 

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت