انجنیر حفیظ ا له حازم

 

دوستی چیست؟

در حیات بشرمعجزه ای وجود دارد که دوستی نامیده می شودو در میان دل اقامت دارد ؛شما نمی دانید که این رابطه چگونه بوجود می آید و چگونه آغاز می شوداما شادمانی برایتان به ارمغان می آوردکه همیشه موهبتی خاص بشما می بخشدو شما متوجه می شوید که دوستی ارزشمندترین نعمت و بزرگترین ثروت است.

اگر اندکی دقت کنید ، متوجه خواهید شد که شما آگاهانه و یا ناخود آگاه به دنبال دوست هستید. اما آیا تا کنون فکر کرده اید که دوستی چیست و دوستی حقیقی کدام است؟

 از آنجا که انسان موجود اجتماعی است ، صرف نظر از اینکه در چه جامعه ای و در چه خطه یی زندگی می کند طبیعتاً به دنبال یافتنیاران, عزیزان, دوستان و همراهانی برای خود و زدودن تنهایی هایش است.

 هر انسانی در زندگی خود پیوندها و روابطی با دیگر همنوعان خود دارد . ‏این پیوند ها و روابط گاهی از مرز های روابط مصلحتی, سرسری, سود جویانه و روزمره گی فراتر رفته و به روابط و پیوندهایی می ‏انجامد که پرتویی از معنویت در آن جلوه می کند که آنرا دوستی مینامند.

دوستی مساله انتخاب و گزینش است. نباید دوستان را بطور تصادفی و حسب ضرورت ها و روزمره گی های حیات ونیاز های غیر معنوی انتخاب کرد.

دوستی،یعنییاری، رفاقت، محبت وعشق، نزدیکی، هم دلی و همدمی بین دو نفر بدون وجود رابطه خویشاوندییا نسبی و منظر این نزدیکی ها همانا درک متقابل, نیاز های اخلاقی و معنوی و یا هم خالی کردن غم هایمان برای همدیگر و یا پر کردن محبت و خوبی در وجود همدیگر است.

دوستی، رابطه ای است کامل تر و برتر از معاشرت ساده و هم زیستی مـعـمـولـی. یک فرد ممکن است در محیط زندگی،یا محل کار، یادر مکتب و فاکولته بـا افـراد مختلف روابطی داشته باشد و داشتن هر رابطه یی با دیگران دوستی نیست.

اکثرآ دوست را رفیق هم مینامند و این دو کلمه همیشه بشکل مترادف استفاده میگردد. در گزشته ها در کشور ما دوستی ها و رفاقت ها بشکل تصادفی در کوچه, در محله زیست, در مکتب, در مسجد و جا های دیگری شکل میگرفت و رفته رفته به پختگی و بلاغت میرسید و این دوستی ها تا آنجایی پیش میرفت که حاضر بودند بخاطر همدیگر شان جان هایشان را قربانی کنند.

 داستان های کاکه ها و خراباتی ها و ستنگ ها را همه شنیده و دیده ایم که دوستی های آنها بیشتر از افسانه و قصه است  و این دوستی ها پیوند گسست ناپذیر داشته و آنها بخاطر دوستان شان تا سرحد مرگ بخاطر همدیگرایستاده بودند.

با آمدن تحولات سیاسی در کشورو شکل دیگری اوضاع اجتماعی و سیاسی  دوستی ها و رفاقت ها هم بشکل جدید عرض وجود کردند که افراد دارای یک اندیشه و یک ایدیالوژی همدیگر را دوست و رفیق خطاب میکردند. در احزاب چپی اصطلاح رفیق بسیار معمول شد و در بین جهادی ها و راستی ها هم اصطلاح برادر و اندیوال.

در حقیقت امر این اصطلاحات رفیق و برادر و اندیوال هم وزن همان اصلاح دوست بود. خوب طوریکه زندگی و حیات بما نشان داد دوستی های ایدیالوژیک دوستی های حقیقی نبوده بلکه مقطعی, زودگذر, با توقع وبخاطر رسیدن به اهداف و امیال ها بوده است.

ما در احزاب چپی هم از حزب دیموکراتیک شروع که بزرگترین حزب چپی افغانستان بود تا احزاب خورد و ریزه چپی دیگر که با سقوط حاکمیت هایشان و قرار گرفتن احزاب شان در شرایط بد و دشوار دیدیم که چگونه این رفاقت ها از هم پاشیدند و تکه تکه شدند و اکثرآ هم این رفاقت ها به دشمنی تبدیل شد و این افراد به دشمنان قسم خورده همدیگر تبدیل شدند.

حین موضوع در قبال افراد احزاب راستی و جهادی نیز صدق میکند. ما عملآ دیدیم آنهایی که دیروز ها بنام برادر و اندیوال و همسنگر در یک موضع با هم قرار داشتند, اما بعد از رسیدن به قدرت, پول, ثروت, آرگاه و بارگاه چگونه مثل کفتار ها بجان هم افتادند که نه حقیقتی باقی ماند و نه مجازی, نه دوستی بود و نه هم برادری یی.

از اینجا میتوان نتیجه گرفت که رفاقت های شخصی و بی مدعا همیشه پایدار و ثابت قدم اند و دوستی ها و رفاقت هایی که اغراض حزبی, سیاسی, قومی, سمتی, پولی و وظیفوی داشته باشند هیچگاهی ماندگار و جاودان نخواهند بود و اینها را نمیتوان دوستی نامید.

ای کاش همه دوستی ها روی این آرزومندی های زیرین استوار بود:

آن‌جا کهبرف‌های تنهاییما را آب میکنند, فقط صدای تابستانییک دوست خوب برایمان کافیست.

دوستان خوب بهترین خاطره ها را برای همدیگر شان می سازند.

من قشنگ ترین خاطره ها را با دوستان خوبم دارم.

طوریکه میگویند دوست خوب نعمت است, پس من برای داشتن دوستی مثل شما باید سپاسگذار باشم.

قلب، مهمانخانه نيست که آدم‌ ها بيايند دو سه ساعت يا دو سه روزی در آن خلوت کنند و بمانند و بعد بروند.

قلب، لانه‌ ی گنجشک نيست که در بهار ساخته بشود و در پاييز باد آن را با خودش ببرد.

قلب، راستش نمی دانم چيست؟اما اين را می دانمکه فقط جای آدمهای خيلی خيلی خوب و با صفا برای همیشه است.

رفاقت را از دست فروشی های بازار نمیتوان خرید.

-بدون چتر کنارمن قدم نزن، از دلتنگی هایم تر خواهی شد, دنیای من ابری تر از آن است که فکرش را میکنی.

-این نوشته را به سلامتیدوست هایی که از پل نامردی رد نمیشنوند ولی خود را در دریای مردانگی غرق میکنند به اتمام میرسانم.

- دوستان خوب حک شدگان روی قلبند و ماندگاران ابدی.

 

  


بالا
 
بازگشت