عثمان نجیب

 

از تیتر دفاع مقدس

۲یادداشت مهم:

ریش نماندن و دزد گفتن بهانه هاستند.

اعدام های صحرایی:

به یاد مان باشد که طالب پاکستانی، طالب پشتون خیبرپښتونخواه و طالب های جنوبی افغانستان پس از این به بهانه های مختلف و انواع مختلف و دسیسه های مختلف و صحنه سازی های مختلف بهترین فرزندان ما و شما را هم بد نام می کنند و هم دست ها و پا های شان را قطع میکنند و هم اعدام میکنند شان و به جرثقیل ها اَویزان شان می‌کنند. همه مجازات شونده ها فارسی زبان می باشند مهم نیست که هزاره اند یا تاجیک… شاید بهترین فرزندان ازبیک ها را هم حق و‌ ناحق اعدام کنند. لطفاً یا چنان اخبار یا تصویر ها همه‌گانی، هم‌رسانی یا بازرسانی نه کنین مگر این تفسیری در رد آن بنویسید حتا یک سطر. در غیر صورت هر یک ما ناخواسته مُبَلِغِ جنایات طالب و پشتون خیبرپښتونخواه می شویم… که برادران شان با نکتایی های عصری از دانمارک تا آمریکا و از اروپا تا آسیا خوشحالی کرده ‌و حساب می کنند که چند تاجیک و چند فارسی زبان کم شد، طالبان نکتایی دار با داشتن رادیو ها و تلویزیون ها و سایت های رسانه یی زیاد اند… سایت اصالت، رادیویی در دانمارک، تلویزیون هایی در آمریکا و کشور های عربی و آسیایی، چین، گاهی روسیه، مدام پاکستان، بی بی سی لندن صدای آمریکا و تعداد دیگر شهید ساختن هر تاجیک را جشن می‌گیرند و‌ مردار شدن هر طالب را ماتم. اما شراب هم می نوشند و پَیک ها را هم به شعار نابودی فارسی زبان و تاجیک ها بلند می کنند و به زبان خود شان شعار خوشی سر می دهند.‌

 

مجازاتدبه خاطر ریش نماندن!

طالب خودش فرض و سنت را یاد ندارد و مراعات نه می کند.

اکثر ما در برخی حالات نا دانسته یا ناخواسته به ماشین تبلیغاتی طالب تبدیل می‌شویم. دقت در اطلاع رسانی ها مهم ترین بخشی از مبارزات سیاسی مدنی است.

طالب علاوه از آن که نظر ه بیست سال پیش تغییر نه کرده اما بیست چند خَشن‌تر، عقده‌مند‌تر و

قاتل تر شده است. به دلیل آن که طالب امروز همه پاکستانی، پنجابی، کمتر عربی و چیچنی و بیش‌تر طالب خیبر پشتونخواه است با بخشی از جوانان بی سواد پشتون جنوبی و سرحدی افغانستان که حتا خود شان کلمه خواندن را یاد ندارند. ریش های شان هم هزاران شبش با خود دارند. سنت های ماندن و نماندن ریش و بروت را حتا بسیاری کلان های شان نه می دانند… علمای فقه با اندکی اختلاف ماندن ریش را سنت و برخی ها سنت مؤکد نزدیک به واجب میدانند… یک حدیثی از پیامبر را روایت می کنند که روزی یک اعرابی پیش حضرت رسول اکرم ص آمد. اعرابی ریش خود را تراشیده و بروت های خود را گذاشته بود… پیامبر از اعرابی پرسیدند که چرا ریش خود را تراشیده ‌و بروت های خود را گذاشته؟ گویا جواب اعرابی آن بوده که خدایش چنین خواسته…و پیامبر در جواب فرموده باشند که خدای شان برای ایشان امر کرده اند که بر عکس ریش بگذارند و بروت های شان را بتراشند. اگر چنان می‌بود … پس این حدیثْ حدیثِ قُدسی و فرض عین یا واجب می بود. اما دو امر کاملاً روشن است که: اول- گذاشتن ریش سنت مؤکد است. مگر به دلایلی که فقه ها توضیح دهند مثل امراض صعب العلاج جلدی و یا هم موارد دیگر والله العلم.

دوم- هیچ سندی وجود ندارد که یپامبر اکرم ص، صحابه‌‌ های کرام، خلفای راشدین و حاکمان دین کسی را به دلیل نگذاشتن مجازات جسمی کرده‌ و یا توهین کرده باشند. اما امر به معروف کرده اند، توصیه کرده اند برای ریش گذاشتن… که به آن جهت اختلاف علما در مؤکد یا غیر مؤکد بودن گذاشتن ریش و تراشیدن بروت است.

مذهب شافعی گذاشتن ریش را تنها سنت می‌پندارند.

مذاهب مالکی و حنبلی گذاشتن ریش را فرض می دانند… اما در قرآن راجع به گذاشتن ریش و سبیل یا همان بروت و مو های سر چیزی نیامده است یا من نه میدانم.

احناف که ما هم شامل آن هستیم گذاشتن ریش را مؤکد نزدیک به واجب یا واجب مطلق میدانند… که نوعی اختلاف است.

دلایل همه هم تقریباً همان حدیث پیامبر است که گفته باشند از کافران فرق داشته باشید، آن ها ریش می تراشند…شما ریش بگذارید که از آن ها فرق کنید…

باید مطالعه کنیم تا بیابیم که اصل ریشه‌ی اختلافی در کجاست و این بر می‌گردد به کار و اجتهاد مجتهدین… کفار مکه هم اکثراً ریش های شان را نه می تراشیدند…کفار دوران پیامبر، خلفای راشدین و حکومت های اسلامی تا امروز نه تنها ریش های شان را نه می تراشند که اکثر شان ریش های دراز می مانند و سبیل های شان را یا تراش می کنند یا کوتاه… بحث بسیار کلان است که طالب نما های حاکم در کشور از آن چیزی نه می دانند.

مذاهب در مورد حلق یا تراشیدن ریش با تیغ هم اختلاف دارند به این شرح:

شافعی ها آن را مکروه می دانند.

مذاهب مالکی ها و‌ حنبلی ها حرام. البته این دو مذهب سخت گیری های دیگر دینی و مذهبی هم دارند و

کم تر سهل گیر استند.

مذهب احناف یعنی من و شما و همه حنفی مذهب ها آن را مکروه تحریمی یعنی نزدیک به حرام می دانند.

حالا بحث این است که مشکل در فقه شافعی ها نیست. بدلیل سهل گیری امور ریش داشتن ‌و نه داشتن. چون آن را تنها سنت و تنها مکروه میدانند.

در فقه احناف مشکل آن است که گذاشتن ریش را واجب، یا سنت مؤکد نزدیک به واجب می‌ دانند و تراشیدن آن با تیغ را مکروه تحریمی‌ نقاط اختلافی خود در این‌جا ظاهر شده است.

نتیجه:

ریش گذاشتن و نگذاشتن فرض عین نیست و در مذهب ما واجب است یا سنت مؤکد.

امر مهم دیگر این است که احناف وقتی گذاشتن ریش را فرض، واجب و یا سنت نزدیک به فرض و یا تنها سنت می دانند. پس چرا در مورد تراشیدن ریش با تیغ صحبت می‌کنند؟ آیا اگر کدام وسیله‌ی دیگر ریش تراشی باشد در آن صورت فقه ها و مجتهدین چی گفته اند و چی می‌گویند. علمای دین باید آن را توضیح دهند. اقدامات طالبان در هرگونه که باشد غیر شرعی و غیر قانونی و غیر انسانی است. مگر اجرای احکام دین هم از فرض و سنت مطابق احکام قرآن و احادیث صحیح پیامبر باشند. این آن خلاف حکم قرآن و حدیث و خلاف شرع یک مسلمان را اذیت میکنند… برابر قتل عمدی‌ست که انجام

می دهند. فبای‌ذنب قُتلت. امر به معروف و نهی از منکر نه تنها کار طالب است که کار هر یک ما است به حیث یک مسلمان. منتظریم که علمای دانای کشور ما بی طرفانه و در پرتو ارشادات قرآن و‌ سنت ما را موعظه کنند. و من الله‌التوفیق.

 

 

 


بالا
 
بازگشت